کلمه جو
صفحه اصلی

کفتار

فارسی به انگلیسی

hyena

فارسی به عربی

ضبع

مترادف و متضاد

hyaena (اسم)
کفتار

hyena (اسم)
کفتار، ادم درنده خو یا خائن

فرهنگ فارسی

( اسم ) پستاندار یست از راست. گوشتخوار ان که تیر. خاصی را بنام کفتاران در این راسته بوجود میاورد . این جانور در اروپا و آسیا و مخصوصا افریقا فراوان است . دندان بندیش شبیه گربه است ولی چنگالها یش بداخل غلاف نمیروند . غذای وی منحصرا از نعش یا مرد. حیوانات است . این حیوان نسبه عظیم الجثه و بقدر پلنگی کوچک است . اندامها ی خلفیش از اندامها ی قدامی کوتاه ترند . رنگش خاکستری با خالها ی سیاه ( شبیه پلنگ ) است . هر یک از اندامهای جلو و عقبش بچهار ناخن قوی ختم میشوند . اگر این جانور بقایا ی جسد حیوانی را جهت تغذیه در سطح زمین پیدا نکند به بیرون آوردن اجساد از خاک میپردازد و یا بحیوانات دیگر حمله میکند ولی بندرت بانسان حمله ور میشود . روز ها در غار ها مخفی میگردد و شبها جهت پیدا کردن طعمه بیرون می آید . توضیح : اعتقاد قدما بر این بوده است که کفتار از آواز خوش و بانگ دف و نای لذت می برد و وقتی که می خواستند کفتار را بگیرند با ساز و نوازندگی بجانب سوراخ او روی می آوردند و در حینی که پناهگاه او را با کلند و تبر تبدریج و سیعتر میکردند باو از میخواندند ( که کفتار در خانه است ? کفتار در خانه نیست . ) و گمان میکردند که کفتار معنی این گفتار را می فهمد و می اندیشد که مردمان او را نمیبینند از جای نمی جنبد تا گرفتار شود : ( ... و چون کفتار بگفتار دروغ فریفته نشوند ) .

فرهنگ معین

(کَ ) (اِ. ) جانوری است درنده و مرده خوار و قوی جثه شبیه سگ .

لغت نامه دهخدا

کفتار. [ ک َ ] ( اِ ) جانوری است صحرایی و درنده که به هندی هوندار گویند. ( غیاث ) ( آنندراج ). پستانداری است از راسته گوشتخواران که تیره خاصی را به نام کفتاران در این راسته به وجود می آورد. این جانور در اروپا و آسیا و مخصوصاً افریقا فراوان است. دندان بندیش شبیه گربه است ولی چنگالهایش بداخل غلاف نمی رود. غذای وی منحصراً از نعش یا مرده حیوانات است. کفتار نسبةً عظیم الجثه و بقدر پلنگی کوچک است. اندامهای خلفیش از اندامهای قدامی کوتاه ترند. رنگش خاکستری با خال های سیاه ( شبیه پلنگ ) است. هریک از اندامهای جلو و عقبش به چهار ناخن قوی ختم می شود. اگر این جانور بقایای جسد حیوانی را جهت تغذیه در سطح زمین پیدانکند به بیرون آوردن اجساد از خاک می پردازد و یا به حیوانات دیگر حمله می کند ولی بندرت به انسان حمله ور می شود. کفتار روزها در غار مخفی می شود و شبها برای جستن طعمه بیرون می آید. ( فرهنگ فارسی معین ). ام جعور. ام خنور. ام دبکل. ام رمال. ام طریق. ام عامر. ام عثیل. ام عمرو. ام عنثل. ام هنبر. ( مرصع ) ( منتهی الارب ). ام بعثر. ام ثقل. ام تفل. ام ثرمل. ام جلس. ام جیال.ام خثیل. ام خذرف. ام خنثل. ام رشم. ام رعال. ام رعم. ام رغم. ام زیت. ام ضیغم. ام عتاب. ام عتیک. ام عریص. ام عوف. ام عویم. ام الغمر. ام القبور. ام کلواد. ام المقابر. ام نفل. ام نوفل. ام وعال ، ام الهنابر. ام الهنب. ابوعامر. ابوالعریض. ابوکلده. ابوالهنبر. ( مرصع ). ام عنتل. ام جعار. جیل. جیأل. جعار. جلعلع. جمعلیلة. خزعل. ختع. خفوف. خلعاء. خلعلع. خامعة. خنعس. خنوز. ذیخ. ذیخة. صیدن. ضبع. ضبغطری. عثواء. عثیل. عیثوم. عثیون. عثیان. اعثی. عرج. عراج. عرجاء. عاشرة. عفشلیل. عیلام. عیلم. عیلان. غثار. غثراء. فشاح. قشع. نعثل. نقاث. غنافر. نوفل. ( منتهی الارب ). گورکن. گورشکاف. مرده خوار. حفصة. قشاع. جیعر. ظباة. ( یادداشت مؤلف ) :
ز بیم تیغ او شیران جنگی
به سوراخ اندرون رفته چو کفتار.
فرخی.
دندان همه کند شد و چنگ همه سست.
گشتند چو کفتار کنون از پی مردار.
فرخی.
سرش را ز تن برد و بردار کرد
تنش را خور گرگ و کفتار کرد.
اسدی.
از آن دشت تا سال صد زیر گل
همی گرگ تن برد، و کفتار دل.
اسدی.
رویش اندر میان ریش تو گفتی
پنهان گشته است زیر جغبت کفتار.

کفتار. [ ک َ ] (اِ) جانوری است صحرایی و درنده که به هندی هوندار گویند. (غیاث ) (آنندراج ). پستانداری است از راسته ٔ گوشتخواران که تیره ٔ خاصی را به نام کفتاران در این راسته به وجود می آورد. این جانور در اروپا و آسیا و مخصوصاً افریقا فراوان است . دندان بندیش شبیه گربه است ولی چنگالهایش بداخل غلاف نمی رود. غذای وی منحصراً از نعش یا مرده ٔ حیوانات است . کفتار نسبةً عظیم الجثه و بقدر پلنگی کوچک است . اندامهای خلفیش از اندامهای قدامی کوتاه ترند. رنگش خاکستری با خال های سیاه (شبیه پلنگ ) است . هریک از اندامهای جلو و عقبش به چهار ناخن قوی ختم می شود. اگر این جانور بقایای جسد حیوانی را جهت تغذیه در سطح زمین پیدانکند به بیرون آوردن اجساد از خاک می پردازد و یا به حیوانات دیگر حمله می کند ولی بندرت به انسان حمله ور می شود. کفتار روزها در غار مخفی می شود و شبها برای جستن طعمه بیرون می آید. (فرهنگ فارسی معین ). ام جعور. ام خنور. ام دبکل . ام رمال . ام طریق . ام عامر. ام عثیل . ام عمرو. ام عنثل . ام هنبر. (مرصع) (منتهی الارب ). ام بعثر. ام ثقل . ام تفل . ام ثرمل . ام جلس . ام جیال .ام خثیل . ام خذرف . ام خنثل . ام رشم . ام رعال . ام رعم . ام رغم . ام زیت . ام ضیغم . ام عتاب . ام عتیک . ام عریص . ام عوف . ام عویم . ام الغمر. ام القبور. ام کلواد. ام المقابر. ام نفل . ام نوفل . ام وعال ، ام الهنابر. ام الهنب . ابوعامر. ابوالعریض . ابوکلده . ابوالهنبر. (مرصع). ام عنتل . ام جعار. جیل . جیأل . جعار. جلعلع. جمعلیلة. خزعل . ختع. خفوف . خلعاء. خلعلع. خامعة. خنعس . خنوز. ذیخ . ذیخة. صیدن . ضبع. ضبغطری . عثواء. عثیل . عیثوم . عثیون . عثیان . اعثی . عرج . عراج . عرجاء. عاشرة. عفشلیل . عیلام . عیلم . عیلان . غثار. غثراء. فشاح . قشع. نعثل . نقاث . غنافر. نوفل . (منتهی الارب ). گورکن . گورشکاف . مرده خوار. حفصة. قشاع . جیعر. ظباة. (یادداشت مؤلف ) :
ز بیم تیغ او شیران جنگی
به سوراخ اندرون رفته چو کفتار.

فرخی .


دندان همه کند شد و چنگ همه سست .
گشتند چو کفتار کنون از پی مردار.

فرخی .


سرش را ز تن برد و بردار کرد
تنش را خور گرگ و کفتار کرد.

اسدی .


از آن دشت تا سال صد زیر گل
همی گرگ تن برد، و کفتار دل .

اسدی .


رویش اندر میان ریش تو گفتی
پنهان گشته است زیر جغبت کفتار.

نجمی (از حفان بنقل مؤلف ).


چون خفت در آن غار برون ناید ازآن تا
بیرون نکشی پایش از آن جای چو کفتار.

ناصرخسرو.


بد دل و جلد و دزد و بی حمیت
روبه و شیر و گرگ و کفتارند.

ناصرخسرو.


- کس کفتار ؛ مهره ای است خرد.
- امثال :
کس کفتار داشته بودن ؛ به مزاح نزد همه کس محبوب بودن بی جهتی ظاهر. (یادداشت مؤلف ).
میراث خرس به کفتار (یا) به گرگ می رسد . (امثال و حکم دهخدا ج 4 ص 1775).
|| اعتقاد قدما براین بوده است که کفتار از آواز خوش و بانگ دف و نای لذت می بردو وقتی که می خواستند کفتار را بگیرند با ساز و نوازندگی به سوراخ او رو می آوردند و در حینی که پناهگاه او را با کلند و تبر به تدریج وسیعتر می کردند به آوازمی خواندند که «کفتار در خانه است ؟ کفتار در خانه نیست » و یا «کفتار کو؟ کفتار کجاست ؟» و گمان می کردند که کفتار معنی این گفتار را می فهمد و می اندیشد که مردمان او را نمی بینند، از جای نمی جنبد تا گرفتار شود. (از فرهنگ فارسی معین ). و حدیث «واﷲ لا اکون مثل الضبع تسمع الدم حتی تخرج فتصاد» اشاره به این مطلب است .مولوی نیز بدینسان بدین مطلب اشاره کرده است :
ای چو کفتاری گرفتار فجور
این گرفتاری نبینی از غرور
می بگویند اندرون کفتار نیست
از برون جویند کاندر غار نیست
نیست در سوراخ کفتار ای پسر
رفت تازان او بسوی آبخور
این همی گویند و بندش می نهند
او همی گوید ز من کی آگهند
گر ز من آگاه بودی این عدو
کی ندا کردی که این کفتار کو؟
تا که بربندند و بیرونش کنند
غافل آن کفتار از این ریشخند.
و نیز در این باره امثال و ارسال مثلهائی در ادبیات فارسی آمده است که اینک برخی از آنهارا نقل می کنیم :
چو کفتاری که بندندش بعمدا
همی گویند کاینجا نیست کفتار.

ناصرخسرو.


ای بدیدار فتنه چون طاووس
وی به گفتار غره چون کفتار.

سنایی .


گرگ در جوال عشوه ٔ بزغاله رفت و کفتاروار بسته ٔ گفتار او شد. (مرزبان نامه چ قزوینی ص 25).
- امثال :
کفتار خانه نیست . (امثال و حکم دهخدا ج 3ص 1220).
مثل کفتار ، گول و سغبه ٔ گفتاری فریبنده . (امثال و حکم دهخدا ج 3 ص 1472).
|| بعضی گویند که کفتار بمعنی زن ساحره نیز هست که جگر مردم بنگاه خویش برآورد و می خورد و بهندی «واین » نامند و اصل این است که کفتار در فارسی و واین در هندی نام همان درنده ای است که بیشتر سگ را شکار می کند و چون زن ساحره آن درنده را به سحر مسخر می کند و سوار می شود مجازاً زن ساحره را جگرخوار گویند. (از غیاث ) (از آنندراج ). پیر کفتار. زنی سخت پیر و بددرون . و گاه به مردان نیز اطلاق کنند. (یادداشت مؤلف ). عجوز. (منتهی الارب ). ابن بطوطه در سفرنامه ٔ خود آرد: بعضی از جوکیان این قدرت را دارند که اگر در روی کسی نظر افکنند او قالب از جان تهی می سازد و عوام می گویند کسی که بنظر کشته شد اگر سینه اش را بشکافند دل در آن نخواهند یافت و عقیده دارند که جادوگر دل او را میخورد و اغلب این قبیل جادوگران از زنان میباشند و چنین زنی را «کفتار» مینامند. (از ترجمه ٔ سفرنامه ٔ ابن بطوطه چ بنگاه ترجمه و نشر کتاب ص 566). و رجوع به همین کتاب شود.

فرهنگ عمید

پستانداری گوشت خوار شبیه سگ که دست هایش از پاها بلندتر است و معمولاً از لاشۀ جانوران تغذیه می کند.

دانشنامه عمومی

کفتار خالدارکفتار راه راهکفتار قهوه ایگرگ خاکیکفتار چشم سبز
Protelidae Flower, 1869
کَفتار (به انگلیسی: Hyena) به هریک از جانوران عضو خانواده کفتاران گفته می شود. تنها چهار گونه کفتار وجود دارد که از گوشتخواران خشکی زی و بومی آفریقا و آسیا است.*کفتاران چشمانی سبز دارندکفتارها در فروراسته گربه سانان از راسته گوشت خواران قرار می گیرند. کفتارهای خالدار به شکل گروهی زندگی می کنند و از لاشخورهای حرفه ای هستند. کفتارها از باقی مانده لاشه مردارهایی که توسط جانوران دیگر شکار شده تغذیه می کنند. آنها به طور عادی در طول شب فعالیت و در طول روز در لانه هایشان استراحت می کنند.*
به استثنای گونه کفتار راه راه که زیستگاه آن قاره های آسیا و آفریقاست، سه گونه دیگر یعنی کفتار خال دار، کفتار قهوه ای و گرگ خاکی فقط در آفریقای جنوب صحرا زندگی می کنند.
.

کفتار (ابهام زدایی). کفتار ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
کفتار (فیلم ۲۰۱۱)
کفتار (فیلم ۲۰۱۴)

کفتار (سرده). جنس (سَردهٔ) کَفتارها (نام علمی: Hyaena) یک سرده از تیره کفتاران است.این سرده دو گونه دارد.

کفتار (فیلم ۲۰۱۱). «کفتار» (انگلیسی: Hyenas (2011 film)) فیلمی در ژانر ترسناک است که در سال ۲۰۱۱ منتشر شد.
۱۹ آوریل ۲۰۱۱ (۲۰۱۱-04-۱۹)

کفتار (فیلم ۲۰۱۴). کفتار (انگلیسی: Hyena) فیلمی است که در سال ۲۰۱۴ منتشر شد.
۱۸ ژوئن ۲۰۱۴ (۲۰۱۴-06-۱۸) (Edinburgh International Film Festival)
۶ مارس ۲۰۱۵ (۲۰۱۵-03-۰۶)

دانشنامه آزاد فارسی

کَفتار (hyena)
کَفتار
هر کدام از سه گونه پستاندار گوشت خوار شبیه سگ، در افریقا و آسیا. کفتارها دارای فک هایی بسیار قوی اند. این جانوران مردارخوارند و از بقایای جانورانی تغذیه می کنند که شکارچیانی، ازقبیل شیرها، آن ها را کشته اند. با این همه خود نیز به طعمه های زنده حمله می کنند و آن ها را می کشد. جنس های Hyaena و Crocuta، در خانواده هیانیدا، راسته کارنیورا قرار دارند. گونه های این جانور عبارت اند از کفتار راه راه (Hyaena hyaena)، که از آسیای صغیر تا هندوستان یافت می شود؛ کفتار قهوه ای (Hyaena brunnea)، که در افریقای جنوبی یافت می شود؛ و کفتار خالدار یا خندان (Crocuta crocuta) که در جنوب صحرا فراوان است. گرگ هارون نیز متعلق به خانواده کفتارهاست. کفتارهای خالدار در گروه هایی به رهبری ماده ها زندگی می کنند. نرها تا زمان بلوغ با گروه باقی می مانند، سپس از گله جدا می شوند و به گروه های دیگر می پیوندد. ماده ها معمولاً دَه درصد بزرگ تر از نرهایند و بر آن ها غلبه دارند. هرگاه بچه های یک زایش، بیش از یک جانور ماده داشته باشد، معمولاً تا حدّ مرگ با هم می جنگند. کلیتوریس ماده ها معمولاً بزرگ و شبیه آلت تناسلی نر است. ماده ها همچنین دارای یک لایۀ چربی دار، شبیه کیسۀ بیضه اند. بنابراین به نظر می رسد که ماده ها دارای اندام تناسلی نرند و بسیاری از خصوصیات رفتاری نرها را نیز بروز می دهند. کلیتوریسی شبیه آلت تناسلی نر باعث دشواری وضع حمل می شود. ۱۸ درصد اولین وضع حمل ها به مرگ نوزادان می انجامد و ۶۰ درصد از اولین بچه ها در مجرای تولد خفه می شوند. از خانوادۀ کفتار در ایران فقط گونۀ Hyaena hyaena، با نام کفتار، یافت می شود. این جاندار از خراسان تا جنوب ایران پراکنش دارد. در سال های اخیر از جمعیت آن شدیداً کاسته شده است. کفتار در بیشتر مواقع لاشه خوار است و به سبب حفظ بهداشت محیط زیست نقش مهمی دارد. کفتار در بین همۀ جانوران روی زمین نیرومندترین دندان ها را دارد.

گویش اصفهانی

تکیه ای: kafdâr / gurkan
طاری: kafdâr
طامه ای: kafdâr
طرقی: kafdâr
کشه ای: köfdar
نطنزی: kafdâr


گویش مازنی

/kaftaar/ کفتار

کفتار


پیشنهاد کاربران

کفتار: نام جانوری
دکتر شفیعی کدکنی در مورد کفتار می نویسد: ( ( قدما عقیده داشته اند که کفتار را با گفتن سخن دروغین می توان فریفت. بدینگونه که وقتی به کُنام او حمله ور می شدند می گفتند: " کفتار در خانه نیست" و یا " آیا کفتار در خانه هست؟ " و تصور می کردند که او سخن ایشان را می شنود و تصور می کند که مردمان او را نمی بینندتا آنگاه که او را گرفتار می کردند. همچنین عقیده داشته اند که کفتار از موسیقی و آوازِ خوش لذت می برد . به همین دلیل با بانگ دف و چنگ به سراغِ او می رفته اند. در کلیله و دمنه می خوانیم: ” و چون کفتار به دروغ فریفته نشوند. “ کلیله و دمنه ص ۲۱۵ ) )
( ( ای بدیدار فتنه چون طاووس
وی بگفتار غرّه چون کفتار، ) )
( تازیانه های سلوک، نقد و تحلیل قصاید سنائی، دکتر شفیعی کدکنی، زمستان ۱۳۸۳، ص۳۸٠.


کلمات دیگر: