کلمه جو
صفحه اصلی

راب

فرهنگ فارسی

( اسم ) پدر اندر
کرم شب تاب .
( ر آب ) کاسه بند . یا مرد مصلح و شکسته بند

فرهنگ معین

[ ع . ] (اِ. ) پدراندر.
(اِ. ) جانور نرم تن از ردة شکم پایان ، شبیه حلزون .

[ ع . ] (اِ.) پدراندر.


(اِ.) جانور نرم تن از ردة شکم پایان ، شبیه حلزون .


لغت نامه دهخدا

( رآب ) رآب. [ رِ ] ( ع اِ ) ج ِ رؤبة. کفشیرها. ( منتهی الارب ). رجوع به رؤبة شود.

رآب. [ رِ ] ( ع اِ ) کاسه بند. ( منتهی الارب ). || مرد مصلح و شکسته بند. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).
راب. ( ع اِ ) اندازه. قدر. راب کذا؛ ای قدر کذا. ( المنجد ) ( ناظم الاطباء ).

راب. ( اِ ) حلزون ( اصطلاح گیلان ). کرم شب تاب. ( فرهنگ فرانسه به فارسی نفیسی ).

راب. [ راب ب ] ( ع اِ ) شوی مادر. ( منتهی الارب ). کان یکره ان یزوج الرجل امراءة رابه. ( حدیث ). ( ناظم الاطباء ).

رأب. [ رَءْب ْ ] ( ع اِ ) گله هفتاد شتر. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || مهتر بزرگ. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). سید ضخم ، یقال : فیهم ثلاثون رأباً. ( از اقرب الموارد ). || شکاف خنور. ج ، رئاب. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).

رأب. [ رَءْب ْ ] ( ع مص ) اصلاح و آشتی دادن. ( از منتهی الارب ) ( از آنندراج ). || ( ص ) رائب که وصف بمصدراست. ( از اقرب الموارد ). رجوع به رائب شود. || ( مص ) پیوند کردن شکاف و فراهم آوردن در آن. ( از آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). || روییدن سبزه زمین بعد بریدن. ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ).

راب . (اِ) حلزون (اصطلاح گیلان ). کرم شب تاب . (فرهنگ فرانسه به فارسی نفیسی ).


راب . (ع اِ) اندازه . قدر. راب کذا؛ ای قدر کذا. (المنجد) (ناظم الاطباء).


راب . [ راب ب ] (ع اِ) شوی مادر. (منتهی الارب ). کان یکره ان یزوج الرجل امراءة رابه . (حدیث ). (ناظم الاطباء).


دانشنامه عمومی

راب (نام علمی: 'Ecnomiohyla rabborum') نوعی قورباغه درختی است که در کوه های مرکز پاناما یافت شده است.
راب قورباغه ای نسبتاً بزرگ است. طول سر و بدن در نرها ۶۲ تا ۹۷ میلی متر و ماده ها ۶۱ تا ۱۰۰ میلی متر است. پوست آن قهوه ای یا قهوه ای سبز با ساختار دانه دانه می باشد. برخلاف گونه های دیگر تیره Ecnomiohyla استخوان ستون فقرات از پوست مشخص است.
راب فقط در جنگل های ابری معرض اقیانوس آرام از دامنه کوه های بالای شهر ال وال د آنتون در مرکز پاناما، بین استان کوکلی و استان پاناما شناخته می شود. مساحت پراکندگی آن کمتر از ۱۰۰کیلومتر مربع (100 km2) در ارتفاع ۹۰۰ تا ۱،۱۵۰ متر است.

دانشنامه آزاد فارسی

راب (Rab)
جزیره ای در دریای آدریاتیک، نزدیک ساحل شمالی دالماسی، با ۱۵۵ کیلومتر مربع مساحت و ۹,۲۰۰ نفر جمعیت (۱۹۹۱). میوه و ابریشم فرآورده های اصلی آن است. مرکز آن نیز راب نام دارد و دارای کاخ ونیزی و کلیسای جامع از قرن ۱۵م است.

گویش مازنی

/raab/ حلزون - آذرخش – برق ناگهانی

۱حلزون ۲آذرخش – برق ناگهانی


پیشنهاد کاربران

حلزون ( در زبان گیلکی )


کلمات دیگر: