مترادف قبا : کسوت، جامه، ردا، لباده
برابر پارسی : جامه، کپاه
long garment open in front worn by men
frock
کسوت
جامه، ردا، لباده
۱. کسوت
۲. جامه، ردا، لباده
فردوسی .
فردوسی .
فردوسی .
فردوسی .
فرخی .
منوچهری .
منوچهری .
ناصرخسرو(چ تقوی ص 82).
ناصرخسرو.
معزی .
خاقانی .
خاقانی .
خاقانی .
خاقانی .
نظامی .
نظامی .
نظامی .
سعدی (بوستان ).
نظام قاری (دیوان ص 25).
نظام قاری (دیوان ص 27).
نظام قاری (دیوان ص 12).
قبا. [ ق َ ] (ع اِ) یک نوع گیاه است . (ناظم الاطباء).
قبا. [ ق َ ] (ع اِمص ) پراکندگی . || پایمالی چیزی را. (ناظم الاطباء).
(معجم البلدان ).
پسر رامی (لغت فرس ص 18).
قبا. [ ق ُ ] (اِخ )(مسجد...) احمدبن یحیی بن جابر گوید: پیشینیان از یاران پیغمبر که به قریه ٔ قبا وارد شدند در آنجا مسجدی ساختند و تا یک سال که قبله ٔ بیت المقدس بود در این مسجد بسوی بیت المقدس نماز میخواندند و چون رسول خدا از مکه به مدینه مهاجرت کرد در این مسجد اقامه ٔ جماعت فرمود. مردم قبا گویند: این مسجدی است که از روز نخست بر اساس تقوی و پرهیزکاری بنیاد شده است و گوینداین مسجد رسول خدا است . این مسجد از آن پس گسترش یافت و بزرگ گردید. عبداﷲبن عمر هرگاه بدین مسجد می آمدبسوی اسطوانه ٔ محلقه که جای نماز رسول خدا است نمازمی گزارد. پیغمبر در مهاجرت به مدینه روزهای دوشنبه و سه شنبه و چهارشنبه و پنجشنبه را در آنجا مانده و جمعه بسوی مدینه حرکت کرد و در مسجد بنی سالم بن عوف نماز جمعه بپا داشت و این نخستین جمعه است که در اسلام بپا داشته شده است . در فضیلت مسجد قبا احادیث فراوانی نقل شده است . (معجم البلدان ). درباره ٔ این مسجد این آیه آمده است : لاتقم فیه ، لمسجد اسس علی التقوی من اول یوم احق ان تقوم فیه ، فیه رجال یحبون ان یتطهروا واﷲ یحب المطهرین . (قرآن 108/9). (الانساب سمعانی ).
قبا.[ ق ُ ] (اِخ ) قُباء. قریه ای است که چاه معروف قُبا در آن واقع است و مسکن بنی عمروبن عوف انصاری میباشد.این ده در دو میلی شهر مدینه و در طرف چپ آن کس که بسوی مکه میرود قرار گرفته است . آثار بناهای بسیاری در آن بچشم میخورد و در آنجا مسجدی است معمور، به نام مسجد تقوی در برابر آن نزهتگاه و فضای خرم و دلکشی است که چاهها و آبهای گوارائی دارد. مسجد ضرار که عوام به ویران کردن آن خود را مأجور می پندارند چنانکه بشاری گفته در اینجا قرار دارد. (معجم البلدان ).
تکیه ای: qevâ
طاری: qevâ
طامه ای: qebâ
طرقی: qobâ
کشه ای: qobâ
نطنزی: qabâ