کلمه جو
صفحه اصلی

ادراک


مترادف ادراک : درایت، درک، دریافت، شعور، فهم، فهمیدن، وقوف، هوش، هوشمندی

برابر پارسی : پی بردن، دریافت، دریافت کردن، یابندگی | ( اِدراک ) یافتن، یافت، یابندگی، اندر یافتن

فارسی به انگلیسی

apprehension, cognition, cognizance, comprehension, conception, grasp, grip, ken, knowledge, light, perception, realization, senses, view, world, feel, understandihb

perception, understandihb


apprehension, cognition, cognizance, comprehension, conception, grasp, grip, ken, knowledge, light, perception, realization, senses, view, world


فارسی به عربی

ادراک , انطباع , رائحة , فحم , فکرة , مفهوم

عربی به فارسی

شناخت , ادراک , دريافت , قوه ادراک


مترادف و متضاد

understanding (اسم)
توافق، فهم، هوش، خرد، ادراک، تظر

impression (اسم)
تاثیر، اثر، گمان، خیال، احساس، عقیده، ادراک، چاپ، خاطر، خاطره، نشان گذاری، جای مهر

notion (اسم)
اندیشه، خیال، عقیده، ادراک، مفهوم، فکر، تصور، خاطر، خاطره، نظریه، پندار

perception (اسم)
اگاهی، درک، احساس، ادراک، دریافت، مشاهده، مشاهده قوه ادراک

realization (اسم)
درک، فهم، ادراک، تحقق، تفهیم

conception (اسم)
فهم، عقیده، ادراک، تصور، حاملگی، لقاح تخم و شروع رشد جنین

uptake (اسم)
درک، فهم، دودکش، ادراک، بالاگیری، بلند سازی

scent (اسم)
عطر، رایحه، بو، خوشبویی، ادراک، رد پا، پی

cognition (اسم)
معرفت، شناخت، ادراک

headpiece (اسم)
سر، سرصفحه، هوش، کلاه، ادراک، سرلوحه، ادم باهوش، هر التی که روی سر قرار میگیرد

savvy (اسم)
ادراک

cognizance (اسم)
اگاهی، ادراک، شناسایی، تصدیق ضمنی

conceptualization (اسم)
ادراک، تصور

hindsight (اسم)
ادراک

mother wit (اسم)
هوش، ادراک، شعور

sentience (اسم)
درک، ادراک، دریافت، حساسیت جسمانی، زندگی فکری، مبنای حس و حساسیت

notional (صفت)
اندیشه، ادراک، تصور، نظریه

درایت، درک، دریافت، شعور، فهم، فهمیدن، وقوف، هوش، هوشمندی


فرهنگ فارسی

درک کردن، دریافتن، دررسیدن، پی بردن، فهمیدن
۱ - ( مصدر ) در رسیدن به در رسیدن کسی را الحاق وصول . ۲ - رسیدن کودک به بلوغ و میوه و حاصل گیاه به پختگی . ۳ - ( مصدر ) در یافتن فهم کردن بر رسیدن درک کردن . ۴ - عملی که بواسطهئ قوای مدرکه انجام میگردد و آن عبارت است از حصول صور اشیائ نزد عقل یا نفس ناطقه و یا عبارت از حصول صور مدرکات است نزد مدرک .
تک دوزخ و نهایت تک هر چیزی

← ادراک حسی


فرهنگ معین

( اِ ) [ ع . ] (مص م . ) دریافتن ، فهمیدن .

لغت نامه دهخدا

ادراک. [ اِ ] ( ع مص ) دررسیدن به. دررسیدن کسی را.لحق. لحاق. الحاق. لِقاء. وصول : و کوشش اهل علم در ادراک سه مراد ستوده است ساختن توشه آخرت... ( کلیله و دمنه ) : والاّ نفاذ کار و ادراک مطلوب جزبعادت ذات و مساعدت بخت ملک نتواند بود. ( کلیله و دمنه ). تَحَتْرَشوا علیه و لم یدرکوه ؛ او را دنبال کردند لکن به وی نرسیدند. || بالغ گردیدن غلام. بالغ شدن کودک. فارسیدن کودک. ( زوزنی ). || پختن و رسی-ده شدن میوه. || برسیدن وقت چیزی و منتهی شدن. || فنا پذیرفتن. || ادراک ببصر؛ دیدن. ( زوزنی ): لاتدرکه الابصار. ( قرآن 103/6 ). || دریافت. و آن خاصه حیوان باشد چون حرکت ارادی. اندریافت. دریافتن. ( تاج المصادر بیهقی ). دریافتن اشیاء غیرمحسوس. ( غیاث اللغات ).فهم. تعقل. فهمیدن. بررسیدن. درک کردن :
خرد ز ادراک او حیران بمانده
دل و جان در رهش بی جان بمانده.
ناصرخسرو.
وهم از ادراک غایت آن قاصر باشد. ( کلیله و دمنه ). و هرگاه که در آن اشتباهی افتاد ادراک معانی ممکن نگردد. ( کلیله و دمنه ). کیفیت آن جز بمعاینه در ادراک نیاید. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 412 ).
حس را حیوان مقرّ است ای رفیق
لیک ادراک دلیل آمد دقیق.
مولوی.
|| ادراک ، دریافتن و دررسیدن کودک به بلوغ و میوه به پختگی. و در اصطلاح متصوفه ادراک بر دو نوعست : اول ادراک بسیط و هو عبارة عن ادراک وجودالحق سبحانه معالذهول عن هذا الادراک و عن ان المدرک هو الوجود الحق سبحانه. و در ظهور حق سبحانه بحسب ادراک بسیط خفائی نیست زیرا که هرچه ادراک کنی اول هستی حق مدرک شود اگرچه از ادراک این ادراک غایب باشی از غایت ظهور، حق مخفی نماید. دوم ادراک مرکب و هو عبارة عن ادراک وجودالحق سبحانه معالشعور بهذا الادراک و بان المدرک هو الوجود الحق. و اما ادراک مرکب که محل فکر خطا و صواب راست و حکم ایمان و کفر راجع به اوست و تفاصیل میان ارباب معرفت بتفاوت مراتب است. ( مؤید الفضلاء ). و سید جرجانی در تعریفات آورده است که ادراک بر دو معنی است :
1 -حاصل شدن صورت چیزیست پیش نفس ناطقه.
2 - تمثیل و حاضر کردن حقیقت چیزی است در ذهن بدون حکم بر اثبات یا بر نفی آن. و آنرا تصورگویند و اگر حکم بیاورند تصدیق نامند - انتهی.
و صاحب کشاف اصطلاحات الفنون گوید: در لغت لقاء و وصول است. و نزد حکما مرادف است مر علم را،بمعنی صورت حاصله از چیزی نزد عقل اعم از اینکه آن شی مجرد یا مادّی ، جزئی یا کلی ، حاضر یا غائب باشد.و اعم از آنکه آن چیز حاصل باشد در ذات مُدرک یا درآلت او. و ادراک به این معنی شامل چهار قسم است ، و آن عبارتست از: اِحساس ، تخیل ، توهم ، و تعقل. و برخی از حکما ادراک را به احساس فقط اختصاص داده اند. و درین حال اخص از علم باشد بمعنی مذکور و قسمتی از آن ،چنانچه در بحرالجواهر و شرح طوالع ذکر شده و نیز درشرح تجرید.

ادراک . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ دَرَک ، بمعنی تک دوزخ و نهایت تک هر چیز.


ادراک . [ اِ ] (ع مص ) دررسیدن به . دررسیدن کسی را.لحق . لحاق . الحاق . لِقاء. وصول : و کوشش اهل علم در ادراک سه مراد ستوده است ساختن توشه ٔ آخرت ... (کلیله و دمنه ) : والاّ نفاذ کار و ادراک مطلوب جزبعادت ذات و مساعدت بخت ملک نتواند بود. (کلیله و دمنه ). تَحَتْرَشوا علیه و لم یدرکوه ؛ او را دنبال کردند لکن به وی نرسیدند. || بالغ گردیدن غلام . بالغ شدن کودک . فارسیدن کودک . (زوزنی ). || پختن و رسی-ده شدن میوه . || برسیدن وقت چیزی و منتهی شدن . || فنا پذیرفتن . || ادراک ببصر؛ دیدن . (زوزنی ): لاتدرکه الابصار. (قرآن 103/6). || دریافت . و آن خاصه ٔ حیوان باشد چون حرکت ارادی . اندریافت . دریافتن . (تاج المصادر بیهقی ). دریافتن اشیاء غیرمحسوس . (غیاث اللغات ).فهم . تعقل . فهمیدن . بررسیدن . درک کردن :
خرد ز ادراک او حیران بمانده
دل و جان در رهش بی جان بمانده .

ناصرخسرو.


وهم از ادراک غایت آن قاصر باشد. (کلیله و دمنه ). و هرگاه که در آن اشتباهی افتاد ادراک معانی ممکن نگردد. (کلیله و دمنه ). کیفیت آن جز بمعاینه در ادراک نیاید. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 412).
حس ّ را حیوان مقرّ است ای رفیق
لیک ادراک دلیل آمد دقیق .

مولوی .


|| ادراک ، دریافتن و دررسیدن کودک به بلوغ و میوه به پختگی . و در اصطلاح متصوفه ادراک بر دو نوعست : اول ادراک بسیط و هو عبارة عن ادراک وجودالحق سبحانه معالذهول عن هذا الادراک و عن ان ّ المدرک هو الوجود الحق سبحانه . و در ظهور حق سبحانه بحسب ادراک بسیط خفائی نیست زیرا که هرچه ادراک کنی اول هستی حق مدرک شود اگرچه از ادراک این ادراک غایب باشی از غایت ظهور، حق مخفی نماید. دوم ادراک مرکب و هو عبارة عن ادراک وجودالحق سبحانه معالشعور بهذا الادراک و بان المدرک هو الوجود الحق . و اما ادراک مرکب که محل فکر خطا و صواب راست و حکم ایمان و کفر راجع به اوست و تفاصیل میان ارباب معرفت بتفاوت مراتب است . (مؤید الفضلاء). و سید جرجانی در تعریفات آورده است که ادراک بر دو معنی است :
1 -حاصل شدن صورت چیزیست پیش نفس ناطقه .
2 - تمثیل و حاضر کردن حقیقت چیزی است در ذهن بدون حکم بر اثبات یا بر نفی آن . و آنرا تصورگویند و اگر حکم بیاورند تصدیق نامند - انتهی .
و صاحب کشاف اصطلاحات الفنون گوید: در لغت لقاء و وصول است . و نزد حکما مرادف است مر علم را،بمعنی صورت حاصله از چیزی نزد عقل اعم از اینکه آن شی ٔ مجرد یا مادّی ، جزئی یا کلی ، حاضر یا غائب باشد.و اعم از آنکه آن چیز حاصل باشد در ذات مُدرک یا درآلت او. و ادراک به این معنی شامل چهار قسم است ، و آن عبارتست از: اِحساس ، تخیل ، توهم ، و تعقل . و برخی از حکما ادراک را به احساس فقط اختصاص داده اند. و درین حال اخص ّ از علم باشد بمعنی مذکور و قسمتی از آن ،چنانچه در بحرالجواهر و شرح طوالع ذکر شده و نیز درشرح تجرید.
و در کشف اللغات گوید: الادراک ، دریافتن و دررسیدن کودک به بلوغ و میوه به پختگی و در اصطلاح صوفیه ادراک بر دو نوع است : ادراک بسیط و هو ادراک الوجود الحق سبحانه معالذّهول عن هذاالادراک و عن ان المدرک هو الوجود الحق سبحانه . و در ظهور وجود حق سبحانه بحسب ادراک بسیط خفا نیست چرا که هرجا که ادراک کنی اول هستی حق مدرک شود اگرچه از ادراک این ادراک غافل باشی واز غایت ظهور مخفی ماند. وادراک مرکب ، و هو عبارة عن ادراک وجودالحق سبحانه معالشعور بهذاالادراک و بان المدرک هو الوجود الحق سبحانه ، و این ادراک مرکب محل ّ فکر و خطا و صوابست و حکم ایمان و کفر راجع به این است . و تفاضل میان ارباب معرفت بتفاوت مراتب این است - انتهی .
|| ادراک نوعی از سبات است و صاحب این علت بی حس و حرکت باشد و قدمای اطبا گویند جزء مؤخر دماغ است و این جزء مبدء قوه ٔ حفظ و ارسال قوه ٔ لمسی و حرکات ارادیه باشد به سایر اعضا و سبب آن سدّه ایست در بطن مؤخر دماغ نه در جوهر آن و اگر در علاج آن تعجیل نشود منجر به سکته گردد.

فرهنگ عمید

۱. درک کردن، دریافتن، پی بردن، فهمیدن.
۲. (اسم ) قوۀ درک و فهم.
۳. [قدیمی] دستیابی به چیزی، رسیدن.
۴. [قدیمی] برداشت محصول.

دانشنامه عمومی

ادراک (به انگلیسی: Perception) عبارت است از فرایند پیچیده آگاهی یافتن از اطلاعات حسی و فهم آن ها.همچنین، ادراک، فرایندی است که افراد، به وسیله آن، پنداشت ها و برداشتهایی را که از محیط خود دارند، تنظیم و تفسیر می کنند و بدین وسیله، به آنها، معنی می دهند؛ ولی، ادراک می تواند که با واقعیت عینی، بسیار متفاوت باشد. غالباً، افراد از امری واحد، برداشتهای متفاوتی دارند. می توان گفت که رفتار مردم، به نوع ادراک، پنداشت یا برداشت آن ها (و نه واقعیت) بستگی دارد.
رفتار
توهم
واقعیت
شناخت
احساس
نقد عقل محض
برای شکل دادن و گاهی، ارائه تعریف از ادراک، عوامل متعددی دست اندر کار هستند. این عوامل، می توانند که در:
وجود داشته باشند.
برخی از ویژگی های شخصی، مانند نگرش، انگیزش، علاقه، تجربه گذشته و انتظارهای شخص، بر نوع پنداشت یا ادراک او اثر می گذارند.

ادراک (مجموعه تلویزیونی). ادراک (به انگلیسی: Perception) یک مجموعه تلویزیونی آمریکایی است که از ۹ ژوئیه ۲۰۱۲ تا ۱۷ مارس ۲۰۱۵ از کانال تلویزیونی «تی اِن تی» آمریکا پخش شد.
کنث بیلر
مایک سوسمَن
اریک مک کورمکدر نقش دکتر دنیل پیرس روان پزشک عصبی دانشگاه شیکاگو که به اف بی آی در حل برخی پرونده های پیچیده جنایی کمک می کند.دکتر پیرس همچنین مبتلا به «اسکیزوفرنی پارانوئید (هذیانی)» است و توهم هایش به او در حل پرونده ها کمک می کنند.

دانشنامه آزاد فارسی

اِدراک
(در لغت به معنی دریافتن و رسیدن) در اصطلاح فلسفه، وصول عاقل به ماهیت معقول. بحث ادراک از مهم ترین مباحث فلسفی قدیم و رکن اساسی فلسفه های معاصر است. در فلسفۀ گذشته چون نفس انسانی دارای چهار قوۀ عاقله، متخیله، متوهمه، و حسیه دانسته می شد، ادراک در همین چهار مرتبه اعتبار می شد. در ادراک حسی، ماهیت امر خارجی، با حفظ محاذات و نسبت خارجی، با وجود ذهنی آن در نزد ادراک کننده اعتبار می گردد و در ادراک خیالی بدون محاذات و نسبت خارجی. در ادراک وهمی، معنی برگرفته از ادراک حسی به نحو جزئی در نزد نفس اعتبار می گردد و در ادراک عقلی همین معنی به نحو کلی ملاحظه می شود. در این میان نکتۀ قابل تأمل آن است که آیا در حصول صورت ادراکی، صرفاً مُدرِک (عاقل) با مُدرَک (معقول) نسبتی اضافی می یابد و یا کیفیتی به مدرِک افزون می شود و یا مُدرَک در نزد مُدرِک حضور می یابد. ملاصدرا، به خلاف رأی متکلمان و بیشتر فلاسفه معتقد است که بنابر اتحاد عقل و عاقل و معقول، معقول بالذات در نزد عاقل حاضر می شود و این حضور حتی در ادراک حسی، در گرو واهب الصور است که صورتی مطابق با معلوم خارجی بر اساس شرایط و مُعدّات ایجاد می کند.

فرهنگ فارسی ساره

یابندگی، پی بردن، دریافت


فرهنگستان زبان و ادب

[روان شناسی] ← ادراک حسی

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی مَا أَدْرَاکَ: تونمی دانستی - تو چه می دانستی؟
معنی بَصِیرَةٌ: دارای رؤیت قلبی و ادراک باطنی
معنی مَا یُلَقَّاهَا: آن نمییابند (از لقاء و ملاقات به معنای روبرو شدن و برخورد دو چیز با یکدیگر است ، البته این کلمه در ادراک به حس و به چشم و بصیرت استعمال میشود ، ادراک به حس مانند : تمنون الموت من قبل ان تلقوه - آرزوی مرگ میکنید قبلا از آنکه آن را ملاقات نمایید ، و اد...
معنی لَاقِیهِ: آن را ملاقات کرد (ازلقاء و ملاقات به معنای روبرو شدن و برخورد دو چیز با یکدیگر است ، البته این کلمه در ادراک به حس و به چشم و بصیرت استعمال میشود ، ادراک به حس مانند : تمنون الموت من قبل ان تلقوه - آرزوی مرگ میکنید قبلا از آنکه آن را ملاقات نمایید ، ...
معنی بَصَائِرُ: وسایل بینایی و بصیرت (بصیرت :رؤیت قلبی و ادراک باطنی )
معنی مَا یُشْعِرُکُمْ: شما چه می دانید (از کلمه شعور که به معنای ادراک دقیق است از ماده شـَعر گرفته شده ، که به معنای مو بوده و ادراک دقیق را از آنجا که مانند مو باریک است ، شعور خواندهاند و مورد استعمال این کلمه محسوسات است ، نه معقولات و به همین جهت حواس ظاهری را مشاعر ...
معنی مَا یَشْعُرُونَ: درک نمی کنند (از کلمه شعور که به معنای ادراک دقیق است از ماده شـَعر گرفته شده ، که به معنای مو بوده و ادراک دقیق را از آنجا که مانند مو باریک است ، شعور خواندهاند و مورد استعمال این کلمه محسوسات است ، نه معقولات و به همین جهت حواس ظاهری را مشاعر میگ...
معنی لَا یُشْعِرَنَّ: باید که آگاه نشود(از کلمه شعور که به معنای ادراک دقیق است از ماده شعر - به فتح شین گرفته شده ، که به معنای مو بوده و ادراک دقیق را از آنجا که مانند مو باریک است ، شعور خواندهاند و مورد استعمال این کلمه محسوسات است ، نه معقولات و به همین جهت حواس ظاهر...
معنی لَّا یَشْعُرُونَ: درک نمی کنند(کلمه شعور که به معنای ادراک دقیق است از ماده شعر - به فتح شین گرفته شده ، که به معنای مو بوده و ادراک دقیق را از آنجا که مانند مو باریک است ، شعور خواندهاند و مورد استعمال این کلمه محسوسات است ، نه معقولات و به همین جهت حواس ظاهری را مشا...
معنی لَا تَشْعُرُونَ: درک نمی کنید(کلمه شعور که به معنای ادراک دقیق است از ماده شعر - به فتح شین گرفته شده ، که به معنای مو بوده و ادراک دقیق را از آنجا که مانند مو باریک است ، شعور خواندهاند و مورد استعمال این کلمه محسوسات است ، نه معقولات و به همین جهت حواس ظاهری را مشا...
معنی صَعِقَ: مُرد(از صعقة است که به معنای مرگ و بیهوشی و از کار افتادن حواس و بطلان ادراک میباشد )
معنی صَعِقاً: بی هوش (صعقا از صعقة است که به معنای مرگ و بیهوشی و از کار افتادن حواس و بطلان ادراک میباشد )
معنی یُصْعَقُونَ: هلاک می شوند(از صعقة است که به معنای مرگ و بیهوشی و از کار افتادن حواس و بطلان ادراک میباشد )
معنی لِقَاءِ: دیدار(لقاء به معنای روبرو شدن و برخوردن دو چیز با یکدیگر است ، و گاهی هم با این کلمه تعبیر میشود از برخورد یکی با دیگری و گفته میشود فلانی را ملاقات کرد و یا ملاقات میکند ، البته این کلمه در ادراک به حس و به چشم و بصیرت استعمال میشود ، ادراک به حس ما...
ریشه کلمه:
دری (۲۹ بار)
ک (۱۴۷۸ بار)

پیشنهاد کاربران

قوه ای که داده ها را در ذهن به یک تصویر، تبدیل میکند.
این داده ها از طریق هواس وارد ذهن میشود و میتواند پیرامون ما و خارج از بدن ما باشد.

حس

بطور خلاصه، فرایند پیچیده آگاهی یافتن از اطلاعات حسی و فهم آن ها را ادراک Perception می نامند. [۱] همچنین، ادراک، فرآیندی است که افراد، به وسیله آن، پنداشتها و برداشتهایی را که از محیط خود دارند، تنظیم و تفسیر می کنند و بدین وسیله، به آنها، معنی می دهند. ولی، ادراک می تواند که با واقعیت عینی، بسیار متفاوت باشد. غالباً، افراد از امری واحد، برداشتهای متفاوتی دارند. می توان گفت که رفتار مردم، به نوع ادراک، پنداشت یا برداشت آنها ( و نه واقعیت ) بستگی دارد.
محتویات [نمایش]
عوامل موثر بر ادراک [ویرایش]
برای شکل دادن و گاهی، ارائه تعریف از ادراک، عوامل متعددی دست اندر کار هستند. این عوامل، می توانند که در:
شخص ادراک کننده
موضوع مورد ادراک
محتوای موقعیت مورد بحث
وجود داشته باشند.
برخی از ویژگی های شخصی، مانند نگرش، انگیزش، علاقه، تجربه گذشته و انتظارهای شخص، بر نوع پنداشت یا ادراک او اثر می گذارند. [۲]
تفاوت احساس و ادراک [ویرایش]
احساس، را انتقال پیام عصبی به طرف کورتکس حسی، می نامیم. اما، ادراک، از ترکیب اطلاعات حسی با مکانیزم تفکر بوجود می آید. اگر اطلاعات حسی، بطور مستقیم، به عضلات و غدد منتقل شود، رفتار فرد، مبتنی بر حس خواهد بود که ادراک محسوب نمی شود. اما، اگر اطلاعات حسی، به مراکز عالی قشر مغز ( کورتکس ) انتقال یابد، ادراک بوجود می آید و رفتار فرد، تحت حاکمیت اطلاعات حسی و فرآیندهای قشر خارجی مغز قرار می گیرد.
احساس و ادراک، از دیدگاه فیزیولوژیک، دو فرایند متفاوت هستند. یک تحرک حسی معین، می تواند که ادراک های کاملا متفاوتی تولید کند و تحریک های حسی متفاوت، می توانند که به ادراک واحدی منجر شوند. کلیه اطلاعات فیزیولوژیک، نشان می دهد که یک تحرک معین همیشه فعالیت معینی در کورتکس حسی تولید می کند، اما واقعیت ها به طور آشکار، نشان می دهند که همان تحریک الزاما ادراک معین به دنبال نمی آورد به عبارت دیگر یک تحریک معین می تواند ادراک های متفاوت ایجاد کند. [۳]
اندریافت [ویرایش]
آگاهی از معنا و اهمیت محرکی حسی، به ویژه که توسط تجربیات، دانش، افکار و هیجانات فرد، تعدیل می شود. [۴]
پانویس [ویرایش]
↑ Wikipedia contributors, "Perception, " Wikipedia, The Free Encyclopedia, http://en. wikipedia. org/w/index. php?title=Perception&oldid=212447812
↑ استیفن پی. رابینز. رفتار سازمانی، چاپ دوازدهم. تهران: دفتر پژوهشهای فرهنگی، ۱۳۸۶، مترجمان: دکتر علی پارسائیان و دکتر سید محمد اعرابی، جلد نخست ( فرد ) .
↑ دانشنامه رشدادراک
↑ کاپلان و سادوک، خلاصه روانپزشکی، جلد اول، ترجمه دکتر فرزین رضاعی، ص ۳۴۹
جستارهای وابسته [ویرایش]
رفتار
توهم
واقعیت
شناخت
احساس
پیوند به بیرون [ویرایش]
ادراک، دانشنامه رشد
ادراک در کوزه، نوشته غلامرضا رشیدی
در ویکی انبار پرونده هایی دربارهٔ ادراک موجود است.
رده های صفحه: ارزیابی عصبی فرایندهای ذهنی ادراکس رچشمه های دانش روان شناسی آزمایشی مفهوم ها در متافیزیک مفهوم ها در شناخت شناسی دیدگاه های زیبایی شناسی مسئله های حل نشده در عصب شناسی
از ویکی پدیا
قس
الإدراک أو بشکل أکثر تحدیدا الإدراک الحسی Perception مصطلح یطلق على العملیة العقلیة التی نعرف بواسطتها العالم الخارجی الذی ندرکه وذلک عن طریق المثیرات الحسیة المختلفة ولا یقتصر الإدراک على مجرد إدراک الخصائص الطبیعة للأشیاء المدرکة ولکن یشمل إدراک المعنى والرموز التی لها دلالة بالنسبة للمثیرات الحسیة. فعملیة تلقی، وتفسیر واختیار وتنظیم المعلومات الحسیة هی ما ندعوه بالإدراک الحسی أو التحسس فی علم النفس وعلوم الاستعراف.
یدرس الإدراک الحسی بطرق تتراوح من البیولوجیة إلى النفسانیة وحتى الطرق التجریدیة مثل التجارب الفکریة thought - experiment لفلسفة العقل.
[عدل]شروط حدوث الإدراک
یشترط لحدوث الإدراک عدة عوامل أساسیة :
1ـ وجود المثیر.
2ـ الإحساس بالمثیر :أی أن یشعر الفرد بآثار المثیر وبذلک یکشف الإحساس عن وجود المثیر.
3ـ التعرف على المثیر ـ إدراکه ـ أی أن یکون المثیر له معنى معین.
4ـ الاستجابة: وتکون استجابة الفرد من خلال خبراته الإدراکیة السابقة وما مر به من تجارب فیعرف خواص المثیر وما یرمز له ذلک المثیر.
فمن سمع صوت جهاز الإنذار وخبر أنه دلیل للخطر استجاب وفق خبرته بأنه خطر فقد یهرب أو یختبأ. أی ان تعاقب العملیات یکون : ( المثیر. . . . . . . . الإحساس. . . . . . . . . . التعرف. . . . . . . . . . . اختیار الاستجابة. ) والإدراک یحتاج لذاکرة فظهور مثیر قد مررنا به یسترجع معلومات قد أدرکناها سابقاً.
[عدل]الإدراک الحسی والواقع
العدید من علماء النفس الاستعرافیین یصرحون أننا کبشر، عندما نتجول فی العالم المحیط بنا، إنما نبنی نموذجنا الخاص لکیفیة سیر هذا العالم. نحن نحس بعالمنا الموضوعی الحقیقی، لکن إحساساتنا یتم إسقاطها ( تحویلها ) إلى مدرَکات مؤقتة احتیاطیة provisional، کما نکون العدید من الفرضیات العلمیة المؤقتة لحین إثباتها أو دحضها.
عندما نستقبل معلومات حسیة جدیدة، تتغیر مدرکاتنا وفقا لها. أبراهام بایز کان یؤکد دوما على هذه الطبیعة اللدنة للخیال الإنسانی. فی حالة الإدراک الحسی یمکن لبعض الناس أن یروا حقیقة التغیر فی المدرک البصری بما یمکن أن نسمیه عیون عقلیة. لکن الأشخاص الآخرین الذین لا یتمتعون بتفکیر صوری لا یمکنهم أن یحسوا perceive حقیقةً بتغیر الشکل المرافق لتغیر عالمهم. أحد أمثلة هذه الحالة هی الصور الملتبسة ambiguous image التی تملک أکثر من تفسیر على المستوى الإدراکی.
فی هذه الحالة نملک جسما واحدا یمکن ان ینتج أکثر من مدرک واحد، بالتالی یمکن ان نجد أن جسما ما یمکن ألا ینتج أی مدرک على الإطلاق : إذا کان المدرک غیر موجود أساسا ضمن خبرة الشخص، وعندئذ یمکن للشخص ألا یدرکه إطلاقا.
هذه الطبیعة ال . . .


کلمات دیگر: