کلمه جو
صفحه اصلی

مقوقس

فرهنگ فارسی

نامی است که عرب به [ قیرس ] وزیر هرقل ( هراکلیوس ) و فرماندار اسکندریه داده اند . گویند رسول اکرم ص نامه ای بوی نوشت و او را باسلام خواند. وی ماریه قبطیه را برای آن حضرت فرستاد.
لقب جریح بن مینا القبطی رئیس قوم قبط در زمان پیغمبر اکرم ( ص ) .

لغت نامه دهخدا

مقوقس. [ م ُ ق َ ق ِ ] ( ع اِ ) مرغی است طوقدار که طوقش سیاه سپیدی مایل باشد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). نام مرغی شبیه به کبوتر که در گردن طوق سیاه و سپیدی دارد. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || لقب هر پادشاه مصر و اسکندریه و لقب پادشاه هند. مروی است از ابن عباس و غالب که غلط باشد.( منتهی الارب ). لقبی است برای هر پادشاه مصر و اسکندریه و بزرگ هند. ( از اقرب الموارد ). لقب هرکه پادشاه اسکندریه باشد. ( غیاث ). و رجوع به ماده بعد شود.

مقوقس. [ م ُ ق َ ق ِ ] ( اِخ ) لقب جریح بن میناالقبطی رئیس قوم قبط در زمان پیغمبر اکرم ( ص ). رسول خدا نامه ای به شرح زیر برای وی نوشت :«بسم اﷲ الرحمن الرحیم من محمدبن عبداﷲ ورسوله الی المقوقس عظیم القبط سلام علی من اتبع الهدی. اما بعد فانی ادعوک بدعایة الاسلام ، اسلم تسلم یؤتک اﷲ اجرک مرتین ، فان تولیت فعلیک اثم القبط، یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمة سواء بیننا و بینکم ان لانعبد الااﷲ و لانشرک به شیئا و لایتخذ بعضنا بعضاً اربابا من دون اﷲ فان تولوا فقولوا اشهدوا بأنا مسلمون ». ( از دایرةالمعارف فرید وجدی ). مقوقس هرچند اسلام نیاورد ولی نامه ٔپیغمبر را با احترام پذیرفت و هدایائی فرستاد از جمله دو کنیز قبطی یکی ماریه که پیغمبر خود با وی تزویج فرمود دیگری شیرین که به حسان بن ثابت بخشید. در زمان خلافت عمر، عرب در سرزمین مصر مشغول فتوحات شدند. مقوقس با سردار سپاه عرب ، عمروبن عاص صلحی منعقد ساخت و به موجب آن مسلمانان بدون جنگ و جدال وارد اسکندریه شدند و مصر را فتح کردند. ( از تاریخ اسلام دکتر فیاض ص 113 و 158 ). موضوع مقوقس و اینکه این شخص که بود و این کلمه چیست مدتها مسئله تاریکی بود اخیراً دانشمند انگلیسی بتلر از روی اسناد تازه اسلامی و مسیحی که پیدا شده به این عقیده رسیده است که این شخص مردی بود نامش «قیرس » از رؤسای کلیسای قفقاز که هرقل او را از آنجا به مصر منتقل کرده و به ریاست جسمانی و روحانی مصر گماشته بوده است و کلمه مقوقس که شهرت او بود مأخوذ از «قوقاسیوس » یونانی است بمعنی قفقازی. این کلمه را عربها به کسر قاف دوم خوانده اند ولی در نوشته های حبشی به فتح آن است. ( تاریخ اسلام دکتر فیاض چ 2 ص 158 از کتاب فتح العرب لمصر چ قاهره ). و رجوع به ماده قبل شود.

مقوقس . [ م ُ ق َ ق ِ ] (اِخ ) لقب جریح بن میناالقبطی رئیس قوم قبط در زمان پیغمبر اکرم (ص ). رسول خدا نامه ای به شرح زیر برای وی نوشت :«بسم اﷲ الرحمن الرحیم من محمدبن عبداﷲ ورسوله الی المقوقس عظیم القبط سلام علی من اتبع الهدی . اما بعد فانی ادعوک بدعایة الاسلام ، اسلم تسلم یؤتک اﷲ اجرک مرتین ، فان تولیت فعلیک اثم القبط، یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمة سواء بیننا و بینکم ان لانعبد الااﷲ و لانشرک به شیئا و لایتخذ بعضنا بعضاً اربابا من دون اﷲ فان تولوا فقولوا اشهدوا بأنا مسلمون ». (از دایرةالمعارف فرید وجدی ). مقوقس هرچند اسلام نیاورد ولی نامه ٔپیغمبر را با احترام پذیرفت و هدایائی فرستاد از جمله دو کنیز قبطی یکی ماریه که پیغمبر خود با وی تزویج فرمود دیگری شیرین که به حسان بن ثابت بخشید. در زمان خلافت عمر، عرب در سرزمین مصر مشغول فتوحات شدند. مقوقس با سردار سپاه عرب ، عمروبن عاص صلحی منعقد ساخت و به موجب آن مسلمانان بدون جنگ و جدال وارد اسکندریه شدند و مصر را فتح کردند. (از تاریخ اسلام دکتر فیاض ص 113 و 158). موضوع مقوقس و اینکه این شخص که بود و این کلمه چیست مدتها مسئله ٔ تاریکی بود اخیراً دانشمند انگلیسی بتلر از روی اسناد تازه ٔ اسلامی و مسیحی که پیدا شده به این عقیده رسیده است که این شخص مردی بود نامش «قیرس » از رؤسای کلیسای قفقاز که هرقل او را از آنجا به مصر منتقل کرده و به ریاست جسمانی و روحانی مصر گماشته بوده است و کلمه ٔ مقوقس که شهرت او بود مأخوذ از «قوقاسیوس » یونانی است بمعنی قفقازی . این کلمه را عربها به کسر قاف دوم خوانده اند ولی در نوشته های حبشی به فتح آن است . (تاریخ اسلام دکتر فیاض چ 2 ص 158 از کتاب فتح العرب لمصر چ قاهره ). و رجوع به ماده ٔ قبل شود.


مقوقس . [ م ُ ق َ ق ِ ] (ع اِ) مرغی است طوقدار که طوقش سیاه سپیدی مایل باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). نام مرغی شبیه به کبوتر که در گردن طوق سیاه و سپیدی دارد. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || لقب هر پادشاه مصر و اسکندریه و لقب پادشاه هند. مروی است از ابن عباس و غالب که غلط باشد.(منتهی الارب ). لقبی است برای هر پادشاه مصر و اسکندریه و بزرگ هند. (از اقرب الموارد). لقب هرکه پادشاه اسکندریه باشد. (غیاث ). و رجوع به ماده ٔ بعد شود.


دانشنامه عمومی

مقوقس (به عربی: المقوقس) در تاریخ اسلام به عنوان یکی از حاکمان مصر، که با زمان پیامبر اسلام محمد مطابقت دارد ذکر شده است. او اغلب با کوروش، پاتریارک اسکندریه (به انگلیسی:Cyrus of Alexandria)، شناخته می شود.
او مصر را به نمایندگی از طرف امپراتوری بیزانس اداره می نمود.

دانشنامه آزاد فارسی

مُقَوْقِس
لقب پادشاهان مصر و نام حاکم مصر در زمان حضرت محمد (ص). مقوقس از طرف هراکلیوس (هرقل) پادشاه روم شرقی به زمامداری مصر و حکومت بر «قبطی» ها (که در مصر زندگی می کردند) گماشته شد. پیامبر اکرم (ص) در ۷ ق، او را با نامه ای دعوت به اسلام و پرستش خدای یگانه کرد. پیامبر (ص) در این نامه او را «عظیم القبط» خطاب کرد. مقوقس فرستادۀ پیامبر (ص) را تکریم و احترام نمود و در نامه ای به پیامبر (ص) از حقیقت دعوت او سخن گفت ولی پاسخ مثبت به دعوت پیامبر (ص) نداد و به فرستادۀ پیامبر (ص)، حاطب بن ابی بلتعه، گفت که اگر به آیین او ایمان بیاورم، ملت مصر با من همراهی نمی کنند. حاطب را به همراه دو کنیز به نام های ماریه قبطیه و شیرین به نزد پیامبر (ص) فرستاد. پیامبر اکرم (ص) با ماریه قبطیه تزویج نمود و شیرین را به حسان بن ثابت بخشید و فرمود: مقوقس از ترس زوال حکومت خود، اسلام را نپذیرفت؛ ولی قدرت او به زودی نابود خواهد شد. در زمان خلافت عمر، به موجب صلحی که مقوقس با عمروعاص کرد، سپاه مسلمانان بدون جنگ و خون ریزی وارد اسکندریه شدند و مصر را در ۲۰ ق فتح کردند.

پیشنهاد کاربران

بنام خدا
با سلام ، نامه ای که حضرت محمد ( ص ) برای پادشاه مصر مقوقس ( ضم میم وفتحه هردو قاف ) ارسال فرمودند تا اسلام بیاورد، توسط یک خاور شناس فرانسوی در یکی از دیرهای اطراف مصر پیدا شد و سلطان عبدالمجید خلیفه عثمانی پس از تایید کارشناسان مبنی بر اینکه نامه اصل هست انرا به بهای گزافی ابتیاع نمود و اکنون در موزه اثار نبوی ( ص ) در استانبول نگهداری میشود.
منبع : زندگانی حضرت محمد ( ص ) اثر محمد حسین هیکل ژورنالیست معروف مصری، که در ان کتاب تصویر نامه به وضوح درج شده است. ترجمه کتاب ابوالقاسم پاینده چاپ هشتم سال۱۳۷۵ش نشر سوره.
با سپاس

بنام خدا
با سلام ، مکتوبی که پیامبر عظیم الشان ( ص ) به پادشاه مصر بنام مقوقس ارسال فرمودند تا جهت رستگاری اسلام بیاورد، توسط یک باستانشناس و شرقشناس فرانسوی در یکی از دیرهای مصر یافته شد و چون مصر تحت قیومیت عثمانی بود یابنده نامه را به سلطان عبد المجید خلیفه عثمانی پس از تایید کارشناسان مبنی بر اصل بودن ان ، به فی گزافی فروخت این نامه اکنون در موزه آثار نبوی ( ص ) در استانبول نگهداری میشود.
منبع: کتاب زندگانی حضرت محمد ( ص ) نوشته محمد حسین هیکل ژورنالیست معروف مصری که به فارسی ترجمه شده و تصویر نامه به وضوح در ان درج شده است چاپ هشتم ۱۳۷۵ شمسی توسط نشر سوره.
در خصوص مقوقس منظور بنده معنی و مترادف و غیره نیست، ایا نام پادشاه مصر که پیامبر اعظم ( ص ) که خداوند در خصوص ایشان به عزت و جلال خویش سوگند یاد کرده و فرموده لو لاک لما خلقت الافلاک که ای محمد اگر تو نبودی من کایپات را خلق نمیکردم. بله پادشاه مصر ایا مقوقس نام ندارد و مکتوب پیامبر ( ص ) به وی که اسلام بیاورد از مهمترین معانی یا بعبارتی نام پادشاه مصر که یک واقعه مهم تارریخی هست این مطالب را نگاشته ام و الا بنده فرهنگ عمید ، دهخدا، فرنودسار ( ناظم الاطبا ) فرهنگ نظام ، غیاث اللغات، چراغ هدایت ، سخن معین ، جهانگیری و دهها فرهنگ فارسی را در اختیار دارم . ویتوانم نا م پرنده و غیره را اقتباس و در این سامانه گرانمایه و بسیار کار بردی درج نمایم چرا در معانی به موضوع مربوطه که معنی لغت نیست ولی اشاره به یک واقعیت تاریخی مهم که کاملترین انسان در نزد خدا در ان مورد نقش بزرگی دارد اشاره نشده است
با تشکر

بنام خدا،
باسلام ، تلفظ مقوقس ، میم با فتحه و قاف با ضمه ، واو ساکن و قاف دوم کسره دارد و وعلاوه بر نام پرنده ، بیشتر به خاطر نام فرمانروای مصر هست که پیامبر اعظم ( ص ) به وی نامه ارسال فرمودند و معروفیت کلمه بیشتر به این منظور هست و بعید میدانم واژهنامه های فارسی تالیف شده در ایران ( نه در هند مثل انندراج ، سیالکوتی، چراغ هدایت والخ ) به موضوع مانحن فیه اشاره نکرده باشند.
با تشکر


کلمات دیگر: