کلمه جو
صفحه اصلی

مصر


مترادف مصر : پافشاری کننده، پررو، سمج، اصرارکننده

برابر پارسی : پافشار، سمج

فارسی به انگلیسی

insistent, importunate, adamant, determined, emphatic, persistent, egypt, large city, [o.s.] large city, inflexible, pertinacious, pushy, religious, tenacious, urgent

Egypt


[o.s.] large city


insistent, importunate


adamant, determined, Egypt, emphatic, importunate, inflexible, insistent, persistent, pertinacious, pushy, religious, tenacious, urgent


فارسی به عربی

ضغط , غیر ثابت , مصر , ملح

عربی به فارسی

کشور مصر , مصر , پافشار , پاپي


مترادف و متضاد

persistent (صفت)
پایا، مزمن، مصر، ماندگار، مداوم، لجوج، سمج، مقاوم، ایستادگی کننده

exigent (صفت)
بحرانی، ضروری، مصر، مبرم، فشاراور، تحمیلی، محتاج به اقدام یا کمک فوری

demanding (صفت)
خواهان، سخت، طالب، خواستار، سخت گیر، مصر، مبرم

recalcitrant (صفت)
سرکش، سر سخت، مصر

exacting (صفت)
سخت، خواستار، سخت گیر، مصر، مبرم

clamorous (صفت)
پر سر و صدا، خروشان، مصر، پرخروش، جیغ ودادکن

insistent (صفت)
مصر، مصرانه، مقاوم، پاپی

unrepentant (صفت)
مصر

urging (صفت)
مصر

pressing (صفت)
مصر، فشاری، مبرم، فشاراور، عاجل

importunate (صفت)
مزاحم، مصر، مبرم، سمج، مصدع، عاجز کننده، سماجتامیز

پافشاری‌کننده، پررو، سمج، اصرارکننده


فرهنگ فارسی

کشور مصر شامل زمینهای حوضه سفلای نیل در شمال شرقی افریقا و نیز شبه جزیره سینا در شمال دریای احمر میباشد. محدود است از شمال بدریای مدیترانه از شرق به دریای سرخ ( احمر ) از مغرب به کشور لیبی و از جنوب به کشور سودان مساحت آن ۱/٠٠٠/٠٠٠ کیلومتر مربع و ۳/۹۶۴/٠٠٠٠ تن جمعیت دارد. قسمت جنوبی مصر کم سکنه و بخش مرکزی آن آباد و قسمت شمال آن که مجاور دریای مدیترانه است فوق العاده پرجمعیت است و علت زیادی جمعیت وجود دریا و شاخه های مصبی رود بزرگ نیل است . آبادی و وجود جمعیت در خاک مصر فقط نتیجه وجود این رود پر برکت است که خاک مصر را حاصلخیز و ثروتمند کرده است . رود نیل در ارتباط مردم و آب و هوا و استفاده از آب آن جهت زراعت از هزاران سال پیش از میلاد اثر مهمی در زندگی مردم مصر داشته و تمدن عظیمی در اراضی دره این رود بوجود آمده که قرنها دوام داشته است . حکومت کنونی مصر جمهوری و پایتخت آن شهر قاهره در مصر سفلی است . شهرهای مهم آن اسکندریه پرت سعید در کنار دریای مدیترانه و از مراکز صنعتی آن محله الکبری و منصوره است . مصر کشوریست کشاورزی و کشت پنبه برنج نیشکر غلات میوه در دره نیل رایج است . پنبه مصر از مرغوبترین انواع پنبه جهان و در واقع ثروت اساسی کشور مصر بشمار می آید. مهمترین رشته صنایع شیمیائی میباشد. در عهد کبوجیه مصر بدست ایرانیها فتح شد و مدتها در عهد هخامنشیها مستعمره ایران بود سپس اسکندر آنرا گشود و بطالسه در آنجا سلطنت کردند. در زمان خسروپرویز [ شاهین ] یا [ شهروراز ] سردار ایرانی در سالهای ۶۱۵ و ۶۱۶ م . مصر را بتصرف آورد. پس از شکست خسرو پرویز از هرقل مصر از تصرف ایران خارج شد و پس از چندی در سال ۲۴ ه.ق . بدست مسلمانان گشوده شد و بترتیب متوالیا تابع خلفای راشدین اموی عباسی فاطمی گردید .
حاجزبین دوچیز، مرزوسرحدبین دوزمین، ناحیه، شهر، اصرارکننده، کسی که درامری اصراروپافشاری کند
( اسم ) اصرار کننده پافشاری کننده : باش در روزه شکیبا و مصر دم بدم قوت خدا را منتظر . ( مثنوی ) جمع : مصرین .
نام قسمت قدیم پایتخت مصر که پس از احداث قاهره معزیه در ۳۵۸ هجری توسط جوهر سردار المعزالدین الله در شمال یا شمال شرقی آن به شهر جدید یعنی قاهره پیوسته شد و اینک به مجموعه شهر قدیم و جدید قاهره گفته می شود .

فرهنگ معین

(مِ ) [ ع . ] (اِ. ) ۱ - واقع شونده میان دو چیز، حد میان دو چیز. ۲ - شهر. ج . امصار.
(مُ صِ رّ ) [ ع . ] (اِفا. ) اصرار کننده .

(مِ) [ ع . ] (اِ.) 1 - واقع شونده میان دو چیز، حد میان دو چیز. 2 - شهر. ج . امصار.


(مُ صِ رّ) [ ع . ] (اِفا.) اصرار کننده .


لغت نامه دهخدا

مصر. [ م َ ] (ع مص ) به سر سه انگشت دوشیدن ناقه را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). به سرانگشتان دوشیدن . (تاج المصادر بیهقی ). || به سبابه و ابهام دوشیدن ماده شتر را. || دوشیدن آنچه در پستان بود از شیر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). جمله ٔ شیر که در پستان باشد بدوشیدن . (تاج المصادر بیهقی ). || تک برآورده شدن اسب :مُصِرَ الفَرَس ُ. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).


مصر. [ م ِ ] (ع اِ) پرده و حاجز میان دو چیز. || حد میان دو چیز. (غیاث ). حد میان دو زمین . ج ، مصور. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). حد. ج ، مصور. (مهذب الاسماء). || آوند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || گل سرخ . (منتهی الارب ). || تیزی هرچیز. (از آنندراج ). || شمشیر. (غیاث ) (ناظم الاطباء) (از برهان ). || شهرستان . ج ، امصار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). شهر بزرگ . (دهار) (از السامی فی الاسامی ). به معنی شهر است عموماً. (از برهان ). به معنی هر شهر که باشد. (غیاث ). شهر جامع و بزرگ . (مهذب الاسماء). شهر. (ترجمان القرآن جرجانی ص 89).
- مصرالقاهره ؛ شهر قاهره که همان کرسی مملکت مصر است . (یادداشت مؤلف ).


مصر. [ م ُ ص ِرر ] (ع ص ) عزیمت کننده بر کار و ثبات و دوام ورزنده بر آن . (از منتهی الارب ). آنکه عزیمت کاری می کند و ثبات و دوام می ورزد بر آن کار. ایستادگی کننده درکار. (ناظم الاطباء). بر کاری استاده شونده . (غیاث ). مِلْحاح . ابرام کننده . (یادداشت مؤلف ) :
زر در انبانها نشسته منتظر
تا که سود آید به بذل آید مصر.

مولوی .


بت درون کوزه چون آب کدر
نفس شومت چشمه ٔ آن ای مصر.

مولوی .


- مصر ایستادن ؛ پایداری کردن و ایستادگی نمودن بر کاری : منوچهر بر خواستن عهد مصر ایستاده است . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 131).
- مصر شدن ؛ پای فشردن . در مقام اصرار و ابرام و پافشاری برآمدن .

مصر. [ م َ ] ( ع مص ) به سر سه انگشت دوشیدن ناقه را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). به سرانگشتان دوشیدن. ( تاج المصادر بیهقی ). || به سبابه و ابهام دوشیدن ماده شتر را. || دوشیدن آنچه در پستان بود از شیر. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). جمله شیر که در پستان باشد بدوشیدن. ( تاج المصادر بیهقی ). || تک برآورده شدن اسب :مُصِرَ الفَرَس ُ. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

مصر. [ م ِ ] ( ع اِ ) پرده و حاجز میان دو چیز. || حد میان دو چیز. ( غیاث ). حد میان دو زمین. ج ، مصور. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). حد. ج ، مصور. ( مهذب الاسماء ). || آوند. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || گل سرخ. ( منتهی الارب ). || تیزی هرچیز. ( از آنندراج ). || شمشیر. ( غیاث ) ( ناظم الاطباء ) ( از برهان ). || شهرستان. ج ، امصار. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). شهر بزرگ. ( دهار ) ( از السامی فی الاسامی ). به معنی شهر است عموماً. ( از برهان ). به معنی هر شهر که باشد. ( غیاث ). شهر جامع و بزرگ. ( مهذب الاسماء ). شهر. ( ترجمان القرآن جرجانی ص 89 ).
- مصرالقاهره ؛ شهر قاهره که همان کرسی مملکت مصر است. ( یادداشت مؤلف ).

مصر. [ م ُ ص ِرر ] ( ع ص ) عزیمت کننده بر کار و ثبات و دوام ورزنده بر آن. ( از منتهی الارب ). آنکه عزیمت کاری می کند و ثبات و دوام می ورزد بر آن کار. ایستادگی کننده درکار. ( ناظم الاطباء ). بر کاری استاده شونده. ( غیاث ). مِلْحاح. ابرام کننده. ( یادداشت مؤلف ) :
زر در انبانها نشسته منتظر
تا که سود آید به بذل آید مصر.
مولوی.
بت درون کوزه چون آب کدر
نفس شومت چشمه آن ای مصر.
مولوی.
- مصر ایستادن ؛ پایداری کردن و ایستادگی نمودن بر کاری : منوچهر بر خواستن عهد مصر ایستاده است. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 131 ).
- مصر شدن ؛ پای فشردن. در مقام اصرار و ابرام و پافشاری برآمدن.

مصر. [ م ِ ]( اِخ ) ناحیتی است مشرق وی بعضی حدود شام است و بعضی بیابان مصر، و جنوب وی حدود نوبه است و مغرب وی بعضی از حدود مغرب است و بعضی بیابان است که آن را الواحات خوانند و شمال وی دریای روم است و این توانگرترین ناحیتی است اندر مسلمانی و اندر وی شهرهای بسیار است همه آبادان و خرم و توانگر و با نعمتهای بسیار گوناگون. فسطاط قصبه مصر است بر مشرق رود نیل نهاده وتربت شافعی رحمه اﷲ اندر حدود وی است. ذمیره ، دنقرا،فرما، تنیس ، و دمیاط، اسکندریه ، هرمین ، فیون ، اشمونین ، اخمیم ، بلینا، سوان ( = اسوان ) از شهرهای مصرند. ( از حدود العالم ص 174-177 ). کشور مصر در شمال شرقی افریقا بین مدار 21/5 درجه و 32 درجه عرض شمالی و 25درجه و 35/5 درجه طول شرقی از نصف النهار گرینویچ قرار گرفته و از شمال محدود است به دریای مدیترانه ، از مشرق به فلسطین و اردن و دریای احمر، و از جنوب به سودان ، و از مغرب به لیبی. وسعت آن قریب 995 هزار کیلومتر مربع و کوچکتر از دو سوم وسعت ایران و در حدود یک سی ام وسعت قاره افریقاست که تنها در حدود 3% زمینهای آن آباد و بقیه بیابان و دلتاست. سرزمین مصر به سه بخش تقسیم می شود: 1- صحرای شرقی یا عربی. 2- شبه جزیره سینا و اراضی نیل. 3- صحرای غربی. خاک مصر فلاتی است که میان دو کوه کم ارتفاع قرار دارد و رود نیل از وسط آن می گذرد. در جنوب سینا نیز رشته کوهی وجود دارد که آن را طور سینا می نامند. قسمت آباد مصر همان سواحل نیل است و جزر و مد نیل باعث رسوب موادی درساحل آن می شود که برای کشاورزی بسیار سودمند است.

مصر. [ م ِ ] (اِخ ) نام قسمت قدیم پایتخت مصرکه پس از احداث قاهره ٔ معزیه در 358 هَ . ق . توسط جوهر سردار المعزلدین اﷲ در شمال یا شمال شرقی آن ، به شهر جدید یعنی قاهره پیوسته شد و اینک به مجموعه ٔ شهر قدیم و جدید قاهره گفته می شود. خرابه های ممفیس ، پایتخت قدیم مصر در دوران فراعنه ، در دو فرسنگی جنوب قاهره است . (از سفرنامه ٔ ناصرخسرو چ دبیرسیاقی ص 285 حواشی و تعلیقات ) : از آنجا [ اسکندریه ] میوه ٔ بسیار به مصر آورند به کشتی . (سفرنامه ص 70). و از مصر تا قیروان صدوپنجاه فرسنگ باشد. (سفرنامه ص 71). چون از جانب شام به مصر روند اول به شهر قاهره رسند چه مصر جنوبی است . (سفرنامه ص 74). میوه و خواربار شهر [ تنیس ] از رستاق مصر برند. (سفرنامه ص 66). صفت شهر مصر و ولایتش ، آب نیل از میان جنوب و مغرب می آیدو به مصر می گذرد و به دریای روم می رود... این آب ازولایت نوبه می گذرد و به مصر می آید. (سفرنامه ص 68).
هست آسیه به زهد و زلیخا به ملک از آنک
تسلیم مصر و قاهره بر قهرمان اوست .

خاقانی .


با وجود چنین دو حجت شرع
ری و خوی کوفه دان و مصر شمار.

خاقانی .


مصر و بغداد است شروان تا در او
هم زبیده هم زلیخا دیده ام .

خاقانی .


روزی از این مصر زلیخاپناه
یوسفیی کرد برون شد ز چاه .

نظامی .


- مصرالقدیمه ؛ محله ٔ قدیم واقع میان جامع عمرو ساحل راست نیل . (یادداشت مؤلف ).

مصر. [ م ِ ](اِخ ) ناحیتی است مشرق وی بعضی حدود شام است و بعضی بیابان مصر، و جنوب وی حدود نوبه است و مغرب وی بعضی از حدود مغرب است و بعضی بیابان است که آن را الواحات خوانند و شمال وی دریای روم است و این توانگرترین ناحیتی است اندر مسلمانی و اندر وی شهرهای بسیار است همه آبادان و خرم و توانگر و با نعمتهای بسیار گوناگون . فسطاط قصبه ٔ مصر است بر مشرق رود نیل نهاده وتربت شافعی رحمه اﷲ اندر حدود وی است . ذمیره ، دنقرا،فرما، تنیس ، و دمیاط، اسکندریه ، هرمین ، فیون ، اشمونین ، اخمیم ، بلینا، سوان (= اسوان ) از شهرهای مصرند. (از حدود العالم ص 174-177). کشور مصر در شمال شرقی افریقا بین مدار 21/5 درجه و 32 درجه ٔ عرض شمالی و 25درجه و 35/5 درجه ٔ طول شرقی از نصف النهار گرینویچ قرار گرفته و از شمال محدود است به دریای مدیترانه ، از مشرق به فلسطین و اردن و دریای احمر، و از جنوب به سودان ، و از مغرب به لیبی . وسعت آن قریب 995 هزار کیلومتر مربع و کوچکتر از دو سوم وسعت ایران و در حدود یک سی ام وسعت قاره ٔ افریقاست که تنها در حدود 3% زمینهای آن آباد و بقیه بیابان و دلتاست . سرزمین مصر به سه بخش تقسیم می شود: 1- صحرای شرقی یا عربی . 2- شبه جزیره ٔ سینا و اراضی نیل . 3- صحرای غربی . خاک مصر فلاتی است که میان دو کوه کم ارتفاع قرار دارد و رود نیل از وسط آن می گذرد. در جنوب سینا نیز رشته کوهی وجود دارد که آن را طور سینا می نامند. قسمت آباد مصر همان سواحل نیل است و جزر و مد نیل باعث رسوب موادی درساحل آن می شود که برای کشاورزی بسیار سودمند است .
سابقه ٔ تاریخی : مصر یکی از قدیمترین کشورهای جهان و سرزمین فراعنه است که تاریخ تمدن آن از چهار هزار سال پیش از میلاد شروع شده است . آثار تاریخی مهمی مانند اهرام ثلاثه و معابد بیشمار که یادگار عظمت و قدرت دیرین این کشور است دارد. دولت قدیم مصر در سال 524 ق . م . بدست ایرانیان افتاد. در سال 332 ق . م . اسکندر آن را متصرف شد و سپس سلسله ٔ بطالسه تا سال 30 و از این تاریخ رومیها مصر را در تصرف داشتند. در سال 641 م . (19 هَ . ق .) در زمان خلافت عمر مسلمانان این کشور را فتح کردند و تا سال 1517 م . که دولت عثمانی بر مصر تسلط یافت در دست خلفای عباسی و اموی و فاطمی بود. در سال 1798 ناپلئون آن را فتح کرد. در سال 1805 محمدعلی پاشا از طرف دولت عثمانی پاشای مصر شد و سلسله ٔ جدید مصر را تشکیل داد. از سال 1914 دولت انگلیس آن را رسماً تحت الحمایه ٔ خود کرد ولی پس از جنگ جهانی اول فشار ملیون مصر و سران حزب وفد دولت انگلیس را مجبور به صدور اعلامیه ٔ استقلال مصر کرد و ملک فؤاد اول رسماً به پادشاهی برگزیده شد (1922 م .) در جنگ جهانی دوم بیطرفی را پیش گرفت و در سال 1945 به عضویت سازمان ملل متحد و اتحادیه ٔ عرب درآمد. در سال 1948 به همراهی سایر دولتهای عرب در جنگ فلسطین شرکت کرد. در سال 1952ارتش مصر به رهبری ژنرال نجیب پاشا کودتا کرد و ملک فاروق پسر ملک فؤاد را از سلطنت خلع و به خارج از کشور تبعید کرد و سال بعد رژیم جمهوری اعلام شد و ژنرال نجیب به عنوان اولین رئیس جمهوری و نخست وزیر به اداره ٔ کشور پرداخت . در سال 1954 سرهنگ جمال عبدالناصرو یاران نظامی او که روش محافظه کارانه ٔ نجیب را نمی پسندیدند او را عزل و خانه نشین کردند و جمال عبدالناصر اختیاردار کل کشور گردید و در سال 1956 حکومت موقت نظامی به جمهوری مبدل و عبدالناصر از طرف ملت به ریاست جمهوری برگزیده شده و تا پایان عمر (1970 م .) در این سمت باقی ماند. در اواخر سال 1956 دولت مصر کانال سوئز را ملی و از شرکت سابق انگلیسی کانال خلعید نمود. ملت مصر از اقوام سامی و حامی هستند ولی با رسوخ آداب و رسوم عربی در رأس کشورهای عربی قرار گرفته است . در حدود نودویک درصد ملت مصر مسلمان و پیرومذهب تسنن و بقیه پیرو مسیح و دیگر ادیان می باشند. قوه ٔ مقننه تحت نظر کنگره ٔ ملی است که 600 تن نماینده ٔ آن برای مدت پنج سال از سوی مردم برگزیده می شوند و ریاست قوه ٔ مجریه با رئیس جمهوری است که به مدت شش سال از طرف مجلس ملی با آراء عمومی انتخاب می شود. مصر کشوری کشاورزی است و کشت پنبه و برنج و نیشکر و غلات و میوه در دره ٔ نیل رایج است و پنبه ٔ مصر از مرغوبترین پنبه های جهان خود ثروت اصلی مصر است و مهمترین صنایع مصر نیز صنعت نساجی پنبه و صنایع شیمیایی می باشد. (از الموسوعة) (جغرافیای جهان ) (حواشی و تعلیقات سفرنامه ٔ ناصرخسرو چ دبیرسیاقی ص 285). و نیز رجوع به قاموس الاعلام ترکی و معجم البلدان و فهرست ایران باستان و امتاع الاسماع و ایران در زمان ساسانیان و سفرنامه ٔ ناصرخسرو شود :
یکی با گهر بود و با گنج و کام
درفشی برافراخت از مصر و شام .

فردوسی .


از دیگر جانب تا مصر... به ضبط ما آراسته گردد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 73).
گر ببیند چشم تو فرزند زهرا را به مصر
آفرین از جانْت بر فرزند و بر مادر کنی .

ناصرخسرو.


تو قاهر مصر و چاوشت را
بر قاهره قهرمان ببینیم .

خاقانی .


خزهای کوفه و دیبای روم و شرب مصر. (ترجمه ٔ محاسن اصفهان ص 52). هارون الرشید را چون ملک دیار مصر مسلم شد گفت به خلاف آن طاغی که به غرور ملک مصر دعوی خدایی کرد نبخشم این ملک را مگر به خسیس ترین بندگان ... ملک مصر به وی [ غلام سیاه ] ارزانی داشت ... حراث مصرشکایت آوردند... (گلستان چ مصفا ص 37). دو امیرزاده در مصر بودند یکی علم آموخت و دیگر مال اندوخت . (گلستان چ مصفا ص 63).
به دل گفتم از مصر قند آورند
بر دوستان ارمغانی برند.

سعدی (بوستان ).


خجل شوند کنون دختران مصر چمن
که گل ز خار برآید چو یوسف از زندان .

سعدی .


- مصرآستان ؛ آنکه کشور مصر آستان اوست . کنایه از بلندپایه و جهان پادشاه :
روز و شب گرگ آشتی کردند و اینک مهر و ماه
بر شه یوسف رخ مصرآستان افشانده اند.

خاقانی .


- مصر الهی ؛ کشور خدا مقرر کرده :
یوسف نوتاز برِ چاه بود
مصر الهیش نظرگاه بود.

نظامی .


- مصر زلیخاپناه ؛ کنایه از قالب آدمی است . (انجمن آرا). کنایه از قالب و جسد آدمی باشد که پناه و ملجای روح است . (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (برهان ).
- مصرشناسی ؛ رشته ٔ تحقیقات علمی مربوط به مصر و شناختن تمدن و آثار تمدن و فرهنگی آن .
- مصر سفلی ؛ آن قسمت از مصر که به بحرالروم منتهی میشود. (یادداشت مؤلف ).
- مصر علیا ؛ قسمتی که میان مصر وسطی و نوبه است . (یادداشت مؤلف ).
- مصر وسطی ؛ قسمتی از سرزمین مصر که میان مصر سفلی و مصر علیا قرار دارد. (یادداشت مؤلف ).

فرهنگ عمید

کسی که در امری اصرار و پافشاری کند، اصرارکننده.
۱. مرز و سرحد بین دو زمین.
۲. ناحیه.
۳. شهر.

۱. مرز و سرحد بین دو زمین.
۲. ناحیه.
۳. شهر.


کسی که در امری اصرار و پافشاری کند؛ اصرارکننده.


دانشنامه عمومی

مصر (ابهام زدایی). مصر می تواند به موارد زیر اشاره داشته باشد:
مصر ٬ کشوری در شمال خاوری قاره آفریقا
مصر (روستا)، روستایی کویری از توابع شهرستان نائین در استان اصفهان ایران
مصر علیا و سفلی
مصر علیا، منطقه ای در جنوب مصر کنونی
مصر سفلی، شمالی ترین بخش مصر
مصر القدیمه
مصر الجدیده
مصر باستان
اساطیر مصر
.مصر دامنه ی غیر انگلیسی است که برای کشور مصر استفاده می شود.
ویکی پدیای انگلیسی

دانشنامه آزاد فارسی

مصر (Egypt)
جامع الازهر در قاهره، جامع الازهر در قاهره، جامع الازهر در قاهره، جامع الازهر در قاهره، موقعیت. جمهوری عربی مصر در افریقای شمال شرقی و در ساحل جنوب شرقی دریای مدیترانه جای دارد. از غرب به لیبی، از شمال به دریای مدیترانه، از شرق به نوار غزه یا فلسطین، خلیج عقبه، و دریای سرخ، و از جنوب به سودان محدود شده است. مساحت این کشور ۱,۰۰۱,۴۵۰ کیلومتر مربع و شهر قاهرهپایتخت آن است.سیمای طبیعی. کشور مصر صحرای وسیعی است که درازای آن از شمال تا جنوب (از دریای مدیترانه تا مرز سودان یا مدار ۲۲ درجه عرض شمالی)، ۵۱۰,۱کیلومتر و پهنای آن از شرق و ساحل دریای سرخ تا غرب (مرز لیبی یا نصف النهار ۲۵ درجه طول شرقی) حداکثر ۵۳۰,۱ کیلومتر است. بیش از ۹۵ درصد از آبادی ها و جمعیت این کشور در کرانه ها و دلتای رود نیل، تنها رودخانۀ دایمی این کشور و در حقیقت شاهرگ حیاتی مصر، جا گرفته اند. رود مذکور از جنوب، شهر مرزی ابوسیمبل، به شمال جریان دارد و سرزمین مصر را به دو نیمۀ شرقی و غربی تقسیم کرده است. نیمۀ شرقی این کشور، که به صحرای عربی (صحرای شرقی) موسوم است، از درّۀ نیل تا دامنۀ غربی رشته کوه های ساحلی دریای سرخ گسترده است و از جنوب به صحرای نوبه می پیوندد. کوه های ساحلی دریای سرخ، دیوارۀ شرقی صحرای عربستان، رشته ارتفاعات نسبتاً طویلی اند که سراسر نوار ساحلی دریای سرخ و خلیج سوئز را دربرگرفته اند و خط الرأس آن ها با شیب تند به کرانه های دریای سرخ و خلیج سوئز منتهی می شود و کوه شایب البنات، با ارتفاع ۲,۱۸۴ متر، بلندترین قلّۀ آن است. شبه جزیرۀ سینا در شمال شرقی همین نیمه قرار دارد و خلیج و کانال سوئز آن را از صحرای عربستان جدا کرده است. شمال شبه جزیرۀ مزبور را صحرای سینا فرا گرفته و جنوب آن را کوه های نسبتاً بلندی تشکیل داده است. بلندترین نقطۀ مصر، جبل کترینه (جبل سینا) با ارتفاع ۲,۶۳۷ متر، و نیز جبل موسی، که به تعبیری محل نزول ده فرمان بر حضرت موسی است، در این قسمت واقع شده اند. نیمۀ غربی یا صحرای لیبی که گاه به دریای بزرگِ شِن موسوم است، شنزار گسترده ای است که شمال آن را گودال های چندی فراگرفته اند؛ که گودال القطارهبا ارتفاع ۱۳۴ متر و مساحت حدود ۱۸هزار کیلومتر مربع، و واحههای پراکنده ای مانند داخله، فرافره، خارجه و سیوااز آن جمله اند. کشور مصر به ۲۶ فرمانداری تقسیم می شود و شهرهای مهم آن عبارت اند از قاهره، اسکندریه، اَسیوط، دَمَنهور، بِنی سُوَیْف، مَنصورَه، فَیّوم، طَنطا، کَفر الشِیخ، بِنْها، مِنیا(ال مینیه)، اسماعیلیه، سوئز، آسوانپ، زَقازیق، و سوهاج. اقلیم مصر خشک است و بارندگی های زمستانی آن بیشتر به نواحی ساحلی دریای مدیترانه منحصر است. زمستان های آن نسبتاً خشک و مطبوع و تابستان هایش بسیار گرم و خشک است. میانگین دمای شهر قاهره در دی مای۱۳.۵ درجۀ سانتی گراد، در تیرماه۲۸.۵ درجۀ سانتی گراد و میانگین بارندگی سالانۀ آن ۲۸ میلی متر است. پوشش گیاهی مصر عمدتاً به درّه و دلتای رود نیل و نیز واحه های پراکندۀ آن محدود است؛ و درخت خرما، اقاقیا، چنار، گز، اُکالیپتوس، و نارون در زمرۀ گیاهان غالب این سرزمین به شمار می آیند. خشکی هوا و فقدان چراگاه موجب کاهش زاد و ولد و پرورش و تنوع جانوران وحشی شده است و آهو، روباه، کفتار، شغال، اسب وحشی، و گراز، عمدتاً در دلتای نیل و ارتفاعات شرقی، تمساح، اسب آبی، و سوسمار و انواع مارهای سمّی و پرندگان خاص آن نواحی، حیات وحش این کشور را تشکیل می دهند.
اقتصاد. بدهی های خارجی، رکود نسبی گردشگری، و روبه کاستی نهادن کمک های اقتصادی امریکا به ویژه در زمینۀ امور دفاعی، ازجمله مسائل و دشواری های اقتصادی دولتمردان مصر است. با احداث سد عظیم آسوان بر وسعت زمین های قابل کشت مصر، که از یک پنجاهم مساحت کشور تجاوز نمی کرد، افزوده شده است. مهم ترین فرآورده های کشاورزی این کشور عبارت اند از نیشکر، پنبه، برنج، ذرت، گندم، حبوبات، ارزن و خرما. گفتنی است که حدود یک سوم از پنبۀ جهان در مصر تولید می شود. تناسب نداشتن تولیدات با رشد جمعیت در این کشور موجب شده است که بخش عمدۀ مواد غذایی از خارج وارد شود. ذخایر نفت و گاز مصر، که در خلیج سوئز و صحرای سینا و صحرای لیبی متمرکزند، به حدود۳.۸میلیارد تن می رسد و بخشی از صادرات کشور را شامل می شود. حدود نیمی از نیروی الکتریسیتۀ مصر از سد آسوان تأمین می شود که تولید کل آن به ۵۸میلیارد کیلو وات ساعت می رسد و قسمتی از آن نیز به کشورهای سوریه و اردن صادر می شود. مصر از نظر صنعتی موقعیت نسبتاً خوبی دارد. تولید آهن، فولاد، آلومینیوم، کاغذ، کود شیمیایی، نفت و گاز تصفیه شده، شکر، دخانیات، منسوجات، سیمان، اتومبیل، و وسایل خانگی ازجمله فعالیت های صنعتی آن محسوب می شوند. با این که خراب کاری و رفتار خشونت آمیز گروه های افراطی در این کشور از شمار گردشگران کاسته، ولی صنعت گردشگری مصر موقعیت ممتاز خود را همچنان حفظ کرده است و کشور مذکور از این راه سالانه حدود۲.۵میلیارد دلار درآمد دارد.
حکومت و سیاست. کشور مصر دارای نظام جمهوری با یک نهاد قانون گذاری است. مجلس شورای خلق مصر ۴۵۴ نماینده دارد که دَه نفر از آنان را رئیس جمهور منصوب می کند و بقیه را مردم برای مدت ۵ سال انتخاب می کنند. رئیس جمهور این کشور با معرفی و تأیید دوسوم از آرای مجلس خلق و پس از تأیید آرای عمومی مردم، برای یک دورۀ شش ساله برگزیده می شود. حُسنی مبارک، که در ۱۹۸۲ به سمت ریاست جمهوری مصر برگزیده شده بود، در انتخابات ۱۹۹۹ مجدداً برای شش سال به ریاست جمهوری مصر انتخاب شد.
مردم و تاریخ. جمعیت مصر حدود ۸۰,۷۹۵,۰۰۰ نفر است (۲۰۱۱) و تراکم نسبی آن به ۸۱ نفر در کیلومتر مربع می رسد. رشد سالانۀ جمعیت این کشور ۲ درصد است و مصری ها۹۹.۸ درصد از جمعیت آن را تشکیل می دهند. اکثریت نزدیک به اتفاق آنان مسلمان اند و ۵۷ درصد از مردم در روستاها به سر می برند. زبان رسمی این کشور عربی است. مصر یکی از کهن ترین کشورهای جهان است. دوره های سلطنتی این سرزمین از آغاز تاریخ مصر در۳۰۰۰پ م تا ۵۲۵پ م به چهار دوره تقسیم می شود. ۱. دورۀ صفر از حدود ۳۱۰۰ تا ۲۶۰۰پ م؛ ۲. دورۀ سلطنت قدیم از حدود ۲۶۰۰ تا حدود ۲۱۰۰پ م؛ ۳. دورۀ سلطنت میانه از حدود ۲۱۰۰ تا حدود ۱۵۰۰پ م؛ ۴. دورۀ سلطنت جدید از ۱,۵۰۰ تا ۵۲۵پ م. این کشور از ۵۲۵ تا ۳۳۲پ م در تصرف ایران بود و در ۳۳۲پ م به تصرف اسکندر مقدونی درآمد؛ شهر اسکندریه نیز در همان زمان ساخته شد و به یکی از بزرگ ترین کانون های فرهنگ و تمدن بشری مبدل شد. این سرزمین از ۳۰پ م تا ۶۴۲م (۲۱ق) ضمیمۀ امپراتوری روم غربی و شرقی (بیزانس) بود؛ در آن سال به تصرف اعراب مسلمان درآمد. در قرن ۱۰م/۴ق مصر به تصرف فاطمیان درآمد و آن ها در ۳۵۹ق قاهره را به عنوان پایتخت خود بنا نهادند. در ۱۲۵۰م/۶۴۸ق تحت فرمانروایی امیران ممالیک قرار گرفت. در ۱۵۱۷م/۹۲۳ق به تصرف ترکان عثمانی درآمد و آنان تا قرن ۱۹ به طور مستقیم و غیر مستقیم بر آن فرمانروایی کردند. با ساخته شدن کانال سوئز (۱۸۶۰ تا ۱۸۷۰) اهمیت استراتژیکی مصر افزایش یافت و در ۱۸۸۲ رسماً به تصرف انگلستان درآمد و تا ۱۹۱۴ در تحت الحمایگی بریتانیا باقی ماند. پس از جنگ جهانی اول ملیّون مصر علیه استعمارگران انگلیسی قیام کردند و خواستار استقلال کشور خود شدند و تحت الحمایگی غیر مستقیم بریتانیا را تا ۱۹۳۶ با استقرار نظام سلطنتی تعبداً پذیرفتند. پیدایش رژیم صهیونیستی در ۱۹۴۸ و رفتار خودکامۀ ملک فاروق، پادشاه وقت مصر، و ناکامی در مقابله با آن، احساسات ملیّون مصری را برانگیخت. در این زمان گروهی از افسران ارتش به سرپرستی ژنرال محمد نجیب کودتا کردند، حکومت سلطنتی مصر را سرنگون و نظام جمهوری را بر کشور حاکم ساختند. سرهنگ جمال عبدالناصر در ۱۹۵۴ به جای ژنرال نجیب به ریاست جمهوری رسید. او سد عظیم آسوان را بنا نهاد و کانال سوئز را ملی کرد و به جنگ معروف شش روزه با اسرائیل پرداخت. شکست نیروهای عرب در رویارویی با اسرائیل به ناکامی و افسردگی شدید عبدالناصر انجامید. او در ۱۹۷۰ زندگی را بدرود گفت. پس از او انورسادات زمام امور را دردست گرفت و در جنگ ۱۹۷۳ با اسرائیل به پیروزی هایی دست یافت. او صحرای سینا را به مصر بازگردانید و به گفت وگوهای صلح آمیز با اسرائیل پرداخت. این عمل احساسات ملیون مصر و جهان عرب را علیه انورسادات برانگیخت و انقلابیون مسلمان در اکتبر ۱۹۸۱ او را کشتند و از آن زمان حُسنی مبارک، معاون او، ریاست جمهوری کشور را عهده دار گردید.

نقل قول ها

مِصر یا به صورت رسمی جمهوری عربی مصر(به عربی:جمهوریة مصر العربیة) کشوری است در شمال خاوری قاره آفریقا و شبه جزیره سینا هم که در قاره آسیا قرار گرفته بخشی از قلمرو این کشور است. مصر در جنوب دریای مدیترانه و غرب دریای سرخ قرار داشته و از غرب با لیبی و از جنوب با سودان همسایه است. مصر از سوی شبه جزیره سینا با اسرائیل و نوار غزه در فلسطین مرز زمینی دارد.
• «امروزه تمدنی از مصر پربار تر نیست .تمدن مصر،مادر جهان و ایوان اسلام و سرچشمه علم و صنعت است.» -> ابن خلدون
• مصر یک کشور عربی و اسلامی است و هیچ فرد عربی و مسلمان تحمل ناامنی و بی ثباتی آن را ندارد. -> عبدالله بن عبدالعزیز' پادشاه عربستان
• «دومین راه آهن جهان در مصر تاسیس شد.»• «در استان اقصر مصر بیش از یک سوم آثار قدیمی زمین پیدا می شود.»• «امپراطوری فراعنه مصر اولین امپراطوی بشریت بود.»• «چهار مصری ناکنون جایزه نوبل گرفته اند: محمد انور السادات ونجیب محفوظ واحمد زویل، ومحمد البرادعی.»• «آن کس که او را از مصر خریده بود به همسرش گفت نیکش بدار شاید به حال ما سود بخشد یا او را به فرزندی اختیار کنیم و بدین گونه ما یوسف را در آن سرزمین مکانت بخشیدیم تا به او تاویل خوابها را بیاموزیم و خدا بر کار خویش چیره است ولی بیشتر مردم نمی‏دانند.» -> سوره: ۱۲ , آیه: ۲۱
• «و فرعون در قوم خود ندا درداد گفت ای مردم من آیا پادشاهی مصر و این نهرها که از زیر من روان است از آن من نیست پس مگر نمی‏بینید.» -> سوره: ۴۳ , آیه: ۵۱
• «به موسی و برادرش وحی کردیم که شما دو تن برای قوم خود در مصر خانه‏هایی ترتیب دهید و سراهایتان را رو به روی هم قرار دهید و نماز برپا دارید و مؤمنان را مژده ده.» -> سوره: ۱۰ , آیه: ۸۷
• «پس چون بر یوسف وارد شدند پدر و مادر خود را در کنار خویش گرفت و گفت ان شاء الله با امان داخل مصر شوید.» -> سوره: ۱۲ , آیه: ۹۹
• «پرچم کنونی : هنگامی که در سال ۱۹۵۲م حکومت سلطنتی در مصر ساقط گردید، جنبش آزادی خواهی در این کشور پرچمی را به کار می برد که مرکب از نوارهای قرمز، سفید و سیاه بود و در نوار سفید آن عقابی طلایی به چشم می خورد. این پرچم، طرح اولیهٔ پرچم جمهوری متحدهٔ عربی بین سال های ۱۹۵۸–۷۱م بود. در سال ۱۹۷۲م شاهینی بر پرچم مصر نقش گردید که شاهین قریش (قبیلهٔ پیامبر اکرم ص) بود...» در اثرش چاپ ۱۳۷۰/ ۱۹۹۱م -> رسول خیراندیش

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] مصر یکی از کشورهای اسلامی می باشد. این کشور در شمال آفریقا و در منطقه خاورمیانه واقع شده است.
جمهوری عربی مصر در حوزه جغرافیایی شمال آفریقا و در منطقه خاورمیانه قرار گرفته است. وسعت کشور مصر بیش از یک میلیون کیلومتر مربع (۲) می باشد و از غرب به لیبی، از جنوب به سودان و از قسمت شرق به نوار غزه محدود می شود و ساحل شمالی مصر به دریای مدیترانه و ساحل شرقی آن به دریای سرخ می رسد. اکثر جمعیت میلیونی مصر در سواحل رود نیل زندگی می کنند (در محدوده هزار متر مربع) و منطقه بزرگ بیابانی مصر عموما غیرمسکونی است. نیمی از شهروندان مصری در مناطق غربی زندگی می کنند و اکثریت آنها در شهرهای پر جمعیت و متراکم قاهره، اسکندریه و دیگر شهرهای بزرگ در دلتای نیل سکنی گزیده اند. شهرت جهانی مصر به قدمت باستانی این کشور و وجود اهرام ثلاثه و فراعنه باز می گردد. واژه مصر ریشه ای سامی دارد و به معنای «دو تنگه» است (که نشان از جدایی دو سرزمین علیا و سفلی مصر می باشد). واژه مصر معانی تمدن، کلان شهر و مناطق مرزی را نیز شامل می شود. نام انگلیسی مصر (tpygE) از ریشه لغت یونانی sutpygeA گرفته شده است که واژه ژیتیوس از کیپتیوس از لغت tpoC به معنی قبلی اخذ شده است.
موقعیت جغرافیایی و شرایط آب و هوایی
مصر با وسعت بیش از یک میلیون متر مربع سی و هشتیمن کشور بزرگ دنیا است. با توجه به شرایط اقلیمی مصر، مراکز جمعیتی این کشور در کنار دره نیل و دلتای نیل واقع شده است و درصد از جمعیت مصر تنها در/ درصد از این سرزمین ساکن هستند. اهمیت نقش مصر در طول تاریخ به دلیل موقعیت ژئوپلیتیکی و استراتژیکی این منطقه بوده است. کانال سوئز که دریای مدیترانه را به دریای سرخ و اقیانوس هند وصل می کند در واقع کانال ارتباطی بین شرق و غرب دنیا تلقی می گردد و آسیا، آفریقا و اروپا را به هم وصل می کند. به غیر از حاشیه دره رود نیل، سرزمین مصر بیابان و ماسه زار می باشد و طوفان های شنی مشخصه صحرای مصر می باشند. قسمت های بیابانی مصر شامل بیابان صحرا (arahaS) و بیابان لیبی می باشد. از بیابان های مصر در مصر باستان به عنوان سرزمین قرمز یاد می شد که پادشاهی مصر را از جانب تهدیدات جبهه غربی محافظت می نمود. شهرهای اصلی و مهم مصر شامل اسکندریه، آسوان، آسوت، قاهره، المحله، الکبری، حقد، لور، پورت سعید، شرم الشیخ، سوئز و المینا می باشد. مصر عموما منطقه کم بارانی است و در مناطق جنوب قاهره متوسط بارندگی سالانه حدود تا میلی متر می باشد. بالاترین میزان بارندگی سالانه متعلق به قسمت های کوچکی از نوار ساحل شمالی است که به میلی متر در سال می رسد. به جز مناطق ساحلی دریای سرخ، ساحل مدیترانه و ساحل رود نیل از آب و هوای نسبتا معتدلی برخوردار است و بادهای منطقه شمالی از مدیترانه به اعتدال هوا کمک می کند. افزایش سطح آب دریا باعث مشکلاتی در ساحل مدیترانه گردیده است و می تواند در آینده تبعات و مشکلات اجتماعی و اقتصادی برای مصر به دنبال داشته باشد.
ساختار جمعیتی و مذهبی
مصر یکی از پرجمعیت ترین کشورهای خاورمیانه و دومین کشور پرجمعیت قاره آفریقاست. جمعیت مصر در حدود میلیون نفر تخمین زده می شود. بیشتر جمعیت مصر در کرانه های رود نیل و تقریبا در قاهره و اسکندریه ساکن هستند. بین تا درصد از جمعیت مصر را مسلمانان تشکیل می دهند و بقیه مردم مصر غالبا مسیحی و ارتدوکس قبطی می باشند. مصر از لحاظ دموگرافیکی به منطقه بزرگ شهری و روستایی تقسیم می گردد. مصری ها بزرگترین گروه قومی در مصر می باشند (درصد، در حدود/ میلیون نفر) و اقلیت های قومی شامل اعراب بدونین (که در بیابان های شرقی مصر و صحرای سینا زندگی می کنند) و بربرها می باشند. مصر میزبان تعدادی آواره نیز می باشد که جمعیت آوارگان بین هزار تا میلیون نفر تخمین زده می شود. در بین آنها حدود هزار آواره فلسطینی و هزار آواره عراقی حضور دارند. مذهب نقش محوری و مهمی در زندگی مصری ها دارد. قاهره معروف به داشتن مساجد، مناره ها و کلیساست، تا درصد مردم مصر مسلمان هستند و اکثر آنها سنی مذهب و تعدادی از مسلمانان مصر تحت تعالیم صوفی ها قرار دارند و در مصر اقلیتی شیعه نیز زندگی می کنند. مسیحی ها تا درصد جمعیت مصر را شامل می شوند که بیش از درصد آنها پیروان کلیسای ارتدوکس قبطی اسکندریه می باشند. اقلیت های دیگر مسیحی شامل کلیسای کاتولیک قبطی، کلیسای انجیلی قبطی، کلیسای ارتدوکس یونانی، کلیسای کاتولیک رومی، کلیسای کاتولیک ارمنی و... می باشند. بر طبق قانون اساسی مصر هیچ کدام از قوانین کشور نباید مغایر قوانین شریعت اسلام باشد. فرقه حنفی، خط غالب فکری اسلام سنی در مصر می باشد و وزارت اوقاف بر تمامی مساجد و روحانیون نظارت دارد. امامان جماعت و جمعه در دانشگاه الازهر آموزش می بیند و این دانشگاه به عنوان مرکز فکری مسلمانان در مصر محسوب می شود و مفتی های الازهر دارای حق صدور فتاوای مذهبی در مورد موضوعات مختلف می باشند. دانشگاه الازهر مصر یکی از قدیمی ترین مراکز علمی جهان اسلام محسوب می شود و تاثیرات فکری و علمی فراوانی در دنیای اسلام بر جای گذارده است. از دیگر مؤسسات مذهبی مطرح مصر می توان کلیسای ارتدوکس قبطی اسکندریه را نام برد که میلیون مسیحی را در جهان، تحت تعالیم خود دارد. آزادی های مذهبی در مصر تحت تاثیر فعالیت های اسلام گرا و سیاست های دولت مصر در نوسان بوده است. مسیحیان قبطی پس از کودتای جمال عبدالناصر، بیش از گذشته به حاشیه رفتند. مسیحی های قبطی دارای محدودیت هایی برای استخدام در مراکز عمومی و امنیتی هستند و تحت تبعیض های اجتماعی قرار می گیرند و با وجود جمعیت تا درصدی نتوانسته اند، حقوق مدنی و سیاسی بالایی به دست آورند. وزیر از وزیر در کابینه مصر قبطی هستند و از فرمانداری، تنها یک فرمانداری در اختیار قبطی هاست. مصر یکی از قدیمی ترین جوامع یهودی را دارا می باشد. غالب یهودیان مصر در اواخر قرن نوزده و اوایل قرن بیستم از عثمانی و اروپا به مصر وارد شدند، اما پس از بحران سال کانال سوئز و جنگ مصر و اسرائیل، تعداد زیادی از یهودیان توسط جمال عبدالناصر از مصر اخراج شدند. بهایی ها اقلیت دیگر ساکن در مصر هستند که جمعیت آنها به چند هزار نفر می رسد که مؤسسات و فعالیت جوامع شان از سوی دولت تحریم شده است. بهایی ها تاکنون حق اخذ کارت هویت ملی را نیز نداشتند.
فرهنگ مصری ها
...

[ویکی شیعه] مصر کشوری مسلمان نشین در شمال شرق قاره آفریقا که گروه کمی از آنها شیعه هستند. شیعیان مصر در شهرهای مختلف پراکنده اند و درباره تعداد آنان آمار دقیقی در دست نیست. با این حال آماری که صحیح تر به نظر می رسد حاکی از حضور یک درصدی شیعیان در این کشور است.
پیشینه تشیع در کشور مصر طولانی و نقطه اوج آن تأسیس و تداوم ۲۵۰ ساله حکومت شیعی فاطمیان است. سابقه تاریخی تشیع در مصر و نیز عواملی مانند رواج مذهب شافعی و تصوف، از جمله عوامل گرایش مردم مصر به اهل بیت(ع) است. از این رو آیین هایی مانند زیارت مقبره های امامزادگان و سادات نزد مردم مصر رواج دارد.
شکل گیری نهضت تقریب مذاهب اسلامی در دهه های نخست قرن بیستم میلادی که به ایجاد ارتباط و مفاهمه بین علمای شیعه و مشایخ الازهر انجامید، اغلب همچون نقطه عطفی در حیات فرهنگی تشیع در مصر معاصر ارزیابی می شود. شیعیان مصر در دوران معاصر با تأسیس نهادهایی در عرصه های فرهنگی و اجتماعی حضوری فعال داشته اند. هر چند این فعالیت ها از دهه هشتاد میلادی با محدودیت ها و سختگیری های دولت مصر روبرو شده است. فعالیت های شیعیان همواره با مخالفت گروه های سلفی تندرو در مصر مواجه بوده که گاه به اعمال خشونت هایی علیه شیعیان انجامیده است.

[ویکی اهل البیت] مصر یک کشور اسلامی و از قدیمی ترین کشورهای جهان است. شهرت جهانی مصر به قدمت باستانی این کشور و وجود اهرم ثلاثه و فراعنه بازمی گردد.
واژه مصر ریشه ای سامی دارد و به معنای «دو تنگه» است (که نشان از جدایی دو سرزمین علیا و سفلی مصر می باشد). واژه مصر معانی تمدن، کلان شهر و مناطق مرزی را نیز شامل می شود. نام انگلیسی مصر (tpygE) از ریشه لغت یونانی sutpygeA گرفته شده است که واژه ژیتیوس از کیپتیوس از لغت tpoC به معنی قبلی اخذ شده است.
مصر در حوزه جغرافیایی شمال آفریقا و در منطقه خاورمیانه قرار گرفته است. مصر با مساحت 449،001،1 کیلومترمربع، بیست و هشتمین کشور بزرگ جهان محسوب می شود. این کشور از غرب به لیبی، از جنوب به سودان و از قسمت شرق به نوار غزه محدود می شود و ساحل شمالی مصر به دریای مدیترانه و ساحل شرقی آن به دریای سرخ می رسد.
اکثر جمعیت میلیونی مصر در سواحل رود نیل زندگی می کنند و منطقه بزرگ بیابانی مصر عموماً غیرمسکونی است. نیمی از شهروندان مصری در مناطق غربی زندگی می کنند و اکثریت آنها در شهرهای پرجمعیت و متراکم قاهره، اسکندریه و دیگر شهرهای بزرگ در دلتای نیل سکنی گزیده اند.
پایتخت مصر شهر قاهره است و از دیگر شهرهای مهم آن می توان به اسکندریه، اسوان، جیزه، فیوم و پرت سعید اشاره کرد. شهرهایی مانند سلوم، بردیا، سیدی برانی، مطروح و العلمین نیز به سبب وقایعی که طی جنگ جهانی دوم در آنها به وقوع پیوست مشهور شده اند.
در شرق و شمال شرقی این کشور شبه جزیره سینا قرار دارد که تا قبل از قرن نوزدهم به خاک مصر متصل بود. اما در این قرن کانال سوئز را حفر کردند که آن را از خاک مصر جدا و دریای سرخ را به دریای مدیترانه متصل می کرد. این کانال 168 کیلومتر طول دارد و چون مسیر ارتباطی میان سه قاره اروپا، آسیا و آفریقاست، از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است.
سرزمین مصر به سه قسمت تقسیم می شود:
مصر آخرین کشوری است که رود نیل از آن می گذرد و سپس به دریای مدیترانه می ریزد. در محل پیوستن نیل به دریا، دلتای نیل به وجود آمده که سرزمین اصلی کشاورزی این کشور است. در اطراف این رود نیز کشاورزی رونق بسیار دارد.

[ویکی الکتاب] معنی مِصْرَ: مصر- شهر(در عبارت " ﭐهْبِطُواْ مِصْراً فَإِنَّ لَکُم مَّا سَأَلْتُمْ ")
معنی خَصِمُونَ: ثابت در خصومت ودشمنی و مصرّ بر آنند .
معنی جَالُوتَ: نام پادشاهی ستمگر از قبطیان مصر که بر بنی اسرائیل حکومت می کرد(همزمان با پیامبری حضرت ارمیا(علیه السلام))
معنی فِرْعَوْنَ: لقب پادشاه مصر-نام جبار و دیکتاتور نژاد قبط و پادشاه ایشان (منظور از کلمه فرعون در قرآن کریم فقط برای فرعون زمان موسی استفاده شده است)
معنی نَّصَارَیٰ: مسیحیان(از حضرت رضا (علیهالسلام) پرسیده شد : چرا نصاری را نصاری نامیدند ؟ فرمود : چون ایشان از اهل قریهای بودند ، بنام ناصره ، که یکی از قراء شام است ، که مریم و عیسی بعد از مراجعت از مصر ، در آن قریه منزل کردند )
معنی نَصْرَانِیّاً: مسیحیت (از حضرت رضا (علیهالسلام) پرسیده شد : چرا نصاری را نصاری نامیدند ؟ فرمود : چون ایشان از اهل قریهای بودند ، بنام ناصره ، که یکی از قراء شام است ، که مریم و عیسی بعد از مراجعت از مصر ، در آن قریه منزل کردند )
معنی کَیْلٌ: وزن - واحد اندازه گیری وزن - پیمانه (در عبارت" وَنَزْدَادُ کَیْلَ بَعِیرٍ ذَ ٰلِکَ کَیْلٌ یَسِیرٌ"منظور این است که سهمیه وزنی که عزیز مصر یاهمان حضرت یوسف علی نبینا و علیه السلام برای هر نفر تعیین کرده بود یک بار شتر بوده و حال برادران می گویند می رو...
معنی مُثْلَیٰ: شبیه تر(کلمه مثلی مؤنث امثل است ، همچنان که فضلی و کبری مؤنث افضل و اکبر است ، و کلمه مثلی به معنای شبیهتر است ، و طریقه مثلی آن سنتی است که به حق نزدیکتر باشد و یا به بر آوردن آرزوهای مردم نزدیکتر باشد و مقصود فرعون از این طریقه که به خیال خودش به ح...
معنی أَضْغَاثُ: جمع ضغث که معنای یک دسته ریحان و یا علف و یا شاخه درخت است ودر عبارت"أَضْغَاثُ أَحْلَامٍ " خوابهای پریشان را که حقایقش روشن نیست به دستههایی از چوب و یا ریحان تشبیه کرده چون خواب پادشاه مصر به نظر ایشان یک دسته خاطرات غیر مربوط به هم بوده . واین که ...
معنی مَدْیَنَ: نام شهری در قدیم بوده که در مسیر عربستان به شام قرار داشته وحضرت شعیب علی نبینا و علیه السلام در آنجا میزیسته است (مدین شهری بوده در کنار دریای قلزم روبروی تبوک که از تبوک تا آنجا شش منزل مسافت بوده ، و از تبوک بزرگتر ، چاهی هم که گوسفندان شعیب از ...
معنی صُوَاعَ: جام - پیمانه جهت سنجش وزن وحجم(صواع همان صاع است ، که به معنای پیمانهایست که با آن اجناس را کیل میکردند ، و صواع پادشاه مصر در آن روز ظرفی بوده که هم در آن آب میخوردند ، و هم به آن اجناس را پیمانه میکردند ، و بهمین جهت است که در قرآن کریم یکجا از آن ...
ریشه کلمه:
مصر (۵ بار)

حدّ و مرز میان دو چیز یا دو قطعه زمین. شهر را از آن مِصْر گویند که محدود است در قاموس و اقرب و منجد مصر را شهر معنی کرده نه مملکت. راغب گفته: مِصْر بهر بلد مَمْصُور (محدود) گفته می‏شود در المنجد گفته: مصر شهر قاهره است و به همه مملکت نیز گفته می‏شود. این کلمه پنج بار در قرآن کریم ذکر شده درچهار محل مراد از آن مصر فرعون است و ظاهراً گاهی مراد از آن شهر است مثل . و شاید از . و از . نیز شهر مراد باشد. ولی از . ظاهراً مراد مملکت است. * . این سخن موسی «علیه السلام» به بنی‏اسرائیل است آنگاه که از او عدس، پیاز، گندم و غیره خواستند به قولی مراد از آن مصر معروف بود در اینصورت صرف آن در اثر خفّت است چنانکه راغب گفته و به قولی مراد شهری از شهرها بود یعنی به شهری از شهرها وارد شوید آنچه خواهید بدست آورید.

واژه نامه بختیاریکا

پا کو؛ دیس برزه؛ دیسا؛ سِقِر

پیشنهاد کاربران

در پارسی باستان " مودرای " نام کشور پرآمون ها یا پسران آمون ( فرعون ها ) ، خدای مودرای باستان.

مودرایَ نان مصر در ایران باستان

پافشاری کننده


مقاومت کننده. لجباز

اصرار کننده

سمج

مصر : این نام تحریف کلمه مهر به معنای سرزمین خورشید می باشد در زبان پارسی باستان به این کشور موُدرایا می گفتند که با کلمه میترا به معنای خورشید از یک ریشه می باشد.

راز دار


1. نام کشور
2. پافشاری کننده

معادل پافشاری روی یک چیز

معادل فردی که روی یک چیز مافشاری می کند

پافشاری

مودرایانام باستانی مصردرکتیبه های دوره هخامنشی یاهمان پارسی باستان می باشدقبط یاegyptنام یونانی مصرمی باشد

مِصَر ، مودرای
ماء سر ، سرآب ، سرچشمه آب،
مو درای ، ماء درای ، درآمدن آب، جایی که آب بیرون می آید.

مِصر
واژه یِ ایرانی - اَرَبیده یِ : مِهر که دَر پارسیِ میانه میثرَه ( میثر ) گُفته می شُد ، میترا گویِشِ هِندی وَ مِهر گویِشِ پارسیِ نو که به گُمان میر مانَندِ : میرِ نوروزی یا میرزا ( مِهر زاده ) یا میر پیش اَز نام مانَندِ میرحَسَن ، میرحُسِین. . . هَمین مِهر بایَد باشَد.
بَنابَراین میر نَه اَز سِتاکِ مُردَن یا میریدَن وَ نَه کوتاه شُده یِ اَمیر اَز سِتاکِ سه تاییِ اَمَرَ اَست.

مصر کشوری متمدن در شمال غرب آفریقا که مردم آن از نژاد قبطی هستند و پس از پیروزی اسلام زبانشان از قبطی به عربی تغییر پیدا کرد ناپلیون بناپارت درقرن ۱۸ مصر را غارت و لوور را آباد نمود ژان فرانسواشامپولیون خط و زبان هیروگلیف مصر باستانرا باز خوانی کرد که داستان طویل خود را دارد بانی مصر شناسی فرانسوی ها بودند ولی در حال حاضر مصر شناصی تحت سیطره دانشمندان دانشگاه پرینستون آمریکاست.


کلمات دیگر: