ژوزه دی سوزا ساراماگو (به پرتغالی: José de Sousa Saramago) (Portuguese:) (زادهٔ ۱۶ نوامبر ۱۹۲۲ در آزیناگا – درگذشتهٔ ۱۸ ژوئن ۲۰۱۰ در تیاس، لاس پالماس) نویسندهٔ پرتغالی برندهٔ جایزهٔ نوبل ادبیات در سال ۱۹۹۸ میلادی است.
۲۰۱۱ - دفتر یادداشت (به پرتغالی: Caderno)
۲۰۰۸ - سفر فیل (به پرتغالی: A Viagem do Elefante)
۲۰۰۵ - وقفه در مرگ (به پرتغالی: As Intermitências da Morte)
۲۰۰۴ - بینایی (به پرتغالی: Ensaio sobre a Lucidez)
۲۰۰۳ - همزاد (به پرتغالی: O Homem Duplicado)
۲۰۰۱ – دخمه (به پرتغالی: la Caverna)
۱۹۹۷ - همه نام ها (به پرتغالی: Todos os Nomes)
۱۹۹۵ – کوری (به پرتغالی: Ensaio sobre a Cegueira)
۱۹۹۱ – انجیل به روایت عیسی مسیح (به پرتغالی: O Evangelho Segundo Jesus Cristo)
۱۹۸۹ – تاریخ محاصره لیسبون (به پرتغالی: História do Cerco de Lisboa)
۱۹۸۶ - بلم سنگی (به پرتغالی: A Jangada de Pedra)
۱۹۸۶ - سال مرگ ریکاردو ریس (به پرتغالی: O Ano da Morte de Ricardo Reis)
۱۹۸۲ - بالتازار و بلموندا (به پرتغالی: Memorial do Convento)
۱۹۷۷ - مبانی نقاشی و خطاطی (به پرتغالی: Manual de Pintura e Caligrafia)
او گرچه از سال ۱۹۶۹ به حزب کمونیست پرتغال پیوست و همچنان به آرمان های آن وفادار بوده است اما هیچگاه ادبیات را به خدمت ایدئولوژی در نیاورده است.
ساراماگو در دهکده ای کوچک در شمال لیسبون در خانواده ای کشاورز به دنیا آمد، او دو سال بعد به همراه خانواده به لیسبون رفت و تحصیلات دبیرستانی خود را برای امرار معاش نیمه تمام گذاشت و به شغل های مختلفی نظیر آهنگری، مکانیکی و کارگری روزمزدی پرداخت. پس از مدتی نیز به مترجمی و نویسندگی در روزنامه ارگان حزب کمونیست پرتغال مشغول شد. اگرچه اولین رمان او به نام کشور گناه در ۱۹۴۷ به چاپ رسید ولی ناکامی او برای کسب رضایت ناشر برای چاپ کتاب دومش موجب شد رمان نویسی را کنار بگذارد، تا این که با انتشار کتاب بالتازار و بلموندا در سال ۱۹۸۲ و ترجمه آن به انگلیسی در ۱۹۸۸ شهرت به سراغ او آمد، رمانی تاریخی که به انحطاط دربار پرتغال در قرن شانزدهم می پردازد.
منحصربه فردترین ویژگی آثار ساراماگو عدم کاربرد نشانگان سجاوندی به صورت متداول و استفاده از جملات بسیار طولانی است، که گاه در درون آن زمان نیز تغییر می کند. او از میان علائم نگارشی تنها از نقطه و ویرگول استفاده می کند و از سایر علامات که مثلاً جمله سئوالی را مشخص می کند یا آن را در گیومه می گذارد و… مطلقاً می پرهیزد. گفتگوهای شخصیت های داستان را پشت سرهم می نویسد و مشخص نمی کند که کدام جمله را چه کسی گفته و به ندرت یک پاراگراف را تمام می کند.
۲۰۱۱ - دفتر یادداشت (به پرتغالی: Caderno)
۲۰۰۸ - سفر فیل (به پرتغالی: A Viagem do Elefante)
۲۰۰۵ - وقفه در مرگ (به پرتغالی: As Intermitências da Morte)
۲۰۰۴ - بینایی (به پرتغالی: Ensaio sobre a Lucidez)
۲۰۰۳ - همزاد (به پرتغالی: O Homem Duplicado)
۲۰۰۱ – دخمه (به پرتغالی: la Caverna)
۱۹۹۷ - همه نام ها (به پرتغالی: Todos os Nomes)
۱۹۹۵ – کوری (به پرتغالی: Ensaio sobre a Cegueira)
۱۹۹۱ – انجیل به روایت عیسی مسیح (به پرتغالی: O Evangelho Segundo Jesus Cristo)
۱۹۸۹ – تاریخ محاصره لیسبون (به پرتغالی: História do Cerco de Lisboa)
۱۹۸۶ - بلم سنگی (به پرتغالی: A Jangada de Pedra)
۱۹۸۶ - سال مرگ ریکاردو ریس (به پرتغالی: O Ano da Morte de Ricardo Reis)
۱۹۸۲ - بالتازار و بلموندا (به پرتغالی: Memorial do Convento)
۱۹۷۷ - مبانی نقاشی و خطاطی (به پرتغالی: Manual de Pintura e Caligrafia)
او گرچه از سال ۱۹۶۹ به حزب کمونیست پرتغال پیوست و همچنان به آرمان های آن وفادار بوده است اما هیچگاه ادبیات را به خدمت ایدئولوژی در نیاورده است.
ساراماگو در دهکده ای کوچک در شمال لیسبون در خانواده ای کشاورز به دنیا آمد، او دو سال بعد به همراه خانواده به لیسبون رفت و تحصیلات دبیرستانی خود را برای امرار معاش نیمه تمام گذاشت و به شغل های مختلفی نظیر آهنگری، مکانیکی و کارگری روزمزدی پرداخت. پس از مدتی نیز به مترجمی و نویسندگی در روزنامه ارگان حزب کمونیست پرتغال مشغول شد. اگرچه اولین رمان او به نام کشور گناه در ۱۹۴۷ به چاپ رسید ولی ناکامی او برای کسب رضایت ناشر برای چاپ کتاب دومش موجب شد رمان نویسی را کنار بگذارد، تا این که با انتشار کتاب بالتازار و بلموندا در سال ۱۹۸۲ و ترجمه آن به انگلیسی در ۱۹۸۸ شهرت به سراغ او آمد، رمانی تاریخی که به انحطاط دربار پرتغال در قرن شانزدهم می پردازد.
منحصربه فردترین ویژگی آثار ساراماگو عدم کاربرد نشانگان سجاوندی به صورت متداول و استفاده از جملات بسیار طولانی است، که گاه در درون آن زمان نیز تغییر می کند. او از میان علائم نگارشی تنها از نقطه و ویرگول استفاده می کند و از سایر علامات که مثلاً جمله سئوالی را مشخص می کند یا آن را در گیومه می گذارد و… مطلقاً می پرهیزد. گفتگوهای شخصیت های داستان را پشت سرهم می نویسد و مشخص نمی کند که کدام جمله را چه کسی گفته و به ندرت یک پاراگراف را تمام می کند.
wiki: ژوزه ساراماگو