دوربینی
فارسی به انگلیسی
far-sightedness
مترادف و متضاد
مرض دوربینی، دوربینی
مرض دوربینی، دوربینی
فرهنگ فارسی
۱ - دیدن اشیائ دور مقابل نزدیک بینی ۲ - عاقبت اندیشی .
نوعی اختلال در شکست نور که در آن پرتوهای موازی نور در کانونی واقع در پشت شبکیه تلاقی میکنند
لغت نامه دهخدا
دوربینی. ( حامص مرکب ) صفت و حالت دوربین. دیدن موجودات از فاصله دور. دیدن دور بهتر از نزدیک. || مآل اندیشی و عاقبت اندیشی و بصیرت.( ناظم الاطباء ). صفت و حالت دوراندیش. دوراندیشی. آخربینی. تدبیر درکارها. ( یادداشت مؤلف ) :
تو از شهامت و کیاست و دوربینی و فراست او خبر نداری. ( سندبادنامه ص 289 ). و بسا زیرک و دانا که ازدوربینی در کارهای صعب افتاده اند. ( سندبادنامه ص 309 ).
چاهی آنگاه سرگشاده به پیش
چون ندیدی به دوربینی خویش.
تو از شهامت و کیاست و دوربینی و فراست او خبر نداری. ( سندبادنامه ص 289 ). و بسا زیرک و دانا که ازدوربینی در کارهای صعب افتاده اند. ( سندبادنامه ص 309 ).
چاهی آنگاه سرگشاده به پیش
چون ندیدی به دوربینی خویش.
نظامی.
رجوع به دوربین شود.فرهنگ عمید
۱. دیدن از دور.
۲. (پزشکی ) حالت چشم که دور را بهتر از نزدیک ببیند.
۳. [مجاز] دوراندیشی.
۲. (پزشکی ) حالت چشم که دور را بهتر از نزدیک ببیند.
۳. [مجاز] دوراندیشی.
دانشنامه عمومی
دوربینی (به انگلیسی: Hyperopia) یکی از عیوب انکساری چشم و به معنی این است که چشم بیمار در دیدن اشیای نزدیک دچار اشکال باشد.
دورلند فرهنگ پزشکی. تهران
حدود ۲۵٪ افراد جامعه دچار این مشکل می شوند و این افراد اشیا دور را بهتر از اشیا نزدیک میبینند.
دوربینی اغلب به دلیل کم بودن تحدب قرنیه چشم یا کوچکتر بودن کرهٔ چشم این افراد نسل به حالت عادی بوده که نقطه کانونی عدسی روی شبکیه قرار نمی گیرد و در پشت آن تشکیل می شود.وفرد مجبوراست سرش را از اجسام دور کرده تا تصویر روی شبکیه بیفتد
شیوع دوربینی از نزدیک بینی کمتر است. دوربینی در اغلب موارد ارثی است. در دوران سالمندی ما بیماری پیرچشمی را داریم که در بعضی موارد با دوربینی اشتباه گرفته می شود ولی پیرچشمی هم توانایی دید نزدیک و هم دید دور مختل می شود. پیرچشمی به علت کاهش دامنه تطابق در نتیجه تغییرات ناشی از پیری در عدسی چشم رخ می دهد.بسیاری از بچه ها با دوربینی متولد می شوند و بعضی آن را مدتی پس از تولد دچار می شوند.
دورلند فرهنگ پزشکی. تهران
حدود ۲۵٪ افراد جامعه دچار این مشکل می شوند و این افراد اشیا دور را بهتر از اشیا نزدیک میبینند.
دوربینی اغلب به دلیل کم بودن تحدب قرنیه چشم یا کوچکتر بودن کرهٔ چشم این افراد نسل به حالت عادی بوده که نقطه کانونی عدسی روی شبکیه قرار نمی گیرد و در پشت آن تشکیل می شود.وفرد مجبوراست سرش را از اجسام دور کرده تا تصویر روی شبکیه بیفتد
شیوع دوربینی از نزدیک بینی کمتر است. دوربینی در اغلب موارد ارثی است. در دوران سالمندی ما بیماری پیرچشمی را داریم که در بعضی موارد با دوربینی اشتباه گرفته می شود ولی پیرچشمی هم توانایی دید نزدیک و هم دید دور مختل می شود. پیرچشمی به علت کاهش دامنه تطابق در نتیجه تغییرات ناشی از پیری در عدسی چشم رخ می دهد.بسیاری از بچه ها با دوربینی متولد می شوند و بعضی آن را مدتی پس از تولد دچار می شوند.
wiki: دوربینی
دوربینی (ابهام زدایی). دوربینی می تواند به موارد زیر اطلاق شود:
دوربینی یکی از عیوب انکساری چشم
دوربینی به معنی منسوب به دوربین
آقای دوربینی، فردی ایرانی که همواره به دنبال شرکت در مراسم دولتی رسمی ست تا در تلویزیون نمایش داده شود
خجالت از دوربین یا خجالت از دوربین
دوربینی یکی از عیوب انکساری چشم
دوربینی به معنی منسوب به دوربین
آقای دوربینی، فردی ایرانی که همواره به دنبال شرکت در مراسم دولتی رسمی ست تا در تلویزیون نمایش داده شود
خجالت از دوربین یا خجالت از دوربین
wiki: دوربینی (ابهام زدایی)
دانشنامه آزاد فارسی
دوربینی (hypermetropia)
نوعی اختلال دید. در این اختلال فرد اشیای دور را به وضوح می بیند، ولی اشیای نزدیک را به خوبی نمی بیند. این اختلال ناشی از عدم برگشت عدسی چشم به حالت مدور عادی خود یا کم قطر بودن بیش از حد کرۀ چشم است. در هر دو حالت، تصویر پشت شبکیه تشکیل می شود. دوربینی را با عینک هایی که عدسی همگرا دارند و مثل ذره بین عمل می کنند، اصلاح می کنند.
نوعی اختلال دید. در این اختلال فرد اشیای دور را به وضوح می بیند، ولی اشیای نزدیک را به خوبی نمی بیند. این اختلال ناشی از عدم برگشت عدسی چشم به حالت مدور عادی خود یا کم قطر بودن بیش از حد کرۀ چشم است. در هر دو حالت، تصویر پشت شبکیه تشکیل می شود. دوربینی را با عینک هایی که عدسی همگرا دارند و مثل ذره بین عمل می کنند، اصلاح می کنند.
wikijoo: دوربینی
فرهنگستان زبان و ادب
{hyperopia} [پزشکی] نوعی اختلال در شکست نور که در آن پرتوهای موازی نور در کانونی واقع در پشت شبکیه تلاقی می کنند
کلمات دیگر: