کلمه جو
صفحه اصلی

ماریه

فرهنگ اسم ها

اسم: ماریه (دختر) (عربی) (تلفظ: māriye) (فارسی: ماريه) (انگلیسی: mariye)
معنی: زن سفید و درخشان، زنِ سفید و براق، بسیار درخشنده، ( اَعلام ) نام همسر قبطی پیامبر اسلام ( ص ) و مادر ابراهیم ابن محمّد پسر پیامبر اسلام ( ص )، ( در اعلام ) نام همسر قبطی پیغمبر اکرم ( ص ) و مادر ابراهیم ابن محمد پسر حضرت رسول ( ص )، زن سپید و درخشان، نام یکی از همسران پیامبر ( ص )

(تلفظ: māriye) زنِ سفید و براق ، بسیار درخشنده ؛ (در اعلام) نام همسر قبطی پیغمبر اکرم (ص) و مادر ابراهیم ابن محمد پسر حضرت رسول (ص) .


فرهنگ فارسی

کنیزکی قبطی که از طرف مقوقش به حضرت رسول ( ص ) اهدا شد و از وی فرزندی بنام ابراهیم بدنیا آمد . ابراهیم در زمان حیات حضرت رسول ( ص ) از دنیا برفت .
بنت شمعون قبطیه مادر ابراهیم پسر رسول الله علیه و آله و سلم

لغت نامه دهخدا

ماریة. [ ری ی َ ] (ع اِ) مؤنث ماری . (اقرب الموارد).رجوع به ماری شود. || سنگخوار. (منتهی الارب ). مرغ سنگخوار که به تازی قطا نیز گویند. (ناظم الاطباء). مرغ سنگخوار تابان و نرم بدن . (از اقرب الموارد). || (ص ) زن سفیدرنگ درخشان و تابان بدن . (از اقرب الموارد). و رجوع به ماریة [ ی َ ] شود.


ماریة. [ ی َ ] (اِخ ) بنت شمعون قبطیه مادر ابراهیم پسر رسول اﷲ صلی اﷲ علیه و آله و سلم که مقوقس قبطی صاحب اسکندریه و مصر برای آن حضرت هدیه فرستاد. (منتهی الارب ). دختر شمعون قبطیه ، یکی از دو سریه ٔ رسول صلوات اﷲ علیه و پیامبر را از او پسری آمد و او را ابراهیم نام کرد و ابراهیم دو سال بیش نزیست . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). وفات ماریه در زمان عمربن الخطاب به سال 14 هَ . ق . اتفاق افتاد و در گورستان بقیع مدفون شد. (از حبیب السیر ج 1 چ خیام ص 429). و رجوع به حبیب السیر و مجمل التواریخ والقصص ص 252 شود.


ماریة. [ ی َ ] (اِخ ) نام دختر ارقم بن ثعلبه از ملوک آل جفنه و یا دختر ظالم بن وهب که صاحب دو گوشواره ٔ گرانبها بود و آنها را به خانه ٔ کعبه هدیه کرده بوده و گویند در این گوشواره ها دویست دینار بود و یا گوهری بود که چهل هزار دینار قیمت داشت ویا دو مروارید که هرکدام به اندازه ٔ تخم کبوتری بود. و منه المثل : خذه ولو بقرطی ماریة یعنی بگیر آن رابه هر حال که باشد. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). و رجوع به مجمع الامثال میدانی و عقدالفرید ج 1 ص 289، 293 و ج 3 ص 12، 13 و دیوان منوچهری چ دبیرسیاقی چ 1 متن و حاشیه ٔ ص 80 و تعلیقات همین کتاب ص 202 شود.


ماریة. [ ی َ ] (ص ، اِ) زن سپید درخشان رنگ تابان بدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || گوساله ٔ ماده ٔ سپیدرنگ . (منتهی الارب ). گوساله ٔ ماده ٔ سپید تابان بدن . (ناظم الاطباء). || گاو ماده با بچه ٔ تابان بدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بچه گاو سپید نرم بدن . (از اقرب الموارد). و رجوع به ماری شود.


ماریة. [ ی َ] (اِخ ) در صنعت کیمیا بحث کرده و گویند به عمل اکسیر تام دست یافته است . (از الفهرست ابن الندیم ، یادداشت به خط مرحوم دهخدا).


دانشنامه عمومی

ماریه دختر شمعون قبطیه، مادر ابراهیم پسر محمد پیامبر اسلام بود که او را مقوقس قبطی حاکم اسکندریه و مصر برای محمد هدیه فرستاد.
بحارالانوار، ج ۲۲، ص ۱۵۱ تا ۱۵۶
فروغ ابدیت، ج ۲، ص ۸۰۰ و ۸۰۱
ریاحین الشریعه، ج ۲، ص ۳۴۹
اسدالغابه، ج ۷، ص ۲۵۳
لغت نامه دهخدا، شماره مسلسل ۱۹۵، ص ۴۷
زوجات النبی صلی الله علیه وآله وسلم نوشته: امیر مهنا الخیامی.
هذا الحبیب یا محب نوشته: ابوبکر جابر الجزایری.
السیرة النبویه نوشته: ابوالحسن علی الحسینی الندوی.
وی در قریه (حفن) از توابع انصنا مصر به دنیا آمده بودند.
محمد در سال ششم هجرت سفیرانی به کشورهای خارج فرستاد و طی نامه هایی فرمانروایان این کشورها را به آیین توحید و اسلام دعوت کرد. نامه ای نیز به مقوقس فرمانروای مصر نوشت و او را به آیین اسلام دعوت نمود. اگرچه مقوقس اسلام را نپذیرفت، اما هدایایی برای محمد فرستاد.
در میان این هدایا کنیزی بود به نام ماریه که پیامبر وی را به حفصه بخشید ولی بعداً به همسری محمد رسید و در ذی حجه سال هشتم هجری برای محمد فرزندی به اسم ابراهیم آورد که شدیداً مورد علاقه محمد بود. ابراهیم در هجدهم ماه رجب سال دهم هجری، در شیرخوارگی در سن ۱۸ ماهگی از دنیا رفت و در بقیع دفن گردید.

پیشنهاد کاربران

زن سفید و براق بسیار درخشنده و زیبا همچنین عبادت گر

ماریه یعنی زن سپید و درخشان و زن عبادتگر
همچنین تلفظ فرانسوی نام مریم است .

نام دیگرسرزمین کربلا دشت ماریه میباشد.

زن زیبا و دخشنده ، همسر پیامبر ( ص ) ، مادر حضرت ابراهیم

یک اسمی متفاوت و عالی

که حسین چون به صف ماریه بنمود نزول/روز عاشورا زان پیش که گردد مقتول. . . . ( عبرت نائینی )

ماریه
�ماریه� ی قبطی مادر ابراهیم پسر پیامبر گرامی ( ص ) است، که با همان نام قبطی مصری در میان مسلمانان مشهور است.
ماریه : سپیدودرخشان

ماریه بر گرفته از نام مریم هست و مریم یعنی عبادت کننده و خدمتگزار

ماریه به معنای زن سپید و درخشان و من جایی هم شنیدم که به معنای زن عبادتگر است .

سپیدروی و درخشان

ماریه اسم دخترانه است، معنی ماریه: 1 - زنِ سفید و براق، بسیار درخشنده؛ 2 - ( اَعلام ) نام همسر قبطی پیامبر اسلام ( ص ) و مادر ابراهیم ابن محمّد پسر پیامبر اسلام ( ص ) .

من میتونم یک تعریف کلی از نام ماریه کنم ماریه زمینی بود که امام حسین علیه السلام در روز عاشورا به شهادت رسیدند زمینی که مهریه خانم حضرت زهرا بود اسمش بود زمین ماریه میگن به شب ماریه دیگر حسین تنها نیست این یک مطلب هست و مطلب دیگر اینکه ماریه به معنی پهناور گسترده بزرگ وسیع و نام ماریه به معنای کلی یعنی سپید و درخشنده

ماریه : ماریه به معنی بانوی سفیدپوست و ظریف ، بانوی بسیار درخشنده .

ماریه


کلمات دیگر: