مکانیک کلاسیک (به انگلیسی: Classical Mechanics) یا مکانیک نیوتنی، یکی از قدیمی ترین و آشناترین شاخه های فیزیک است. این شاخه با اجسام در حال سکون و حرکت، تحت تأثیر نیروهای داخلی و خارجی سرو کار دارد. قوانین مکانیک کلاسیک بر گستره وسیعی از جهان، از مولکول ها گرفته تا ستارگان (همچنین با تقریب خوبی برای کهکشان ها) و همچنین برای اجسام با سرعت های بسیار پایین (نسبت به سرعت نور) اعمال می شود. برای مقیاس های زیر مولکولی (همانند اتم ها و الکترون ها) یا سطح انرژی های بسیار پایین از مکانیک کوانتومی و برای ابعاد بسیار بزرگ (مانند کهکشان ها و خوشه های کهکشانی) یا سرعت های قابل ملاحظه نسبت به سرعت نور، از نظریه نسبیت عام انیشتین استفاده می شود. برای مکانیک کلاسیک تا کنون سه فرمول بندی نیوتن، لاگرانژ و همیلتون ارائه شده است.
مکانیک لاگرانژی
مکانیک همیلتونی
اثر کوریولیس
رنه دکارت در جریان مخالفت با فلسفه مدرسی به هیچ وجه تنها نبود. آن زمان که دکارت در مدرسه فیزیک می آموخت، حملات متعددی اندیشه های گوناگون سیستم فلسفی ارسطو را هدف قرار می داد. در برابر دیدگاه ارسطویی، اتمیست های سنتی از جمله دموکریتوس، اپیکور و لوکرتیوس در سال های پیش از میلاد مسیح سعی کرده بودند تا رفتار ویژه اجسام را نه بر حسب صورت های جوهری، بلکه بر حسب اندازه، شکل و حرکت اجسام کوچک تری به نام اتم تبیین کنند. اتم هایی که در فضای خالی به حرکت واداشته شده اند. در قرن شانزدهم در باب مکتب اتم گرایی به طور گسترده ای بحث می شد. در اوایل قرن هفدهم، می توان از تعداد قابل توجهی از طرفداران مکتب اتم گرایی از جمله نیکولاس هیل، سباستین باسو، فرانسیس بیکن و گالیلئو گالیله نام برد. پس از این ها، فیزیک دکارتی نقطه پایانی بر این مباحث گذاشت که کاملاً با جهان اتمیست ها بیگانه بود. دکارت اعتقاد به وجود اتم های جدا از هم و فضاهای خالی را، که مشخصه فیزیک اتمیستی بود، کنار گذاشت.
فلسفه طبیعی دکارت با مفهوم جسم آغاز می شود. امتداد، ذات جسم یا جوهر جسمانی است یا آنگونه که در کتاب اصول؛ اصطلاح فنی آن را به کار می گیرد، امتداد صفت اصلی جوهر جسمانی است. از نگاه دکارت، همچون دیگر بزرگان، علم ما به جواهر نه به صورت مستقیم، بلکه از طریق عوارض، صفات و کیفیات آن هاست.
دکارت به حرکات، حالات و اشکال که اجسام می توانند دارای آن ها باشند قائل می گردد. بدین ترتیب، رنگ ها، مزه ها، گرما و سرما در واقع در اجسام وجود ندارند، بلکه آن ها تنها در ذهنی که آن ها را ادراک می کند موجوداند. البته مهم است که بدانیم آن هنگام که دکارت ذات یا جوهر جسم را امتداد انگاشت، قائل به جوهر به آن دقتی که مدرسیان معاصرش قائل بودند، نبود. نزد دکارت، تمام عوارض یک جوهر جسمانی باید به وسیله ذاتشان که همان امتداد است فهمیده شوند. هیچ چیز در جسم وجود ندارد که توسط ویژگی ذاتی امتداد قابل درک نباشد. بدین ترتیب اجسام دکارتی، اجسامی هندسی هستند که در خارج از ذهنی که آن ها را ادراک می کند وجود دارند.
مکانیک لاگرانژی
مکانیک همیلتونی
اثر کوریولیس
رنه دکارت در جریان مخالفت با فلسفه مدرسی به هیچ وجه تنها نبود. آن زمان که دکارت در مدرسه فیزیک می آموخت، حملات متعددی اندیشه های گوناگون سیستم فلسفی ارسطو را هدف قرار می داد. در برابر دیدگاه ارسطویی، اتمیست های سنتی از جمله دموکریتوس، اپیکور و لوکرتیوس در سال های پیش از میلاد مسیح سعی کرده بودند تا رفتار ویژه اجسام را نه بر حسب صورت های جوهری، بلکه بر حسب اندازه، شکل و حرکت اجسام کوچک تری به نام اتم تبیین کنند. اتم هایی که در فضای خالی به حرکت واداشته شده اند. در قرن شانزدهم در باب مکتب اتم گرایی به طور گسترده ای بحث می شد. در اوایل قرن هفدهم، می توان از تعداد قابل توجهی از طرفداران مکتب اتم گرایی از جمله نیکولاس هیل، سباستین باسو، فرانسیس بیکن و گالیلئو گالیله نام برد. پس از این ها، فیزیک دکارتی نقطه پایانی بر این مباحث گذاشت که کاملاً با جهان اتمیست ها بیگانه بود. دکارت اعتقاد به وجود اتم های جدا از هم و فضاهای خالی را، که مشخصه فیزیک اتمیستی بود، کنار گذاشت.
فلسفه طبیعی دکارت با مفهوم جسم آغاز می شود. امتداد، ذات جسم یا جوهر جسمانی است یا آنگونه که در کتاب اصول؛ اصطلاح فنی آن را به کار می گیرد، امتداد صفت اصلی جوهر جسمانی است. از نگاه دکارت، همچون دیگر بزرگان، علم ما به جواهر نه به صورت مستقیم، بلکه از طریق عوارض، صفات و کیفیات آن هاست.
دکارت به حرکات، حالات و اشکال که اجسام می توانند دارای آن ها باشند قائل می گردد. بدین ترتیب، رنگ ها، مزه ها، گرما و سرما در واقع در اجسام وجود ندارند، بلکه آن ها تنها در ذهنی که آن ها را ادراک می کند موجوداند. البته مهم است که بدانیم آن هنگام که دکارت ذات یا جوهر جسم را امتداد انگاشت، قائل به جوهر به آن دقتی که مدرسیان معاصرش قائل بودند، نبود. نزد دکارت، تمام عوارض یک جوهر جسمانی باید به وسیله ذاتشان که همان امتداد است فهمیده شوند. هیچ چیز در جسم وجود ندارد که توسط ویژگی ذاتی امتداد قابل درک نباشد. بدین ترتیب اجسام دکارتی، اجسامی هندسی هستند که در خارج از ذهنی که آن ها را ادراک می کند وجود دارند.
wiki: هربرت گلدشتاین است. ویراست سوم این کتاب با مشارکت جان سافکو و چارلز پول در سال ۲۰۰۱ به چاپ رسیده است.از زمان چاپ در سال ۱۹۵۰ این کتاب همواره از بهترین منابع درسی در مکانیک کلاسیک بوده است و مرجعی استاندارد در مکانیک کلاسیک به شمار می آید.نویسنده اصلی این کتاب، هربرت گلدشتاین، در سال ۲۰۰۵ درگذشت.
هربرت گلدشتاین
جان سافکو
هربرت گلدشتاین
جان سافکو
wiki: مکانیک کلاسیک (کتاب)