مترادف کشیش : اسقف، پیشوا، روحانی، مطران
کشیش
مترادف کشیش : اسقف، پیشوا، روحانی، مطران
فارسی به انگلیسی
priest
abbé, churchman, clergyman, clergywoman, cleric, divine, druid, ecclesiastic, elder, father, minister, ministrant, officiant, pastor, preacher, priest, shepherd
فارسی به عربی
مترادف و متضاد
اسقف، پیشوا، روحانی، مطران
فرهنگ فارسی
( صفت و اسم ) ۱ - پیشوای دین نصرانیان روحانی مسیحی : ( کشیشان را کشش بینی و کوشش بتعلیم چو من قسیسس دانا ) . ( خاقانی ) ۲ - پیشوای دینی ( بجز اسلام ) .
بانگ کردن .بانگ بر آوردن گاو
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
- کشیش الافعی ؛ آواز پوست افعی نه آواز دهن آن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ).
کشیش. [ ک َ ] ( ع مص ) بانگ کردن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ). بانگ نخستین کردن شتر که کمتر از کتیت است. || بانگ برآوردن آتش زنه وقت بیرون جستن آتش از آن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || آواز برآوردن جوشش می. ( منتهی الارب ). || بانگ برآوردن گاو. ( از منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ).
کشیش. [ ک َ / ک ِ ] ( اِ ) پیشوا و راهنمای ترسایان و عالم آنان. قسیس. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ). قس. ( یادداشت مؤلف ) :
از چه سعید اوفتاد و از چه شقی شد
زاهد محرابی و کشیش کنشتی.
بتعلیم چو من قسیس دانا.
با یک دو کشیش رنگ کشخان.
کشیشانی بدو در سالخورده.
حلقه گرد او چو زر گرد عریش
همچنانکه بت پرستان بر کشیش.
بغلها چو مردار در آفتاب.
کشیش . [ ک َ ] (ع اِ) بانگ نخستین شتر که کمتر از کتیت است . || آواز جوشش می . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). || بانگ آتش زنه وقت بیرون جستن آتش از آن . (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). || بانگ گاو. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد).
- کشیش الافعی ؛ آواز پوست افعی نه آواز دهن آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد).
کشیش . [ ک َ ] (ع مص ) بانگ کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). بانگ نخستین کردن شتر که کمتر از کتیت است . || بانگ برآوردن آتش زنه وقت بیرون جستن آتش از آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || آواز برآوردن جوشش می . (منتهی الارب ). || بانگ برآوردن گاو. (از منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
از چه سعید اوفتاد و از چه شقی شد
زاهد محرابی و کشیش کنشتی .
ناصرخسرو.
کشیشان را کشش بینی و کوشش
بتعلیم چو من قسیس دانا.
خاقانی .
وین طرفه که موبدی گرفته ست
با یک دو کشیش رنگ کشخان .
خاقانی .
ز خارا بود دیری سال کرده
کشیشانی بدو در سالخورده .
نظامی .
قسیسی مست که کشیش می خوانند از نزدیک ... (جهانگشای جوینی ).
حلقه گرد او چو زر گرد عریش
همچنانکه بت پرستان بر کشیش .
مولوی .
کشیشان هرگز نیازرده ز آب
بغلها چو مردار در آفتاب .
سعدی .
فرهنگ عمید
دانشنامه عمومی
پدر آبسالون: از کنار کشیشی می آیم که مرگ آرامی داشت، اما وقتی به همه کسانی که موقع مرگ کنارشان بوده ام فکر می کنم، چیزی جز گناه نمی یابم؛ گناهی پنهانی … .(روز خشم، کارل تئودور درایر)
پدر توماس: چرا خدا سکوت کرده است؟ (نور زمستانی، اینگمار برگمان)
کشیش جوان: انگار خداوند ناگهان از زبان دوست کشیشم حرف هایش را به من زد و من احساس کردم که زندانی رنج و اندوه مقدسی شده ام. (خاطرات کشیش روستا، روبر برسون)
پدر لوگان: من هیچ وقت به کشیش بودن به عنوان راهی برای فرار کردن و مخفی شدن نگاه نکردم. (اعتراف می کنم، آلفرد جوزف هیچکاک)
لیون مورن: وقتی عاشق می شوی، بدون دلیل عشق می ورزی. ایمان داشتن هم همین طور است. (لئون مورن کشیش، ژان پیر ملویل)
پدر جورج: خطری که خنده و شادی دارد، این است که ترس را از بین می برد و بدون ترس، ایمانی وجود ندارد. (نام گل سرخ، ژان ژاک آنو)
پدر مرین: هدف شیطان این است که ما را مأیوس کند تا این حقیقت را رد کنیم که خدا ما را دوست دارد. (جن گیر، ویلیام فریدکین)
پاپ بزرگ: من انتخاب شدم، اما این موضوع بجای اینکه به من قدرت بدهد مرا خرد و ضعیف کرد. راهنمایی که شما نیاز دارید من نیستم. (ما یک پاپ داریم، نانی مورتی)
پدر فلین: شک می تواند به قدرتمندی ایمان باشد … .(شک، جان پاتریک شانلی)
در کلیسای کاتولیک رومی و در کلیساهای رسولی مثل کلیسای ارامنه، آشوری، ارتدکس و اسقفی به مردی که به مدت ۶ تا ۷ سال دوران حوزوی مسیحی را گذرانده باشد یا زیر نظر یک اسقف دوران دانشگاهی فلسفه و الهیات را در یکی از دانشگاه های معتبر به اتمام رسانده باشد و توسط یک اسقف دستگزاری شده باشد، کشیش گفته می شود. پس از این دورهٔ آموزشی، فرد کشیش شده اجازهٔ برگزاری آیین های دینی و موعظه را دریافت می کند. از وظایف مهم هر کشیش اجرای آیین های قربانی مقدس یا عشای ربانی است. کشیش باید دارای نسبنامه دستگزاری باشد تا بتواند دستگزاری شدنش را از طریق اسقفی که او را دستگزاری کرده به مسیح به عنوان کاهن اعظم متصل کند.
در بین ایرانیان مقیم خارج از کشور تعداد محدودی به اشتباه شبانان کلیساهای پروتستان را کشیش می نامند. در حالی که آن ها را شبان یا واعظ -که به انگلیسی pastor, preacher است- باید نامید؛ زیرا دارای کهانت به معنای سنت مسیحی نیستند.
معادل یک کشیش در اسلام آخوند و در یهودیت خاخام نامیده می شود و در مزدیسنا هم مغ یا موبد نامیده می شود
کشیش (فیلم ۱۹۹۴)
کشیش (فیلم ۲۰۱۱)
۲۶ سپتامبر ۱۹۹۸ (۱۹۹۸-09-۲۶)
http://www.tvguide.com/movies/the-minion/review/134827/
پل بتانی...... کشیش
کم گیگندت.... کلانتر دهکده
مگی کیو...... خواهر مقدس
کارل آربان.... کلاه سیاه
لیلی کالینز.... لوسی
در دنیایی متعلق به آینده، قرن ها ست که بین انسان ها و خون آشام ها جنگ وجود دارد و این اکثراً خون آشام ها هستند که پیروز می شوند. در یکی از همین درگیری ها، خون آشام ها به خانواده ای حمله می کنند و دختری را به اسارت می برند. کشیش که بین مردم و در شهری محصور شده، زندگی می کند، متوجه می شود که دختری که توسط خون آشام ها به اسارت گرفته شده، برادرزادهٔ اوست. او همراه با دوست پسر برادرزاده اش که کلانتر شهر محسوب می شود و به رغم مخالفت اصحاب کلیسا، تصمیم می گیرد برای مقابله به دل خون آشام ها بزند. با نزدیک شدن به محل آن ها و پیدا کردن ردی از برادرزاده اش، کم کم متوجه می شود این گروگان گیری در واقع یک تسویه حساب قدیمی است …
دانشنامه آزاد فارسی
(برگرفته از واژۀ سریانی، به عربی قِسّیس) یکی از مراتب روحانیت کلیسایی در مسیحیت. مقام کشیش حد واسط میان اسقف و شَمّاس است. مقام کشیشی از اوایل تأسیس کلیسای مسیحی، به تدریج شکل گرفت. در آغاز ریش سفیدان مسیحی مراسم عشای ربانی را برگزار می کردند و در پایان قرن دوم عنوان کشیش متداول شد. کشیش دستیار اسقف و در غیاب او انجام دهندۀ برخی از وظایف او بود. با گسترش مسیحیت و استقرار کشیش نشین های کلیسا، پرسبیتر یا کشیش بخش، انجام وظایف بیشتری را عهده دار و برگزارکنندۀ اصلی مراسم عشای ربانی شد. در این منصب و با اقرارنیوشی، سرانجام موقعیت کشیش در نقش نمایندۀ اصلی خدای کلیسا نزد مردم تثبیت شد. تکوین الهیات مسیحی به تأکید قدرت و صفات ماوراء طبیعی کشیش انجامید. در جریان اصلاح دینی و پروتستانی در قرن ۱۶، مصلحان مذهبی آموزۀ قربانی مقدس کلیسای کاتولیک رومی و مفهوم کشیشی ملازم با آن را رد و بر کشیش بودن همۀ مسیحیان تأکید کردند. متعاقباً خادمان کلیسا (یا با تسامح، روحانیون) جای کشیشان را در کلیسای پروتستان گرفتند. در کلیسای کاتولیک کشیشان باید تا پایان عمر مجرد بمانند و حق ازدواج ندارند.
دانشنامه اسلامی
کلمه کشیش در زبان فارسی از واژه ای آرامی "قشیشه" به معنی "پیر" گرفته شده است. کلمات قس و قسیس در زبان عربی نیز از همین کلمه آرامی گرفته شده است.
محمدیان، بهرام و دیگران، دایرةالمعارف کتاب مقدس، انتشارات روز نو، ۱۳۸۰ه ش، چاپ اول، ص۶۱۸.
شاید بتوان گفت که اولین کشیش ها در حقیقت، خود حواریون بوده اند. حضرت عیسی به رسولان خویش که نخستین کشیش ها بودند قدرت هایی چند را اعطا فرمود: انجام دادن مراسم عشای ربانی، بخشیدن گناهان، اجرای شعایر دینی و موعظه. البته صرف نظر از اینکه حواریون را کشیش بدانیم یا خیر، این مساله مورد قبول همگان است که حضرت عیسی پیش از صعود خویش به آسمان، ماموریتی به رسولان عطا فرمود. زمانی که حواریون سنشان بالا رفت تصمیمی گرفتند تا شاگردان را بدون کلیسایی دارای ساختار منظم و سلسله مراتب رها نسازند. آنها دست های خود را بر کسانی که برای ادامه وظیفه شان انتخاب کرده بودند نهادند.این مسئولان جدید (یا همان کشیش ها) در عهد جدید به دو نام مختلف خوانده می شدند؛ اسقف و کشیش. اصطلاح کشیش بیشتر در کلیساهایی که از یهودیت نشات می گرفتند به کار می رفت و کلمه اسقف به معنای "ناظر" در کلیساهایی که در دنیای یونانی زبان تاسیس گردیدند مورد استفاده بود.
محمدیان، بهرام و دیگران، دایرةالمعارف کتاب مقدس، انتشارات روز نو، ۱۳۸۰ه ش، چاپ اول، ص۶۱۶.
چنانکه پیشتر گفته شد، این منصب در اکثر کلیساها وجود دارد. در کلیساهای ارتدوکس
مولند، اینار، جهان مسیحیت، ترجمه محمد باقر انصاری و مسیح مهاجری، انتشارات امیر کبیر، ۱۳۸۱ه ش، چاپ دوم، ص۶۱.
...
شاید بتوان گفت که اولین کشیش ها در حقیقت، خود حواریون بوده اند. حضرت عیسی علیه السلام به رسولان خویش که نخستین کشیش ها بودند قدرت هایی چند را اعطا فرمود: انجام دادن مراسم عشای ربانی، بخشیدن گناهان، اجرای شعایر دینی و موعظه.
البته صرف نظر از این که حواریون را کشیش بدانیم یا خیر، این مسأله مورد قبول همگان است که حضرت عیسی پیش از صعود خویش به آسمان، مأموریتی به رسولان عطا فرمود.
زمانی که حواریون سنشان بالا رفت تصمیمی گرفتند تا شاگردان را بدون کلیسایی دارای ساختار منظم و سلسله مراتب رها نسازند. آنها دست های خود را بر کسانی که برای ادامه وظیفه شان انتخاب کرده بودند، نهادند.
این مسئولان جدید (یا همان کشیش ها) در عهد جدید به دو نام مختلف خوانده می شدند؛ اسقف و کشیش. اصطلاح کشیش بیشتر در کلیساهایی که از یهودیت نشأت می گرفتند به کار می رفت (اول تیموتاؤس 4: 14 و 5: 17، تیطس 1: 5، یعقوب 5: 14، اعمال رسولان 14: 23 و 20: 17) و کلمه ی اسقف به معنای "ناظر" در کلیساهایی که در دنیای یونانی زبان تأسیس گردیدند مورد استفاده بود. (فیلیپیان 1: 1، اول تیموتاؤس 3: 1 – 7، تیطس 1: 7)