مترادف دوربین : تلسکوپ
دوربین
مترادف دوربین : تلسکوپ
فارسی به انگلیسی
far-sighted, presbyopic, field-glass, opera-glass
glasses, spyglass
مترادف و متضاد
دوربین، دوربین یا جعبه عکاسی
دوربین، عاقبت اندیش
تلسکوپ
فرهنگ فارسی
۱ - ( صفت ) آنکه دور را بیند مقابل نزدیک بین . ۲ - چشمی که دور را بیند مقابل نزدیک بین . ۳ - عاقبت اندیش . ۴ - ( اسم ) دستگاهی که برای روئ یت اجسام دور ( رصد کردن ستارگان یا روئ یت مناظر زمین ) بکار رود . یا دور بین عکاسی دستگاهی که برای ایجاد تصویر واضح از شئ یا شخص بکار رود . کلیه دستگاههای عکس برداری مشتملند بر : ۱ - عدسی که تصویر را تشکیل میدهد . ۲ - اطاق تاریک که عدسی در آن نصب شده . ۳ - شاسی یا قرقره های فیلم که صفحه حساس روی آن قرار گیرد . ۴ - دریچه نور که برای تنظیم و تغییر زمان عکس برداری بکار میرود . ۵ - پایه که دستگاه روی آن بطور ثابت نصب میشود . یا دوربین نجومی دوربین آسمانی دستگاهی است که برای مشاهده اجرام فلکی و ستارگان آسمان بکار میرود . یا عینک دوربین عینکی که بوسیله آن نقاط نسبتا دور واضح دیده شود .
فرهنگ معین
(اِ. ) نوعی وسیله برای گرفتن عکس یا فیلم برداری یا دیدن اجسام دور.
۱ - (ص فا. ) عاقبت اندیش . ۲ - نوعی بیماری چشم که شخص دور را بهتر می بیند.
۱ - (ص فا. ) عاقبت اندیش . ۲ - نوعی بیماری چشم که شخص دور را بهتر می بیند.
(اِ.) نوعی وسیله برای گرفتن عکس یا فیلم برداری یا دیدن اجسام دور.
1 - (ص فا.) عاقبت اندیش . 2 - نوعی بیماری چشم که شخص دور را بهتر می بیند.
لغت نامه دهخدا
دوربین.( نف مرکب ) کسی که از دور خوب می بیند. ( ناظم الاطباء ). دوربیننده. که قدرت دیدن دوردست را دارد. که اشیاءیا اشخاص دوردست را تواند دیدن. که دید چشم و نیروی بینائی قوی برای دیدن فاصله دور دارد :
دیرخواب و زودخیز و تیزسیر و دوربین
خوش عنان و کش خرام و پاکزاد و نیکخوی.
لیک از اشتر نبیند غیرپشم.
که نبود زمن دوربین تر کسی.
که جنگاوران از سپه برگزین
دلیران نیزه ور دوربین.
نباشد چنو نامدار و سوار.
بدیدمش آهسته گرد و سوار.
گرچه پشم اند هر دو، هرگز بوده ست
سوی تو ای دوربین پلاس چو پرنون.
و ز بر آن خوابگاه طارم پیری مسن
همچو امل دوربین همچو اجل جان ستان.
مایه چون کم بود چنین باشد.
درجمال خویش حیران کرده ای.
که روشن دل و دوربین دیده داشت.
نکارند در هیچ دل تخم کین.
در قعر چاهم از نظر دوربین خویش.
دیرخواب و زودخیز و تیزسیر و دوربین
خوش عنان و کش خرام و پاکزاد و نیکخوی.
منوچهری.
طرفه کور دوربین تیزچشم لیک از اشتر نبیند غیرپشم.
مولوی.
چنین گفت پیش زغن کرکسی که نبود زمن دوربین تر کسی.
سعدی ( بوستان ).
|| مقابل نزدیک بین. کسی که دور را بهتر از نزدیک می بیند. چشمی که دور را بهتر از نزدیک می بیند. || دوراندیش و عاقل و بابصیرت و مطلع و باادراک و زیرک و خردمندو هوشیار و بافراست. ( ناظم الاطباء ). عاقل و دوراندیش. ( آنندراج ). عاقبت اندیش. لطیف. ( ترجمان القرآن ) ( دهار ). آنکه به عاقبت کار اندیشد. مآل اندیش. آخربین. عاقبت اندیش. مآل بین. ( یادداشت مؤلف ) : که جنگاوران از سپه برگزین
دلیران نیزه ور دوربین.
فردوسی.
یکی دوربین مرد جویای کارنباشد چنو نامدار و سوار.
فردوسی.
یکی دوربین مرد جویای کاربدیدمش آهسته گرد و سوار.
فردوسی.
می داند [ منوچهربن قابوس ] روز پدرم [ محمود ]به پایان آمده است جانب خویشتن را خواهد که با ما استوار کند که مردی زیرک و پیر دوربین است. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 131 ).گرچه پشم اند هر دو، هرگز بوده ست
سوی تو ای دوربین پلاس چو پرنون.
ناصرخسرو.
انبوهی یاران که دوربین و کاردان نباشند عین مضرت است. ( کلیله و دمنه ).و ز بر آن خوابگاه طارم پیری مسن
همچو امل دوربین همچو اجل جان ستان.
؟
صاحب مایه دوربین باشدمایه چون کم بود چنین باشد.
نظامی.
چشم عقل دوربین را روز و شب درجمال خویش حیران کرده ای.
عطار.
فریدون وزیری پسندیده داشت که روشن دل و دوربین دیده داشت.
سعدی ( بوستان ).
نصیحت شنو مردم دوربین نکارند در هیچ دل تخم کین.
سعدی ( بوستان ).
در وادیی که رو به قفا می روند خلق در قعر چاهم از نظر دوربین خویش.
صائب.
دلهام ؛ مرد رسا و دوربین. دلمز؛ مرد توانا و دوربین. ( منتهی الارب ). || ( اِ مرکب ) آلتی متعلق به ابصار که بزرگ می کند و نزدیک می نماید چیزهای دور را و اختراع این آلت در سده هفدهم میلادی شد و به واسطه آن انقلاب بزرگی در علم هیأت پدید آمد. ( ناظم الاطباء ). نوعی از عینک که بدان چیز دور را به آسانی توان دید. چیزی باشد که احوال دریا را ناخدا بدان معلوم کند و برای استعلام لشکر بیگانه هم بکار آید. ( آنندراج ). نظاره. ( المنجد ). اسباب بصری برای رؤیت نسبتاً واضح اشیاء دور یا به عبارت رایج برای بزرگتر و نزدیکتر نشان دادن اشیاء دور ازآنچه با چشم غیر مسلح دیده می شوند. دو جزء اساسی هردوربین عبارت است از نقشگیر، که نور را گرد آورد و متمرکز کند و دیدگر که تصویر حاصل از نقشگیر را بزرگ می کند. دوربین را به نجومی و زمینی تقسیم می کنند، دوربین نجومی همان تلسکوپ است که برای بررسی اشیاء بسیار دور ( مانند ستارگان ) بکار می روند و فواید دیگر نیز دارند. تصاویر حاصل ازآنها معکوس است ، ولی این امر مخل به استفاده از آنها نیست. بر خلاف در رؤیت اشیاء زمینی مطلوب آن است که منظره عادی آنها محفوظ بماند و لهذا این دوربینهاچنان تعبیه شده اند که تصویر حاصل از آنها مستقیم باشد. قدیمترین نوع دوربین زمینی دوربین گالیله است که نقشگیرش یک عدسی محدب و دیدگرش یک عدسی مقعر است. این دوربین را گالیله برای رصد آسمان ساخت و چهار قمربزرگ مشتری را با آن کشف کرد ولی امروزه به عنوان دوربین زمینی از آن استفاده می شود. دوربین انواع دیگری نیز دارد، مانند دوربین دوچشمی و دوربین یک چشمی و دوربین عکاسی. ( از دایرة المعارف فارسی ).فرهنگ عمید
۱. وسیله ای مرکب از یک یا دو لوله و عدسی که با آن جاها و چیزهایی را که در مسافت دور باشد می بینند. &delta، در قرن ۱۷ میلادی اختراع شده.
۲. (اسم، صفت فاعلی ) [مقابلِ نزدیک بین] (پزشکی ) کسی که چشمش دور را بهتر از نزدیک ببیند.
۳. (عکاسی ) دوربین عکاسی.
۴. (اسم، صفت فاعلی ) [قدیمی، مجاز] دوراندیش، خردمند.
* دوربین عکاسی: (عکاسی ) دستگاهی که با آن از اشخاص و اشیا و مناظر عکس برداری می کنند.
* دوربین نجومی: (نجوم ) دوربین بسیاربزرگ که با آن ستارگان را می بینند، تلسکوپ.
۲. (اسم، صفت فاعلی ) [مقابلِ نزدیک بین] (پزشکی ) کسی که چشمش دور را بهتر از نزدیک ببیند.
۳. (عکاسی ) دوربین عکاسی.
۴. (اسم، صفت فاعلی ) [قدیمی، مجاز] دوراندیش، خردمند.
* دوربین عکاسی: (عکاسی ) دستگاهی که با آن از اشخاص و اشیا و مناظر عکس برداری می کنند.
* دوربین نجومی: (نجوم ) دوربین بسیاربزرگ که با آن ستارگان را می بینند، تلسکوپ.
۱. وسیلهای مرکب از یک یا دو لوله و عدسی که با آن جاها و چیزهایی را که در مسافت دور باشد میبینند. Δ در قرن ۱۷ میلادی اختراع شده.
۲. (اسم، صفت فاعلی) [مقابلِ نزدیکبین] (پزشکی) کسی که چشمش دور را بهتر از نزدیک ببیند.
۳. (عکاسی) دوربین عکاسی.
۴. (اسم، صفت فاعلی) [قدیمی، مجاز] دوراندیش؛ خردمند.
〈 دوربین عکاسی: (عکاسی) دستگاهی که با آن از اشخاص و اشیا و مناظر عکسبرداری میکنند.
〈 دوربین نجومی: (نجوم) دوربین بسیاربزرگ که با آن ستارگان را میبینند؛ تلسکوپ.
دانشنامه عمومی
دوربین وسیله ای است که تصاویر را ضبط می کند. تصاویر می توانند در خود حافظهٔ دوربین یا مکان دیگری ذخیره شوند. این تصاویر می توانند تصاویر ثابت یا تصاویر متحرک، مانند ویدئو یا فیلم باشند. سیستم ضبط تصویر در دوربین ها، اساساً در دو نوع آنالوگ و دیجیتال هستند. دوربین های آنالوگ تصاویر را بر روی نگاتیو ثبت می کنند در حالی که در دوربین های دیجیتال، تصاویر روی کارت های حافظه دیجیتال ذخیره می شود. امروزه دوربین های دیجیتال کاربرد بسیار گسترده ای پیدا کرده اند و کمتر از دوربینهای آنالوگ استفاده می شود.
دوربین ها بر اساس مشخصه های مختلفی طبقه بندی می شوند. یک تقسیم بندی بر اساس کاربرد دوربین است که بر آن اساس دوربین ها را می توان تقسیم کرد به دوربین عکاسی، دوربین فیلم برداری، دوربین مداربسته و نظایر آن. تقسیم بندی دیگر بر اساس فناوری به کار گرفته شده در دوربین است که بر آن اساس دوربین ها به دو دسته آنالوگ و دیجیتال تقسیم می شوند.
دوربین ها بر اساس اندازهٔ فیلمشان نیز تقسیم بندی می شوند. فیلم ها ابعاد مختلفی دارند که به طور کلی در سه دستهٔ فیلم قطع کوچک، فیلم قطع متوسط و فیلم قطع بزرگ قرار می گیرند.
قطع دوربین به معنای ابعاد دوربین است. در واقع این ابعاد بر مبنای اندازه ثبت کننده تصویر تعیین شده است. دوربین های عکاسی از لحاظ قطع به سه دسته تقسیم می شوند.
دوربین ها بر اساس مشخصه های مختلفی طبقه بندی می شوند. یک تقسیم بندی بر اساس کاربرد دوربین است که بر آن اساس دوربین ها را می توان تقسیم کرد به دوربین عکاسی، دوربین فیلم برداری، دوربین مداربسته و نظایر آن. تقسیم بندی دیگر بر اساس فناوری به کار گرفته شده در دوربین است که بر آن اساس دوربین ها به دو دسته آنالوگ و دیجیتال تقسیم می شوند.
دوربین ها بر اساس اندازهٔ فیلمشان نیز تقسیم بندی می شوند. فیلم ها ابعاد مختلفی دارند که به طور کلی در سه دستهٔ فیلم قطع کوچک، فیلم قطع متوسط و فیلم قطع بزرگ قرار می گیرند.
قطع دوربین به معنای ابعاد دوربین است. در واقع این ابعاد بر مبنای اندازه ثبت کننده تصویر تعیین شده است. دوربین های عکاسی از لحاظ قطع به سه دسته تقسیم می شوند.
wiki: دوربین
دوربین (ابهام زدایی). دوربین واژه ای است که برای نامیدن چندین گونه از ابزار به کار می رود:
دوربین عکاسی
دوربین فیلمبرداری
دوربین تلویزیون
دوربین ویدئویی
دوربین شکاری (نام های دیگر: دوربین دوچشمی، دوربین ارتشی)
دوربین نقشه برداری
دوربین مساحی
دوربین مهندسی (تئودولیت)
دوربین نجومی (تلسکوپ)
دوربین عکسبرداری هوایی
دوربین مدار بسته
دوربین عکاسی
دوربین فیلمبرداری
دوربین تلویزیون
دوربین ویدئویی
دوربین شکاری (نام های دیگر: دوربین دوچشمی، دوربین ارتشی)
دوربین نقشه برداری
دوربین مساحی
دوربین مهندسی (تئودولیت)
دوربین نجومی (تلسکوپ)
دوربین عکسبرداری هوایی
دوربین مدار بسته
wiki: دوربین (ابهام زدایی)
دوربین (فیلم). دوربین فیلمی به کارگردانی و نویسندگی کامران شیرزاد ساختهٔ سال ۱۳۷۵ است.
رمضان یوسف پور
عباس شیرزادی مرگاری
سیمین پهلوان
علی بابا شریفی
عزیز اله خرم
فاطمه شیرزادی مرگاری
جلال آوند
امیر شاه آبادی
رمضان یوسف پور
عباس شیرزادی مرگاری
سیمین پهلوان
علی بابا شریفی
عزیز اله خرم
فاطمه شیرزادی مرگاری
جلال آوند
امیر شاه آبادی
wiki: دوربین (فیلم)
فرهنگستان زبان و ادب
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] دوربین:به وسیله ای که برای دیدن اشیای دور، یا عکس گرفتن و یا فیلم برداری استفاده می شود، اطلاق می شود.
عنوان دوربین درکلمات معاصران و در باب های صلاة، صوم و حج بهکار رفته است.
نگاه به نامحرم و دوربین
نگاه کردن به بدن و مو ی نامحرم حرام است؛ خواه با چشم غیر مسلح و یا با چشم مسلح، مانند دوربین.
رؤیت هلال و دوربین
ملاک در رؤیت هلال ، دیدن با چشم عادی است؛ بنابر این، رؤیت آن با چشم مسلح، همچون دوربین های قوی کفایت نمی کند؛ لیکن برخی، رؤیت با چشم مسلح را نیزکافی دانسته اند.
احرام و دوربین
...
عنوان دوربین درکلمات معاصران و در باب های صلاة، صوم و حج بهکار رفته است.
نگاه به نامحرم و دوربین
نگاه کردن به بدن و مو ی نامحرم حرام است؛ خواه با چشم غیر مسلح و یا با چشم مسلح، مانند دوربین.
رؤیت هلال و دوربین
ملاک در رؤیت هلال ، دیدن با چشم عادی است؛ بنابر این، رؤیت آن با چشم مسلح، همچون دوربین های قوی کفایت نمی کند؛ لیکن برخی، رؤیت با چشم مسلح را نیزکافی دانسته اند.
احرام و دوربین
...
wikifeqh: دوربین_عکاسی
پیشنهاد کاربران
دوربین روی دست: در این روش، دوربین یا دردست قرار می گیرد یا به بدن فیلمبردار وصل می شود و برای فیلمبرداری فضاهای شبه مستند وخبری و تاثیر گذار به کار می رود. مانند تصویرهای فیلم یا � قاتلین بالفطره� ( اصطلاح سینمایی )
binoculars
بامن باشید
کلمات دیگر: