کلمه جو
صفحه اصلی

فلوت

فارسی به انگلیسی

flute


pipe, fife, flute

pipe


فارسی به عربی

انبوب , نای

مترادف و متضاد

flute (اسم)
شیار، فلوت

fife (اسم)
نی، نی لبک، فلوت

panpipe (اسم)
فلوت

فرهنگ فارسی

نی، نی لبک، یکی ا آلات موسیقی که مانندنی نواخته میشود
( اسم ) مجموع کشتی های جنگی یک دولت ناوگان .
کسائ فلوت : گلیم خرد که هر دو جانبش گردانیده نشود . کسائی که دو جانبش سبب کوچکی و تنگی بالا نیاید و کنار رود .

سازی از دستۀ نای‌های کناردَمشی


فرهنگ معین

(فُ ) [ فر. ] (اِ. ) از سازهای بادی شبیه به نی که دهنی ندارد و نفس نوازنده از راه سوراخی که در کنار سر لوله تعبیه شده وارد ساز می شود.
(فُ لُ ) [ فر. ] (اِ. ) مجموع کشتی های جنگی یک دولت ، ناوگان .

(فُ) [ فر. ] (اِ.) از سازهای بادی شبیه به نی که دهنی ندارد و نفس نوازنده از راه سوراخی که در کنار سر لوله تعبیه شده وارد ساز می شود.


(فُ لُ) [ فر. ] (اِ.) مجموع کشتی های جنگی یک دولت ؛ ناوگان .


لغت نامه دهخدا

فلوت . [ فْلُت ْ / ف ُ لُت ْ] (فرانسوی ، اِ) مجموع کشتیهای جنگی یک دولت . ناوگان . (فرهنگ فارسی معین ).


فلوت . [ فْلو / ف ُ ] (فرانسوی ، اِ) نوعی نی تکمیل شده که مخصوص اروپائیان است . این ساز در موسیقی علمی نیز به کار برده میشود. با فلوت بسهولت میتوان صداهای مختلف را ایجاد کرد ولی چون فاقد پرده های مخصوص موسیقی ماست نواختن نغمه های ایرانی در روی این ساز مشکل است . (فرهنگ فارسی معین ).
- فلوتچی . رجوع به فلوتچی شود.


فلوت. [ فْلو / ف ُ ] ( فرانسوی ، اِ ) نوعی نی تکمیل شده که مخصوص اروپائیان است. این ساز در موسیقی علمی نیز به کار برده میشود. با فلوت بسهولت میتوان صداهای مختلف را ایجاد کرد ولی چون فاقد پرده های مخصوص موسیقی ماست نواختن نغمه های ایرانی در روی این ساز مشکل است. ( فرهنگ فارسی معین ).
- فلوتچی . رجوع به فلوتچی شود.

فلوت. [ فْلُت ْ / ف ُ لُت ْ] ( فرانسوی ، اِ ) مجموع کشتیهای جنگی یک دولت. ناوگان. ( فرهنگ فارسی معین ).

فلوت. [ ف َ ] ( ع ص ) کساء فلوت ؛ گلیم خرد که هر دو جانبش گردانیده نشود. ( از منتهی الارب ). کسائی که دو جانبش به سبب کوچکی و تنگی ، بالا نیاید و کنار رود. ( از اقرب الموارد ).

فلوة. [ ف ِل ْ وَ ] ( ع اِ ) مؤنث فِلْو.( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). رجوع به فِلْو شود.

فلوة. [ ف َ ل ُوْ وَ ] ( ع اِ ) مؤنث فَلُوّ است. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). رجوع به فَلُوّ شود.

فلوت . [ ف َ ] (ع ص ) کساء فلوت ؛ گلیم خرد که هر دو جانبش گردانیده نشود. (از منتهی الارب ). کسائی که دو جانبش به سبب کوچکی و تنگی ، بالا نیاید و کنار رود. (از اقرب الموارد).


فرهنگ عمید

ساز بادی، از جنس چوب یا فلز، به شکل لوله، دارای سوراخ هایی متوالی که با کلید یا انگشتان باز و بسته می شوند.

دانشنامه عمومی

فلوت (Flute) از سازهای بادی چوبی (بی زبانه یا بی قمیش) است که برخلاف دیگر سازهای این دسته، صدای آن نه از لرزش قمیش، بلکه از نوسان هوای دمیده شده بر لبهٔ دهنی (یا تیغهٔ هواییِ) ساز تولید می شود. فلوت جزو سازهای بادی چوبی بدون زبانه است.
سازهای بادی
سازهای بادی چوبی
این ساز جزء قدیمی ترین سازهای بادی محسوب می شود و قدمت برخی از انواع آن، که باستان شناسان یافته اند، به ۵۰٬۰۰۰ سال پیش می رسد.
فلوت ها در گذشته از جنس چوب ساخته می شدند (به همین دلیل در قدیم از آن به عنوان ساز بادی چوبی نام برده می شد) ولی امروزه با وجود اینکه این ساز در زمره سازهای بادی چوبی قرار دارد، لیکن ملاک تقسیم بندی آن جنس و آلیاژی که در ساخت آن استفاده شده مد نظر نیست، بلکه نحوه تولید صدای آن است.
واژه فلوت در زبان های اروپایی به معنای نام کلی سازهای مشابه فلوت نیز بکار می رود. فلوت و ساز شرقی نی هم نوعی فلوت شمرده می شود. به طور کلی فلوت و نی سازهایی هم خانواده هستند.

دانشنامه آزاد فارسی

فلوت (flute)
(یا: فلوت تراورسیر ) ساز بادی چوبی که از پهلو نواخته می شود و پیشینۀ قابل توجهی دارد. تسلط بر این ساز دشوار است اما قابلیت نواختن ملودی های پیچیده و بیان مایه های احساسی گوناگون را دارد. نوازنده با دمیدن در سوراخی در انتهای ساز، صوت موسیقایی موردنظر را تولید می کند. انگشتان برای تولید نت های گوناگون روی سوراخ های لوله قرارمی گیرند. فلوت سوپرانوی استاندارد گستره ای برابر با سه اکتاو یا بیشتر دارد. خاستگاه این ساز در آسیا و حدود سال ۹۰۰ پ م است. پیشینۀ فلوت اروپایی را می توان تا حدود سال ۱۱۰۰پ م دنبال کرد، و دربرگیرندۀ فایفِ نظامی است که خانواده ای از سازندگان آلات موسیقی به نام هوتتِر آن را تکامل دادند و به فلوت باروک تک کلیدی تبدیل کردند. فلوت های کروماتیک ارکستری امروز با کلیدهای فراوان خود از تغییر و تبدیل های بعدی تئوبالد بوم در قرن ۱۹ پدید آمدند. این فلوت ها که اکنون بیشتر از فلز (حتی نقره، طلا، یا پلاتین) ساخته می شوند تا چوب، شامل فلوت سوپرانو در دو۴، پیکّولوی زیرتر در دو۵، آلتو در سل۳، و فلوت باس در دو۳ اند که فلوت اخیر به ندرت در ارکستر به کارمی رود اما در موسیقی پیشتاز دهۀ ۱۹۵۰ به منزلۀ یک ساز کنسرتی و همراهی نواز احساس برانگیز در صحنه هایی از فیلم های موج نو رواج داشت. رپرتوآر کنسرتی فلوت، بسیار گسترده و مفصل است، و شامل قطعه های آشنا از آهنگ سازانی است همچون یوهان سباستیان باخ، موتسارت؛ و ترجیع بند پاستورال بعد از ظهر یک فون اثر دبوسی (۱۸۹۴). ویوالدی تعدادی کنسرتو برای پیکّولو ساخت و برونو مادِرنا آهنگ هایی برای فلوت های آلتو و باس دارد. ازجمله اجراکنندگان این ساز عبارت اند از جیمز گالوِی، سِوِرینو گاتسِلّونی (۱۹۱۹ـ )، و ژان ـ پیِر رامپال.

فرهنگستان زبان و ادب

{flute} [موسیقی] سازی از دستۀ نای های کناردَمشی

جدول کلمات

نیلبک

پیشنهاد کاربران

Flood
فلود


کلمات دیگر: