کلمه جو
صفحه اصلی

سنون

فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع سنه در حالت رفعی ( در فارسی مراعات این قاعده نکنند ) سالها سنین .
جمع سنه

لغت نامه دهخدا

سنون. [ س َ ] ( ع اِ ) داروئی که بر دندان مالند. ( غیاث ). داروئی که بر دندان مالند و هر چیزی که بدان دندان را تابان و روشن نمایند. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). واحد السنونات. و هی الادویة الیابسة المسحوقة التی یدور لک بها الاسنان لتضیی بها او تستحکم. ( بحر الجواهر ): معجون ها که در میانه خشک کنند و در بیماریهای دندان و دهان بکار دارند. ( از تذکره ضریر انطاکی ). دواهای آمیخته که بدان مسواک کنند و دندانها بدان بمالند آنرا سنون گویند. ( ذخیره خوارزمشاهی ).

سنون. [ س ِ ] ( ع اِ ) ج ِ سنة. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) : در عهد ماضی و سنون غابر در بلادکشمیر... پادشاهی مستولی بود. ( سندبادنامه ص 56 ).

سنون . [ س َ ] (ع اِ) داروئی که بر دندان مالند. (غیاث ). داروئی که بر دندان مالند و هر چیزی که بدان دندان را تابان و روشن نمایند. (آنندراج ) (ناظم الاطباء). واحد السنونات . و هی الادویة الیابسة المسحوقة التی یدور لک بها الاسنان لتضیی بها او تستحکم . (بحر الجواهر): معجون ها که در میانه خشک کنند و در بیماریهای دندان و دهان بکار دارند. (از تذکره ٔ ضریر انطاکی ). دواهای آمیخته که بدان مسواک کنند و دندانها بدان بمالند آنرا سنون گویند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).


سنون . [ س ِ ] (ع اِ) ج ِ سنة. (آنندراج ) (ناظم الاطباء) : در عهد ماضی و سنون غابر در بلادکشمیر... پادشاهی مستولی بود. (سندبادنامه ص 56).


فرهنگ عمید

= سنه۲

سنه۲#NAME?


دانشنامه عمومی

شهر سنون (به فرانسوی: Cenon) در شهرستان ژیروند در ناحیه ناحیه آکیتن با جمعیت ۲۳٬۱۷۱ نفر در کشور فرانسه واقع شده است
ویکی پدیا انگلیسی
۱ داده های فرانسه رودخانه و دریاچه و یخچال ها را در نظر نگرفته است > ۱ km² (۰٫۳۸۶ مایل مربع یا ۲۴۷ هکتار)


کلمات دیگر: