کلمه جو
صفحه اصلی

عقل سلیم

فارسی به انگلیسی

common sense, sound judgement

sound judgement


common sense


مترادف و متضاد

common sense (اسم)
عقل سلیم، قضاوت صحیح، حس عام

gumption (اسم)
ظرفیت، ظرافت، ابتکار، عقل سلیم

دانشنامه عمومی

عَقلِ سَلیم یا «قضاوت عقلانی» یعنی توانایی فهمیدن و قضاوت کردن دربارهٔ موضوعات و اشیاء به صورتی که تقریباً بیشتر انسان ها به طور منطقی آن را انجام می دهند. فهمیدن و قضاوت کردن بر اساس عقل سلیم به آن گونه از فهم و درک و قضاوت اشاره دارد که معمولاً از انسان هایی با درک و فهم متعارف انتظار می رود و به طور عادی مناقشه ای بر سر آن نیست.
عقل سلیم، هانری برگسون
عقل سلیم البته تحت تأثیر نوع جوامع و فرهنگ ها است و ممکن است از یک فرهنگ تا فرهنگ دیگر تفاوت هایی از خود نشان دهد.
به عقل سلیم درک عام، فهم عامه یا فهم متعارف یا عرف عام و شعورِ متعارف نیز گفته می شود، که می تواند جایگزین مناسبتری برای این مفهوم باشد.
عقل سلیم گاه این طور تعریف می شود: «قضاوت مستدل برآمده از تجربه به جای مطالعه.» می توان عقل سلیم را درک طبیعی متعارف و مورد اتفاق نظر عموم در خصوص موضوعات در نظر گرفت.

دانشنامه آزاد فارسی

عقل سلیم (common sense)
(یا: حسِّ مشترک) در آثار اولیۀ فلاسفۀ عصر جدید، مثلاً نزد دکارت، به قوه ای اطلاق می شد که هماهنگ کنندۀ تأثرات حس های مختلف است. در این معنا، متعلقات حس مشترک همان محسوسات مشترک، یعنی کیفیاتی نظیر امتداد و حرکت اند که با بیش از یک حس دریافت می شوند. بعدها این اصطلاح معنای خاص خود را از دست داد و فقط به داوری و قضاوت صحیحی اطلاق شد که نظریه پردازی و شکاکیت بیش از حد آن را آلوده نکرده باشد، یعنی داوری اشخاصی که هنوز به نظرپردازی فلسفی معتاد نشده اند. به گفتۀ رایل، لاک این اصطلاح را ابداع کرده و راسل نیز اضافه کرده است که فقط انگلیسیان از این موهبت برخوردارند. پس از این که مور در «دفاع از عقل سلیم» چنین استدلال کرد که هیچ برهان فلسفی در جهت تثبیت شکاکیت نمی تواند از اعتقادات عقل سلیم او یقینی تر باشد، این اصطلاح نقشی برجسته در فلسفه پیدا کرد. به عقیدۀ مور علم او بر این که انسانی است صاحب دست، یقینی تر از همۀ مقدمات یا استدلالات فلسفی در جهت نفی این علم اوست.


کلمات دیگر: