کلمه جو
صفحه اصلی

اسکندریه

فارسی به انگلیسی

Alexandria


alexandria, alexanderia

فرهنگ فارسی

شهر وبندری در مصر مغرب مصب نیل ۱/۸٠۱/۱٠٠ سکنه ٠ صنایع غذایی وشیمایی سیمان سازی مصنوعات بحری ومکانیکی ٠ ضح٠- این شهر توسط اسکندر مقدونی ( ۳۳۱ ق ٠ م ٠ ) بنا شده و بواسطه مناره البحر مرتفع خود که ۴٠٠ گام ارتفاع داشته شهرت یسافته ( - آیینه سکندر ) . در زمان بطالسه مرکزهنری وادبی شرق ویکی از کانونهای تمدن یونانی بشمار می رفت.شهر اسکندریه دارای کتابخانه ای مهم بود که یک بار بدست سربازان فاتح سزار(قیصرروم ) و بار دیگر در ۳۹٠ م . سوخته شد.
اسکندریه ایسوس در کنار دریای مغرب بنا کرده آن تی گن اول از سلسله سلوکیان .

لغت نامه دهخدا

اسکندریه . [ اِ ک َ دَ ری ی َ ] (اِخ ) اسکندر در بازگشت از سفر هند بایران ، در کنار اقیانوس جای مساعدی ، در جوار بندری انتخاب وشهری بنا کرد که موسوم باسکندریه شد (این محل را کراچی کنونی میدانند). (ایران باستان ص 1857 و 1862).


اسکندریه . [ اِ ک َ دَ ری ی َ ] (اِخ )اسکندر در سفر جنگی بهند، پس از ورود بولایت سودرس هاو مالیان و مطیع کردن آنان ، درین ولایت شهری بنا کردکه موسوم باسکندریه گردید. (ایران باستان ص 1843).


اسکندریه . [ اِ ک َ دَ ری ی َ ] (اِخ ) شهری در قفقاز (پاراپامیز) بنام اسکندر مقدونی . (ایران باستان ص 1777).


اسکندریه. [ اِ ک َ دَ ری ی َ ] ( اِخ ) شهری بمصر. || دهی میان حماة وحلب. || شهری به مرو. || شهری به صغد سمرقند. || نام دیگر بلخ. || دهی میان مکه و مدینه. || دهی بر دجله نزدیک واسط. || شهری در مجاری انهار بهند. || شهری بارض بابل. || شهری بکنار نهر اعظم. || شهری ببلاد هند، و پنج شهر دیگر بدین اسم است. ( منتهی الارب ). اسکندریه شهریست [ بمصر ] از دو سوی با دریای روم و دریای تنیس پیوسته و اندر وی یکی مناره است که گویند دویست ارش است اندر میان آب نهاده بر سر سنگی و هر گه که باد آیدآن مناره بجنبد، چنانکه بتوان دید. ( حدودالعالم ).
شهر بزرگی است در مصر در جهت غربی دلتای مصر و در ساحل دریا، در 200 هزارگزی شمال غربی قاهره در 31 درجه و 12 دقیقه عرض شمالی و 27 درجه و 32 دقیقه طول شرقی. و بعد از قاهره بزرگترین شهر مملکت مصر است و آن در دماغه ممتدّ بجانب شمال از زبانه تنگی که بحیره مربوط را از دریا جدا میکند، واقع شده درطرفین این دماغه دو لنگرگاه قدیم و جدید وجود دارد،در دهانه هر یک ازین دو یک فنار ( مناره = فار ) موجود است. این شهر از آراسته ترین شهرهای ممالک شرقی میباشد، مخصوصاً محله فرنگیان آن که با زیباترین شهرهای اروپا همچشمی و رقابت میکند. کاخی بسیار باتکلف در رأس التین دارد که مخصوص خدیو است و همچنین چند عمارت عالی دیگر منسوب بخاندان خدیو در این محل وجود دارد. بورس مکمل ، چندین مدرسه و چند جامع بزرگ بدانجاست. در لنگرگاه قدیم که در سمت مغرب واقع است یک دارالصنایع مجهز بحری و چند حوض بزرگ و برکه های متعدد هست. باغهای عمومی بسیار و نزهتگاههای دلکش و میدانهای وسیع و آراسته در این شهر دیده میشود. زیباترین این میدانها میدان محمدعلی است در منشیه که مرحوم محمدعلی پاشا بتزیین و تعمیر وی پرداخته و با حوضها و فواره ها و اشجار مزین کرده است و بعد مجسمه فلزی بزرگ وی را در وسط میدان مزبور نصب کرده اند و یک ستون اسطوانی الشکل موسوم به عمود سواری و یک میله سنگی مسمی به مسله فرعون نیز در همین میدان مشاهده میشود، درسوالف ایام این مسله جفت بوده بعداً یکی از آن دو سرنگون شده و در این اواخر آنرا بدولت انگلیس دادند وبلندن منتقل شد. تجارت آن بسیار رونق دارد و سفائن پی درپی در آمد و شد میباشد. صادرات عمده آن عبارت است از: پنبه ، شکر و واردات آن امتعه ایست که از اروپابقصد تجارت بمصر و سودان حمل و نقل میشود. لنگرگاههای آن و مخصوصاً لنگرگاه قدیم که در جهت غربی واقع شده بسیار محکم و استوار است و در مدخلهای آن بعضی ازسنگلاخها و تخته سنگها هست که حکم سد محکمی را دارند و بهمین لحاظ بی رهنما و بلد دخول بدانها جایز نیست.محمدعلی پاشا جدولی از رود نیل باسکندریه حفر کرده و بنام سلطان محمود خان عثمانی محمودیه تسمیه کرده است. در نقاط نزدیک باسکندریه در طرفین این جدول بعض محلات و نزهتگاهها احداث شده و نیز در جهت غربی اسکندریه در مسافت سه ساعته محلی موسوم به محلةالرّمل است که آب و هوای بسیار معتدل و خوب دارد. توانگران ییلاقها و کاخهای رفیع در آنجا بنا کرده اند و در تابستان جمعی کثیر از اسکندریه برای تبدیل آب و هوا بآن موضعمیروند. شهر اسکندریه را در 331 ق.م. اسکندر مقدونی بنا کرده و بطالسه که جانشینان وی در مصر بودند این شهر را پایتخت خود قرار داده و بترقی و توسعه وی پرداخته اند و از خرابه های بلاد قدیمه منف و مصر مسله هاو بدایع صنعت بسیار برای آرایش و تزیین باسکندریه بردند و در ازمنه اخیره بعض آن مسله ها را بقسطنطنیه و روم منتقل ساختند. اصل موضع قدیمی اسکندریه بر زبانه ای در بین دریا و برکه مربوطه قرار داشته و فقط نوک آن محلی که بسوی شمال بشکل دماغه ای امتداد یافته بصورت جزیره ای مشاهده میشد و فانوس دریایی مشهور اسکندریه که در ازمنه قدیمه یکی از عجائب سبعه عالم بشمار میرفته در همین جزیره بوده ، بعدها بطلمیوس در بین جزیره فیلادلف و شهر رصیفی ( ریختم ) احداث کرده لنگرگاه را بدو قسمت منقسم ساخت و سدّی متحرّک در بین این دو قسمت برآورد که قابل بستن و باز کردن بود و بمرور دهور این رصیف در نتیجه تراکم رمل که بوسیله رود نیل و تموّجات دریا آورده میشد توسع یافته و جزیره و قارّه بهم پیوسته و بشکل دماغه و یا شبه جزیره کوچکی درآمده و خود شهر هم باین شبه جزیره انتقال یافته امروز آن قسمت از شهر که بنام «محله ترک » معروف شده کاملاً در این برزخ ، و محله فرنگ در طرف مشرق این ساحل واقع است.

اسکندریه . [اِ ک َ دَ ری ی َ ] (اِخ ) اسکندریه ٔ ایسوس در کنار دریای مغرب ، بناکرده ٔ آن تی گُن اول ، از سلسله ٔ سلوکیان . (ایران باستان ص 2111).


اسکندریه . [ اِ ک َ دَ ری ی َ ] (اِخ ) شهری بایتالیا (پیِه مُن ) در کنار رود تانارو، شعبه ٔ رود پو دارای 90000 سکنه و صنایع و محصولات شیمیایی .


اسکندریه . [ اِ ک َ دَ ری ی َ ] (اِخ ) شهری بمصر. || دهی میان حماة وحلب . || شهری به مرو. || شهری به صغد سمرقند. || نام دیگر بلخ . || دهی میان مکه و مدینه . || دهی بر دجله نزدیک واسط. || شهری در مجاری انهار بهند. || شهری بارض بابل . || شهری بکنار نهر اعظم . || شهری ببلاد هند، و پنج شهر دیگر بدین اسم است . (منتهی الارب ). اسکندریه شهریست [ بمصر ] از دو سوی با دریای روم و دریای تنیس پیوسته و اندر وی یکی مناره است که گویند دویست ارش است اندر میان آب نهاده بر سر سنگی و هر گه که باد آیدآن مناره بجنبد، چنانکه بتوان دید. (حدودالعالم ).
شهر بزرگی است در مصر در جهت غربی دلتای مصر و در ساحل دریا، در 200 هزارگزی شمال غربی قاهره در 31 درجه و 12 دقیقه ٔ عرض شمالی و 27 درجه و 32 دقیقه ٔ طول شرقی . و بعد از قاهره بزرگترین شهر مملکت مصر است و آن در دماغه ٔ ممتدّ بجانب شمال از زبانه ٔ تنگی که بحیره ٔ مربوط را از دریا جدا میکند، واقع شده درطرفین این دماغه دو لنگرگاه قدیم و جدید وجود دارد،در دهانه ٔ هر یک ازین دو یک فنار (مناره = فار) موجود است . این شهر از آراسته ترین شهرهای ممالک شرقی میباشد، مخصوصاً محله ٔ فرنگیان آن که با زیباترین شهرهای اروپا همچشمی و رقابت میکند. کاخی بسیار باتکلف در رأس التین دارد که مخصوص خدیو است و همچنین چند عمارت عالی دیگر منسوب بخاندان خدیو در این محل وجود دارد. بورس مکمل ، چندین مدرسه و چند جامع بزرگ بدانجاست . در لنگرگاه قدیم که در سمت مغرب واقع است یک دارالصنایع مجهز بحری و چند حوض بزرگ و برکه های متعدد هست . باغهای عمومی بسیار و نزهتگاههای دلکش و میدانهای وسیع و آراسته در این شهر دیده میشود. زیباترین این میدانها میدان محمدعلی است در منشیه که مرحوم محمدعلی پاشا بتزیین و تعمیر وی پرداخته و با حوضها و فواره ها و اشجار مزین کرده است و بعد مجسمه ٔ فلزی بزرگ وی را در وسط میدان مزبور نصب کرده اند و یک ستون اسطوانی الشکل موسوم به عمود سواری و یک میله ٔ سنگی مسمی به مسله ٔ فرعون نیز در همین میدان مشاهده میشود، درسوالف ایام این مسله جفت بوده بعداً یکی از آن دو سرنگون شده و در این اواخر آنرا بدولت انگلیس دادند وبلندن منتقل شد. تجارت آن بسیار رونق دارد و سفائن پی درپی در آمد و شد میباشد. صادرات عمده ٔ آن عبارت است از: پنبه ، شکر و واردات آن امتعه ایست که از اروپابقصد تجارت بمصر و سودان حمل و نقل میشود. لنگرگاههای آن و مخصوصاً لنگرگاه قدیم که در جهت غربی واقع شده بسیار محکم و استوار است و در مدخلهای آن بعضی ازسنگلاخها و تخته سنگها هست که حکم سد محکمی را دارند و بهمین لحاظ بی رهنما و بلد دخول بدانها جایز نیست .محمدعلی پاشا جدولی از رود نیل باسکندریه حفر کرده و بنام سلطان محمود خان عثمانی محمودیه تسمیه کرده است . در نقاط نزدیک باسکندریه در طرفین این جدول بعض محلات و نزهتگاهها احداث شده و نیز در جهت غربی اسکندریه در مسافت سه ساعته محلی موسوم به محلةالرّمل است که آب و هوای بسیار معتدل و خوب دارد. توانگران ییلاقها و کاخهای رفیع در آنجا بنا کرده اند و در تابستان جمعی کثیر از اسکندریه برای تبدیل آب و هوا بآن موضعمیروند. شهر اسکندریه را در 331 ق .م . اسکندر مقدونی بنا کرده و بطالسه که جانشینان وی در مصر بودند این شهر را پایتخت خود قرار داده و بترقی و توسعه ٔ وی پرداخته اند و از خرابه های بلاد قدیمه منف و مصر مسله هاو بدایع صنعت بسیار برای آرایش و تزیین باسکندریه بردند و در ازمنه ٔ اخیره بعض آن مسله ها را بقسطنطنیه و روم منتقل ساختند. اصل موضع قدیمی اسکندریه بر زبانه ای در بین دریا و برکه ٔ مربوطه قرار داشته و فقط نوک آن محلی که بسوی شمال بشکل دماغه ای امتداد یافته بصورت جزیره ای مشاهده میشد و فانوس دریایی مشهور اسکندریه که در ازمنه ٔ قدیمه یکی از عجائب سبعه ٔ عالم بشمار میرفته در همین جزیره بوده ، بعدها بطلمیوس در بین جزیره ٔ فیلادلف و شهر رصیفی (ریختم ) احداث کرده لنگرگاه را بدو قسمت منقسم ساخت و سدّی متحرّک در بین این دو قسمت برآورد که قابل بستن و باز کردن بود و بمرور دهور این رصیف در نتیجه ٔ تراکم رمل که بوسیله ٔ رود نیل و تموّجات دریا آورده میشد توسع یافته و جزیره و قارّه بهم پیوسته و بشکل دماغه و یا شبه جزیره ٔ کوچکی درآمده و خود شهر هم باین شبه جزیره انتقال یافته امروز آن قسمت از شهر که بنام «محله ٔ ترک » معروف شده کاملاً در این برزخ ، و محله ٔ فرنگ در طرف مشرق این ساحل واقع است .
اسکندریه ٔ قدیم بوسیله ٔ دو خیابان وسیع که یکی از سوی شمال بجنوب و دیگری از جانب مشرق بمغرب امتداد یافته بود شهر را بچهار پاره تقسیم میکرد. بخش واقع در جهت مغرب را خوتیس میگفتند، اینجا اقامتگاه عامه بود و قسمت مشرقی را بروخیوم مینامیدند و بسکونت اعیان و اشراف اختصاص داشت و عبادتگاهی بغایت جسیم و باتکلف بنام سراپیوم در این شهر دیده میشد و نیز یک کتابخانه ٔ مکمل و مربوط بهمین پرستشگاه و یک موزه موسوم به موزئوم که حکم دانشگاهی را داشت با کتابخانه ٔ مخصوص بخود وجود داشت .
بعد از اسکندر اهمیت شهر آتن و دیگر بلاد یونان از بین رفت و اسکندریه مرکز تمدن یونانیان گشت ، بطالسه با تشویق و حمایت ، علما و حکمای اطراف و اکناف را بدینجا جلب میکردند. این شهر مرکز انتشار انوار علوم و فنون بعالم گردید و در آن زمانها عده ٔ نفوس اسکندریه از 000,600تن کمتر نبود و نظر بروایتی به 000,900 تن بالغ میشد. غلبه و ظفر رومیان بمعموریت و مدنیت اسکندریه ضربت مؤثری وارد آورد علی الخصوص محارباتی که در زمان کلئوپاتر در میان قیصر و آنطونیوس بروز کرد شهر را بویرانه مبدل ساخت ، اکثر پرستشگاهها خراب شد، بزرگترین کتابخانه ها طعمه ٔ حریق گشت . در تعاقب این احوال ظهور نصرانیت بانقراض علم و حکمت پرداخت و اسکندریه مرکز تعصبات جاهلانه گردید. هرجا جسته گریخته یکی از ارباب علم و معرفت را میدیدند به ارتداد و بی دینی متهم ساخته تعقیب میکردند. با وصف این احوال اسکندریه باز مقام خود را بکلی از دست نداد و عظمت و احتشام قدیمی خود را تا اندازه ای حفظ می کرد. وقتی که در سال 20 هَ. ق . جری عمروبن العاص این شهر را فتح کرد نامه ای مشتمل بر اوصاف شهر بخلیفه ٔ دوم نوشت . در آنجا میگوید4000 حمام و 000,40 تن یهودی دارد و چیزهای دیگری نیز ازین قبیل ذکر میکند که دال ّ برکثرت سکنه و وسعت شهر است پس از آن بار دیگر رومیها باسکندریه دست یافته و با سؤرفتار با مردم آنان را نسبت بمسلمانان بنقض عهد وادار کردند و در خلال این احوال اکثر اهالی رومی راه فرار پیش گرفتند، در نتیجه شهر تنزل بسیار کرد و عمروبن العاص سابقاً سور بلد را ویران کرده و برانداخته بود. پس از انتشار دین اسلام در این سرزمین اسکندریه بزمره ٔ بلاد درجه ٔ دوم تدنی کرد و قاهره جای وی را گرفت و سمت شهر درجه ٔ اول را پیدا کرد، با این حال و با وجود اینکه بعض جاهای آن ویران شده بود در زمان مروان بن عبدالعزیز بموجب فرمان احصائیه ای ترتیب دادند و در نتیجه معلوم شد که 000,600 تن نفوس دراین شهر زندگی میکنند و بعدها در زمان جنگهای صلیب و مخصوصاً در دوره ٔ ممالیک و چرکسان اسکندریه عرصه ٔ تاخت و تاز و میدان فتنه و آشوب و بالمآل دچار انحطاط گشت و پس از کشف دماغه ٔ امید تجارت هند هم از این شهر مقطوع گشت و اهمیت تجاری آن نیز از بین رفت و حال قصبه ٔ کوچکی را پیدا کرد، سلطان سلیم خان در این حال آن را بتصرف درآورد و در زمانهای اخیر که تحت اداره ٔ مرحوم محمد علی پاشا درآمد بیش از 6000 سکنه نداشت . این پاشا بتوسیع و تعمیر این شهر جدیت و کوشش وافی صرف کرد و اخلاف وی نیز شیوه ٔ مرضیه ٔ او را تعقیب و در تعمیر این شهر سعی و کوشش بلیغ کردند تا آنجا که عده ٔ نفوس آن بچهل برابر بالغ گشت و راه شکوه و رونق قدیمی خود را پیش گرفت . (از قاموس الاعلام ترکی ) . سکنه ٔ آن اکنون 600000 است . اسکندریه دارای کتابخانه ٔمهمی بود که اولین دفعه بامر قیصر طعمه ٔ حریق شد و مجدداً در 390م . نیز بآتش بیداد بسوخت و بقیه ٔ آن طبق روایتی بامر عمر خلیفه ٔ دوم در 641 م . از بین رفت . علی بن یوسف جمال الدین ابوالحسن قفطی صاحب تاریخ الحکماء متولد 568 هَ . ق . و متوفی بسال 628 در شرح حال یحیی النحوی ظاهراً اول کس است که از سوختن کتب اسکندریه بدست عمروبن العاص وامر عمربن الخطاب خبر میدهد و در آخر میگوید «فاسمعو اعجب !».
- پس از او عبداللطیف متوفی بسال 1231 م . مطابق 628 هَ . ق . و بعد از او ابوالفرج بن عبری در کتاب مختصر تاریخ الدول متولد 622 هَ . ق . و متوفی 685 این معنی را گفته است ولی گفته ٔ او لفظ بلفظ نقل گفته ٔ تاریخ الحکماست ، حتی کلمه ٔ فاسمع واعجب . و ابن خلدون سوختن کتب ایران را بعمر نسبت می کند. و مقریزی و حاجی خلیفه نیز می گویند که کتب خانه ها در اوایل اسلام سوخته شد. فرانسویان در سال 1798م . اسکندریه را تصرف کردند وانگلیسیها نیز در 1801 آنرا تسخیر کردند و در 1882 از طرف کشتیهای انگلیسی بمباران شد و اکنون از شهرهای عمده ٔ مملکت مستقل مصر است :
ز مقدونیه روی در راه کرد
باسکندریه گذرگاه کرد.

نظامی .


رجوع بفهرست الجماهر بیرونی و روضات الجنات ص 276و تاریخ مغول ص 573 و فهرست تاریخ الحکمای قفطی و قاموس کتاب مقدس و لغات تاریخیه و جغرافیه ٔ ترکی ج 1 ص 167 و فهرست غزالی نامه و فهرست مجمل التواریخ و القصص وضمیمه ٔ معجم البلدان ج 1 ص 256 و فهرست تاریخ گزیده و فهرست حلل السندسیة و ضحی الاسلام ج ث ص 8، 244 و سفرنامه ٔ ناصرخسرو چ برلین ص 56، 57 و تاریخ ایران باستان ص 91، 110، 1216، 1357، 1688، 1706، 1764، 1916، 1941، 1942، 2034، 2153، 2156، 2161، 2162، 2175، 2176، 2181، 2374، 2454، 2564 و فهرست نزهةالقلوب ج 3 و فهرست التفهیم و فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 104 و رجوع باسکندری شود.

دانشنامه عمومی

(به عربی: الإسکندریة، به یونانی: Αλεξάνδρεια، به قبطی: Rakotə) شهر بندری مهم و دومین شهر بزرگ مصر است. نام شهر از نام اسکندر مقدونی گرفته شده است که پس از فتوحاتش دستور ساخت این شهر را داده بود. در دوره بطلمیوسیان پایتخت بود و بزرگ ترین شهر جهان یونانی شناخته می شد.
کتابخانه جدید اسکندریه
کتابخانه قدیم اسکندریه
امروزه جمعیت این شهر ۴ تا ۵ میلیون نفر است و دومین شهر بزرگ مصر و پنجمین بندر بزرگ آن بشمار می آید. کتابخانه اسکندریه از کتابخانه های معروف جهان است.
اسکندریه همچنین بخاطر لوله های گاز و نفتی که از سوئز به آن ارتباط دارد منطقه صنعتی مهمی بشمار می آید.

دانشنامه آزاد فارسی

اِسکندریِه (Alexandria)
دژ اسکندریه، مصر
بندر اصلی و دومین شهر بزرگ مصر، بر ساحل دریای مدیترانه، با ۳,۸۹۱,۰۰۰ نفر جمعیت (۲۰۰۳). مرکز فرآوری مواد غذایی، تولید پنبه و غلّه و پالایش نفت است. مرکز ایالت اسکندریه و یکی از مراکز بزرگ دانشگاهی مصر است و در ۲۰۸کیلومتری شمال غربی قاهره، در گوشۀ شمال غربی دلتای نیل واقع است. این شهر بر باریکه ای عرضی میان دریای مدیترانه و دریاچۀ مریوط قرار دارد. اسکندریه از ۳۳۲ تا ۳۳۱پ م به دستور اسکندر مقدونی ساخته شد. از دوران بطلمیوس اول، ملقب به سوتر (نجات بخش) (حک: ۳۳۱ـ۳۲۳پ م) تا انتحار کلئوپاترا، آخرین پادشاه بطلمیوسی ها (۶۹ـ۳۰پ م) نزدیک به ۳۰۰ سال پایتخت مصر بود. کتابخانۀ معروف اسکندریه را بطلمیوس اول بنا کرد که در روزگار خود بزرگ ترین کتابخانۀ جهان بود و ۷۰۰هزار طومار پاپیروس داشت. حوزۀ علمیۀ اسکندریه در قرن های ۳ و ۲پ م از شهرت زیادی برخوردار بود و دانشمندان بزرگی چون ارشمیدس، بطلمیوس، اقلیدس، آپولونیوس، آریستارخوس، و اراتستن از این حوزه برخاستند. شهر مزبور پس از آن ضمیمۀ امپراتوری روم و به مرکز ایالت تبدیل شد. اسکندریه پس از انقراض دولت روم غربی، در قلمرو امپراتوری روم شرقی درآمد. عمرو بن عاص در ۲۱ق/۶۴۲م، پس از موافقت دولت روم شرقی با شرایط صلح، وارد اسکندریه شد. دولت روم شرقی در ۲۴ق/۶۴۵م با کمک مردم اسکندریه، آن شهر را اشغال کرد، اما در همان سال قوای عمرو بن عاص بر رومیان غلبه و اسکندریه را دوباره تصرف کردند. گروهی از مردم قُرْطَبه که در آخرین سال های خلافت حکم بن هشام اموی از اندلس اخراج شده بودند، در ۲۰۵ق/۸۲۰م شهر اسکندریه را تصرف کردند و ابوحفص عمر بن شعیب البلوطی را به حکومت رساندند. عبدالله بن طاهر در ۲۱۰ق/۸۲۵م شهر اسکندریه را از تصرف آنان خارج کرد. این شهر چندبار در معرض حملات صلیبیان و دولت مسیحی قبرس قرار گرفت. اسکندریه در دوران ممالیک، از بندرهای معتبر تجاری مصر بود. سلطان سلیم عثمانی در ۹۲۲ق/۱۵۱۷ پس از چیرگی بر ملک اشرف سلطان قانصوه غوری، پادشاه مصر، اسکندریه را تصرف کرد. ناپلئون در ۱۲۱۳ق/۱۷۹۸ پس از درهم شکستن مقاومت مختصر مردم اسکندریه، آن شهر را اشغال کرد. فرانسویان در ۱۲۱۶ق/۱۸۰۱ در جنگ با انگلیسی ها مغلوب شدند و شهر اسکندریه را به آنان تسلیم کردند. محمدعلی پاشا در سال های حکومت خود، شهر اسکندریه را از طریق ترعه ای به شاخۀ غربی رودخانۀ نیل متصل و شهر را به سبک شهر استانبول تزیین کرد. کارخانۀ کشتی سازی بندر اسکندریه، که محمدعلی پاشا احداث کرده بود، با کارخانه های اروپایی رقابت می کرد. انگلیسی ها در ۱۲۷۳ق/۱۸۵۷ راه آهن اسکندریه را ساختند و آن شهر از طریق قاهره به بندر سوئز متصل شد. اسکندریه در نیمۀ دوم قرن ۱۳ق/۱۹ به صورت یکی از بندرهای بزرگ بین المللی درآمد. در اواسط نیمۀ دوم قرن ۱۹، ۵۰هزار خارجی تحت حمایت های کنسولی دولت های خود، در بندر اسکندریه به سر می بردند. پادگان اسکندریه در ۱۲۹۹ق/۱۸۸۲ به حمایت از عرابی پاشا و به مخالفت با محمد توفیق، خدیو مصر، و دولت انگلیس برخاست. ناوگان دریایی انگلیس بندر اسکندریه را پس از گلوله باران سنگین و تخریب قسمت اعظم آن، تصرف کرد و خدیو فراری و دوستدارانش را تحت حمایت گرفت. بندر اسکندریه در سال های جنگ جهانی دوم به صورت یک پایگاه مهم نیروی دریایی انگلیس درآمده بود. در جنگ های اعراب و اسرائیل بندر اسکندریه به شدت آسیب دید. نخستین ترجمۀ یونانی از تورات را معروف به «ترجمه هفتادی» به دستور بطلمیوس دوم، یهودیانی که به خواست او از فلسطین آمده بودند، در این شهر انجام دادند. فانوس دریایی بندر اسکندریه، قریب ۱۰۰۰ سال، راهنمای دریانوردان و کشتی های دریای مدیترانه بود. جزیرۀ فاروس که برج فانوس دریایی آن یکی از عجایب هفت گانۀ جهان بوده امروزه به صورت شبه جزیره ای، به شهر اسکندریه وصل شده است. در این شهر آثار باستانی اندکی برجا مانده است. علاوه بر فانوس دریایی مزبور دو ستون تک سنگی هرمی شکل (سوزن کلئوپاترا) در این شهر وجود داشت که اکنون در موزه های لندن و نیویورک نگهداری می شود. موزۀ آثار باستانی یونان و روم نیز در این شهر قرار دارد.

نقل قول ها

اسکندریه از بندرهای مدیترانه و دومین شهر بزرگ مصر.
• «اسکندریه جایگاه تلاقی شرق و غرب است.» -> محمد خاتمی
• «نخستین ویژگی گفتنی اسکندریه بنیان گذاری، طرح و گستردگی ساختمان های آن است، تا آنجا مه به راستی شهری را که راه هایش گسترده تر و ساختمان هایش بلندتر، زیباتر و باشکوه تر از اسکندریه باشد، ندیدم…» -> ابن جبیر، در سال ۱۱۸۳م
• «از بزرگترین یادمان های شگفت انگیز که در اسکندریه دیدم، مناره ای است دریایی که خدا بر دست کسی که آن را ساخته است، آن را نشانه ای برای پی برندگان به علامات و راهنمایی برای مسافران قرار داده و اگر آن منار نبود از راه دریا به زمینِ اسکندریه ره نمی بردند، چرا که از فاصله ای بیش از هفتاد میل پدیدار می شود و ساختمان آن از طول و عرض در نهایت استواری و غایت زیبایی و ستبری است و از بالایی و بنلدی سر به آسمان ساید، چنان که زبان وصف از بیانش عاجز آید و دیده از دیدنش به حیرت گراید، خبر دادن از آن را به تنگنا اندازد و دیدن آن دیدگان را فراخ سازد.» -> ابن جبیر، ، در سال ۱۱۸۳م
• «به اسکندر آن شهر چون شد تمام / هم اسکندریه ش نهادند نام»• «در اسکندریه که جای من است / بنا کرده رسم و رای من است»

پیشنهاد کاربران

اسکندریه ( به عربی: الإسکندریة، به یونانی: Αλεξάνδρεια، به قبطی: Rakotə ) شهر بندری مهم و دومین شهر بزرگ مصر است. نام شهر از نام اسکندر مقدونی گرفته شده است که پس از فتوحاتش دستور ساخت این شهر را داده بود. در دوره بطلمیوسیان پایتخت بود و بزرگ ترین شهر جهان یونانی شناخته می شد.
اسکندریه.
امروزه جمعیت این شهر ۳٫۵ تا ۵ میلیون نفر است و دومین شهر بزرگ مصر و پنجمین بندر بزرگ آن بشمار می آید. کتابخانه اسکندریه از کتابخانه های معروف جهان است.
اسکندریه همچنین بخاطر لوله های گاز و نفتی که از سوئز به آن ارتباط دارد منطقه صنعتی مهمی بشمار می آید.
سان ستفانو، اسکندریه
جستارهای وابسته [ویرایش]
کتابخانه جدید اسکندریه
کتابخانه قدیم اسکندریه
منابع [ویرایش]
مشارکت کنندگان ویکی پدیا، "Alexandria"، ویکی پدیای انگلیسی، دانشنامهٔ آزاد. ( نسخهٔ ۲۲ اوت ۲۰۰۶ ) .
مجموعه ای از گفتاوردهای مربوط به اسکندریه در ویکی گفتاورد موجود است.
در ویکی انبار پرونده هایی دربارهٔ اسکندریه موجود است.
[نهفتن]
ن • ب • و
پایتخت جهانی کتاب
۲۰۰۱: مادرید · ۲۰۰۲: اسکندریه · ۲۰۰۳: دهلی نو · ۲۰۰۴: آنتورپ · ۲۰۰۵: مونترآل · ۲۰۰۶: تورین · ۲۰۰۷: بوگوتا · ۲۰۰۸: آمستردام · ۲۰۰۹: بیروت · ۲۰۱۰: لیوبلیانا · ۲۰۱۱: بوئنوس آیرس · ۲۰۱۲: ایروان · ۲۰۱۳: بانکوک
رده های صفحه: اسکندریهآثار باستانی یونان باستان در مصرپایتخت های ملی پیشین جوامع تاریخی یهودیت شهرهای باستانی شهرهای راه ابریشم شهرهای مصرمناطق مسکونی بنیان نهاده شده در سده ۴ قبل از میلاد
قس عربی
الإسکندریة تُلقب باسم عروس البحر الأبیض المتوسط، هی ثانی أکبر مدینة فی مصر بعد مدینة القاهرة، وتعتبر العاصمة الثانیة لمصر والعاصمة القدیمة لها، تقع على امتداد ساحل البحر الأبیض المتوسط بطول حوالی 70 کم شمال غرب دلتا النیل، [4] یحدها من الشمال البحر المتوسط، وبحیرة مریوط جنوبًا حتى الکیلو 71 على طریق القاهرة الإسکندریة الصحراوی، یحدها من جهة الشرق خلیج أبو قیر ومدینة إدکو، ومنطقة سیدی کریر غربًا حتى الکیلو 36. 30 على طریق الإسکندریة – مطروح السریع.
تضم الإسکندریة بین طیاتها الکثیر من المعالم الممیزة، إذ یوجد بها أکبر میناء بحری فی مصر هو میناء الإسکندریة والذی یخدم حوالی 80% من إجمالی الواردات والصادرات المصریة، وتضم أیضًا مکتبة الإسکندریة الجدیدة التی تتسع لأکثر من 8 ملایین کتاب، [5] کما یضم العدید من المتاحف والمواقع الأثریة مثل قلعة قایتبای وعمود السواری وغیرها، یبلغ عدد سکان الإسکندریة حوالی 4, 123, 869 نسمة ( حسب تعداد 2006 ) [6] یعملون بالأنشطة التجاریة والصناعیة والزراعیة. تنقسم الإسکندریة إلى ستة أحیاء إداریة هی حی المنتزه، حی شرق، حی وسط، حی غرب، حی الجمرک، حی العامریة، تحتوی هذه الأحیاء على 16 قسما تضم 129 شیاخة، [7] بالإضافة إلى مدن رئیسیة تابعة لها مثل مدینة برج العرب ومدینة برج العرب الجدیدة.
بدأ العمل على إنشاء الإسکندریة على ید الإسکندر الأکبر سنة 332 ق. م عن طریق ردم جزء من المیاه یفصل بین جزیرة ممتدة أمام الساحل الرئیسی تدعى "فاروس" بها میناء عتیق، وقریة صغیرة تدعى "راکتوس" أو "راقودة" یحیط بها قرى صغیرة أخرى تنتشر کذلک ما بین البحر وبحیرة مریوط، واتخذها الإسکندر الأکبر وخلفاؤه عاصمة لمصر لما یقارب ألف سنة، حتى الفتح الإسلامی لمصر على ید عمرو بن العاص سنة 641، اشتهرت الإسکندریة عبر التاریخ من خلال العدید من المعالم مثل مکتبة الإسکندریة القدیمة والتی کانت تضم ما یزید عن 700, 000 مجلّد، ومنارة الإسکندریة والتی اعتبرت من عجائب الدنیا السبع، [8] وذلک لارتفاعها الهائل الذی یصل إلى حوالی 35 مترًا، وظلت هذه المنارة قائمة حتى دمرها زلزال قوی سنة 1307.
محتویات [أخف]
1 تاریخ الإسکندریة
1. 1 العصور القدیمة
1. 2 العصور الوسطى
1. 3 العصور الحدیثة
1. 4 المرحلة المعاصرة
2 الجغرافیا
2. 1 تخطیط الإسکندریة
2. 2 المناخ
3 السکان والأنشطة الاقتصادیة
4 المدینة الحدیثة
4. 1 التقسیم الإداری
4. 2 الأماکن الترفیهیة
4. 3 دور السینما والمسرح
4. 4 النوادی
4. 4. 1 المراکز التجاریة والملاهی
4. 5 المیادین والحدائق العامة
4. 6 القصور
4. 7 الفنادق
5 الدین
5. 1 الإسلام
5. 2 المسیحیة
5. 3 الیهودیة
6 معالم الإسکندریة
7 النقل والمواصلات
7. 1 المطارات والموانئ
7. 2 الطرق السریعة
7. 3 الترام
7. 4 القطارات
8 الثقافة والفنون
8. 1 التعلیم
8. 2 الریاضة
9 أعلام الإسکندریة
10 مدن شقیقة
11 انظر أیضاً
12 مصادر
12. 1 معلومات
13 وصلات خارجیة
[عدل]تاریخ الإسکندریة
مقال تفصیلی :تاریخ الإسکندریة
[عدل]العصور القدیمة
طالع أیضًا :الإسکندر الأکبر و بطالمة
تمثال یشبه أبو الهول بالمسرح الرومانی.
فی بدایة القرن الرابع قبل المیلاد، لم تکن الإسکندریة سوى قریة صغیرة تدعى "راکتوس" أو "راقودة" یحیط بها قرى صغیرة، یقول عنها علماء الآثار أنها ربما کانت تعتبر موقعًا إستراتیجیًا لطرد الأقوام التی قد تهجم من حین إلى آخر من الناحیة الغربیة لوادی النیل، [9] أو لربما کانت "راکتوس" مجرد قریة صغیرة تعتمد على الصید لیس إلا، وعلى امتداد الساحل الرئیسی للقریة توجد جزیرة تسمى "فاروس" یوجد بها میناء یخدم الجزیرة والقرى الساحلیة معًا. فی ذلک الوقت کانت مصر تحت الاحتلال الفارسی منذ سقوط حکم الفراعنة والأسرة الثلاثون عام 343 ق. م، ولم تکن مصر الوحیدة الواقعة تحت احتلال الفرس، فقد کانت بلاد الشام والعراق واقعة تحت هذا الاحتلال، وفی مقابل قوة الفرس کانت قوة الاغریق فی ازدیاد سریع، وبدأت المواجهة بینهما فی ربیع عام 334 ق. م، واستمرت المعارک بینهما حتى دخل الإسکندر الأکبر مدینة صور ومن ثم إلى غزة حتى أتم دخول مصر عام . . .


کلمات دیگر: