معنی: پیروز، حمایت شده از سوی خداوند، شهر بندری، در شمال مصر، بر کرانه ی راست رود نیل، ( عربی ) ( مؤنث منصور )، منصور، مؤنث منصور، یاری داده شده، پیروزشده
منصوره
فرهنگ اسم ها
معنی: پیروز، حمایت شده از سوی خداوند، شهر بندری، در شمال مصر، بر کرانه ی راست رود نیل، ( عربی ) ( مؤنث منصور )، منصور، مؤنث منصور، یاری داده شده، پیروزشده
(تلفظ: mansure) (عربی) (مؤنث منصور ) ، ← منصور .
فرهنگ فارسی
۱ - ( اسم ) مونث منصور : [ وروی اعلام منصوره سوی ولایت آن بی عافیت نهد ... ] ( المعجم . چا . دانشگاه ۲ ) ۱۴ - نامی است از نامهای زنان .
لغت نامه دهخدا
منصوره . [ م َ رَ ] (اِخ ) شهری بین دمیاط و قاهره که الملک الکامل ابن الملک العادل بن ایوب بنا کرد. (از معجم البلدان ). شهری به مصر نزدیک دریای روم (مدیترانه )که 172600 تن سکنه دارد. در سال 1250م . سن لوئی ، پادشاه فرانسه ، در ضمن جنگهای صلیبی از مسلمانان شکست خورد و در این شهر زندانی گردید ولی مدتی بعد در ازاء پس دادن شهر دمیاط آزادگردید. (از لاروس ). رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود.
وزان به منصوره روی کرد و براند
بر آن ستاره کجا راند حیدر از خیبر.
فرخی .
رجوع به فهرست التفهیم و معجم البلدان و قاموس الاعلام ترکی و نزهةالقلوب ج 3 ص 219 و 259 شود.
منصوره . [ م َ رَ / رِ ] (از ع ، ص ) یاری کرده شده و منصور و مظفر. (ناظم الاطباء). مؤنث منصور. منصورة. رجوع به منصور شود. || (اِ) نامی از نامهای زنان .
منصوره . [ م ُ رِ ] (اِخ )قصبه ای از دهستان ام الفخر است که در بخش شادگان شهرستان خرمشهر واقع است و 1898 تن سکنه دارد که از طایقه ٔ دوارقه هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
منصورة. [ م َ رَ ] (اِخ ) شهری به نزدیک قیروان از نواحی افریقیه که منصوربن القائم بن المهدی ، سومین از ملوک فاطمی به سال 337 هَ . ق . بنا کرد و مقر حکومت خود قرار داد. پس از انتقال ملوک فاطمی به مصر مرکز حکومت بنی بادیس گردید و به سال 442 به وسیله ٔ عربها ویران شد و گویند آنجا را منصوریه نیز نامند به نام منصوربن یوسف زیری . رجوع به معجم البلدان و قاموس الاعلام ترکی شود.
منصورة. [ م َ رَ ] (اِخ ) نام مدینه ٔ خوارزم قدیم که در شرق جیحون و مقابل جرجانیه است . (از معجم البلدان ). نام عاصمه ٔ خوارزم قدیم وآن را جیحون به زیر گرفت . (یادداشت مرحوم دهخدا).
منصورة. [ م َ رَ ] (ع ص ) مؤنث منصور. رجوع به منصور شود. || ارض منصورة؛ زمین باران رسیده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
منصورة. [ م َ رَ ] ( اِخ ) شهری به نزدیک قیروان از نواحی افریقیه که منصوربن القائم بن المهدی ، سومین از ملوک فاطمی به سال 337 هَ. ق. بنا کرد و مقر حکومت خود قرار داد. پس از انتقال ملوک فاطمی به مصر مرکز حکومت بنی بادیس گردید و به سال 442 به وسیله عربها ویران شد و گویند آنجا را منصوریه نیز نامند به نام منصوربن یوسف زیری. رجوع به معجم البلدان و قاموس الاعلام ترکی شود.
منصورة. [ م َ رَ ] ( اِخ ) نام مدینه خوارزم قدیم که در شرق جیحون و مقابل جرجانیه است. ( از معجم البلدان ). نام عاصمه خوارزم قدیم وآن را جیحون به زیر گرفت. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).
منصوره. [ م َ رَ / رِ ] ( از ع ، ص ) یاری کرده شده و منصور و مظفر. ( ناظم الاطباء ). مؤنث منصور. منصورة. رجوع به منصور شود. || ( اِ ) نامی از نامهای زنان.
منصوره. [ م َ رَ ] ( اِخ ) شهری بین دمیاط و قاهره که الملک الکامل ابن الملک العادل بن ایوب بنا کرد. ( از معجم البلدان ). شهری به مصر نزدیک دریای روم ( مدیترانه )که 172600 تن سکنه دارد. در سال 1250م. سن لوئی ، پادشاه فرانسه ، در ضمن جنگهای صلیبی از مسلمانان شکست خورد و در این شهر زندانی گردید ولی مدتی بعد در ازاء پس دادن شهر دمیاط آزادگردید. ( از لاروس ). رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود.
منصوره. [ م ُ رِ ] ( اِخ )قصبه ای از دهستان ام الفخر است که در بخش شادگان شهرستان خرمشهر واقع است و 1898 تن سکنه دارد که از طایقه دوارقه هستند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).
منصوره. [ م َ رَ ] ( اِخ ) شهری عظیم است [ از ناحیت سند ] اندر میان رود مهران چون جزیرای بسیارنعمت و آبادان و جای بازرگانان و اندر وی مسلمانانند و پادشاه ایشان قرشی است. ( حدود العالم ). نام شهری به هندوستان و نام قدیم آن برهمن آباد است. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). شهری در ارض سندحاصلخیز و دارای جامع بزرگ و حمزه گوید و همناد بادنام شهری است از شهرهای سند که اکنون آن را منصوره گویند و مسعودی گوید به نام منصوربن جمهور عامل بنی امیه مشهور شده است و... ( از معجم البلدان ). در نقشه های جغرافی امروز دیده نمی شود و باید ویران شده باشد.( از قاموس الاعلام ترکی ) : وز شهرهای سند برمنصوره و دبیل آنگه به عمان رسد. ( التفهیم ص 198 ).
فرهنگ عمید
منصور#NAME?
دانشنامه عمومی
احمد راسم نفیس
منصوره در ۱۲۰ کیلومتری شمال شرقی قاهره قرار گرفته و بیش از ۱٬۶۰۰٬۰۰۰ نفر جمعیت دارد.با این تعداد جمعیت، منصوره پس از قاهره و اسکندریه سومین شهر مصر بشمار می آید.شهر منصوره ۲۰ کیلومتر مربع مساحت دارد و در کرانه خاوری رود دمیاط که یکی از شاخه های نیل است قرار گرفته و در درون دلتای نیل قرار دارد. روبروی منصوره در آنسوی رودخانه شهر طلخا قرار دارد.
دانشگاه منصوره از دانشگاه های معتبر مصر است.
منصوره در سال ۱۲۲۱ میلادی یعنی در زمان ملک کامل یکی از شاهان ایوبی بنیاد گذاشته شد و در آغاز جزیرةالورد (جزیره گُل) نام داشت. پس از نبرد منصوره که طی آن مسلمانان در مقابله با حمله هفتم صلیبیون در این محل به پیروزی رسیدند این شهر نیز المنصورة به معنی «پیروزمند» نام گرفت.
خوش آمدید به منصوره
دانشنامه آزاد فارسی
(یا: المنصوره) شهر صنعتی و مرکز فرمانداری داقلیه۱، در شمال شرقی مصر، کنار رود دمیاط۲، شاخه ای از رود نیل. ۴۱۳,۵۰۰ نفر جمعیت دارد (۲۰۰۱) و حدود ۱۲۲۰م بنا شد. لوئی نهم۳، پادشاه فرانسه، طی جنگ های صلیبی۴ در ۱۲۵۰م در دژ این شهر زندانی شد. محصول تولیدی آن پنبه است.
DakahliaDamiettaSt Louis IXCrusade
دانشنامه اسلامی
منصوره (یاری شده از سوی پروردگار)در تفسیر فرات کوفی، روایتی از حضرت رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) چنین نقل شده است که روزی در جمع یاران خود فرمود: می دانید فاطمه چگونه آفریده شده است؟ آنان گفتند خدا و رسولش به این امر داناترند. فرمود: فاطمه از بشر نیست. از حوریانی است شبیه بشر و از عرق و پر جبرئیل آفریده شده است.گفتند: ای رسول خدا، درک این سخنان برای ما دشوار است. نخست فرمودید: او حوریه ای است بشر مانند و آنگاه فرمودید از عرق و پر جبرئیل!پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) فرمود: حال توضیح خواهم داد. زمانی پروردگارم سیبی از بهشت به وسیله جبرئیل (علیه السّلام) برایم هدیه فرستاد. هنگامی که جبرئیل آن را می آورد به سینه اش چسبانده بود و سیب همچون بدن جبرئیل عرق کرده بود. آن دو عرق به هم در آمیخت و ضمن حدیث طولانی آمده که جبرئیل برای پیامبر سیبی آورد و گفت: ای محمد، آن را بخور. گفت: ای دوست من جبرئیل، هدیه خدایم را بخورم؟ گفت: آری. چون به خوردن آن امر شد آن را خورد ولی با تعجب دید نوری از آن برخاست که وی را بسیار شگفت زده کرد. جبرئیل گفت: ای رسول خدا، آن را فاطمه وجودی از نور است و انوار او تا ابد آفاق زندگی بشریت را روشن می سازد.بخور که آن نور وجود «منصوره» است که در زمین فاطمه نامیده می شود. گفتم ای جبرئیل، منصوره کیست؟ گفت بانویی از صلب تو بیرون آید و اسمش در آسمان منصوره و در زمین فاطمه باشد!
بحرانی اصفهانی، عبدالله، عوالم العلوم، ج۶، ص۳۵ -۳۶.
۱. ↑ بحرانی اصفهانی، عبدالله، عوالم العلوم، ج۶، ص۳۵ -۳۶.
منبع
سایت اطلاع رسانی حوزه، برگرفته از مقاله «فرهنگ القاب فاطمه (سلام الله علیها)»، تاریخ بازیابی، ۱۳۹۶/۱۱/۱۱.
...
پیشنهاد کاربران
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ ع عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَعَاشِرَ النَّاسِ تَدْرُونَ لِمَا خُلِقَتْ فَاطِمَةُ قَالُوا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَعْلَمُ قَالَ خُلِقَتْ فَاطِمَةُ حَوْرَاءَ إِنْسِیَّةً لَا إِنْسِیَّةٌ وَ قَالَ خُلِقَتْ مِنْ عَرَقِ جَبْرَئِیلَ وَ مِنْ زَغَبِهِ قَالُوا یَا رَسُولَ اللَّهِ اسْتَشْکَلَ ذَلِکَ عَلَیْنَا تَقُولُ حَوْرَاءُ إِنْسِیَّةٌ لَا إِنْسِیَّةٌ ثُمَّ تَقُولُ مِنْ عَرَقِ جَبْرَئِیلَ وَ مِنْ زَغَبِهِ قَالَ إِذاً أُنَبِّئُکُمْ أَهْدَى إِلَیَّ رَبِّی تُفَّاحَةً مِنَ الْجَنَّةِ أَتَانِی بِهَا جَبْرَئِیلُ ع فَضَمَّهَا إِلَى صَدْرِهِ فَعَرِقَ جَبْرَئِیلُ ع وَ عَرِقَتِ التُّفَّاحَةُ فَصَارَ عَرَقُهُمَا شَیْئاً وَاحِداً ثُمَّ قَالَ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ قُلْتُ وَ عَلَیْکَ السَّلَامُ یَا جَبْرَئِیلُ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ أَهْدَى إِلَیْکَ تُفَّاحَةً مِنَ الْجَنَّةِ فَأَخَذْتُهَا وَ قَبَّلْتُهَا وَ وَضَعْتُهَا عَلَى عَیْنِی وَ ضَمَمْتُهَا إِلَى صَدْرِی ثُمَّ قَالَ یَا مُحَمَّدُ کُلْهَا قُلْتُ یَا حَبِیبِی یَا جَبْرَئِیلُ هَدِیَّةُ رَبِّی تُؤْکَلُ قَالَ نَعَمْ قَدْ أُمِرْتَ بِأَکْلِهَا فَأَفْلَقْتُهَا فَرَأَیْتُ مِنْهَا نُوراً سَاطِعاً فَفَزِعْتُ مِنْ ذَلِکَ النُّورِ قَالَ کُلْ فَإِنَّ ذَلِکَ نُورُ الْمَنْصُورَةِ فَاطِمَةَ قُلْتُ یَا جَبْرَئِیلُ وَ مَنِ الْمَنْصُورَةُ قَالَ جَارِیَةٌ تَخْرُجُ مِنْ صُلْبِکَ وَ اسْمُهَا فِی السَّمَاءِ مَنْصُورَةُ وَ فِی الْأَرْضِ فَاطِمَةُ فَقُلْتُ یَا جَبْرَئِیلُ وَ لِمَ سُمِّیَتْ فِی السَّمَاءِ مَنْصُورَةَ وَ فِی الْأَرْضِ فَاطِمَةَ قَالَ سُمِّیَتْ فَاطِمَةَ فِی الْأَرْضِ لِأَنَّهُ فَطَمَتْ شِیعَتَهَا مِنَ النَّارِ وَ فُطِمُوا أَعْدَاؤُهَا عَنْ حُبِّهَا وَ ذَلِکَ قَوْلُ اللَّهِ فِی کِتَابِهِ وَ یَوْمَئِذٍ یَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ بِنَصْرِ اللَّهِ بِنَصْرِ فَاطِمَةَ ع .
بحارالأنوار ۴۳ ۱۸ باب ۲ - أسمائها و بعض فضائلها ع . . . .
۲. خلاصه معنای روایت چنین است :
حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمودند:
در شب معراج، جبرئیل در بهشت سیبی به من داد. چون آن را شکافتم، نوری از آن ساطع شد، که از آن به فزع افتادم.
جبرئیل گفت: چرا این سیب را میل نمی فرمایید؟ پس بخورید و بیمی نداشته باشید، که این نور، منصوره است در آسمان، و در زمین فاطمه است.
پس گفتم: ای حبیب من! چرا در آسمان منصوره و در زمین فاطمه است.
عرض کرد: او را در زمین فاطمه نامیدند، از آن جهت که شیعیان خود را از آتش نجات می دهد، و دشمنان خود را از دوستی خود دور دارد و در آسمان منصوره است، برای آن که دوستان خود را اعانت می کند، یا منع از دخول آتش می کند و این است قول خداوند سبحان:
و یومئذ یفرح المومنون بنصر الله ینصر من یشاء یعنی نصر فاطمة لمحبیها.
۳. بنا بر این در روایتی از پیامبر اکرم ( ص ) نقل شده است که؛ نام حضرت زهرا ( س ) در آسمان �منصوره� و در زمین �فاطمه� است. [۱] در ادامه روایت آمده: �در زمین فاطمه نامیده شد؛ براى این که شیعیان وى از آتش جهنّم حفظ می شوند و دشمنانش از دوستى و محبت وى که نجات بخش است، محروم می مانند و این است معناى کلام خداوند که می فرماید: �و در این روز ( قیامت ) ، مؤمنان به سبب نصرت و یارى خداوند شادمان می گردند�، [۲] و منظور از نصرت و یارى خداوند همین نصرت خداوند براى شیعیان و دوست داران فاطمه است که به شفاعت و یارى فاطمه از آتش دوزخ نجات می یابند. [۳]
پاورقی ها
[۱]. شیخ صدوق، معانی الاخبار، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، ص ۳۹۶، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ اول، ۱۴۰۳ق؛ فرات کوفی، ابوالقاسم، تفسیر فرات، تحقیق: محمودی، محمد کاظم، ص ۳۲۱ – ۳۲۲، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامی، تهران، چاپ اول، ۱۴۱۰ق.
[۲]. روم، ۴ – ۵.
[۳]. معانی الاخبار، ص ۳۹۶ – ۳۹۷.
معنی منصوره: ( مؤنث منصور ) ، مؤنث منصور، یاری داده شده، پیروزشده، پیروز .
منصوره از القاب حضرت فاطمه سلام الله علیها است.