کلمه جو
صفحه اصلی

کیموس

فارسی به انگلیسی

chyme

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - مواد غذایی موجود در معده که با ترشحات و عصیر معدی آغشته شده . کیموس کم ] بیش حالت مایعی غلیظ را دارد جمع : کیموسات : لبن ( شیر ) ... کیموسها ی بد را براند . ۲ - استحال. طعاماست در معده بعد از هضم بجوهری دیگر که ماده ای غلیظ مایل برنگ زرد باشد .

فرهنگ معین

[ معر. ] (اِ. ) ۱ - مواد غذایی موجود در معده که با ترشحات و عصیر معدی آغشته شده . کیموس کم و بیش حالت مایعی غلیظ را دارد، ج . (ع . ) کیموسات . ۲ - استحالة طعام است در معده - - بعد از هضم - - به جوهری دیگر که ماده ای غلیظ مایل به رنگ زرد باشد.

لغت نامه دهخدا

کیموس.[ ک َ / کی ] ( معرب ، اِ ) غذا در معده قبل از آنکه خون گردد. ( منتهی الارب ). به لغت یونانی به معنی دوباره پخته باشد، و آن دویمین طبخی است که غذا در جگر می یابد. ( برهان ) ( آنندراج ). بعضی از اهل تحقیق نوشته اند که کیموس آنچه نضج می یابد در جگر و عروق ، و آن به صورت رغوه باشد یعنی کف. ( آنندراج ). کشکابی که در معده از هضم غذا پدید آید، و این لفظ در لغت یونانی به معنی عصیر است. ( ناظم الاطباء ). از یونانی خومس به معنی سیال و عصاره ، در اصطلاح پزشکی مواد غذایی موجود در معده که با ترشحات و عصیر معدی آغشته شده . کیموس کم وبیش حالت مایعی غلیظ را دارد. ج ، کیموسات. ( فرهنگ فارسی معین ). در اصطلاح اطباء طعامی است که در معده گوارده باشد پیش از آنکه منتقل گردد و به خون بدل شود. ( از بحر الجواهر، از یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). || استحاله طعام است در معده بعد از هضم به جوهری دیگر که ماده غلیظ مایل به رنگ زرد باشد. ( فرهنگ فارسی معین ). || خلط. ( منتهی الارب ). ماده. ( از یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) : این خوردنی کیموس ردی یا کیموس جید تولید کند یعنی ماده بد یا نیک در بدن. ( مفاتیح العلوم ، از یادداشت مؤلف ). لبن... کیموسهای بد را براند و بیماریهای باریک را منفعت دهد. ( الابنیه چ دانشگاه ص 279 ). و هوای تر، تری اندر تن نگاه دارد... لیکن کیموس بلغمی اندر تن گرد آید و هوای خشک ضد این باشد و کیموس صفراوی اندر تن بسیار گردد. ( ذخیره خوارزمشاهی ، از یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). قرطم... کیموس سوخته را بیارد. ( ذخیره ٔخوارزمشاهی ، از یادداشت ایضاً ). و بیشترین مردمان میوه ها در تابستان و خزان بسیار خورند و اندر تن کیموس پدید آید و گرد آید و اگر زمستان دریابد کیموس بد اندر اندامها و بندگشادها بماند و بفسرد. ( ذخیره خوارزمشاهی ، از یادداشت مؤلف ). || هریک از چهار طبع. ( از یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).

فرهنگ عمید

مایعی غلیظ که پس از فعالیت هضم در معده، آماده تحویل به روده ها می شود.

دانشنامه عمومی

کیموس (به انگلیسی: chyme) مایعی (بین مایع و جامد) است حاصل از غذای نیمه گوارش شده که توسط معده درون اثنی عشر ترشح می شود.
"کیموس" همچنین به مایعی که قبل از عبور از دریچهٔ باب المعده و ورود به اثنی عشر وجود دارد نیز گفته می شود. کیموس حاصل از ته نشینی شیمیایی و مکانیکی قطعات کوچک غذای نیمه گوارش شده است.
با توجه به مقدار و محتوای غذا، معده غذا را در هرجا به کیموس تبدیل می کند. این کار چیزی بین ۴۰ دقیقه تا یکی دو ساعت طول می کشد.
وقتی پی اچ در حدود ۲ است، کیموس خارج شده از معده بسیار اسیدی است. برای افزایش پی اچ، اثنی عشر هورمونی(CCK) ترشح می کند تا کیسهٔ صفرا را منقبض کند و آن هم صفرا که خاصیتی قلیایی دارد را آزاد کند.

دانشنامه آزاد فارسی

کیْموس (chyme)
اصطلاح رایجی برای محتویات معدی. کیموس مایع غلیظ خامه ای شکلی است که از غذای نسبتاً گوارش یافته، اسید کلریدریک، و مجموعه ای از آنزیم ها ساخته می شود. فعالیت ماهیچه ای معده موجب به هم زدن دایم این مایع می شود و ادامه دهندۀ فرآیند هایی مکانیکی است که از دهان شروع می شود. هنگامی که کیموس از معده وارد دوازدهه می شود، به مایع یکنواختی تبدیل شده است که آمادۀ گوارش بیشتر و جذب در رودۀ کوچک است.

پیشنهاد کاربران

کیموس[ اصطلاح طب سنتی ]اخلاط متولده از هضم کبدی است.

در زیست مخلوط حاصل از گوارش را کیموس میگویند


کلمات دیگر: