کلمه جو
صفحه اصلی

فارادی

لغت نامه دهخدا

فارادی. [ دِ ] ( اِخ ) مایکل. رجوع به فاراده شود.

دانشنامه عمومی


دانشنامه آزاد فارسی

فارادِی (faraday)
یکای بار الکتریکی، برابر با بار یک مول الکترون. این یکا برابر ۱۰۴×۹.۶۴۸ کولن۲ است.


کلمات دیگر: