کلمه جو
صفحه اصلی

کاهن


مترادف کاهن : پیشگو، جادوگر، رمال، ساحر، عراف، غیبگو، فالگو، فالگیر

فارسی به انگلیسی

priestess, priest, votary, jewish priest

Jewish priest


fortune-teller


priest, votary


عربی به فارسی

کشيش , مچتهد , روحاني , کشيشي کردن , کشيش بخش , جانشين , قاءم مقام , نايب مناب , معاون , خليفه


مترادف و متضاد

druid (اسم)
کشیش، فالگیر، کاهن

powwow (اسم)
جادو گر، کاهن، کنفرانس پر تشریفات، مجلس انس پر سروصدا

پیشگو، جادوگر، رمال، ساحر، عراف، غیبگو، فالگو، فالگیر


فرهنگ فارسی

غیب گو، مردروحانی درنزدمصریان قدیم ویهودونصاری
( صفت ) ۱ - فال گیر غیب گو ۲ - روحانی مصریان باستان بابلیان و یهودیان جمع : کهنه .

فرهنگ معین

(هِ ) [ ع . ] (ص . ) ۱ - روحانی مصریان باستان ، بابلیان و یهودیان . ۲ - فال گیر، غیب گو. ج . کَهَنَه .

لغت نامه دهخدا

کاهن. [ هَِ ] ( ع ص ، اِ ) کسی است که خبر دهد از وقایع آینده و ادعای آگاهی بر اسرار و اطلاع از علم الغیب کند. ( تعریفات ). فال گیرنده از آواز جانوران و ساحر و غیب گوی. ( غیاث ). حکم کننده به غیب. ( از اقرب الموارد ) :
هر داستان که آن نه ثنای محمد است
دستان کاهنان شمر آن را نه داستان.
خاقانی.
تاج بر فرق محمد تو نهی
خاک بر تارک کاهن تو کنی.
خاقانی.
در میانشان فتنه و شور افکنم
کاهنان خیره شوند اندر فنم.
مولوی.
|| نزد نصاری و یهود و بت پرستان انجام دهنده مراسم ذبح و قربانی است و چه بسا که مأخوذ از همان معنی حکم به غیب است. ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ عمید

۱. روحانی مسیحی یا یهودی.
۲. روحانی اقوام باستان، مانند بابلیان و مصریان.
۳. (صفت ) [قدیمی] غیب گو.

دانشنامه عمومی

کاهِن (برگرفته از واژه عبری کوهن) یک اصطلاح دینی و مذهبی در دنیای کهن بوده و مترداف با مغان، بغان، آثروان و در دورهٔ ترویج آیین اسلام به معنی آخوند است. تعیین اینکه کدام یک از گروه یاد شده، مقدّم بر سایرین است، مشکل می باشد؛ ولی احتمالاً مُغان و بُغان گروه واحدی بوده و فقط بواسطهٔ تفاوت زبان یا لهجه از یکدیگر انشقاق یافته اند. پیشینهٔ کاهنان به دوران فراعنهٔ مصر مورخ است، اما بعدها این گروه صنفی در هزارهٔ سوم پ.م. در دربار سلاطین میانرودان حضور داشته و به غیب گویی و آینده نگری مشغول بوده اند. یکی از کاهنان معروف در نیمهٔ دوم هزارهٔ سوم پ.م. کاهن بزرگ بروس است.
مغان
بغان
آثروان
خاخام
کشیش
آخوند
کاهنان غیب گو عادة پدیده های طبیعی یا آنچه را از امعاء و احشاء حیوانات قربانی درک می کردند و نشانهٔ وقایعی می پنداشتند یادداشت و ضبط می کردند. یادداشت های بسیاری از قبیل آنچه ذیلاً ذکر می شود محفوظ مانده است. « اگر امعاء و احشاء را کاملاً کیسهٔ صفرا فرا گرفته باشد این علامت سارگون بزرگ است که طبق این علامت به عیلام عزیمت کرده و عیلامیان را مطیع ساخته و محاصره کرده و راه دریافت خواربار و آذوقه را بروی ایشان بسته است.» سخن از سارگون عهد عتیق پادشاه اکد است که در حدود سال ۲۳۰۰ پ.م. می زسته.

کاهن (مسیحیت). کاهن در کلیساهای مسیحی، کسی است که از سوی یک کلیسا یا سازمان مذهبی مجاز است اعمالی نظیر تعلیم باورها، انجام اموری نظیر ازدواج، غسل تعمید یا مجالس ختم، یا ارائهٔ ارشاد معنوی به جامعه را انجام دهد.

دانشنامه آزاد فارسی

کاهِن
در برخی از ادیان، شخصی که واسطه میان انسان و خدا، یا خدایان است و از طریق عبادات و نذور و قربانی ها ارادۀ او را برای بشر آشکار می گرداند. کاهن نمایندۀ جامعه و در امور دینی خبره است و راه و رسم کشف ارادۀ خدا را می داند. در زمان های باستان کاهنان با غیب گویی و الهام خواست الهی را کشف می کردند، و در اعصار بعد با معرفت به شریعت و غور در سنت ها و روایات بدین کار می پرداختند. در جوامع ابتدایی وظیفۀ کاهنی به رئیس خانواده اختصاص داشت و بعدها این وظیفه به پادشاه منتقل شد و در زمان های پس از آن، پادشاه، کاهن را از جانب خود تعیین می کرد. در دین برهمایی کاهنی موروثی شد. کاهنان قدیم مصر نیز سلسله مراتبی مفصل داشتند. در یونان و روم باستان کاهنی به طبقه ای خاص مخصوص نبود ولی بیشتر اشراف مقام کاهنی می یافتند. در دین یهود حضرت موسی این مقام را به خاندان برادرش، هارون، اختصاص داد. در این دین کاهن را کوهن می نامیدند، که وظیفه اش نخست غیب گویی بود و سپس به تعلیم و تفسیر تورات مبدل شد. سموئیل و ارمیا و سلیمان از کاهنان بزرگ یهود بودند. کاهن در ادیان را نباید با کاهن به معنایی که نزد اعراب پیش از اسلام داشت، اشتباه کرد.

گویش مازنی

/kaahan/ نام چشمه ای در روستای انار ور نوشهر

نام چشمه ای در روستای انار ور نوشهر


جدول کلمات

قس, مرد روحانی

پیشنهاد کاربران

عنوانی بود که به روحانیون مصریان باستان و بابلیان داده می شد. این جایگاه از دل جادوگری بیرون آمد. یعنی جادوگران برای یافتن اعتباری دائمی و مقدس در میان مردم، رفته رفته موجودات موهوم غیبی را که تنها خودشان می دیدند، به شکل تندیس ساختند تا مردم هم آنان را ببینند و به آنان احترام بگذارند. سپس برای احترام گذاشتن به آنان قوانینی ساختند و به گونه ای برنامه ریزی کردند و به مردم فهماندند که ارتباط با آن بت ها تنها کار کاهنان است و نه دیگران؛ و تنها آنان قوانین دینی را می¬فهمند و مردم باید آن گونه که کاهنان می خواهند بت ها را پرستش کنند و گرنه گرفتار عذاب خدایان می شوند.

قس

مغان، بغان، آثروان، آخوند، کشیش و . . . . یک شخصیت یا اصطلاح دینی است در مذاهب مختلف. یک روحانی در یک دین

کَندا
سرچشمه:بن دهش ( اوستا ) ، صحاح الفارس

پرژن ( نقد ) : کدبان ( اقای ) علی سیریزی ازیز و ارجمند، مغ و آتروان و آخوند و کشیش هیچ پیوندی با کاهن ندارند هرکدام از آن ها در دانش ترم شناسی واژه ها هاوَند ( معادل ) واژگانی دیگرند پس خواهشمندم واژگان را رمژک ( اشتباه ) بکار نبندید. با سپاس

کاربر ترکستانی ، کاهن یعنی پیشوای دینی است، بنابراین مشمول روحانی ، کشیش ، آخوند و غیرو است.

ترکستانی عزیز ، لغت عزیز یک واژه عربی است و باید با نگارش درست نوشته شود ، ازیز یک شکل نوشتاری غلط و نادرست در دنیای مجازی به کار می رود و به کار گیری چنین نگارش بسیار زشت و دور از اصول آرایه های ادبی است.

قس، پیشگو، جادوگر، رمال، ساحر، عراف، غیبگو، فالگو، فالگیر


کلمات دیگر: