کلمه جو
صفحه اصلی

بدهی


مترادف بدهی : دین، قرض، وام

متضاد بدهی : بستانکاری، طلب

فارسی به انگلیسی

(sum) due, debt, liability, debit, score, liabilities

(sum) due, debt, liability


debit, debt, score, liabilities


فارسی به عربی

دین , قید , مستحق , مسوولیة

مترادف و متضاد

debt (اسم)
وام، دین، فام، قصور، بدهی، قرض

liability (اسم)
مسئولیت، دین، استعداد، فرض، شمول، بدهی، بدهکاری

due (اسم)
بدهی، حق، ذمه، موعد پرداخت، پرداختنی، حقوق

debit (اسم)
بدهی، حساب بدهی، در ستون بدهی گذاشتن

دین، قرض، وام ≠ بستانکاری، طلب


فرهنگ فارسی

کالا یا پول که از کسی دیگری وام گرفته، و باید به او بدهد
( اسم ) پولی که شخصی بدیگری مدیونست آنچه که کسی ملزم است بدیگری بپردازد. یا حساب مخصوصی بنام بدهی که در آن بدهکاری را یادداشت کنند و مقابل آن حساب ( دارایی ) است که در آن سرمایه را درج کنند .

فرهنگ معین

( ~. ) ( اِ. ) ۱ - آنچه بدهکار باید به بستانکار بپردازد. ۲ - قرض .

لغت نامه دهخدا

بدهی. [ ب ِ دِ ] ( اِ مرکب ) دَین. وام. فام. قرض. بده. وام که ستده باشند. مقابل طلب. ( یادداشت مؤلف ). پولی که شخصی بدیگری مدیونست. آنچه که کسی ملزم است بدیگری بپردازد. ( فرهنگ فارسی معین ). || ( اصطلاح حسابداری ) حساب مخصوصی است که در آن بدهکاری شخص را یادداشت کنند و مقابل آن حساب ، «دارایی » است که در آن سرمایه و طلب شخص را درج کنند. ( از فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ عمید

پولی که باید به دیگری پرداخت شود، قرض.

دانشنامه عمومی

بدهی یا دین (جمع آن دیون) بیانگر تعهد یک شخص حقیقی یا حقوقی بدهکار به شخص حقیقی یا حقوقی دیگر بستانکار است. بدهی معمولاً به دارایی واگذارشدهٔ بستانکار به بدهکار اشاره دارد، اما می تواند به عنوان استعاره برای بیان تعهدات اخلاقی یا سایر تعاملات اقتصادی نیز استفاده شود. بازپرداخت بدهی معمولاً شامل دو بخش «اصل بدهی» وبهره ی آن است. که معمولاً پرداخت بدهی در بازه زمانی مشخصی باید صورت گیرد.
بدهکار
بستانکار
قرض
وام
الگو:بدهی

دانشنامه آزاد فارسی

بدهی (liability)
در حسابداری، تعهّدی مالی. در هر ترازنامه، بدهی ها در کنار دارایی ها قرار می گیرند تا ثروت یک شخص یا شرکت را در تاریخ معیّنی نشان دهند. سازمان های تجاری غالباً بین بدهی های جاری از قبیل اضافه برداشتها، اعتبار تجاری و ذخایر، و بدهی های بلندمدت نظیر اوراق قرضه، اوراق قرضۀ رهنی و وام های بدون وثیقه تفکیک قایل می شوند.

جدول کلمات

وام

پیشنهاد کاربران

دین، قرض، وام

وام، قرض


کلمات دیگر: