نوجوانی (adolescence)
دوره ای از زندگی انسان که حدوداً بین ۱۲ تا ۲۰سالگی را دربر می گیرد. نوجوانی دورۀ انتقال از دوران کودکی به دوران بزرگسالی است. شروع دورۀ نوجوانی همراه با تغییرات جسمی (فیزیولوژیکی) و روانی (پسیکولوژیکی) است. تغییرات فیزیولوژیکی منتهی به بلوغ جنسی می شود که از آن به عنوان دورۀ «بلوغ» نام برده می شود (← بلوغ). در این دوره، غدۀ هیپوفیز بر ترشح گونادو تروپین می افزاید و آن نیز منجر به تولید بیشتر هورمون استروژن در دختران، که موجب رشد سینه و تکامل اندام های زنانه؛ و تولید هورمون تستوسترون در پسران، که موجب روییدن مو بر صورت و بدن و کلفت تر شدن صدا و تکامل اندام های مردانه می شود. تغییرات فیزیولوژیکی در نوجوان باعث ظهور پاره ای تغییرات روانی در او می شود که این تغییرات از یک فرد به فرد دیگر و از یک فرهنگ به فرهنگ دیگر متفاوت است. عمدۀ این تغییرات عبارت اند از پرسش از هویت، احراز نقش مناسب جنسیتی، حرکت به سمت استقلال فردی و روابط با گروه همسالان که برای مدتی از مهم ترین مسائل نوجوان به حساب می آید. بلوغ را تولد دوبارۀ انسان نامیده اند که با آن، نوجوان گام در راهی نو می گذارد و با افزایش قدرت فکری و انتزاعی، دروازۀ تخیل به روی او گشوده می شود و متوجه عالم درون می گردد. الهام و سردرگمی، نگرانی از آینده و روحیه شکننده و حساس، سرکشی و ناسازگاری، وجدان اخلاقی زنده، بلندپروازی و آرمان خواهی، غرور برخاسته از رشد غرایز از خصوصیات بحرانی ترین مرحلۀ زندگی انسان؛ یعنی دوران بلوغ است. تحولات این دوران معمولاً حدود ۳ سال به طول می انجامد. به گفتۀ روان شناسان، انسان در سه مرحله به استقلال می رسد؛ مرحلۀ اول هنگام به دنیا آمدن و بریدن بندناف، مرحلۀ دوم هنگام از شیر گرفتن کودک، و مرحلۀ سوم دوران بلوغ است. موریس دِبِس؛ روان شناس فرانسوی، این دوره را «از شیر گرفتن روانی» می نامد. از این رو پرهیز از خشونت و زیاده روی نکردن در انتقاد و نصیحت نوجوان و رابطۀ صمیمانه برقرار کردن با او برای بهتر طی شدن این دوران توصیه می شود. برخی روان شناسان عقیده دارند که دورۀ نوجوانی بیشتر پیامد جنبی فشارهای
اجتماعی در جوامع مدرن است و لذا این تقسیم بندی امری اخیر در جهان است که نخستین بار در کشورهای غربی پدیدار شد و سپس با پذیرفتن مظاهر فرهنگ و تمدن مدرن در دیگر جوامع سنتی جهان نیز به تدریج برقرار گردید؛ بنابراین دورۀ نوجوانی لزوماً یک دوران ناآرام بیولوژیکی نیست و نمی تواند به منزلۀ دوره ای مشخص از حیات انسان در طی تاریخ و در همۀ فرهنگ ها باشد.
شیوه های برخورد با نوجوانان. اصلی ترین مسئلۀ تربیتی در این دوران، برقراری رابطۀ صمیمانه با نوجوان است. خانواده در این میان نقش مهم و حیاتی دارد و باید بزرگ ترین حامی و پناهگاه نوجوان باشد و با آگاهی و بلندنظری او را در این مسیر نه چندان هموار همراهی کند. روان شناسان توصیه می کنند که والدین بکوشند شرایطی را که فرزندانشان در آن قرار دارند به درستی درک کنند و آن را با شرایطی که روزگاری خود در آن زندگی می کردند، مقایسه نکنند و توجه داشته باشند که وجود یک نسل فاصله میان والدین و فرزندان امری انکارناپذیر است. همچنین، روان شناسان تربیتی توصیه می کنند که در نوجوان به دیدۀ کودک ننگرند و به شخصیت، فکر و عمل او بها دهند و برای آزادی های مشروع او احترام قائل شوند. گرامی داشتن نوجوان، پرهیز از خشونت بی جا و داشتن قاطعیت در عین برخوردهای محبت آمیز از دیگر راهکارهای برخورد با این دورۀ سنی است. این نکته حایز اهمیت است که نوجوانانی که تربیت آنان فاقد چارچوبی مشخص، استوار و حساب شده است، به شکوفایی لازم نخواهند رسید. در آموزه های اسلامی، سه دورۀ هفت ساله، از زمان تولد تا رسیدن به بزرگسالی معرفی شده است. هفت سال اول را دورۀ «سیادت» هفت سال دوم را دورۀ «اطاعت» و هفت سال سوم را دورۀ «وزارت» نامیده اند و برای هر یک، ویژگی هایی را برشمرده و توصیه های تربیتی لازم را ارائه کرده اند.