شعبه ای از ایل چهارلنگ بختیاری
محمود صالح
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
محمود صالح. [ م َ ل ِ ]( اِخ ) شعبه ای از ایل چهارلنگ بختیاری و دارای شعب ذیل است : اورمش ، مم جلالی ، کافلی ، عاد کاد، آل داود. قلی ممنوائی. آروپناهی. ( جغرافیای سیاسی کیهان ص 75 ).
دانشنامه عمومی
محمودصالح یا مَمْصالح یکی از پنج بابِ زیرمجموعهٔ چهارلنگ است. محمود صالح، در گویشِ بختیاری، مَم صالح خوانده می شود. ایل بختیاری از دو شاخه چهارلنگ و هفت لنگ تشکیل می شود و بر پایه نمودار اجتماعی ایل بختیاری، که پیشینهٔ آن به میانهٔ قرنِ پانزدهم میلادی بازمی گردد، هفت لنگ از چهار باب و چهارلنگ از پنج باب تشکیل شده است.
wiki: محمود صالح (یا محمدصالح)، در گویشِ بختیاری، مم صالح خوانده می شود. ایل بختیاری از دو شاخه چهارلنگ و هفت لنگ تشکیل می شود و بر پایه نمودار اجتماعی ایل بختیاری، که پیشینهٔ آن به میانهٔ قرنِ پانزدهم میلادی بازمی گردد، هفت لنگ از چهار باب و چهارلنگ از پنج باب تشکیل شده است.
حیدرآقا ناظر بختیاری: از سردمداران بختیاری در عهد صفویه که از طرف حکومت صفوی به منصب «ناظر» ی (از القاب و مشاغل سیاسی بلندپایه در دربار صفویان) منصوب شد. وی پدر علی مردان خان نایب السلطنه بود.
علیمردان خان چهارلنگ: نایب السلطه ایران بعد از مرگ نادرشاه افشار تا قبل از به قدرت رسیدن کریم خان زند.
حاجی باباخان چهارلنگ بختیاری:جد خوانین محمود صالح و حاکم اصفهان در سال۱۱۶۵ه.ق.
اسماعیل خان چهارلنگ:فرزند حاجی باباخان چهارلنگ و از سران بختیاری.
فتاح خان چهارلنگ :فرزند حاجی بابا خان از سرداران ایل بختیاری عصر زندیه
حیدرخان چهارلنگ بختیاری (محمودصالح): پسر علی مردان خان و رهبر مبارزات ایل بختیاری علیه کریم خان زند.
ابدال خان بختیاری (محمود صالح): فرمانده ایل بختیاری در جنگ با آقا محمدخان قاجار.
محمدتقی خان فرزند ابدال خان: که در جنگ های ابدال خان با آقامحمدخان قاجار، رشادتها و دلاوری های زیادی از خود نشان داد و در جنگ عسگران نیز کشته شد.
رضا خان چهارلنگ (شیرکُش): از سران بختیاری عصر فتحعلی شاه. الی ناصرالدین شاه قاجار، از نوادگان اسماعیل خان چهارلنگ فرزند حاجی باباخان چهارلنگ بختیاری و بنیان گذار شهر سودجان.
خدارحم خان چهارلنگ:فرزند محمد حسین خان و از خوانین ارشد بختیاری عصر فتحعلی شاه قاجار.
محمدعلی خان (اول) فرزند الله کرم خان محمودصالح، از سران بختیاری که در سال های ۱۲۶۷ الی ۱۲۷۱ هجری قمری به نبردهایی علیه شاهزاده احتشام الدوله قاجار (حاکم لرستان و خوزستان) پرداخت.
محمد مهدی خان بختیاری (محمود صالح): ایلخانی چهارلنگ بعد از محمدتقی خان کیانرسی چهارلنگ.
الهیار خان محمودصالح: از خوانین سرشناس و دلاور محمودصالح در عصر قاجار.
محمود خان چهارلنگ: فرزند رضا خان از سران بختیاری در عصر قاجار ،مالک سودجان، از خوانین قدرتمند و سرشناس بختیاری.
علی مردان خان (دوم) مردانی یاعلیمردان خان (معاصر): رهبر قیام بختیاری علیه سلطنت پهلوی در سال ۱۳۰۸.
امیر خان محمود صالح: از سرداران بختیاری در انقلاب مشروطه
چراغعلی خان محمودصالح: فرزند الله کرم خان محمودصالح و از سران بختیاری.
محمودخان ساعدلشکر بختیاری (محمودصالح): از سران ایل چهارلنگ در قیام مشروطه خواهان بختیاری.
محمد ولی خان برد شاهی (محمودصالح): از سواران بختیاری در فتح تهران.
محمد علی خان (دوم) مردانی: ایل بیگ چهارلنگ بختیاری و از سران قیام بختیاری علیه حکومت پهلوی.
محمدتقی خان شجاع الممالک بختیاری: ایلخان طوایف چهارلنگ درعصر پهلوی.
کربلایی (کلی) امیر محمود صالح:سرکوبگر برخی از راهزنان و یاغیان اطراف و اکناف ایران در عصر قاجار که خسرو خان سردار ظفر در کتاب خاطراتش وی را مورد ستایش قرار داده است.
آ فتاح یادگارصالحی: یکی از کدخدایان و مبارزین طایفه محمودصالح در جنبش مشروطه خواهان بختیاری و فتح تهران و از همرزمان علیمردان خان بختیاری در جنگ علیه رژیم پهلوی.
محمدجواد خان سالار شجاع: آخرین ایلخانی طوایف چهارلنگ بختیاری.
آمحمدباقر صالح پور:از کلانتران ایل چهارلنگ در عصر پهلوی.
آیاور (کربلایی یاور) محمودصالحی: از کلانتران ارشد طایفه محمودصالح.
میرزاحسین (میرزا اوسی آقا) محمودصالح بختیاری یکی از سران بختیاری درجنگ علیه شورش محمود افغان، در عصر شاه سلطان حسین صفوی.
کربلایی غفور اورش محمودصالح: یکی از کلانتران طایفه محمودصالح در عصرقاجار.
القاص آقای محمود صالح از پهلوانان و سران ایل چهارلنگ درعصر شاه سلطان حسین صفوی و نادرشاه افشار.
آ ابراهیم صالحی (ممجلاردین) از سرداران و همرزمان علیمردانخان مردانی که در جنگ سفید دشت کشته شد.
آ فتح الله یادگارصالحی: از مبارزان مؤثر و همرزم شیرعلیمردان خان بختیاری در قیام علیه حکومت پهلوی.
بنا به روایتی، محمودصالح واژه ای برآمده از نام دو شخص حقیقی بنام های "محمود" (یا در برخی منابع و روایات"محمد") و "صالح" از نسل شخص صاحب منصبی به نام اردشیر بوده اند که دراوایل سلطنت صفویان می زیستند. در دوره حکومت صفویان، محمودآقا به عنوان نیا و جد طایفهٔ محمودصالح که معاصر با شاه اسمائیل صفوی، سیادت بعضی طوایف (چهارلنگ) بختیاری را برعهده داشت، از طرف حکومت صفوی به منصب خانی در این طوایف رسید (دربرخی کتب تاریخ بختیاری محمود راباپسوند خان خطاب کرده اند). بر این اساس، محمودصالح؛ به معنای محمود، پسرِ صالح است. لازم است ذکر شود باب محمودصالح با باب میوند چهارلنگ از یک نیای مشترک هستند، در واقع "محمود یا محمد"همان جد مشترک این دو باب چهارلنگ بختیاری می باشد.اما روایت سینه به سینه دیگری در بین بختیاری و همچنین منابع مکتوبی چون کتاب «تاریخ اصفهان» نوشته جلال الدین همایی وجود دارد که، «صالح» را لقبی دانسته اند که (به احتمال قوی قبل از دوره صفویان، سادات علوی از نسل امام هشتم)، بخاطر شایستگی و درستکاری به «ملک اردشیر» جد "محمود "داده بودند. این روایت که محمود را فرزند (یا نواده) «اردشیر» می داند، وبا توجه به قرائن و اسناد، به احتمال قوی منظور از اردشیر، همان اردشیر شبانکاره آخرین اتابک از ملوک شبانکاره می باشد، چرا که بعد از شکست سلسله اتابکان شبانکاره از «آل مظفر» دراواسط قرن هشتم هجری قمری(۷۶۵ه. ق)، ملک اردشیر فرزند ملک تاج الدین جمشید شبانکاره، آخرین اتابک از این ملوک، سرزمین فارس را به قصد سرزمین «لربزرگ» ترک می کند. بعد از استقرار ملک اردشیر و سپس وفات او در ولایت لربزرگ، اولاد وی در میان لربزرگ (بختیاری) به «خانه اردشیر» مشهور بودند، چراکه در نسخه نخستین تذکره امامزاده شاه قطب الدین که در قرن نهم ه.ق نوشته شده بود، در ذکر نام مریدان شاه قطب الدین، از «خانه اردشیر» نام برده شده است. با این توضیحات، «محمود آقا» جد اعلای طایفه «محمودصالح» نیز، از همین خاندان ملک اردشیرشبانکاره (خانه اردشیر) می باشد.
چنان که در قدیم و در بین بختیاری، گاهی اصطلاح شبانکاره (که در زبان محلی شبون کاره یا شوانکاره گفته می شد) در پسوند نام طایفه محمودصالح بکار می رفت که همین پسوند شبانکاره در زبان بختیاری به مرور زمان (چون بسیاری از اسامی رایج دیگر) صیقل یافته و دچار تغییر شد و از شبانکاره به> شبون کاره>شون کور> و نهایتاً شوکور (همان صیقل یافته شبانکاره) مبدل شد، (مثالهایی از این قبیل می توان از نام شهرها یا طوایفی چون: آتروپاتگان که به>آذرابادگان>آذربایگان و نهایتاً به آذربایجان صیقل یافت/، ویا شهر: گندوپارس>گندو هارس>گندهار که به قندهار (نام یکی از شهرهای افغانستان) تبدیل شد/ ویا نام طایفه بابا احمدی در بختیاری که به مرور زمان صیقل یافته و به بامدی تبدیل شد، اشاره کرد. حال این اصطلاح در پسوند نام طایفه محمودصالح، و دیگر قرائن ذکر شده، و همچنین وجود طوایفی با نام ممصالح در بخش شبانکاره بوشهر، ویا استان های فارس و کوهگیلویه بویراحمد، همگی نشان می دهد که نسب و نژاد طایفه محمودصالح به شخص اتابک اردشیر و به دنبال آن، اتابکان شبانکاره پارس باشد.
طبق منابع و نسخ کهن، حکومت اتابکان شبانکاره از _اواسط قرن پنجم ه، ق آغاز وتا اواسط قرن هشتم ه، ق_ به مدت سه قرن طول کشید، که در بخش هایی از فارس و کرمان حکومت کردند. در ذکر نسب اتابکان شبانکاره اکثر مورخان عهدقدیم اتفاق نظر داشتند که، اتابکان شبانکاره از نسل اردشیر بابکان (سرسلسله شاهنشاهی ساسانی) می باشند. نام شبانکاره در پسوند سلسله اتابکان شبانکاره نیز، به دلیل شغل گله داری و کوچ نشینی قبایل تحت نفوذ این اتابکان بود.
حیدرآقا ناظر بختیاری: از سردمداران بختیاری در عهد صفویه که از طرف حکومت صفوی به منصب «ناظر» ی (از القاب و مشاغل سیاسی بلندپایه در دربار صفویان) منصوب شد. وی پدر علی مردان خان نایب السلطنه بود.
علیمردان خان چهارلنگ: نایب السلطه ایران بعد از مرگ نادرشاه افشار تا قبل از به قدرت رسیدن کریم خان زند.
حاجی باباخان چهارلنگ بختیاری:جد خوانین محمود صالح و حاکم اصفهان در سال۱۱۶۵ه.ق.
اسماعیل خان چهارلنگ:فرزند حاجی باباخان چهارلنگ و از سران بختیاری.
فتاح خان چهارلنگ :فرزند حاجی بابا خان از سرداران ایل بختیاری عصر زندیه
حیدرخان چهارلنگ بختیاری (محمودصالح): پسر علی مردان خان و رهبر مبارزات ایل بختیاری علیه کریم خان زند.
ابدال خان بختیاری (محمود صالح): فرمانده ایل بختیاری در جنگ با آقا محمدخان قاجار.
محمدتقی خان فرزند ابدال خان: که در جنگ های ابدال خان با آقامحمدخان قاجار، رشادتها و دلاوری های زیادی از خود نشان داد و در جنگ عسگران نیز کشته شد.
رضا خان چهارلنگ (شیرکُش): از سران بختیاری عصر فتحعلی شاه. الی ناصرالدین شاه قاجار، از نوادگان اسماعیل خان چهارلنگ فرزند حاجی باباخان چهارلنگ بختیاری و بنیان گذار شهر سودجان.
خدارحم خان چهارلنگ:فرزند محمد حسین خان و از خوانین ارشد بختیاری عصر فتحعلی شاه قاجار.
محمدعلی خان (اول) فرزند الله کرم خان محمودصالح، از سران بختیاری که در سال های ۱۲۶۷ الی ۱۲۷۱ هجری قمری به نبردهایی علیه شاهزاده احتشام الدوله قاجار (حاکم لرستان و خوزستان) پرداخت.
محمد مهدی خان بختیاری (محمود صالح): ایلخانی چهارلنگ بعد از محمدتقی خان کیانرسی چهارلنگ.
الهیار خان محمودصالح: از خوانین سرشناس و دلاور محمودصالح در عصر قاجار.
محمود خان چهارلنگ: فرزند رضا خان از سران بختیاری در عصر قاجار ،مالک سودجان، از خوانین قدرتمند و سرشناس بختیاری.
علی مردان خان (دوم) مردانی یاعلیمردان خان (معاصر): رهبر قیام بختیاری علیه سلطنت پهلوی در سال ۱۳۰۸.
امیر خان محمود صالح: از سرداران بختیاری در انقلاب مشروطه
چراغعلی خان محمودصالح: فرزند الله کرم خان محمودصالح و از سران بختیاری.
محمودخان ساعدلشکر بختیاری (محمودصالح): از سران ایل چهارلنگ در قیام مشروطه خواهان بختیاری.
محمد ولی خان برد شاهی (محمودصالح): از سواران بختیاری در فتح تهران.
محمد علی خان (دوم) مردانی: ایل بیگ چهارلنگ بختیاری و از سران قیام بختیاری علیه حکومت پهلوی.
محمدتقی خان شجاع الممالک بختیاری: ایلخان طوایف چهارلنگ درعصر پهلوی.
کربلایی (کلی) امیر محمود صالح:سرکوبگر برخی از راهزنان و یاغیان اطراف و اکناف ایران در عصر قاجار که خسرو خان سردار ظفر در کتاب خاطراتش وی را مورد ستایش قرار داده است.
آ فتاح یادگارصالحی: یکی از کدخدایان و مبارزین طایفه محمودصالح در جنبش مشروطه خواهان بختیاری و فتح تهران و از همرزمان علیمردان خان بختیاری در جنگ علیه رژیم پهلوی.
محمدجواد خان سالار شجاع: آخرین ایلخانی طوایف چهارلنگ بختیاری.
آمحمدباقر صالح پور:از کلانتران ایل چهارلنگ در عصر پهلوی.
آیاور (کربلایی یاور) محمودصالحی: از کلانتران ارشد طایفه محمودصالح.
میرزاحسین (میرزا اوسی آقا) محمودصالح بختیاری یکی از سران بختیاری درجنگ علیه شورش محمود افغان، در عصر شاه سلطان حسین صفوی.
کربلایی غفور اورش محمودصالح: یکی از کلانتران طایفه محمودصالح در عصرقاجار.
القاص آقای محمود صالح از پهلوانان و سران ایل چهارلنگ درعصر شاه سلطان حسین صفوی و نادرشاه افشار.
آ ابراهیم صالحی (ممجلاردین) از سرداران و همرزمان علیمردانخان مردانی که در جنگ سفید دشت کشته شد.
آ فتح الله یادگارصالحی: از مبارزان مؤثر و همرزم شیرعلیمردان خان بختیاری در قیام علیه حکومت پهلوی.
بنا به روایتی، محمودصالح واژه ای برآمده از نام دو شخص حقیقی بنام های "محمود" (یا در برخی منابع و روایات"محمد") و "صالح" از نسل شخص صاحب منصبی به نام اردشیر بوده اند که دراوایل سلطنت صفویان می زیستند. در دوره حکومت صفویان، محمودآقا به عنوان نیا و جد طایفهٔ محمودصالح که معاصر با شاه اسمائیل صفوی، سیادت بعضی طوایف (چهارلنگ) بختیاری را برعهده داشت، از طرف حکومت صفوی به منصب خانی در این طوایف رسید (دربرخی کتب تاریخ بختیاری محمود راباپسوند خان خطاب کرده اند). بر این اساس، محمودصالح؛ به معنای محمود، پسرِ صالح است. لازم است ذکر شود باب محمودصالح با باب میوند چهارلنگ از یک نیای مشترک هستند، در واقع "محمود یا محمد"همان جد مشترک این دو باب چهارلنگ بختیاری می باشد.اما روایت سینه به سینه دیگری در بین بختیاری و همچنین منابع مکتوبی چون کتاب «تاریخ اصفهان» نوشته جلال الدین همایی وجود دارد که، «صالح» را لقبی دانسته اند که (به احتمال قوی قبل از دوره صفویان، سادات علوی از نسل امام هشتم)، بخاطر شایستگی و درستکاری به «ملک اردشیر» جد "محمود "داده بودند. این روایت که محمود را فرزند (یا نواده) «اردشیر» می داند، وبا توجه به قرائن و اسناد، به احتمال قوی منظور از اردشیر، همان اردشیر شبانکاره آخرین اتابک از ملوک شبانکاره می باشد، چرا که بعد از شکست سلسله اتابکان شبانکاره از «آل مظفر» دراواسط قرن هشتم هجری قمری(۷۶۵ه. ق)، ملک اردشیر فرزند ملک تاج الدین جمشید شبانکاره، آخرین اتابک از این ملوک، سرزمین فارس را به قصد سرزمین «لربزرگ» ترک می کند. بعد از استقرار ملک اردشیر و سپس وفات او در ولایت لربزرگ، اولاد وی در میان لربزرگ (بختیاری) به «خانه اردشیر» مشهور بودند، چراکه در نسخه نخستین تذکره امامزاده شاه قطب الدین که در قرن نهم ه.ق نوشته شده بود، در ذکر نام مریدان شاه قطب الدین، از «خانه اردشیر» نام برده شده است. با این توضیحات، «محمود آقا» جد اعلای طایفه «محمودصالح» نیز، از همین خاندان ملک اردشیرشبانکاره (خانه اردشیر) می باشد.
چنان که در قدیم و در بین بختیاری، گاهی اصطلاح شبانکاره (که در زبان محلی شبون کاره یا شوانکاره گفته می شد) در پسوند نام طایفه محمودصالح بکار می رفت که همین پسوند شبانکاره در زبان بختیاری به مرور زمان (چون بسیاری از اسامی رایج دیگر) صیقل یافته و دچار تغییر شد و از شبانکاره به> شبون کاره>شون کور> و نهایتاً شوکور (همان صیقل یافته شبانکاره) مبدل شد، (مثالهایی از این قبیل می توان از نام شهرها یا طوایفی چون: آتروپاتگان که به>آذرابادگان>آذربایگان و نهایتاً به آذربایجان صیقل یافت/، ویا شهر: گندوپارس>گندو هارس>گندهار که به قندهار (نام یکی از شهرهای افغانستان) تبدیل شد/ ویا نام طایفه بابا احمدی در بختیاری که به مرور زمان صیقل یافته و به بامدی تبدیل شد، اشاره کرد. حال این اصطلاح در پسوند نام طایفه محمودصالح، و دیگر قرائن ذکر شده، و همچنین وجود طوایفی با نام ممصالح در بخش شبانکاره بوشهر، ویا استان های فارس و کوهگیلویه بویراحمد، همگی نشان می دهد که نسب و نژاد طایفه محمودصالح به شخص اتابک اردشیر و به دنبال آن، اتابکان شبانکاره پارس باشد.
طبق منابع و نسخ کهن، حکومت اتابکان شبانکاره از _اواسط قرن پنجم ه، ق آغاز وتا اواسط قرن هشتم ه، ق_ به مدت سه قرن طول کشید، که در بخش هایی از فارس و کرمان حکومت کردند. در ذکر نسب اتابکان شبانکاره اکثر مورخان عهدقدیم اتفاق نظر داشتند که، اتابکان شبانکاره از نسل اردشیر بابکان (سرسلسله شاهنشاهی ساسانی) می باشند. نام شبانکاره در پسوند سلسله اتابکان شبانکاره نیز، به دلیل شغل گله داری و کوچ نشینی قبایل تحت نفوذ این اتابکان بود.
wiki: محمود صالح
دانشنامه آزاد فارسی
طایفۀ لر، از طوایف چهارلنگ ایل بختیاری، مرکب از تیره های مختلف، مشتمل بر ۱۵۱۸ خانوار چادرنشین. سردسیر این طایفه در چهل چشمه و فریدن و گرمسیر آنان در اطراف قلعۀ مندزون، از نواحی کوهستانی دزفول و شوشتر واقع است. خوانین موروثی محمودصالح، دست کم از دورۀ صفویه بر این طایفه حکومت دارند. مشهورترین فرد این خاندان، علی مردان خان بختیاری فرزند حیدرآقا محمودصالح بختیاری است که پس از قتل نادرشاه، از مدعیان سلطنت ایران شد و چند سال به اتفاق کریم خان زند، بر قسمتی از جنوب و مرکز ایران حکومت کرد. ابدال خان بختیاری، عموزاده و داماد علی مردان خان، پس از سال ها حکومت سرانجام به دست آقامحمدخان قاجار کشته شد. محمدحسین خان پسر ابدال خان و نوادۀ علی مردان خان، جد خوانین متأخر محمودصالح است. اینان تا انقراض نظام ایلخانی گری بختیاری، بر مقام خود باقی بودند.
wikijoo: محمود_صالح
پیشنهاد کاربران
( احمد. محمد علی. غلام. صالح . اسحاق. محمد صالح ) پسران حاجی اسفندیار پسر کی جمال الدین پسر عبدالعزیز خان پسر تاج الدین امیر قنبر *تاجمیر خان*پسر کلا رستم آقاسی *الله وردی*پسر شاهمنصور خان بختیاروند ایلخان *شامصیر*پسر خلیل خان ایل بیگی بختیاروند ایلخان پسر جهانگیر خان بختیاروند ایلخان *طهماسب قلی. پیلتن *
تیره صالح حاجی خلیلی *سالاجی*
تیره نوروز احمد علی خلیلی
تش رستم وند خلیلی
تش محمد علی وند
تیره محمد صالح خلیلی
طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند *بختیاروند *
صالح خان پسر عالی ور مهمد*محمود *
پسر عالی ویسی پسر تاج الدین امیر قنبر
پسر کلا رستم آقاسی بختیاروند
تیره مهمدوند خلیلی
تیره صالح حاجی خلیلی *سالاجی*
تیره نوروز احمد علی خلیلی
تش رستم وند خلیلی
تش محمد علی وند
تیره محمد صالح خلیلی
طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند *بختیاروند *
صالح خان پسر عالی ور مهمد*محمود *
پسر عالی ویسی پسر تاج الدین امیر قنبر
پسر کلا رستم آقاسی بختیاروند
تیره مهمدوند خلیلی
محمود صالح یکی از طوایف ایل چهارلنگ می باشد
مشتمل بر 1. ممصالح 2ممزایی3. عمله جات4. آرپناهی5. کتکی. 6. سادات شاه قطب الدین عبدالله. 6. . . .
1. ممصالح مشتمل بر
اولاد حاجی بابا خان
اولاد القاص آقا یا آورش
اولاد عالی پسر داوود یا عالی دویت
اولاد جلال الدین محمد یا منجلاردین
اولاد یادگار یا آدگار
اولاد قلی
اولاد کافلی
مشتمل بر 1. ممصالح 2ممزایی3. عمله جات4. آرپناهی5. کتکی. 6. سادات شاه قطب الدین عبدالله. 6. . . .
1. ممصالح مشتمل بر
اولاد حاجی بابا خان
اولاد القاص آقا یا آورش
اولاد عالی پسر داوود یا عالی دویت
اولاد جلال الدین محمد یا منجلاردین
اولاد یادگار یا آدگار
اولاد قلی
اولاد کافلی
ممصالح بر چهار قسم میباشد
۱. محمدصالح:عبارت است از طوایف
* خوانین شامل. شجاع پور. نصیروند. مردانوند. الله یاری و چند تیره دیگر
۲. ایموم صالح:عبارت است از طوایف مومزایی
*جیله:هلیل. ایسپره. نثاروند. چهارپروند
*محمدحسن:فرخ وند. دره بالایی. داودوند. جمالوند
*سه قمه:گشول. استادممزایی. خانباوا
۳. محمودصالحی:عبارت است از تیره های
*آل دویت. اورش. قلی. کافلی. محمدجلال الدین. یادگار
۴. بدرصالح:عبارت است از تیره ها و تش های طایفه بدرفته
بطورکل به تمام طوایف بالا ممصالح باب گفته میشود.
که در سالیان دور محمود به محمد پیوست
و بدر به ایموم پیوست.
سایر طوایف که به ایل ممصالح باب پیوستند عبارت است از طوایف
دودانگه
برون
باوا
شیخ سلیمان احمد که ب ایموم صالحه یا مومزای پیوست
و طوایف
ارپناهی
کتکی
موزرمی
شیخ برهان عالی
گورویی
پیر وسید
که به محمدصالح پیوست. تمام طوایفی که به محمد و ایموم پیوستند به دلایل جنگهای درون طایفه ای و یا اختلافات داخلی یا دیگر مسائل بوده. بطورمثال طایفه ارجمند برون اصالتا کیان ارثی هستند و یا گورویی اصالتا دیناران باب هستند که به دلایلی مجبور به ترک دیار و طایفه سرمنشا خودشده اند.
۱. محمدصالح:عبارت است از طوایف
* خوانین شامل. شجاع پور. نصیروند. مردانوند. الله یاری و چند تیره دیگر
۲. ایموم صالح:عبارت است از طوایف مومزایی
*جیله:هلیل. ایسپره. نثاروند. چهارپروند
*محمدحسن:فرخ وند. دره بالایی. داودوند. جمالوند
*سه قمه:گشول. استادممزایی. خانباوا
۳. محمودصالحی:عبارت است از تیره های
*آل دویت. اورش. قلی. کافلی. محمدجلال الدین. یادگار
۴. بدرصالح:عبارت است از تیره ها و تش های طایفه بدرفته
بطورکل به تمام طوایف بالا ممصالح باب گفته میشود.
که در سالیان دور محمود به محمد پیوست
و بدر به ایموم پیوست.
سایر طوایف که به ایل ممصالح باب پیوستند عبارت است از طوایف
دودانگه
برون
باوا
شیخ سلیمان احمد که ب ایموم صالحه یا مومزای پیوست
و طوایف
ارپناهی
کتکی
موزرمی
شیخ برهان عالی
گورویی
پیر وسید
که به محمدصالح پیوست. تمام طوایفی که به محمد و ایموم پیوستند به دلایل جنگهای درون طایفه ای و یا اختلافات داخلی یا دیگر مسائل بوده. بطورمثال طایفه ارجمند برون اصالتا کیان ارثی هستند و یا گورویی اصالتا دیناران باب هستند که به دلایلی مجبور به ترک دیار و طایفه سرمنشا خودشده اند.
جناب صالحی تا حدودی درمورد ایل محمود صالح درست فرمایش کردند اما نکاتی رو اشتباه درج نمودن.
ایل محمودصالح همگی از نسل شخصی بنام اردشیر میباشد که دین زرتشت داشتند. اردشیر حاکم ایالت لربزرگ بود . در دوران اردشیر امام موسی بن جعفر طی مسافرتی که به بلاد بختیاری داشتند دو شب مهمان حاکم لربزرگ ینی اردشیر بود و اردشیربدلیل ارادتی که به امام پیدا کرده بود نام خود را از اردشیربه صالح تعغیر داد.
به روایتی
∆∆صالح دو همسر داشت
از زن اول صاحب دو فرزند بانامهای محمود و محمد شد.
از زن دوم صاحب دو فرزند با نامهای مومن ( مومزا ) و بدر شد .
1محمود فرزند بزرگ خانواده صالح بود که شامل تیره ها و تش های کنونی خوانین مردانی. کرمی . نصیری. ساعدی . شجاع پور. الهیاری. کرمپور. چراغی و . . . میشود.
2محمد چهارپسربانامهای ۱. ال دویت ۲. اورش. و ۳قلی۴کافلی
و دوفرزندخانده فرزندبا نامهای محمدجلال الدین. یادگار که به این طایفه اضافه شد و محمدصالح خوانده شد.
3مومن صالح یا ( مومزا ) :سه فر زند با نامهای جیله. محمدحسن و سقومه و یک فرزند خوانده به نام دودانگه بود. که شامل ۱۱ طایفه اصلی با نامهای ۱هلیل ۲. ایسپره ۳. نثاروند۴. فرخوند۵. جمالوند۶. دره بالایی۷داودوند. ۸گشول۹. اوستادممزایی. ۱۰خان بابا. ۱۱دودانگه
4بدر صالح؛شامل تیره ها و تش های طایفه بدرفته میباشد .
محمد با محمود متحد شد و یک شاخه را تشکیل داد.
و بدر با مومزا متحد شد و یک شاخه راتشکیل داد.
در دوران زندیه و افشاریه طوایفی به دلایلی طوایفی به محمود و مومزا اضافه و وابسته شد
طوایف ۱ آرپناهی۲کتکی۳موزرمنی۴مشایخ برهان والی۵سید۶گورویی به محمود اضافه شد.
طوایف ۱هارونی۲برون۳پیرشاه قطب الدین۴مشایخ سلیمان احمد۵باوا به مومزا اضافه و وابسته شد.
به روایت دیگر صالح پدر محمود
و محمود سه فرزند از دو زن با نامهای محمد . مومن و بدر داشته
ایل چهارلنگ شامل چهار شاخه میباشد
۱صالح و کیان ارثی
۲موگویی
۳میئوند
۳زلکی
اردشیر و کیان دو برادر از یک پدرومادر
اردشیر ( صالح )
کیان ( کیان ارثی )
ایل محمودصالح همگی از نسل شخصی بنام اردشیر میباشد که دین زرتشت داشتند. اردشیر حاکم ایالت لربزرگ بود . در دوران اردشیر امام موسی بن جعفر طی مسافرتی که به بلاد بختیاری داشتند دو شب مهمان حاکم لربزرگ ینی اردشیر بود و اردشیربدلیل ارادتی که به امام پیدا کرده بود نام خود را از اردشیربه صالح تعغیر داد.
به روایتی
∆∆صالح دو همسر داشت
از زن اول صاحب دو فرزند بانامهای محمود و محمد شد.
از زن دوم صاحب دو فرزند با نامهای مومن ( مومزا ) و بدر شد .
1محمود فرزند بزرگ خانواده صالح بود که شامل تیره ها و تش های کنونی خوانین مردانی. کرمی . نصیری. ساعدی . شجاع پور. الهیاری. کرمپور. چراغی و . . . میشود.
2محمد چهارپسربانامهای ۱. ال دویت ۲. اورش. و ۳قلی۴کافلی
و دوفرزندخانده فرزندبا نامهای محمدجلال الدین. یادگار که به این طایفه اضافه شد و محمدصالح خوانده شد.
3مومن صالح یا ( مومزا ) :سه فر زند با نامهای جیله. محمدحسن و سقومه و یک فرزند خوانده به نام دودانگه بود. که شامل ۱۱ طایفه اصلی با نامهای ۱هلیل ۲. ایسپره ۳. نثاروند۴. فرخوند۵. جمالوند۶. دره بالایی۷داودوند. ۸گشول۹. اوستادممزایی. ۱۰خان بابا. ۱۱دودانگه
4بدر صالح؛شامل تیره ها و تش های طایفه بدرفته میباشد .
محمد با محمود متحد شد و یک شاخه را تشکیل داد.
و بدر با مومزا متحد شد و یک شاخه راتشکیل داد.
در دوران زندیه و افشاریه طوایفی به دلایلی طوایفی به محمود و مومزا اضافه و وابسته شد
طوایف ۱ آرپناهی۲کتکی۳موزرمنی۴مشایخ برهان والی۵سید۶گورویی به محمود اضافه شد.
طوایف ۱هارونی۲برون۳پیرشاه قطب الدین۴مشایخ سلیمان احمد۵باوا به مومزا اضافه و وابسته شد.
به روایت دیگر صالح پدر محمود
و محمود سه فرزند از دو زن با نامهای محمد . مومن و بدر داشته
ایل چهارلنگ شامل چهار شاخه میباشد
۱صالح و کیان ارثی
۲موگویی
۳میئوند
۳زلکی
اردشیر و کیان دو برادر از یک پدرومادر
اردشیر ( صالح )
کیان ( کیان ارثی )
ممصالح شامل 7 تیره اصلی می باشد.
1 خوانین اولاد حاجی باباخان و ابدال خان
2 اورش
3 آل دویت
4 آدگار
5 ممجلاردین
6قلی
7کافلی
1 خوانین اولاد حاجی باباخان و ابدال خان
2 اورش
3 آل دویت
4 آدگار
5 ممجلاردین
6قلی
7کافلی
کلمات دیگر: