کلمه جو
صفحه اصلی

عکاظ

فرهنگ فارسی

یکی از بازارهای معروف عرب در جاهلیت . قبایل عرب در موضعی که آنرا [ اثیدائ ] میگفنتد و در سه روزه راه از مکه و بین نخله و طائف و ذی المجاز واقع بود جمع میشدند . هنگامی که اعراب قصد حج داشتند از اول ذی القعده تا بیستم در بازار عکاظ اقامت میکردند و سپس از عکاظ بمکه میرفتند و مراسم حج بجا میاوردند و آنگاه بمساکن خود باز میگشتند . بزرگان عرب به بازار مزبور می شتافتند و هر کس اسیری داشت جهت آزاد کردن او اقدام میکرد و آنکه با دیگری محاکمه ای داشت برای دادرسی نزد داوران - که از قبیله بنی تمیم بودند - دادخواهی میکرد . کسی که در پی شهرت بود برای وصول بمقصود ببازار عکاظ می شد . شاعران اشعار خود را بر مردم میخواندند و خطیبان خطبه ایراد می نمودند و دانایان قوم بهترین گفتارها را انتخاب و اعلام میکردند
از جنگهای فجار است یوما عکاظ دو جنگ عکاظ زیرا در آنجا وقعه ای پس از وقعه ای دیگر رخ داد

لغت نامه دهخدا

عکاظ. [ ع ُ ] ( اِخ ) بازاری بود در دشت به موضع عکاظ میان نخله و طائف ، این بازار از هلال ذی القعدة بر پا میشد و مدت بیست روز و یا یک ماه ادامه می یافت و قبایل عرب در آنجا گرد می آمدند ومحاجه میکردند و شعر می خواندند و خرید و فروش میکردند. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). این کلمه در لغت حجاز مؤنث بکار میرود و در لغت تمیم ، مذکر. ( ازاقرب الموارد ). بازارگاهی بوده است بعضی قبائل عرب را در ناحیه مکه در سمت جنوب شرقی سر راه حجاج طائف و نجد و یمن ، در اوایل ذی القعده و به سالی یکبار، که برای خرید و فروش و خواندن اشعار و تفاخر گرد می آمدند. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). یکی از بازارهای معروف عرب در جاهلیت. قبایل عرب در موضعی که آن را «اثیداء» می گفتند و در سه روزه راه از مکه و بین نخله و طائف و ذی المجاز واقع بود، جمع میشدند. هنگامی که اعراب قصد حج داشتند از اول ذی القعده تا بیستم در بازار عکاظ اقامت می کردند سپس از عکاظ به مکه میرفتند و مراسم حج بجا می آوردند و آنگاه به مساکن خود باز می گشتند. بزرگان عرب به بازار مزبور می شتافتند و هر کس اسیری داشت جهت آزاد کردن او اقدام میکرد و آنکه با دیگری محاکمه ای داشت برای دادرسی نزد داوران ، که از قبیله بنی تمیم بودند، دادخواهی میکرد. کسی که در پی شهرت بود برای وصول به مقصود به بازار عکاظ می شد. شاعران اشعار خود را بر مردم میخواندند و خطیبان خطبه ایراد می نمودند و دانایان قوم بهترین گفتارها را انتخاب و اعلام میکردند. ( فرهنگ فارسی معین ). سوق عکاظ. بازار عکاظ. و رجوع به تاریخ التمدن الاسلامی جرجی زیدان ج 3 ص 33 و ترجمه آن ج 3 ص 43 و معجم البلدان شود.

عکاظ. [ ع ُ ] ( اِخ ) ( یوم... ) از جنگهای فجار است. ( از مجمع الامثال میدانی ). یوما عکاظ؛ دو جنگ عکاظ، زیرا در آنجا وقعه ای پس از وقعه ای دیگر رخ داد. ( از اقرب الموارد ).

عکاظ. [ ع ُ ] (اِخ ) (یوم ...) از جنگهای فجار است . (از مجمع الامثال میدانی ). یوما عکاظ؛ دو جنگ عکاظ، زیرا در آنجا وقعه ای پس از وقعه ای دیگر رخ داد. (از اقرب الموارد).


عکاظ. [ ع ُ ] (اِخ ) بازاری بود در دشت به موضع عکاظ میان نخله و طائف ، این بازار از هلال ذی القعدة بر پا میشد و مدت بیست روز و یا یک ماه ادامه می یافت و قبایل عرب در آنجا گرد می آمدند ومحاجه میکردند و شعر می خواندند و خرید و فروش میکردند. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). این کلمه در لغت حجاز مؤنث بکار میرود و در لغت تمیم ، مذکر. (ازاقرب الموارد). بازارگاهی بوده است بعضی قبائل عرب را در ناحیه ٔ مکه در سمت جنوب شرقی سر راه حجاج طائف و نجد و یمن ، در اوایل ذی القعده و به سالی یکبار، که برای خرید و فروش و خواندن اشعار و تفاخر گرد می آمدند. (یادداشت مرحوم دهخدا). یکی از بازارهای معروف عرب در جاهلیت . قبایل عرب در موضعی که آن را «اثیداء» می گفتند و در سه روزه راه از مکه و بین نخله و طائف و ذی المجاز واقع بود، جمع میشدند. هنگامی که اعراب قصد حج داشتند از اول ذی القعده تا بیستم در بازار عکاظ اقامت می کردند سپس از عکاظ به مکه میرفتند و مراسم حج بجا می آوردند و آنگاه به مساکن خود باز می گشتند. بزرگان عرب به بازار مزبور می شتافتند و هر کس اسیری داشت جهت آزاد کردن او اقدام میکرد و آنکه با دیگری محاکمه ای داشت برای دادرسی نزد داوران ، که از قبیله ٔ بنی تمیم بودند، دادخواهی میکرد. کسی که در پی شهرت بود برای وصول به مقصود به بازار عکاظ می شد. شاعران اشعار خود را بر مردم میخواندند و خطیبان خطبه ایراد می نمودند و دانایان قوم بهترین گفتارها را انتخاب و اعلام میکردند. (فرهنگ فارسی معین ). سوق عکاظ. بازار عکاظ. و رجوع به تاریخ التمدن الاسلامی جرجی زیدان ج 3 ص 33 و ترجمه ٔ آن ج 3 ص 43 و معجم البلدان شود.


دانشنامه عمومی

عکاظ (عربی: عکاظ‎) یک روزنامه عربستانی است که از سال ۱۹۵۸ توسط مؤسسه مطبوعاتی عکاظ به زبان عربی منتشر و چاپ می شود.
نام این روزنامه از نام یک بازار قدیمی در دوران جاهلیت در طایف عربستان گرفته شده است. نسخه اول عکاظ در سوم ذی حجه ۱۳۷۹ هجری مصادف با ۲۸ مه ۱۹۶۰ در شهر «طائف» صادر شد. احمد عبدالغفور عطار مالک و سر دبیر آن بود.
مؤسسه عکاظ در عربستان یکی از موسسه های مطبوعاتی ملی در این کشور است و در شهرهای عربستان و پایتخت کشورهای خلیج و کشورهای عربی و بین المللی دفتر دارد. این مؤسسه سه روزنامه شامل روزنامه عکاظ و روزنامه سعودی «جازیت» به زبان انگلیسی و روزنامه «نادی» که ورزشی است را منتشر می کند؛ همچنین یک مجله هفتگی که مربوط به امور زنان است را منتشر می کرد؛ ولی به دلیل ورشکستگی بسته شد.

دانشنامه آزاد فارسی

عکاظ (تاریخ). عُکاظ (تاریخ)
از بازارهای اعراب (اسواق العرب) که در روزگار پیش از اسلام در نقاطی در جزیرةالعرب به گونه ای ادواری، در ماه های حرام برپا می شد. مهم ترین عکاظ، بازار قبایل قیس و ثقیف، در محلی به نام اُثیداء، در نخلستان میان طائف و مکه، بود که افزون بر مبادله و معاملۀ کالاها، جایگاه رقابت و تفاخر شاعران عرب نیز به شمار می رفت. گفته اند که بازار عکاظ در ماه شوّال هرسال برپا می شد، و پس از آن بازاری دیگر به مدت بیست روز از ذیقعده در مجنه و سپس در محلی به نام ذی المَجاز (در پشت عرفه) برپا می شده و تا ایام حج ادامه می یافته است. نعمان بن منذر، پادشاه حیره، نیز ظاهراً مشک و عطریات به آن جا می فرستاده و در عوض کفش و چرم و پوشاک می گرفته است. در ماه های حرام مردم اسلحۀ خود را به بازار نمی بردند و به مردی امین می سپردند. مفصل ترین کتاب دربارۀ عکاظ، سوق عکاظ فی الجاهلیة و الاسلام چاپ قاهره (۱۹۸۰) است. امروزه در کشور عربستان سعودی نشریه ای به نام عکاظ منتشر می شود که از جراید معتبر آن کشور به شمار می آید.

عکاظ (نشریه). عُکاظ (نشریه)
روزنامۀ چاپ عربستان سعودی. در ۱۹۶۰، احمد عبدالغفور عطار آن را تأسیس کرد و به صورت هفته نامه منتشر می شد. در ۱۹۶۴، که مالکیت فردی مطبوعات ملغی شد، مؤسسۀ عکاظ للصحافه و النشر آن را به صورت روزنامه منتشر کرد. عکاظ، از ۱۹۵۵، هم زمان در جده و ریاض منتشر می شود. از نظر گسترۀ توزیع، نویسندگان، و مقالات و تحلیل ها، روزنامه ای بومی است، و در میان روزنامه های عربستان اعتبار بسیاری دارد.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] عکاظ نام بازاری بزرگ در منطقه مکه بود. این بازار در هر سال یک ماه پر از شلوغی و هیجان بود و داد و ستد فراوان در آنجا صورت می گرفت و شعرا اشعار می خواندند و قبایل عرب و شیوخ و رؤسای آنان در آنجا جمع شده به یکدیگر فخر و مباهات می کردند و گاهی به عیش و نوش می پرداختند.
اعراب، علاوه بر تجارت کالا به سرزمین های دیگر، برای تامین نیازهای داخلی نیز اجتماعات و بازار هایی را بر پا کرده بودند و قبایل مختلف عرب و حتی غیر عرب، در آن به داد و ستد می پرداختند؛ از جمله مهم ترین این بازارها، «عکاظ» بود. ریشه عربی این کلمه، از «عَکَظَ یَعکِظ عُکاظاً» است. ابن منظور در شرح این کلمه می افزاید: «فیعکظ بعضهم بالفخار ای یَدَعَک»؛ «عکاظ را عکاظ می گفتند، چون عرب در آن، جمع می شدند و به دیگران فخر می فروختند.»


کلمات دیگر: