کلمه جو
صفحه اصلی

سوگند


مترادف سوگند : حلف، قسم، یمین

فارسی به انگلیسی

adjuration, oath, vow

oath


فارسی به عربی

شهادة , قسم

فرهنگ اسم ها

اسم: سوگند (دختر) (فارسی) (تلفظ: so (w) gand) (فارسی: سوگند) (انگلیسی: sowgand)
معنی: قسم، اقرار، اعتراف، استواری بر پیوند، استواری بر گفتن و راست گفتن

(تلفظ: so(w)gand) قسم ، استواری بر پیوند ، استواری بر گفتن و راست گفتن .


مترادف و متضاد

swear (اسم)
عهد، ناسزا، سوگند

oath (اسم)
پیمان، سوگندنامه، عهد، سوگند، یمین، میثاق

vow (اسم)
پیمان، عهد، شرط، قول، نذر، سوگند، میثاق، سوگند ملایم، میعاد

davy (اسم)
فانوس بدون خطر مخصوص معادن، سوگند

dick (اسم)
سوگند، الت ذکور

فرهنگ فارسی

۱ - اقرار و اعترافی که شخص از روی شرف و ناموس خود میکند و خدا یا بزرگی را شاهد گیرد قسم ( بخدا رسول امامان بزرگان ) یمین جمع : سوگندها سوگدان .
دراوستا ونت سوکنتا دارای گوگرد

فرهنگ معین

(سَ یا سُ گَ ) (اِمر. ) ۱ - قسم ، اقرار و اعترافی که شخص از روی شرف و ناموس خود می کند و خدا یا بزرگی را شاهد می گیرد. ۲ - گوگرد (سوگند خوردن در قدیم خوردن آب آمیخته با گوگرد بوده است . برای تشخیص گناهکار از بی گناه یعنی این که شخص متهم (اما بی گناه ) با خ

(سَ یا سُ گَ) (اِمر.) 1 - قسم ، اقرار و اعترافی که شخص از روی شرف و ناموس خود می کند و خدا یا بزرگی را شاهد می گیرد. 2 - گوگرد (سوگند خوردن در قدیم خوردن آب آمیخته با گوگرد بوده است . برای تشخیص گناهکار از بی گناه یعنی این که شخص متهم (اما بی گناه ) با خوردن آن اتفاقی برایش نمی افتاد).


لغت نامه دهخدا

سوگند. [ س َ / س ُ گ َ ] ( اِ ) در اوستا «ونت سوکنتا» ( گوگردمند )، دارای گوگرد. ( از حاشیه برهان قاطع چ معین ). اقرار و اعترافی که شخص از روی شرف و ناموس خود میکند و خدا یا بزرگی را شاهد گیرد. قسم ( به خدا، رسول ، امامان و بزرگان ). ( از فرهنگ فارسی معین ) :
کنون هرچه گویَمْش ْ جزآن کند
نه سوگند داند نه پیمان کند.
فردوسی.
بر این نیز بهرام سوگند خواست
زبان بود بر جان او بند خواست.
فردوسی.
نیکو اندیشیده است ولکن با احمد احکامها باید بسوگند. ( تاریخ بیهقی ).
جز راست مگوی گاه و بیگاه
تا حاجت نایدت بسوگند.
ناصرخسرو.
چرا بر عهد و سوگند رسول خویش نشتابی
بسوی عهد فرزندش گر اهل عهد و سوگندی.
ناصرخسرو.
در داد بر دادخواهان مبند
ز سوگند مگذر نگهدار پند.
اسدی.
و برزویه را مثال داد مؤکد بسوگند که... ( کلیله و دمنه ).
به سوگند گفتی که خونت بریزم
ز سوگند بگذر بقول استواری.
عمادی شهریاری.
رجوع به سوگند نامه شود.

فرهنگ عمید

قسم و عهد. &delta، در اوستا، سئوکنته به معنی گوگرد است و سوگند خوردن یعنی خوردن گوگرد که نوعی آزمایش برای تشخیص گناهکار یا بی گناه بوده که در قدیم مقداری آب آمیخته به گوگرد به متهم می خورانیدند و از تٲثیر آن گناهکار بودن یا بی گناهی او را تعیین می کردند.
* سوگند بقراط: = * سوگند پزشکی
* سوگند پزشکی: قَسَمی که پزشک یاد می کند که وظیفه خود را نسبت به بیمار به درستی انجام بدهد.
* سوگند خوردن: (مصدر لازم ) قسم یاد کردن.
* سوگند دادن: (مصدر متعدی ) قسم دادن.

قسم و عهد. Δ در اوستا، سئوکنته به معنی گوگرد است و سوگند خوردن یعنی خوردن گوگرد که نوعی آزمایش برای تشخیص گناهکار یا بی‌گناه بوده که در قدیم مقداری آب آمیخته به گوگرد به متهم می‌خورانیدند و از تٲثیر آن گناهکار بودن یا بی‌گناهی او را تعیین می‌کردند.
⟨ سوگند بقراط: = ⟨ سوگند پزشکی
⟨ سوگند پزشکی: قَسَمی که پزشک یاد می‌کند که وظیفه خود را نسبت به بیمار به‌درستی انجام بدهد.
⟨ سوگند خوردن: (مصدر لازم) قسم یاد کردن.
⟨ سوگند دادن: (مصدر متعدی) قسم دادن.


دانشنامه عمومی

سوگند در کتاب اوستا سوکنتا و در زبان پهلوی سئوکند و در زبان عربی قَسَم، اقرار و اعترافی را گویند که شخص از روی شرف و ناموس خود می کند و خدا یا بزرگی را شاهد گیرد.
کنون هرچه گویَمْش ْ جزآن کند
سوگند به همراه فعل خوردن به کار می رود. منشأ آن در گذشته سوگند یا سئوکند به معنای گوگرد است. در دوران باستان یکی از روش های نهایی اثبات اتهام متهمان، خوراندن گوگرد به آنان بوده است. چنانچه متهم بعد از خوردن گوگرد یا همان سوگند زنده می ماند، حکم به برائتش می دادند و در صورت مرگ وی به معنای دروغگویی او شمرده می شده است. اصطلاح "سوگند خوردن" که تأکید شخص بر صحت گفته هایش است، در اصل از همین آیین گرفته شده است.
نه سوگند داند نه پیمان کند.(فردوسی)
بسوی عهد فرزندش گر اهل عهد و سوگندی(ناصر خسرو)
سوگند (فیلم ۱۹۲۱). «سوگند» (انگلیسی: The Oath (1921 film)) فیلمی در ژانر درام به کارگردانی رائول والش است.

سوگند (فیلم ۱۹۹۱). سوگند (به هندی: Saugandh)یا غرور فیلمی محصول سال ۱۹۹۱ و به کارگردانی راج سیپپی است. در این فیلم بازیگرانی همچون آکشی کومار، راکهی گولزار، شانتیپریا، روپا گانگولی، موکش خانا، بینا بانرجی ایفای نقش کرده اند.
۲۵ ژانویه ۱۹۹۱ (۱۹۹۱-01-۲۵)

سوگند (فیلم ۲۰۱۰). «سوگند» (انگلیسی: The Oath (2010 film)) فیلمی در ژانر مستند به کارگردانی لورا پویترس است که در سال ۲۰۱۰ منتشر شد.
۲۲ ژانویه ۲۰۱۰ (۲۰۱۰-01-۲۲) (Sundance)
۷ مه ۲۰۱۰ (۲۰۱۰-05-۰۷) (United States)

سوگند (فیلم ۲۰۱۶). سوگند (ایسلندی: Eiðurinn) فیلمی در ژانر جنایی و درام به کارگردانی بالتاسار کورماکور است که در سال ۲۰۱۶ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به هرا هیلمار، بالتاسار کورماکور، اینکوار اکرت سیگورثون، و سیگرون ادا بیورنستوتیر اشاره کرد.
۶ سپتامبر ۲۰۱۶ (۲۰۱۶-09-۰۶)
فیلم در مورد پدری فداکار است که تلاش میکند دخترش را از دنیای مواد مخدر رها کند و او را ترک دهد.

سوگند (فیلم). سوگند فیلمی به کارگردانی شاپور قریب و نویسندگی احمد میرکمالی محصول سال ۱۳۸۷ است.

دانشنامه آزاد فارسی

سوگند (ادبیات). رجوع شود به:قسم (ادبیات)

سوگند (فقه). رجوع شود به:یمین

سوگند (گیاهان). گیاهان متعلّق به جنس Jurinea از تیرۀ کاسنی (مرکبان). این گیاهان، علفی یا نیمه چوبی و چندساله، با اشکال رویشی متفاوت و برگ های کاملاً متنوع اند. برگ ها همیشه فاقد خار یا ندرتاً در انتها خاردار و اغلب در سطحی پشتی کرک دار، کپه ها غالباً پرگل و دارای گل های هم جنس صورتی، ارغوانی، ارغوانی تیره یا سفید و کرک های جقه چند ردیفی اند. از این جنس در نقاط مختلف ایران، ۲۶ گونه می روید.

دانشنامه اسلامی

[ویکی شیعه] سُوْگَنْد یا قَسَم، از اصطلاحات فقهی، اقرار و اعترافی است که شخص برای انجام کار یا تعهدی کرده و خدا یا بزرگی را شاهد می گیرد؛ تا به مخاطب بفهماند، انجام کار یا تعهدش، به اندازه چیزی که به آن قسم خورده، برایش ارزش دارد. به عقیده فقیهان شیعه، قسم خوردن اگر برای امور تربیتی، هدایت، دفع ظلم و تعظیم امور مقدس اشکالی ندارد؛ ولی برای امور شخصی، کراهت داشته و اگر قسم دروغ باشد، از گناهان کبیره است. فقهای شیعه اقسام، شرایط و احکام «قسم» را در کتاب های فقهی بیان کرده اند.
برای سوگند شرایطی مانند مخالفت نداشتن با شرع، قدرت توانایی بر انجام قسم، جاری شده بر زبان و.. بیان شده است. سوگند بیهوده، سوگند درخواست، سوگند تأیید و سوگند تعهد، جزو اقسام سوگند شمرده شده است. به عقیده فقهای شیعه کسی که سوگند «تعهد» یاد کند در صورت تخلف، باید کفاره بپردازد. کفاره شکستن قسم، سیر کردن یا پوشاندن ۱۰ فقیر و یا سه روز، روزه گرفتن است.
سوگند خوردن، در فرهنگ ها، ادیان گذشته همچنین در جوامع غربی و ایران باستان نیز مرسوم بوده است.

گویش اصفهانی

تکیه ای: qasam
طاری: qesam
طامه ای: qasam
طرقی: qasam
کشه ای: qesam
نطنزی: qasam


جدول کلمات

قسم

پیشنهاد کاربران

و شهاب تو منو خوب میشناسی غلط اضافی نکن والا شت و پتی و غیره

سوگند به معنی قسم است استواری بر گفتن و راست گفتن اسم سوگن کاملا فارسی است و هر کی اسمش سوگند خیلی خوش شانس است

پیمان، قسم

شعرم رو تقدیم می کنم

شیرین است لبخندَت
آب می شود در دلم، قند دارد
خدا همگان را زیبا آفریده ولی
زیبایی چشمان تو سوگند دارد. . .

سوگند
( پیمان کریمی )

خیام دشمن اسم سوگند

آخه به تو چه گوه خور عوضی

تو چه خری هستی این حرف و می زنی و اقعا حسودی.

برات متاسفم ( khaiam )

سوگند یا سوقند ( در فارسی غین وقاف نیست ) وقتی ما ترکها میگوییم قوقوش ( پرنده ی قو ) آنها گوگوش . . . . مینویسند وداستاسرای می کنند. ( اسم پسرانه و ارمنی ) . . . وقورترکی ( جرقه های آتش ) را گرمینویسند . واصطلاح گرگرفتگی ( پوشلنماق ) را می سازنند. . . . سوقند و آند اصطلاح ترکی برای قسم است

قسم دادن بدخوب


در گذشته اسم سمی بوده ک میگفتن: حاضرم سوگند بخورم

سوگند به معنی قسم و پایبند بودن است

سوگند یکی از اسم های ایرانی است و من افتخار می کنم


یعنی قسم و پیمان من به اسم سوگند و به اسم خودم افتخار می کنم

اسم سوگند یعنی راست گفتن من به اسم خودم افتخار می کنم این اسم خیلی قشنگه و هر کسی این اسم را انتخاب نمی کند

سوگند ب معنی قسم/:من اسم خودمو خیلی دوس دارم و ب خودم افتخاد میکنم

سوگند یه نام ایرانیه و از یه باور عمیق میاد در زمان های گذشته به گوگرد سوگند میگفتن هر کسی که دروغ میگفته بهش از اون گوگرد میدادن اگه زنده میموند میگفتن قسمش درست بوده و راست گفته اگه دروغ میگفته گوگرد یا سوگند باعث مرگش میشده خیلی به این اعتقاد داشتن و همین شده که سوگند میخورم تا به الان مونده بین مردم ا

یعنی قسم خوردن و من از اینکه این اسم رو دارم خیلی خوشحالم👌👍

سوگند معنی پایدار بودن قسم و پاکی را دارع من ب اسم خودم افتخار میکنم: )

سوگند یعنی قسم وپاکی و من از اینکه این اسم را دارم بسیار خوشحالم 😊

سوگند یعنی
قسم

سوگند یعنی قسم خوردن
ومن به چنین اسمی که دارم افتخار میکنم😍👌👌

نام اسم دختر

سوگند می خورم به نام تو
به عشق دیدار تو
به زلف پریشان تو
که جواهری به زیبایی تو ندیدم
جز داشتن تو آرزویی ندارم

سوگند یه اسم پر معنا ومفهومیه که همه اون اسم رو انتخاب نمیکنن

سوگند از ریشه ی سوگ به معنی آتش است که با واژه ی سوختن و سوز نیز همریشه است. اما اینکه دهخدا و معین و عمید اینهمه راه را غلط رفته اند و به داستانبافی آب گوگرد خوردن روی آورده اند ریشه در فعل خوردن دارد که با سوگند به کار میرود. جناب استاد علامه ی عزیز دهخدا یا دکتر معین گرانقدر نمیدانم چرا هرگز از خود نپرسیده اند که اگر سوگند به آب گوگرد خوردن بوده در کدام جای تاریخ و ادبیات ما به آن اشاره شده. هیچ جا. چون چنین چیزی نبوده. درعوض سوگند به آتش بوده چنانچه در داستان عبور سیاوش از آتش میبینیم که سوگند به پاکی خورد و از آتش به سلامت گذشت یا در داستان حضرت ابراهیم که پس از شکستن بتها از او پرسیدند آیا تو آنهارا شکستی و پاسخ داد از خودشان بپرسید پس برای روشن شدن موضوع اورا به آتش افکندند. یا زمانی که حضرت زرتشت بر کی گشتاسب ظاهر و وارد شد و پیامبری خود عرضه کرد برای اطلاع از درستی ادعای او بر سینه اش سرب و روی گداخته به آتش ریختند و او به سلامت و بی آسیب برخاست.
اما با توجه به معادل انگلیسی سوگند قضیه روشن میشود ، کلمه ی swear معادل سوگند است و میدانیم که حرف s بعدا به کلمه اضافه شده است و کلمه در قدیم و در اصل wear بوده که دارای چند معنیست از جمله با واردن کردی و فارسی به معنی خوردن و نیز با word به معنی کلمه و گفتن همریشه است کما اینکه با گر فارسی یعنی آگر و آتش نیز همریشه است. واین دلیل اشتباه رایج درباره ی سوگند است که سوگند در اصل یعنی گفتن و حرف زدن و در قدیم گفتن فقط به راستی بوده نه دروغ و برای امتحان نیز از آتش گداخته استفاده میشد.
با رجوع به فعل say در انگلیسی به معنی گفتن که آن هم از ریشه ی سوگ میباشد صحت این گفتار مشخصتر میشود.
امید است فرهنگ نویسان گرامی این اشتباه مسلم گوگرد که هیچ مستندی در فارسی ندارد را تصحیح کنند.

اسمه سوگند به معنیه قسم خوردن است مثله قسم هایه دیگر به خدا ، به جونه مادرم ، و. . . . . . . .
سوگند یک اسمه فارسی هست که خیلی زیباست وحتی اگر کوتاهشم کرد میشود سوگل وترکیبه بدی به دست نمی اید خیلی از اسما به معنی بد ترکیب میشود وان طرف از اسمه خودش بدش می اید وارزو دارد که کاشکی اسمه زیباتری داشتم و این که چرا به اسمه سوگند خیلی اعتقاد داشتن زیرا که اسمت سوگند اسمه دیگری از خدا است sogand.

سوگند:
دکتر کزازی در مورد واژه ی " سوگند" می نویسد : ( ( در پهلوی سوگندsōgand بوده است در این زبان نیز با فعل "خوردن" به کار می رفته است . "سوگند" از آن روی در پهلوی و پارسی "خورده می شود" که در بنیاد به راستی خوردنی بوده است. این واژه در اوستایی سَئُوکَنْته است و به معنی گدازه ی گوگرد . یکی از آزمون های ایزدی و یا وَرْ که به دو گونه ی" ور گرم " و " ور سر د" بخش شده است، خوردن گوگرد گداخته بوده است . برای آشکارْ داشت بیگناهی یا باور استوار به دین ، به آزمون " ور " تن در می داده اند ؛ باور بر آن بوده است که بیگناه و باورمند راستین از آزمون سربلند و بی گزند به در می آید . خوردن سوگند وَر ِسرد بوده است و گذشتن از آتش که نمونه را سیاوش بدان تن در داد، ور ِگرم . ) )
( ( جوان نیکدل گشت فرمانْش کرد
چنانچون بفرمود ، سوگند خُوَرْد. ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 279. )


حلف، قسم، یمین


من پیامی به شهاب دارم خوب فقط گوش کنه


ببین آقای شهاب غلط اضافی نکن سوگند اسم بسیاررررررر زیبایی که هر کسی لیاقت این اسم و نداره گوگرد و این چیزا چیه میگی کسایی که اینطوری فکر می کنن ذهنشون فاسد بی لیاقتن منم دارم حرص می خورم چرا اسمم سوگند نیست ولی به شدتتتتتتت طرفدار این اسم زیبا هستم پس لطفا چرت و پرت نگو. . . . . . . . . . .

سوگند به معنای قسم خوردن و مهربانی است


اسم دختر عموی من سوگند است و خیلی مهربان است و من دوستش دارم

سوگند در اصل یک کلمه ترکی می باشد نه فارسی ! و معنی خوبی ندارد، به زبان ترکی:

سُو می شود:به معنی آب . از طرفی گند میشود : به معنی گندیده یا کهنه

و درواقع مجموع این دو می شود آب گندیده ، یا لجن یا مرداب !

و هیچگاه معنی قَسَم با سوگند هم تراز و همسو نمی باشد

از طرفی در گذشته برای تشخیص گناهکار یا بی گناه بودن شخص، مقداری آب آمیخته به ( ( ( گوگرد ) ) ) به متهم نمی دادند! بلکه آن لجن یا آب راکد و گند بود ، تا تٲثیر بدبو بودن سُــوگند ، گناهکار بودن یا بی گناه بودن شخص را تعیین می کرد و شخص گناهکار اعتراف به گناه میکرد!
پس درواقع کلمه ای ترکی است که درحال حاضر به معنی لجن و مرداب و آب بدبو است و در گذشته پارسیان نیز به همین معنی میشناختند ولی اکنون گمان میکنند که به معنی قَسَم است!

سوگند
سوگند. [ س َ / س ُ گ َ ] ( اِ ) در اوستا �ونت سوکنتا� ( گوگردمند ) ، دارای گوگرد. ( از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ) . اقرار و اعترافی که شخص از روی شرف و ناموس خود میکند و خدا یا بزرگی را شاهد گیرد. قسم ( به خدا، رسول ، امامان و بزرگان ) . ( از فرهنگ فارسی معین ) :
کنون هرچه گویَمْش ْ جزآن کند
نه سوگند داند نه پیمان کند.

فردوسی .

بر این نیز بهرام سوگند خواست
زبان بود بر جان او بند خواست .

فردوسی .

نیکو اندیشیده است ولکن با احمد احکامها باید بسوگند. ( تاریخ بیهقی ) .
جز راست مگوی گاه و بیگاه
تا حاجت نایدت بسوگند.

ناصرخسرو.

چرا بر عهد و سوگند رسول خویش نشتابی
بسوی عهد فرزندش گر اهل عهد و سوگندی .

ناصرخسرو.

در داد بر دادخواهان مبند
ز سوگند مگذر نگهدار پند.

اسدی .

و برزویه را مثال داد مؤکد بسوگند که . . . ( کلیله و دمنه ) .
به سوگند گفتی که خونت بریزم
ز سوگند بگذر بقول استواری .

عمادی شهریاری .

( گفتم یکم هم فارسی یاد بگیریم دور هم لایکاش خوب باشه بازم میذارم 🙂 )

کلا از نظر ترکا خدا هم ترکه. هیچوقت با یه ترک کَل کَل نکنید فقط هرچی گفت بگید اره اره اوباما و ترامپم ترکن

واژه ی سوگند به گمانی ، از واژه ی سوگ یا سوک می آید که با واژه ی سوز هم ریشه است. اوستایی سئوکه.

اما در پاسخ به کسانی که زبان پارسی شناسنامه دار و با اصالت را با زبانهای تازی تورک و مغولی می آمیزند باید گفت واژه ی سوگند در اوستایی و پهلویگ ریشه دارد و زمانی که این کتابها نگارش شده تخم هیچ تازی و مغولی هنوز پدیدار نشده بود، بهتر است بجای توهم پردازی و چرندیات بروند دنبال حقیقت.
واژه های پارسی سره و پاک ریشه هندو اروپایی و آریایی دارند. و به هیچ وجه حتا اندکی پیوند با زبانهای بیگانه ندارند. واژگان آریایی که در زبانهای تورکی و . . . یافت میشود از راه زبان باستانی آذری به این زبان ها راه یافته

یمین . . . . قسم . . . حلف. . .

سوگند یعنی قسم و من چون این اسم رو دارم خوشحالم

سوگند از کتاب اوِستای زرتشت میاد و خیلی خوشحالم که اسمم ریشه ی ایرانی داره


کلمات دیگر: