مترادف سوگند : حلف، قسم، یمین
سوگند
مترادف سوگند : حلف، قسم، یمین
فارسی به انگلیسی
oath
فارسی به عربی
فرهنگ اسم ها
معنی: قسم، اقرار، اعتراف، استواری بر پیوند، استواری بر گفتن و راست گفتن
(تلفظ: so(w)gand) قسم ، استواری بر پیوند ، استواری بر گفتن و راست گفتن .
مترادف و متضاد
فرهنگ فارسی
دراوستا ونت سوکنتا دارای گوگرد
فرهنگ معین
(سَ یا سُ گَ) (اِمر.) 1 - قسم ، اقرار و اعترافی که شخص از روی شرف و ناموس خود می کند و خدا یا بزرگی را شاهد می گیرد. 2 - گوگرد (سوگند خوردن در قدیم خوردن آب آمیخته با گوگرد بوده است . برای تشخیص گناهکار از بی گناه یعنی این که شخص متهم (اما بی گناه ) با خوردن آن اتفاقی برایش نمی افتاد).
لغت نامه دهخدا
کنون هرچه گویَمْش ْ جزآن کند
نه سوگند داند نه پیمان کند.
زبان بود بر جان او بند خواست.
جز راست مگوی گاه و بیگاه
تا حاجت نایدت بسوگند.
بسوی عهد فرزندش گر اهل عهد و سوگندی.
ز سوگند مگذر نگهدار پند.
به سوگند گفتی که خونت بریزم
ز سوگند بگذر بقول استواری.
فرهنگ عمید
* سوگند بقراط: = * سوگند پزشکی
* سوگند پزشکی: قَسَمی که پزشک یاد می کند که وظیفه خود را نسبت به بیمار به درستی انجام بدهد.
* سوگند خوردن: (مصدر لازم ) قسم یاد کردن.
* سوگند دادن: (مصدر متعدی ) قسم دادن.
قسم و عهد. Δ در اوستا، سئوکنته به معنی گوگرد است و سوگند خوردن یعنی خوردن گوگرد که نوعی آزمایش برای تشخیص گناهکار یا بیگناه بوده که در قدیم مقداری آب آمیخته به گوگرد به متهم میخورانیدند و از تٲثیر آن گناهکار بودن یا بیگناهی او را تعیین میکردند.
〈 سوگند بقراط: = 〈 سوگند پزشکی
〈 سوگند پزشکی: قَسَمی که پزشک یاد میکند که وظیفه خود را نسبت به بیمار بهدرستی انجام بدهد.
〈 سوگند خوردن: (مصدر لازم) قسم یاد کردن.
〈 سوگند دادن: (مصدر متعدی) قسم دادن.
دانشنامه عمومی
کنون هرچه گویَمْش ْ جزآن کند
سوگند به همراه فعل خوردن به کار می رود. منشأ آن در گذشته سوگند یا سئوکند به معنای گوگرد است. در دوران باستان یکی از روش های نهایی اثبات اتهام متهمان، خوراندن گوگرد به آنان بوده است. چنانچه متهم بعد از خوردن گوگرد یا همان سوگند زنده می ماند، حکم به برائتش می دادند و در صورت مرگ وی به معنای دروغگویی او شمرده می شده است. اصطلاح "سوگند خوردن" که تأکید شخص بر صحت گفته هایش است، در اصل از همین آیین گرفته شده است.
نه سوگند داند نه پیمان کند.(فردوسی)
بسوی عهد فرزندش گر اهل عهد و سوگندی(ناصر خسرو)
یوسف مرادیان
الهام چرخنده
روشنک عجمیان
مهدی امینی خواه
محمد ابهری
فرنوش آل احمد
ساناز کیهان
سعیده عرب
حسن زارع
ملیحه موسوی
بهرام فروغی
سارا میرکمالی
۲۵ ژانویه ۱۹۹۱ (۱۹۹۱-01-۲۵)
۲۲ ژانویه ۲۰۱۰ (۲۰۱۰-01-۲۲) (Sundance)
۷ مه ۲۰۱۰ (۲۰۱۰-05-۰۷) (United States)
۶ سپتامبر ۲۰۱۶ (۲۰۱۶-09-۰۶)
فیلم در مورد پدری فداکار است که تلاش میکند دخترش را از دنیای مواد مخدر رها کند و او را ترک دهد.
دانشنامه آزاد فارسی
دانشنامه اسلامی
برای سوگند شرایطی مانند مخالفت نداشتن با شرع، قدرت توانایی بر انجام قسم، جاری شده بر زبان و.. بیان شده است. سوگند بیهوده، سوگند درخواست، سوگند تأیید و سوگند تعهد، جزو اقسام سوگند شمرده شده است. به عقیده فقهای شیعه کسی که سوگند «تعهد» یاد کند در صورت تخلف، باید کفاره بپردازد. کفاره شکستن قسم، سیر کردن یا پوشاندن ۱۰ فقیر و یا سه روز، روزه گرفتن است.
سوگند خوردن، در فرهنگ ها، ادیان گذشته همچنین در جوامع غربی و ایران باستان نیز مرسوم بوده است.
گویش اصفهانی
تکیه ای: qasam
طاری: qesam
طامه ای: qasam
طرقی: qasam
کشه ای: qesam
نطنزی: qasam
جدول کلمات
پیشنهاد کاربران
شیرین است لبخندَت
آب می شود در دلم، قند دارد
خدا همگان را زیبا آفریده ولی
زیبایی چشمان تو سوگند دارد. . .
سوگند
( پیمان کریمی )
آخه به تو چه گوه خور عوضی
تو چه خری هستی این حرف و می زنی و اقعا حسودی.
برات متاسفم ( khaiam )
قسم
ومن به چنین اسمی که دارم افتخار میکنم😍👌👌
به عشق دیدار تو
به زلف پریشان تو
که جواهری به زیبایی تو ندیدم
جز داشتن تو آرزویی ندارم
اما با توجه به معادل انگلیسی سوگند قضیه روشن میشود ، کلمه ی swear معادل سوگند است و میدانیم که حرف s بعدا به کلمه اضافه شده است و کلمه در قدیم و در اصل wear بوده که دارای چند معنیست از جمله با واردن کردی و فارسی به معنی خوردن و نیز با word به معنی کلمه و گفتن همریشه است کما اینکه با گر فارسی یعنی آگر و آتش نیز همریشه است. واین دلیل اشتباه رایج درباره ی سوگند است که سوگند در اصل یعنی گفتن و حرف زدن و در قدیم گفتن فقط به راستی بوده نه دروغ و برای امتحان نیز از آتش گداخته استفاده میشد.
با رجوع به فعل say در انگلیسی به معنی گفتن که آن هم از ریشه ی سوگ میباشد صحت این گفتار مشخصتر میشود.
امید است فرهنگ نویسان گرامی این اشتباه مسلم گوگرد که هیچ مستندی در فارسی ندارد را تصحیح کنند.
سوگند یک اسمه فارسی هست که خیلی زیباست وحتی اگر کوتاهشم کرد میشود سوگل وترکیبه بدی به دست نمی اید خیلی از اسما به معنی بد ترکیب میشود وان طرف از اسمه خودش بدش می اید وارزو دارد که کاشکی اسمه زیباتری داشتم و این که چرا به اسمه سوگند خیلی اعتقاد داشتن زیرا که اسمت سوگند اسمه دیگری از خدا است sogand.
دکتر کزازی در مورد واژه ی " سوگند" می نویسد : ( ( در پهلوی سوگندsōgand بوده است در این زبان نیز با فعل "خوردن" به کار می رفته است . "سوگند" از آن روی در پهلوی و پارسی "خورده می شود" که در بنیاد به راستی خوردنی بوده است. این واژه در اوستایی سَئُوکَنْته است و به معنی گدازه ی گوگرد . یکی از آزمون های ایزدی و یا وَرْ که به دو گونه ی" ور گرم " و " ور سر د" بخش شده است، خوردن گوگرد گداخته بوده است . برای آشکارْ داشت بیگناهی یا باور استوار به دین ، به آزمون " ور " تن در می داده اند ؛ باور بر آن بوده است که بیگناه و باورمند راستین از آزمون سربلند و بی گزند به در می آید . خوردن سوگند وَر ِسرد بوده است و گذشتن از آتش که نمونه را سیاوش بدان تن در داد، ور ِگرم . ) )
( ( جوان نیکدل گشت فرمانْش کرد
چنانچون بفرمود ، سوگند خُوَرْد. ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 279. )
ببین آقای شهاب غلط اضافی نکن سوگند اسم بسیاررررررر زیبایی که هر کسی لیاقت این اسم و نداره گوگرد و این چیزا چیه میگی کسایی که اینطوری فکر می کنن ذهنشون فاسد بی لیاقتن منم دارم حرص می خورم چرا اسمم سوگند نیست ولی به شدتتتتتتت طرفدار این اسم زیبا هستم پس لطفا چرت و پرت نگو. . . . . . . . . . .
اسم دختر عموی من سوگند است و خیلی مهربان است و من دوستش دارم
سُو می شود:به معنی آب . از طرفی گند میشود : به معنی گندیده یا کهنه
و درواقع مجموع این دو می شود آب گندیده ، یا لجن یا مرداب !
و هیچگاه معنی قَسَم با سوگند هم تراز و همسو نمی باشد
پس درواقع کلمه ای ترکی است که درحال حاضر به معنی لجن و مرداب و آب بدبو است و در گذشته پارسیان نیز به همین معنی میشناختند ولی اکنون گمان میکنند که به معنی قَسَم است!
سوگند. [ س َ / س ُ گ َ ] ( اِ ) در اوستا �ونت سوکنتا� ( گوگردمند ) ، دارای گوگرد. ( از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ) . اقرار و اعترافی که شخص از روی شرف و ناموس خود میکند و خدا یا بزرگی را شاهد گیرد. قسم ( به خدا، رسول ، امامان و بزرگان ) . ( از فرهنگ فارسی معین ) :
کنون هرچه گویَمْش ْ جزآن کند
نه سوگند داند نه پیمان کند.
فردوسی .
بر این نیز بهرام سوگند خواست
زبان بود بر جان او بند خواست .
فردوسی .
نیکو اندیشیده است ولکن با احمد احکامها باید بسوگند. ( تاریخ بیهقی ) .
جز راست مگوی گاه و بیگاه
تا حاجت نایدت بسوگند.
ناصرخسرو.
چرا بر عهد و سوگند رسول خویش نشتابی
بسوی عهد فرزندش گر اهل عهد و سوگندی .
ناصرخسرو.
در داد بر دادخواهان مبند
ز سوگند مگذر نگهدار پند.
اسدی .
و برزویه را مثال داد مؤکد بسوگند که . . . ( کلیله و دمنه ) .
به سوگند گفتی که خونت بریزم
ز سوگند بگذر بقول استواری .
عمادی شهریاری .
( گفتم یکم هم فارسی یاد بگیریم دور هم لایکاش خوب باشه بازم میذارم 🙂 )
اما در پاسخ به کسانی که زبان پارسی شناسنامه دار و با اصالت را با زبانهای تازی تورک و مغولی می آمیزند باید گفت واژه ی سوگند در اوستایی و پهلویگ ریشه دارد و زمانی که این کتابها نگارش شده تخم هیچ تازی و مغولی هنوز پدیدار نشده بود، بهتر است بجای توهم پردازی و چرندیات بروند دنبال حقیقت.
واژه های پارسی سره و پاک ریشه هندو اروپایی و آریایی دارند. و به هیچ وجه حتا اندکی پیوند با زبانهای بیگانه ندارند. واژگان آریایی که در زبانهای تورکی و . . . یافت میشود از راه زبان باستانی آذری به این زبان ها راه یافته