ششتمد
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
ششتمد. [ ش ِ ت َ م َ ] (اِخ ) قصبه ٔ مرکز بخش ششتمد و دهستان زمج شهرستان سبزوار. سکنه ٔ آن 1349 تن و آب آن از رودخانه و محصول آنجا غلات و پنبه و بادام و میوه است . راه آن اتومبیل رو است . ادارات دولتی : بخشداری ثبت املاک ، دارایی ، ازدواج و طلاق ، پاسگاه ژاندارمری . و دبستان و 15 باب دکان نیز دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
ششتمد. [ ش ِت َ م َ ] (اِخ ) نام یکی از بخش های شهرستان سبزوار واقع در جنوب آن . حدود، شمال : بخش حومه و بخش داورزن وبطور کلی رودخانه ٔ کالشور. جنوب : بخش بردسکن از شهرستان کاشمر. خاور: شهرستان کاشمر. باختر: خوارتوران .موقعیت بخش : کوهستانی و هوای معتدل و بواسطه ٔ زیادی چشمه سارها باغهای فراوان دارد و آلو بخارا و بادام آن معروف است . محصول آنجا ابریشم و غلات و اشجار و انواع میوه . صنایع دستی زنان قالیچه و کرباس و چادرهای ابریشم بافی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
ششتمد. [ ش ِت َ م َ ] ( اِخ ) نام یکی از بخش های شهرستان سبزوار واقع در جنوب آن. حدود، شمال : بخش حومه و بخش داورزن وبطور کلی رودخانه کالشور. جنوب : بخش بردسکن از شهرستان کاشمر. خاور: شهرستان کاشمر. باختر: خوارتوران.موقعیت بخش : کوهستانی و هوای معتدل و بواسطه زیادی چشمه سارها باغهای فراوان دارد و آلو بخارا و بادام آن معروف است. محصول آنجا ابریشم و غلات و اشجار و انواع میوه. صنایع دستی زنان قالیچه و کرباس و چادرهای ابریشم بافی است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).
دانشنامه عمومی
شهرداری ششتمد
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ جمعیت این شهر ۳٬۱۰۸ نفر (در ۹۲۰ خانوار) بوده است.
بر اساس مصوبه هیئت وزیران در تاریخ ۱۲ خرداد ۱۳۷۸، روستای ششتمد مرکز بخش ششتمد به عنوان شهر شناخته شد.