مترادف قوش : باز، باشه، سنقر، شاهباز، طرلان، قرقی، واشق
برابر پارسی : باز شکاری
falcon
باز، باشه، سنقر، شاهباز، طرلان، قرقی، واشق
قوش . (ترکی ، اِ) مرغی است شکاری . (ناظم الاطباء). هر پرنده ٔ شکاری . (فرهنگ نظام ). و در لغات ترکی نوشته قوش بضم قاف و واو معدوله غیرملفوظ و سکون شین بمعنی شکاری مثل باز و جره و شکره و شاهین عموماً و به معنی باز خصوصاً. (آنندراج ) (غیاث اللغات ).
قوش . (معرب ، ص ) معرب کوچک . (المعرب جوالیقی ص 256، 257) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء): رجل قوش ؛ ای صغیرالجثة. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
پرنده ای شکاری – باشه – سنقر