مترادف احساس : عاطفه، حس، درک، دریافتن
برابر پارسی : برداشت، دریافت، سهش، شور
feeling, sentiment
احساس , حس , شور , تاثير , ظاهر , حواس پنجگانه , هوش , شعور , معني , مفاد , حس تشخيص , مفهوم , احساس کردن , پي بردن
عاطفه
حس، درک، دریافتن
۱. عاطفه
۲. حس، درک، دریافتن
حالتی که در هر زمان و مکان ممکن است عارض شود و ذهن را موقتاً اشغال کند، بیآنکه لزوماً تظاهری داشته باشد و نیز ممکن است در تصمیمگیری دخالت داشته باشد و منشأ عمل یا حرکتی شود
احساس . [ اِ ] (ع مص ) دریافت . درک کردن . دریافتن . (منتهی الارب ). دیدن و یافتن . (المصادربیهقی ). || دانستن . آگاه شدن . (منتهی الارب ). || دیدن . (زوزنی ). || احساس ،درک چیزی است با یکی از حواس . اگر احساس با حس ظاهری باشد آن را مشاهدات گویند و اگر با حس باطن باشد وجدانیات . (تعریفات جرجانی ). مؤلف کشاف اصطلاحات الفنون آرد: احساس ، بکسر الهمزة هو قسم من الادراک . و هو ادراک الشی ٔ الموجود فی المادة الحاضرة عند المدرک مکنوفة بهیئآت مخصوصة من الاین و الکیف و الکم و الوضعو غیرها فلابد من ثلاثة اشیاء حضور المادة و اکتناف الهیئآت و کون المدرک جزئیاً. کذا فی شرح الاشارات . و الحاصل ان الاحساس ادراک الشی ٔ بالحواس الظاهرة علی ما یدل علیه الشروط المذکورة و ان شئت زیادة التوضیح فاسمع ان الحکماء قسموا الادراک علی ما اشار الیه شارح التجرید الی اربعة اقسام : الاحساس ، و هو ما عرفت . والتخیّل ، و هو ادراک الشی ٔ مع تلک الهیئات المذکورةفی حال غیبته بعد حضوره ای لایشترط فیه حضور المادة،بل الاکتناف بالعوارض و کون المدرک جزئیاً. و التوهم ، و هو ادراک معان جزئیة متعلقة بالمحسوسات . و التعقل ، و هو ادراک المجرد عنها کلیاً کان او جزئیاً - انتهی . و لا خفاء فی ان الحواس الظاهرة لاتدرک الاشیاء حال غیبتها عنها و لا المعانی الجزئیة المتعلقة بالمحسوسات و لا المجرد عن المادة. بل انما تدرک الاشیاء بتلک الشروط المذکورة و ان المدرک من الحواس الباطنة لیس الا الحس المشترک . فانه یدرک الصور المحسوسة بالحواس الظاهرة. و لکن لایشترط فی ادراکه حضور المادة فادراکه من قبیل التخیل لایشترط حضور المادة. و لذا قیل فی بعض حواشی شرح الاشارات ان التخیل هو ادراک الحس المشترک الصور الخیالیة لا الوهم . فانه یدرک المعانی لا الصور فادراکه من قبیل التوهم . و اما ادراک العقل فلا یکون الا من قبیل التعقل ، فانه لایدرک المادیات فثبت ان الاحساس هو ادراک الحواس الظاهرة. و التخیل هو ادراک الحس المشترک . و الوهم هو ادراک التوهم . و التعقل ،هو ادراک العقل و اﷲ تعالی اعلم . هذا! و قد یسمی الکل احساساً، لحصولها باستعمال الحواس الظاهرة او الباطنة. صرح بذلک المولوی عبدالحکیم فی حاشیة القطبی فی مبحث الکلیات . و بالجمله ، فللاحساس معنیان ، احدهما الادراک بالحواس الظاهرة و الاَّخر بالحواس الظاهرة او الباطنة. و اما التعقل فلیس احساساً بکلا المعنیین .
- احساس کردن ؛ بیافتن . دریافتن .
اصطلاحاً عاطفۀ قلبی.
در لغت، به معنی دریافتن، آگاه شدن و درک چیزی با یکی از حواس است و در روان شناسی، بازتاب ذهنی تأثیرات مادی (فیزیکی) است که شالودۀ همۀ ادراکات است.
سهش، شور، دریافت، برداشت