کلمه جو
صفحه اصلی

نابهنجاری

فارسی به انگلیسی

abnormality, abnormity, anomaly, oddity, perversion, perversity


pathology, abnormality, abnormity, anomaly, oddity, perversion, perversity

مترادف و متضاد

disorder (اسم)
ژولیدگی، اشفتگی، بی نظمی، بی ترتیبی، اختلال، نابهنجاری، کسالت

فرهنگ فارسی

خارج بودن از وضعیت معمول فیزیکی یا روانی


دانشنامه عمومی

نابهنجاری یا نابهنجاری رفتاری (به انگلیسی: Abnormality behavior) اشاره دارد به هرگونه واگرایی از حد معمول و متوسط. این اصطلاح به صور گوناگون در ارتباط با انحراف های کاملاً ً کمی در تحلیل های آماری و نیز الگوهای رفتاری نامتعارف یا منحرف از نظر اجتماعی بکار برده می شود. با تکیه بر مفاهیم آماری به مشکلات جدی در تحلیل نابهنجاری برمی خوریم . مثلاً ً با چنین مفهومی مثلاً ً انیشتین نابهنجار در خواهد آمد، همانطور که یک عقب مانده ذهنی نابهنجار است.
نابهنجاری به منزله ی عمل یا رفتاری که از نظر تعداد در اقلیت است. برای این معنی شاید واژه ی نامتعارف گویاتر باشد. مثلاً اینکه کسی چندین عینک را همزمان به چشم بزند نامتعارف است.
نابهنجاری به منزله ی آنچه در تقابل با هنجار است. مثلاً ً نپوشیدن شلوار و برهنه به خیابان آمدن در بسیاری کشورها نابهنجاری قلمداد می شود.
این واژه در زمینه های گوناگون به معانی مختلفی بکار می رود:

دانشنامه آزاد فارسی

نابهنجاری (abnormality)
هر خصوصیت یا رویداد غیرطبیعی، هر نوع انحراف یا بی نظمی، و نیز بروز حالتی غیرعادی. این واژه در علوم پزشکی کاربرد گسترده ای دارد. در حال حاضر، به علت اختلاف نظر در معنای «بِهَنجار» در مقولۀ روان شناسی، اصطلاحات دیگری چون منحرف یا ناسازگار به جای این اصطلاح به کار برده می شود. در آمار، نابهنجاری به معنای انحراف از حالت طبیعی است. روان شناسی نابهنجاری به بررسی رفتارهای غیرعادی یا منحرف، اختلالات روانی و تجربیات غیرمعمول افراد بهنجار می پردازد. در این بررسی ها، از روش های گوناگون زیست شناختی، فیزیولوژیک، رفتاری، روان شناسی پویا، و جامعه شناختی استفاده می شود و حوزۀ این بررسی ها تا حدی با روان پزشکی، روان شناسی بالینی، و فراروان شناسی مشترک است. بسیاری از این پدیده ها موضوع سرفصل های متنوع روان شناسی عمومی است.

فرهنگستان زبان و ادب

{abnormality, abnormity} [پزشکی] خارج بودن از وضعیت معمول فیزیکی یا روانی


کلمات دیگر: