مترادف تیرباران : تیراندازی، گلوله باران، اعدام
تیرباران
مترادف تیرباران : تیراندازی، گلوله باران، اعدام
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
وابل
مترادف و متضاد
شلیک، رگبار، تیرباران، شلیک بطور دسته جمعی
شلیک متوالی، تیرباران، اتش پی درپی
۱. تیراندازی، گلولهباران
۲. اعدام
فرهنگ فارسی
فروریختن تیرهای پی درپی ازهرسوونوعی ازمجازات، اعدام که محکوم راسرپانگاهدارندوبه اوشلیک کنند
( اسم )۱-فرو ریختن تیرهای متوالی و بسیار از هر طرف .۲ - نوعی اعدام و آن چنی است که محکوم را سرپا نگاهداشته چند سرباز با یک فرمان بسوی او شلیک کنند .
تیرهای بسیار که از کمان سر داده باشند ریزش تیر از اطراف و بطور فراوانی
( اسم )۱-فرو ریختن تیرهای متوالی و بسیار از هر طرف .۲ - نوعی اعدام و آن چنی است که محکوم را سرپا نگاهداشته چند سرباز با یک فرمان بسوی او شلیک کنند .
تیرهای بسیار که از کمان سر داده باشند ریزش تیر از اطراف و بطور فراوانی
فرهنگ معین
(اِمر. ) کشتن محکومین با گلوله .
لغت نامه دهخدا
تیرباران. ( اِ مرکب ) تیرهای بسیار که از کمان سرداده باشند. ( آنندراج ). ریزش تیر از اطراف و بطور فراوانی. ( ناظم الاطباء ). بارانی از تیر :
چنان تیرباران بد از هر دو روی
که چون آب ، خون اندر آمد به جوی.
نبینید جز تیرباران و سنگ.
تیرباران بلا بادا چو در دی زمهریر.
بر حقم گر چشم جان در بسته ام.
از فراغت سپری خواهم داشت.
فکند ابر بارانی خود ز دوش.
بجای نم ازابر خون آمدی.
ور به میدان می روی از تیرباران برمگرد.
که برگردند روز تیرباران.
تیربارانیست یا تسلیم باید یا حذر.
از حصار گردش پیمانه سر بیرون مکن.
تیرباران سحر هست کنون ز آتش آه
نوک پیکان را قاروره بسر بربندیم.
ای که داری چون هدف ذوق لباس سرخ و زرد
تیرباران نگاه خلق را آماده باش.
تیرباران نگاهی از خدامی خواستم.
|| سیاستی که در آن مقصر را هدف تیر بسیار کنند. ( ناظم الاطباء ). شلیک کردن سربازان بسوی دشمن یا محکوم به اعدام. ( فرهنگ فارسی معین ). محکومی را با ضربات گلوله های تفنگ کشتن. و این نوع اعدام مخصوص افرادنظامی است که چون به علت گناه بمرگ محکوم شوند آنان را به میدان مرگ برند و بر ستونی استوار بندند و پس از اجرای تشریفات یک جوخه سرباز مسلح به تفنگ ( جوخه تیر ) محکوم را نشانه تیر سازند و با اشاره فرمانده آتش تیر تفنگ بر محکوم گشایند. رجوع به تیرباران کردن شود.
چنان تیرباران بد از هر دو روی
که چون آب ، خون اندر آمد به جوی.
فردوسی.
اگر مان بود دیگر ایدر درنگ نبینید جز تیرباران و سنگ.
اسدی.
از کمان چرخ بر جان بداندیشان توتیرباران بلا بادا چو در دی زمهریر.
سوزنی.
عالمی پر تیرباران جفاست بر حقم گر چشم جان در بسته ام.
خاقانی.
تیرباران بلا پیش و پس است از فراغت سپری خواهم داشت.
خاقانی.
ز بس تیرباران که آمد به جوش فکند ابر بارانی خود ز دوش.
نظامی.
گر آن تیرباران کنون آمدی بجای نم ازابر خون آمدی.
سعدی.
زهره مردان نداری چو زنان در خانه باش ور به میدان می روی از تیرباران برمگرد.
سعدی.
خلاف شرط یارانست سعدی که برگردند روز تیرباران.
سعدی.
گوشه گیر ای یار یا جان در میان آور که عشق تیربارانیست یا تسلیم باید یا حذر.
سعدی.
تیرباران سپاه فتنه طوفان می کنداز حصار گردش پیمانه سر بیرون مکن.
دانش ( از آنندراج ).
- تیرباران سحر ؛ آه و ناله. آه سحر و گریه سحری. ( ناظم الاطباء ) : تیرباران سحر هست کنون ز آتش آه
نوک پیکان را قاروره بسر بربندیم.
خاقانی.
- تیرباران نگاه ؛ نگاههای متوالی و ممتد : ای که داری چون هدف ذوق لباس سرخ و زرد
تیرباران نگاه خلق را آماده باش.
صائب ( از آنندراج ).
ترسم افتد از صفا گلهای زخم کاریم تیرباران نگاهی از خدامی خواستم.
محسن تأثیر ( ایضاً ).
رجوع یه تیر و دیگر ترکیبهای آن شود.|| سیاستی که در آن مقصر را هدف تیر بسیار کنند. ( ناظم الاطباء ). شلیک کردن سربازان بسوی دشمن یا محکوم به اعدام. ( فرهنگ فارسی معین ). محکومی را با ضربات گلوله های تفنگ کشتن. و این نوع اعدام مخصوص افرادنظامی است که چون به علت گناه بمرگ محکوم شوند آنان را به میدان مرگ برند و بر ستونی استوار بندند و پس از اجرای تشریفات یک جوخه سرباز مسلح به تفنگ ( جوخه تیر ) محکوم را نشانه تیر سازند و با اشاره فرمانده آتش تیر تفنگ بر محکوم گشایند. رجوع به تیرباران کردن شود.
فرهنگ عمید
۱. اعدام کردن محکوم بدین صورت که او را سرپا نگاه دارند و چند تن با تفنگ به طرف او شلیک کنند.
۲. [قدیمی] فروریختن تیرهای پی درپی از هر سو.
۲. [قدیمی] فروریختن تیرهای پی درپی از هر سو.
دانشنامه عمومی
تیر باران یکی از راه های اجرای مجازات اعدام است.
دادگاه نظامی
دار زدن
نحوه اجرای تیرباران معمولاً به این ترتیب است که شخص محکوم به اعدام را با طناب به یک تیرک عمودی می بندند و به فرمان فرمانده جوخه آتش، شخص محکوم گلوله باران می شود. البته کیفیت اجرای تیر باران در کشورهای مختلف متفاوت است و با قوانین گوناگونی اجرا می شود. اشخاص محکوم به مرگ با تیرباران معمولاً نظامیان می باشند.
هنگامی که صدام به اعدام با طناب دار محکوم شد وی خواستار اجرای حکم اعدام با تیرباران شد اما ادعای وی مبنی بر اینکه هنوز هم یک نظامی است و در صورت اثبات جرم باید تیرباران شود، از سوی دادگاه نادیده گرفته شد.
تیرباران فردیناند ماکسیمیلیان یوزف، پادشاه مکزیک اثر ادوارد مانه.
دادگاه نظامی
دار زدن
نحوه اجرای تیرباران معمولاً به این ترتیب است که شخص محکوم به اعدام را با طناب به یک تیرک عمودی می بندند و به فرمان فرمانده جوخه آتش، شخص محکوم گلوله باران می شود. البته کیفیت اجرای تیر باران در کشورهای مختلف متفاوت است و با قوانین گوناگونی اجرا می شود. اشخاص محکوم به مرگ با تیرباران معمولاً نظامیان می باشند.
هنگامی که صدام به اعدام با طناب دار محکوم شد وی خواستار اجرای حکم اعدام با تیرباران شد اما ادعای وی مبنی بر اینکه هنوز هم یک نظامی است و در صورت اثبات جرم باید تیرباران شود، از سوی دادگاه نادیده گرفته شد.
تیرباران فردیناند ماکسیمیلیان یوزف، پادشاه مکزیک اثر ادوارد مانه.
wiki: علی اصغر شادروان ساختهٔ سال ۱۳۶۵ داستان زندگی و کشته شدن سید علی اندرزگو است.
مجید مجیدی
جعفر دهقان
رضا چراغی
عطاءالله سلمانیان
ناصر فروغ
محمد احمدی
حبیب اله رجبعلی
محمود نوروز
مسعود نیکنام
ابراهیم علی عسگری
خلیل علی عسگری
رحمت اله سلیم پور
خیاط باشی
شهناز ضیاء رانا
فاطمه خواجوزاده
ابراهیم رستمی
اسماعیل دبیری
ابراهیم معین پور
حسین حجار
علی توکلی
شهرام جعفرنژاد
رمضان قربانی
محمدحسین پناهی
احمدرضا گلابی
احمد یحیوی
محمود بهشتی
اصغر آخوندپور
تاج کریمی
مجید مجیدی
جعفر دهقان
رضا چراغی
عطاءالله سلمانیان
ناصر فروغ
محمد احمدی
حبیب اله رجبعلی
محمود نوروز
مسعود نیکنام
ابراهیم علی عسگری
خلیل علی عسگری
رحمت اله سلیم پور
خیاط باشی
شهناز ضیاء رانا
فاطمه خواجوزاده
ابراهیم رستمی
اسماعیل دبیری
ابراهیم معین پور
حسین حجار
علی توکلی
شهرام جعفرنژاد
رمضان قربانی
محمدحسین پناهی
احمدرضا گلابی
احمد یحیوی
محمود بهشتی
اصغر آخوندپور
تاج کریمی
wiki: تیرباران (فیلم)
کلمات دیگر: