کلمه جو
صفحه اصلی

یاشار کمال

دانشنامه عمومی

کمال صادق گوکچَلی (به ترکی استانبولی: Kemal Sadık Gökçeli) با نام ادبی یاشار کمال (به ترکی استانبولی: Yaşar Kemal) (زاده ۱۹۲۳ - درگذشته ۲۸ فوریه ۲۰۱۵) از نویسندگان کرد اهل ترکیه بود. در طول بیش از شصت سال ۳۶ رمان نوشت که نخستین رمانش «اینجه ممد» شهرتی جهانی داشت.
(۱۹۷۹) Prix du Meilleur Livre Etranger
(۱۹۸۲) Prix mondial Cino Del Duca
(۱۹۸۴) Commandeur de la Légion d'Honneur de France
(۱۹۹۷) Peace Prize of the German Book Trade
(۲۰۱۱) Grand Officier de la Légion d'Honneur de France
وی زادهٔ ۱۹۲۳ در روستایی کردنشین همیته ("گوکچه دام" فعلی)، استان عثمانیه در جنوب ترکیه متولد شد. پدرش ملاک کرد از اهالی وان بوده که در زمان جنگ جهانی اول به چوکوروا فرار کرده است. والدینش اهل وان بودند. وی کودکی بسیار سختی را پشت سر گذاشت و در تصادفی چشم راستش را از دست داد و در پنج سالگی شاهد قتل پدر به دست فرزندخوانده او در مسجد در عید قربان بود. حکم آشکار یاشار کمال در سال ۱۹۹۵ در باره سیاست های دولت ترکیه در مصاحبه وی با مجله اشپیگل، او را به اتهام «تبلیغات تجزیه طلبی» در مقابل دادگاه امنیتی دولت ترکیه قرار داد. محاکمه با حکم برائت وی پایان یافت، اما با انتقاد مجدد وی از عملکرد دولت، یاشارکمال به اتهام «تحریک مردم»، به ۵ سال زندان تعلیقی محکوم گردید.
وی حکم زندان تعلیقی را نپذیرفت و گفت: “هرمجازاتی می خواهید نقداً" بکنید، چرا که حکم تعلیقی، حکم خودسانسوری را برای من دارد و من نمی خواهم خود را دچار خودسانسوری بکنم، هنوز کارهای انجام ندادهٔ بسیاری دارم و باید آنهارا هرچه زودتر تمام کرده و بچاپ برسانم، اما زندگی در ترکیه، آنهم با این حکم تعلیقی، این امکان را از من سلب من کند». با این استدلال یاشارکمال بعد از گرفتن حکم زندان تعلیقی مدتی در سوئد زندگی کرد. او در این باره گفته بود:.mw-parser-output blockquote.templatequote{margin-top:0}.mw-parser-output blockquote.templatequote div.templatequotecite{line-height:1em;text-align:right;padding-right:2em;margin-top:0}.mw-parser-output blockquote.templatequote div.templatequotecite cite{font-size:85%}
تنها می خواهم کارهایی را که در دست انجام دارم تمام کرده و بچاپ برسانم، نمی خواهم در هیچ کشوری از جمله سوئد پناهندگی بگیرم. بعد از انجام کارهایم به وطنم ترکیه برمیگردم، دیگر آنوقت هرچه می خواهند با من بکنند». و همین کار را هم کرد.

دانشنامه آزاد فارسی

یاشار کمال (آدانا ۱۹۲۳)
(نام کامل: یاشار کمال گوکْچه لی) نمایش نامه نویس، شاعر و روزنامه نگار ترک. از دورۀ متوسطه شعر می سرود و دربارۀ فرهنگ مردمی تحقیق و مطالعه می کرد. در ۱۹۵۰ به اتهام تبلیغات کمونیستی توقیف و بعد تبرئه شد. در ۱۹۵۱ به استانبول رفت و در دفتر روزنامه ای مشغول کار شد. با گزارش نویسی و سپس با نوشتن داستان های کوتاه کارش را شروع کرد. عضو کمیتۀ مرکزی حزب کارگر ترکیه بود و در ۱۹۶۵ نامزد حزب سیاسی شد. در ۱۹۷۱ بار دیگر به خاطر دیدگاه های سیاسی زندانی شد. در ۱۹۹۶ برای نوشتن مقالۀ «ابرهای سیاه بر فراز ترکیه»، که در آن سرکوب کردها را محکوم کرده بود، به بیست ماه حبس تعلیقی محکوم شد. مقالۀ او در کتابی با نام آزادی بیان در ترکیه منتشر شد، اما بعدها آن را توقیف کردند. او نویسنده ای واقع گرا و خلاق و سیاسی است. آثارش بیشتر دربارۀ زادگاهش و مردم آن و آداب معاشرت روستاییان و مشکلات آنان در تلاش برای بقاست. وجود عناصری از فرهنگ عامه و قصه های پریان از مشخصه های آن است. همیشه طبیعت در آثارش حضور دارد. وی جایزۀ ادبی نوبل و جوایز بسیار داخلی و خارجی، ازجمله جایزۀ بزرگ وزارت فرهنگ ترکیه (۱۹۹۳) و جایزۀ لوژیون دو نور فرانسه (۱۹۸۲) را برده است. در نخستین رمانش با نام اینجه ممد (۱۹۵۵، ترجمۀ فارسی) قهرمان داستان نوعی رابین هُود تُرک است. در سه گانۀ خود بادی از دشت (۱۹۶۰)، زمین آهن است و آسمان مس (۱۹۶۳) و گیاه بی زوال (۱۹۶۸) قهرمان روستایی دیگری را به تصویر کشیده است. داستان های آناتولی (۱۹۶۷)؛ افسانۀ هزار گاو نر (۱۹۷۱)؛ حلبی (در ترجمۀ فارسی، با نام بدرقه)؛ قصۀ قره غاز (۱۹۷۶)؛ قهر دریا؛ ارباب های آقچاساز؛ ستون خیمه؛ پرندگان هم رفته اند (۱۹۷۸)؛ داستان کوتاه گرمای زرد؛ و چند نمایش نامه از دیگر آثار اوست.

نقل قول ها

یاشار کمال (۱۹۲۳–۲۰۱۵) نویسنده اهل ترکیه.
• «من مردی اهل هنر، شعر و عاشقی هستم از زمانی که خودم را با این هنر مشغول کرده ام، تمام تلاشم را بکار گرفته ام که آن را به بهترین وجه ممکن انجام دهم. گفتم مردی اهل هنر و شعر وعاشیقی هستم نه ادبیات. زیرا قبل از اینکه نوشتن را شروع کنم، نقال و عاشیق و گرد آورندهٔ فرهنگ عامیانه بودم. ۱۷–۱۸ ساله بودم که، شروع کردم ده به ده گشتن و همراه آن داستانهای حماسی را نقل کردن، که آنها را به عنوان هنر آموز، از استادان ترانه سرای منطقهٔ چو گوروا یادگرفته بودم. در کنار این کار نیز، به گردآوری مرثیه ها و هم چنین اشعار شاعران نام آور مردمی می پرداختم. حضور من به عنوان عاشیق، کار جمع آوری فرهنگ عامیانه را خیلی ساده تر می کرد.»یاشار کمال، فقر ننگ بشریت است، سخنرانی یاشار کمال، ترجمه جلال رستمی از سایت iran-chabar ,2003.• «من اهل هنر شاعری هستم و از زمانی که به این هنر می پردازم، کوشیده ام بهترین آثار ممکن در حد توان ام را ارائه کنم.»• «من شک دارم این درست باشد که نویسنده باید مدام از خودش بنویسد و در قالب شخصیت های رمان به خودش وفادار بماند.»• «در زمانه ما نوعی آشفتگی روابط انسانی حاکم است. روابط روزبه روز درهم پیچیده تر می شوند و تقریباً به گرهی کور شباهت پیدا می کنند. خلاص کردن خود از این درهم تنیدگی کار نسبتاً دشواری است، از این بلبشوی دروغ، سرکوب، ازخودبیگانگی، اخلاق گریزی، بهره کشی، تحقیر و بی رحمی.»• «گذشته از جهان واقعی، انسان در جهان دیگری نیز زندگی می کند که آن را برای خودش آفریده است: جهان افسانه ها و رؤیاها. او با خلق این جهان رنج های دنیای واقعی را از خود دور می کند، از آن ها رومی گرداند و به عشق، دوستی و زیبایی رومی آورد. درست به همین دلیل که من در کارم آگاهانه با افسانه ها و رؤیاها به واقعیت غنا بخشیده ام، خود را نویسنده می دانم.»• «هنر کلمه همیشه در رأس ارزش های انسانی قرار داشته است. یک جامعه در ادبیات خود منعکس می شود و از آنجا که ادبیات پرنفوذترین هنر در جامعه است، باید با زوال در آن نیز مبارزه کند. ادبیات فاسد محصول جامعه ای ناسالم است.»• «ادبیات هرگز فقط امری زینتی نبوده است. همیشه به عنوان اسلحه ای سیاسی نیز به کار رفته تا هدف هایی را پیش ببرد و هنرمندان اغلب می دانستند که باید کدام طرف بایستند.»• «هنرمند عصر ما باید مانند پرنده آواز بخواند، مانند آبِ زلال، روشن باشد و مثل یک کودک ساده. وگرنه برایش بسیار سخت خواهد بود که با وجود این همه آلودگی که بر وجود ما سنگینی می کند، پابرجا بماند. هنرهای کلامی قدرت پاکی بخش آتش را دارند که می تواند هر آلودگی ای را از بین ببرد.»


کلمات دیگر: