کلمه جو
صفحه اصلی

معده


مترادف معده : شکنبه، شکمبه، دستگاه گوارش

برابر پارسی : شکم

فارسی به انگلیسی

belly, stomach

stomach


فارسی به عربی

بطن , معدة

عربی به فارسی

يمينه , معده , ميل , اشتها , تحمل کردن


مترادف و متضاد

belly (اسم)
شکم، معده

tummy (اسم)
شکم، معده

stomach (اسم)
بطن، میل، اشتها، معده، سیرابی

venter (اسم)
بطن، معده

breadbasket (اسم)
شکم، معده، سبد نان، ناحیه حاصلخیز

شکنبه، شکمبه، دستگاه‌گوارش


فرهنگ فارسی

کیسه ایست عضلانی غشایی که شبیه به مشک است و از بالا به مری و از پایین به اثناعشر- که اولین قسمت رود. باریک است - اتصال دارد . انتهای فوقانی معده را فم المعده و انتهای تحتانی آنرا باب المعده گویند . ظرفیت معده در حدود یک یا یک لیتر و نیم است . هنگامی که معده خالی است جدارهایش روی هم قرار گرفته و درزیر حجاب جاجز مخفی است و و قتی که معده پراست قسمت مهمی از حفر. شکمی را فرامیگیرد و در اتساع معده ممکنست کنار تحتانی آن به زهار برسد یا درلگن خاصره باشد و معمولا حد تحتانی معده را با تاج استخوان خاصره مقایسه میکنند . طول معده در حدود ۲۵ سانتیمتر است . معده دارای یک قسمت قایم است و در پایین افقی میشود .ت قسمتی از معده در زیر حجاب حاجز بشکل گنبدی قرار دارد که برجستگی بزرگ نامیده میشود . این برجستگی بطرف بالا تا راس قلب میاید و فاصل. آن دو همیشه حجاب حاجز است . بر جستگی بزرگ معده بطور غیر مستقیم بادندهها و فواصل بین دند. چپ مربوط میشود و تا فضای پنجمین دنده میاید و این ناحیه به فضای تروب موسوم است . کبد که در طرف راست شکم است قطع. چپ آن بر روی معده تکیه میکند و قسمتی از سطح قدامی آنرا می پوشاند . باب المعده در طرف راست خط و سط میباشد . ساختمان جدار معده از خارج بداخل بدین ترتیب است : بر روی معده پرد. صفاق قرار دارد .جدار معده بترتیب از سه طبق. عضلانی : مایل و طولی و مدور ساخته شده ( بنابراین طبق. عضلات مدور داخلی تر هستند ) . بر روی طبق. عضلات مدور طبق. تحت مخاطی و بر روی آن مخاط معده است که دارای چین ها و برجستگیهای پستانی شکل است . در روی مخاط معده فرو رفتگیهایی مشاهده میگردد که در عمق این فرو رفتگیها غدد مترشح. معده باز می شوند . ترشحات مخاط معده را شیر. معده یا عصیر معدی گویند . شیر. معده دارای اسید کلریدریک و دو دیاستاز مهم پپسین و پرزور است که اولی بر روی مواد پروتیدی گوشتی و دومی بر روی کازئین شیر تاثیر میکند و آنرا تبدیل به پنیر مینماید و از اینجهت به پنیر مایه نیز موسوم است ( در معد. نوزاد پستانداران مقادیر زیاد پنیرمایه موجود است ) شکمبه . توضیح در تداول گاه بفتح اول تلفظ شود . یا معده تنگ کردن . بسیار چیز خوردن شکم را پر کردن .
آنچه در آن طعام باشد پیش از آنکه در روده ها رود و آن مر انسان را به منزله کرش است مر ستور را . جمع معد .

فرهنگ معین

(مِ دِ ) [ ع . معدة ] (اِ. ) از اعضای داخلی بدن انسان و بعضی از حیوانات که کارش هضم غذا می باشد.

لغت نامه دهخدا

معدة. [ م َ دَ ] (ع ص ) رطبة معدة؛ خرمای تازه . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).


معدة. [ م ُ ع ِدْ دَ ] (ع ص ) تأنیث مُعِدّ. رجوع به معد شود. || (اصطلاح فلسفی ) رجوع به ترکیب علل معده ذیل علل و معدات شود.


معده . [ م ِ دَ / دِ ] (از ع ، اِ) عضو آدمی که طعام در آن قرار یابد و هضم شود. (غیاث ). آلتی به شکل کیسه که غذا پس از عبور از حلق و مری در آن داخل می گردد و شروع به هضم می کند و یمینه نیز گویند و در انسان یک معده بیش وجود ندارد ولی در حیوانات علفخوار ونشخواری چهار معده موجود است . (ناظم الاطباء). حاقنه . ام الطعام . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). در انسان به منزله ٔ کرش یعنی شکنبه در گوسفند باشد. (مفاتیح العلوم خوارزمی ). یکی از اندامهای اصلی دستگاه گوارش که معمولاً کیسه مانند و عضلانی است . یاخته های ترشحی جدار داخلی آن ، شیره های گوارشی را ترشح می کنند. در مهره داران بین مری و دوازدهه (اثناعشر) قرار دارد. در ابتدا و انتهای آن ماهیچه های فعال وجود دارد. از نظر گوارش مواد غذائی دارای دو عمل مکانیکی و شیمیایی است . عمل اول (مکانیکی ) به کمک عضلات و عمل دوم (شیمیائی ) در نتیجه ٔ فعالیت یاخته های ترشحی صورت می گیرد. (فرهنگ اصطلاحات علمی ). قسمت متسعی از لوله ٔ هاضمه در انسان است که میان مری و روده ٔ باریک قرار دارد. شکل وموقعیت معده برحسب مقدارمحتویاتش ، پیشرفت هضم ، قوت عضلات و وضع احشای مجاور متفاوت است . رویهمرفته کیسه ای است عضلانی غشائی و تقریباً به شکل گلابی است که انتهای درشت آن در بالا و رأس آن در پائین و به طرف راست و بالا خم شده است . مدخل معده به مری مربوط است و به نام «فم المعده » و مخرج آن به اثناعشر موسوم است . ظرفیت معده در حدود یک یا یک لیتر و نیم است . هنگامی که معده خالی است جدارهایش روی هم قرار گرفته و در زیر حجاب حاجز مخفی است و وقتی که معده پر است قسمت مهمی از حفره ٔ شکمی رافرامی گیرد و در اتساع معده ممکن است کنار تحتانی آن به زهار برسد یا در لگن خاصره باشد و معمولاً حد تحتانی معده را با تاج استخوان خاصره مقایسه می کنند. طول معده در حدود 25 سانتیمتر است . معده دارای یک قسمت قایم است و در پائین افقی می شود. قسمتی از معده در زیر حجاب حاجز به شکل گنبدی قرار دارد که برجستگی بزرگ نامیده می شود. این برجستگی به طرف بالا تا رأس قلب می آید و فاصله ٔ آن دو همیشه حجاب حاجز است . برجستگی بزرگ معده به طور غیرمستقیم با دنده ها و فواصل بین دنده ای چپ مربوط می شود و تا فضای پنجمین دنده می آیدو این ناحیه به فضای تروب موسوم است . کبد که در طرف راست شکم است قطعه ٔ چپ آن بر روی معده تکیه می کند و قسمتی از سطح قدامی آن را می پوشاند. باب المعده در طرف راست خط وسط می باشد.
معده دو جدار و دو کنار دارد: 1- جدار قدامی که از بالا به حجاب حاجز، جنب چپ ، ریه ، پرده ٔ قلب ، جدار سینه و از ششمین تا نهمین دنده ٔ طرف چپ مربوط است . در بالا و در طرف راست بین جدار قدامی معده و حجاب حاجز، لب چپ کبد فاصله میشود. در طرف چپ سطح قدامی معده ، به طرف چپ و کمی به عقب متوجه و به سپرز مربوط می باشد. تمام این جدار از صفاق پوشیده است . قسمتی از جدار قدامی معده بین کنار تحتانی قفسه ٔ سینه و کنار قدامی کبد و خطی که نهمین غضروف دنده ٔ راست و چپ را بهم وصل می کند، مربوط به جدار شکم و به نام مثلث «لاب » موسوم است . سطح قدامی معده در بالا و چپ مربوط به فضای تروب است این فضا در بالا و طرف راست به قسمت چپ از کنار تحتانی کبد محدود میشود و در بالا و چپ به قلب و در طرف چپ به طحال و در طرف پائین و راست به کنار تحتانی قفسه ٔ سینه محدود است . 2- سطح خلفی که از صفاق پوشیده شده فقط در بالا نزدیک سوراخ کاردیا (فم المعده ) قسمت کوچک مثلثی از سطح خلفی معده به پایه ٔ حجاب حاجز چسبیده است . به قسمت راست این قسمت شریان وارد می شود، این شریان قبلاً از زیر چینی از صفاق می گذرد و در طرف چپ این قسمت بدون صفاق است . سطح خلفی معده در بالا مربوط است به قسمت فوقانی سطح قدامی کلیه چپ ، کپسول فوق کلیوی چپ ، سپرز، شریان سپرز، سطح قدامی پانکراس و در زیر مزوکولون عرضی به چهارمین قسمت اثنا عشر مربوط است . ته معده در بالا و چپ قرار گرفته و مربوط به حجاب حاجز، پرده ٔ جنب ، پرده ٔ قلب و ریه و قلب است . فم المعده در عقب مجاور یازدهمین مهره ٔ پشت و در جلو به محاذات انتهای داخلی هفتمین غضروف دنده است . انتهای تحتانی یعنی قسمت پیلوریک معده ، در جلو به قطعه ٔ چهارضلعی کبد و در عقب به ورید باب و پانکراس مربوط است . جدار معده به ترتیب از سه طبقه ٔ عضلانی مایل و طولی و مدور ساخته شده (بنابراین طبقه ٔ عضلات مدور داخلی تر هستند). بر روی طبقه ٔ عضلات مدور طبقه ٔ تحت مخاطی و بر روی آن مخاط معده است که دارای چین ها و برجستگیهای پستانی شکل است . در روی مخاط معده فرورفتگیها و برجستگیهایی مشاهده می گردد که در عمق این فرورفتگیها غدد مترشحه ٔ معده باز می شوند. ترشحات مخاط معده را شیره ٔ معده یا عصیر معدی گویند.شیره ٔ معده دارای اسید کلریدریک و دو دیاستاز مهم پپسین و پرزور است که اولی بر روی مواد پروتئیدی گوشتی و دومی بر روی کازئین شیر تأثیر می کند و آن را تبدیل به پنیر می نماید و از این جهت به پنیر مایه نیز موسوم است . (در معده ٔ نوزاد پستانداران مقادیر زیاد پنیر مایه موجود است ). باید توجه داشت که معده ٔ گوشت خواران و علف خواران و نیز علف خواران نشخوارکننده و مرغان هریک خاصیتی و شکلی و اجزائی متفاوت و مخصوص بخود دارند. و رجوع به کالبدشناسی توصیفی دکتر مستقیمی صص 498-502 و جواهر التشریح صص 545-550 و لاروس بزرگ شود :
چون مرغش از هوا به سوی ورده
از معده باز تاوه شود نانت .

منجیک (از لغت فرس اسدی چ اقبال ص 474).


حلقوم جوالقی چو ساق موزه است
و آن معده ٔ کافرش چو خم غوزه است .

عسجدی (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).


پر شود معده ترا گر نبود میده ز کشک
خوش کند مغز ترا گر نبود مشک سذاب .

ناصرخسرو.


بنده ٔ بد را خداوندان به تشنه گرسنه
بر عذاب آتش معده همی بریان کنند.

ناصرخسرو.


جگر از بس که هم جگر خورده ست
معده را ذوق آب و نان برخاست .

خاقانی .


انباشت شاه معده ٔ آب روان به خاک
تا کم رسد به مرکز خاکی زیان آب .

خاقانی .


خروش چنگ رامشگر برآمد
بخار می ز معده بر سر آمد.

نظامی .


معده را خو کن بدان ریحان و گل
تا بیابی حکمت قوت رسل .

مولوی .


خوی معده زین که و جو بازکن
خوردن ریحان و گل آغاز کن .

مولوی .


معده ٔ تن سوی کهدان می کشد
معده ٔ دل سوی ریحان می کشد.

مولوی .


معده حلوایی بود حلوا کشد
معده سکبایی بود سکبا کشد.

مولوی .


از معده ٔ خالی چه قوت آید و از دست تهی چه مروت . (گلستان ).
اسیر بند شکم را دو شب نگیرد خواب
شبی ز معده ٔ سنگی شبی ز دلتنگی .

سعدی (کلیات ،گلستان چ فروغی ص 190).


چون شود معده پر، تفاوت نیست
کو ز گندم پر است یا ازجو.

ابن یمین .


معده ای را که در او سنگ همی بگدازد
کی توان کرد چنین معده چنان آسان سیر.

کافی خراسانی (از امثال و حکم ص 1717).


- پرمعده ؛ آنکه معده ٔ او انباشته از غذاست . معده انبار :
ندارند تن پروران آگهی
که پرمعده باشد ز حکمت تهی .

(بوستان ).


و رجوع به ماده ٔ بعد شود.
- معده پر کردن ؛ معده تنگ کردن . (آنندراج ). و رجوع به ترکیب بعد شود.
- معده تنگ کردن ؛ بسیار چیزی خوردن و شکم پر کردن . (برهان ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) :
بجز سنگدل کی کند معده تنگ
چو بیند کسان بر شکم بسته سنگ .

(بوستان ).


- امثال :
معده ٔ جوان سنگ را آب می کند ؛یعنی جوانان گاهی طعام دیرهضم و ناگوار را به آسانی توانند گذرانیدن . (امثال و حکم ص 1717).
معده ٔ لیز و آب هندوانه ! (امثال وحکم ص 1717)؛ دو چیز ضد هم . دو چیز که با یکدیگر سازگار نباشند.

( معدة ) معدة. [ م ُ ع ِدْ دَ ] ( ع ص ) تأنیث مُعِدّ. رجوع به معد شود. || ( اصطلاح فلسفی ) رجوع به ترکیب علل معده ذیل علل و معدات شود.

معدة. [ م َ دَ ] ( ع ص ) رطبة معدة؛ خرمای تازه. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).
معده. [ م ِ دَ / دِ ] ( از ع ، اِ ) عضو آدمی که طعام در آن قرار یابد و هضم شود. ( غیاث ). آلتی به شکل کیسه که غذا پس از عبور از حلق و مری در آن داخل می گردد و شروع به هضم می کند و یمینه نیز گویند و در انسان یک معده بیش وجود ندارد ولی در حیوانات علفخوار ونشخواری چهار معده موجود است. ( ناظم الاطباء ). حاقنه. ام الطعام. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). در انسان به منزله کرش یعنی شکنبه در گوسفند باشد. ( مفاتیح العلوم خوارزمی ). یکی از اندامهای اصلی دستگاه گوارش که معمولاً کیسه مانند و عضلانی است. یاخته های ترشحی جدار داخلی آن ، شیره های گوارشی را ترشح می کنند. در مهره داران بین مری و دوازدهه ( اثناعشر ) قرار دارد. در ابتدا و انتهای آن ماهیچه های فعال وجود دارد. از نظر گوارش مواد غذائی دارای دو عمل مکانیکی و شیمیایی است. عمل اول ( مکانیکی ) به کمک عضلات و عمل دوم ( شیمیائی ) در نتیجه فعالیت یاخته های ترشحی صورت می گیرد. ( فرهنگ اصطلاحات علمی ). قسمت متسعی از لوله هاضمه در انسان است که میان مری و روده باریک قرار دارد. شکل وموقعیت معده برحسب مقدارمحتویاتش ، پیشرفت هضم ، قوت عضلات و وضع احشای مجاور متفاوت است. رویهمرفته کیسه ای است عضلانی غشائی و تقریباً به شکل گلابی است که انتهای درشت آن در بالا و رأس آن در پائین و به طرف راست و بالا خم شده است. مدخل معده به مری مربوط است و به نام «فم المعده » و مخرج آن به اثناعشر موسوم است. ظرفیت معده در حدود یک یا یک لیتر و نیم است. هنگامی که معده خالی است جدارهایش روی هم قرار گرفته و در زیر حجاب حاجز مخفی است و وقتی که معده پر است قسمت مهمی از حفره شکمی رافرامی گیرد و در اتساع معده ممکن است کنار تحتانی آن به زهار برسد یا در لگن خاصره باشد و معمولاً حد تحتانی معده را با تاج استخوان خاصره مقایسه می کنند. طول معده در حدود 25 سانتیمتر است. معده دارای یک قسمت قایم است و در پائین افقی می شود. قسمتی از معده در زیر حجاب حاجز به شکل گنبدی قرار دارد که برجستگی بزرگ نامیده می شود. این برجستگی به طرف بالا تا رأس قلب می آید و فاصله آن دو همیشه حجاب حاجز است. برجستگی بزرگ معده به طور غیرمستقیم با دنده ها و فواصل بین دنده ای چپ مربوط می شود و تا فضای پنجمین دنده می آیدو این ناحیه به فضای تروب موسوم است. کبد که در طرف راست شکم است قطعه چپ آن بر روی معده تکیه می کند و قسمتی از سطح قدامی آن را می پوشاند. باب المعده در طرف راست خط وسط می باشد.

فرهنگ عمید

عضوی کیسه مانند در بدن که غذا در آن انبار و مراحل اولیه هضم انجام می شود.

دانشنامه عمومی

معده عضو توخالی، عضلانی و حجیمی از لوله گوارش است که به شکل لوبیا شکل می باشد که در مرحله دوم گوارش عمل می کند و نقش گوارش شیمیایی را بر عهده دارد. محفظه معده از بالا به مری و از پایین به دوازدهه مربوط می شود.
این عضو در ناحیهٔ هایپوکندریاک چپ و اپی گاستریک قرار دارد و در قسمت قدام به وسیله مهره های ششم تا نهم سینه ای حمایت می شود. معده به دلیل ترشح اسید هیدروکلریدریک و فاکتور ضد کم خونی جزء غدد برون ریز ثانویه محسوب می شود. همچنین به دلیل ترشح گاسترین، گرلین، نوروپپتیدY، سوماتوستاتین، هیستامین و اندوتلین نیز جزء سلول درون ریز محسوب می شود.
معده واژه ای عربی است. در زبان پارسی میانه، از واژه کومیگ (kumig) برای اشاره به این عضو استفاده می شده است.
غذا پس از عبور از مری وارد معده می شود. معده عضوی است عضلانی و چند لایه. به خاطر تولید اسید هیدروکلریک در معده محدوده PH آن بین ۱ تا ۴ است که بستگی به نوع جاندار، غذای درون معده، زمان آن در طول روز و مصرف دارو دارد. اسید معده توسط سلولهای جداری ترشح می شود. هورمون گاسترین، تحریک عصب پاراسمپاتیک (استیل کولین) و هیستامین بر میزان ترشح اسید مؤثر هستند. برخی از سلولهای معده همچنین برای حفاظت از مخاط آن اسید را معکوس ترشح می کنند. فاکتور داخلی نیز در معده ترشح می شود و با اتصال به ویتامین ب۱۲ نقش مهمی در جذب این ویتامین دارد زیرا این ویتامین اول به صورت پروتئین است اسید معده باعث میشود که این ویتامین از پروتئین در آمده و در معده با فاکتور داخلی ترکیب میشود و در بدن جذب می شود.غذا در معده به ذرات کوچکی خرد می شود تا غذا بتواند در روده باریک جذب شود که منظور همان گوارش شیمیایی است.در طول روز حدود ۲ تا ۳ لیتر اسید در معده ترشح می شود که بیشترین مقدار ترشح در غروب است.معده اولین مکان ذخیره موقت غذاست که قابلیت منبسط شدن دارد به طوری که می تواند حدود ۲ تا ۴ لیتر غذا را در خود نگه دارد.

دانشنامه آزاد فارسی

معده (stomach)
اولین حفرهدر دستگاه گوارشجانوران. در پستانداران، کیسه ای عضلانی و دقیقاً زیر پردۀ دیافراگمواقع است. غذا از مریبه آن وارد می شود و در آن جا با اسید و آنزیم های مترشح از دیوارۀ معدههضم می شود. غذا و شیرۀ گوارشی، برای کمک به هضم پروتئین، براثر انقباضات دیوارۀ معده با هم مخلوط می شوند. پس از مدتی، غذای نیمه هضم شده به رودۀ کوچک (ناحیۀ دوازدهه) منتقل می شود. برخی پستانداران گیاه خوارمعدۀ چندقسمتیدارند و در یکی از بخش های آن باکتری هایی یافت می شود که به هضم سلولزکمک می کنند. سنگدانبخشی از معدۀ پرندگاناست.

گویش اصفهانی

تکیه ای: me:de / sardel
طاری: ma:da
طامه ای: me:de
طرقی: ma:da
کشه ای: ma:da
نطنزی: me:de / del


واژه نامه بختیاریکا

گَدِه؛ گَده گیپَو؛ گده هیره؛ سَر سیلَوِه؛ جُق؛ جِقِدُو

پیشنهاد کاربران

معده یا شکم یا دل عضو توخالی ، عضلانی و حجیمی از لوله گوارش است که به شکل لوبیا می باشد که در مرحله دوم گوارش عمل می کند. محفظه معده از بالا به ازوفاگوس و از پایین به اولین بخش دئودنوم مربوط می شود.
محتویات [نمایش]
تقسیم بندی معده [ویرایش]
قعر معده ( Fundus ) : بخشی از معده که در بالای سطحی فرضی ( ساژیتال معدی ) قرار گرفته و از عمق بریدگی قلبی معده می گذرد.
جسم معده ( Corpus )
قسمت پیلوریک معده ( Pyloric part ) : در انتهای این کانال ، اسفنگتر پیلور قرار دارد.
عملکرد [ویرایش]
غذا پس از عبور از مری وارد معده می شود. معده عضوی است عضلانی. به خاطر تولید اسید کلریدریک در معده محدوده ph آن بین ۱ تا ۴ است که بستگی به نوع حیوان، غذای درون معده، زمان آن در طول روز و مصرف دارو دارد. اسید معده توسط سلولهای جداری ترشح می شود. هورمون گاسترین و تحریک عصب سمپاتیک بر میزان ترشح اسید موثر هستند. برخی از سلولهای معده همچنین برای حفاظت مخاط آن موکوس ترشح می کنند. فاکتور داخلی نیز در معده ترشح می شود و با اتصال به وویتامین ب۱۲ نقش مهمی در جذب این ویتامین دارد.
غذا در معده به ذرات کوچکی خرد می شود تا غذا بتواند در روده کوچک جذب شود. در طول روز حدود ۲ تا ۳ لیتر اسید در معده ترشح می شود که بیشترین مقدار ترشح در غروب است.
معده اولین مکان ذخیره موقت غذاست که قابلیت منبسط شدن دارد به طوری که می تواند حدود ۲ تا ۴ لیتر غذا را در خود نگه دارد.
بیماریهای معده [ویرایش]
معده ممکن است منشا مشکلات مختلفی باشد که شایعترین آنها عبارتند از سوء هاضمه، اولسر پپتیک، ریفلاکس، سرطان معده، خونریزی معده و . . . .
نگارخانه [ویرایش]
منابع [ویرایش]
↑ Physiology at MCG 6/6ch2/s6ch2_30
↑ stomach at The Anatomy Lesson by Wesley Norman ( Georgetown University )
Wikipedia contributors, "Stomach, " Wikipedia, The Free Encyclopedia, http://en. wikipedia. org/w/index. php?title=Stomach&oldid=198007957
[نمایش]
ن • ب • و
کالبدشناسی انسان از تنه, هضم: دستگاه گوارش, به غیر از دهان ( TA A05. 3–7, TH H3. 04. 02 - 04, GA 11. 1141 )
[نمایش]
ن • ب • و
کالبدشناسی انسان
در ویکی انبار پرونده هایی دربارهٔ معده موجود است.
[نمایش]
ن • ب • و
کالبدشناسی انسان دستگاه ها و اندام ها
رده ها: معدهاندامدستگاه گوارششکمکالبدشناسی دستگاه گوارش
قس
از لحاظ آناتومی در معده 4 ناحیه قابل تشخیص می باشد. کاردیا ( Cardia ) در محل اتصال به مری ، فوندوس ( fudus ) یا طاق معده ، تنه معده ( Body ) و پیلور ( Pylorus ) یا باب المعده که در محل اتصال معده به دوازدهه قرار دارد. حجم معده در حدود 1. 5 - 1 لیتر می باشد که در برخی افراد تا 4 لیتر هم افزایش می یابد. مخاط معده دارای چینهایی طولی است که صاف شدن این چینها به انبساط معده کمک می کند.
هنگامی که غذا بلعیده می شود، از راه مری داخل معده می شود و برای مدتی در آنجا باقی می ماند. غذا از زمانی که در معده است در معرض فعل و انفعالات فیزیکی و شیمیایی هضم کننده های معده از جمله حرکات معده و اسید و آنزیمها قرار می گیرد. هنگامی که محتویات معده به صورت یک مایع نسبتا غلیظ درآمد، غذا وارد دوازدهه می شود.
عملکرد :
غذا پس از عبور از مری وارد معده می شود. معده عضوی است عضلانی. به خاطر تولید اسید کلریدریک در معده محدوده ph آن بین ۱ تا ۴ است که بستگی به نوع حیوان، غذای درون معده، زمان آن در طول روز و مصرف دارو دارد. اسید معده توسط سلولهای جداری ترشح می شود. هورمون گاسترین و تحریک عصب سمپاتیک بر میزان ترشح اسید موثر هستند. برخی از سلولهای معده همچنین برای حفاظت مخاط آن موکوس ترشح می کنند. فاکتور داخلی نیز در معده ترشح می شود و با اتصال به ویتامین B12 نقش مهمی در جذب این ویتامین دارد.
غذا در معده به ذرات کوچکی خرد می شود تا غذا بتواند در روده کوچک جذب شود. در طول روز حدود ۲ تا ۳ لیتر اسید در معده ترشح می شود که بیشترین مقدار ترشح در غروب است.
معده اولین مکان ذخیره موقت غذاست که قابلیت منبسط شدن دارد به طوری که می تواند حدود ۲ تا ۴ لیتر غذا را در خود نگه دارد.
معده ارگانی است برای تجمع و هضم اولیه مواد غذایی خورده شده. مواد غذایی در معده 4 - 3 ساعت توقف کرده و با ترشحات معده که پس از خوردن غذا به یک لیتر می رسد، مخلوط شده و کیموس نامیده می شود. ضمن تشکیل کیموس معدی ، اسفنکتر کاردیا مانع از برگشت محتویات معده به مری می شود. پس از آماده شدن کیموس معدی ، تحت تاثیر PH اسیدی آن اسفنکتر پیلوریک باز شده و موجب تخلیه محتویات معده به دوازدهه می گردد. به علت اسیدی بودن محتویات معده بروز زخمهای مخاطی در دوازدهه شایع است. از دیگر وظایف معده ترشح آنزیمهای گوارشی ، اسید معده و فاکتور ضد کم خونی است.
بیماریهای معده :
v زخم معده
به معنی آسیب سلولهای پوششی معده است که اسید معده از آن طریق به بافتهای عمقی نفوذ کرده و باعث زخم شدن معده می شود. یکی از علایم زخم معده ، وجود خون در مدفوع است. یکی از راههای درمان زخم معده ، برداشتن قسمت آسیب دیده معده است.
علت های بوجود آمدن زخم معده:
1. میکروب هلیکوباکتر
2. مصرف آنتی بیوتیک هاو آسپرین یا کورتن ها که در دیواره معده بعضی افراد تاثیر مخربی دارد
3. مصرف زیاد ادویه های تند، چای غلیظ یا عادت به الکل.
4. گرفتن رژیم های غذایی غلط.
5. تحریک های عصبی شدید، مشغله فکری، عدم استراحت کافی و فشارهای روحی.
6. گرسنگی های طولانی.
7. عفونت های شدید و سوختگی های شدید.
8. عوامل ژنتیکی و ارثی.
9. مصرف انواع دخانیات.
10. عدم مصرف ویتامین های A, B, C مخصوصا لیموترش، غذاهای فاقد مواد پروتئینی، خوردن غذا های مانده.

میکروب هلیکوباکتر عامل اصلی . . .

این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
گِراپ ( پهلوی: گِرَپ )
کومیک ( پهلوی )
آماش ( سنسکریت: آماشََیَ )
واکسان ( سنسکریت: وَکسَنا )

در پارسی" اروسپر " به معنای معده.

این واژه آریایی است که در سانسکریت به ان گده می گویند

لاپ

گده

یمینه

معده = دستگاه گوارش

گده، گیه ( زبان کردی )

لغت �معده� یک واژه ی پارسی _آریایی ست که در آلمانی der Magen ، سوئدی maage, استونیایی magu, دانمارکی mage واگویش می شود! باید در زبان های ایرانی نیز به دنبال آن گشت مانند سانسکریت، کُردی، سکا ختن، اوستایی، پارسی پهلوی و باستان و. . .

معده واژه ایی اربیه و برابر آن ایناست
āşkombak
kōmik
ōruswar یا ōruspar
معده برا موجودات اهریمنی mūlān
معده گاو و گوسپند aškambak


کلمات دیگر: