کلمه جو
صفحه اصلی

لیسار

فرهنگ فارسی

دهی جزئ دهستان لیسار هره دشت بخش مرکزی شهرستان طوالش واقع در ۱۸ هزار گزی شمال هشت پر بین شوس. پهلوی به آستارا و دریا ٠ جلگه معتدل ٠ مرطوب ٠ زبان فارسی ٠ آب از رودخان. هره دشت و چشمه ٠ محصول عمده غلات و برنج و لبنیات و مرکبات ٠ شغل اهالی زراعت و گله داری است ٠ دبستان و شعب. شیلات ٠

لغت نامه دهخدا

لیسار. ( اِخ ) دهی جزء دهستان لیسار و هره دشت بخش مرکزی شهرستان طوالش واقع در 18هزارگزی شمال هشتپر، بین شوسه انزلی به آستارا و دریا. جلگه ، معتدل و مرطوب. دارای 894 تن سکنه. آب آن از رودخانه هره دشت و چشمه. محصول عمده آنجا غلات ، برنج ، لبنیات و مرکبات. شغل اهالی زراعت و گله داری است. دبستان و شعبه شیلات ، پاسگاه ژاندارمری و یکصد باب دکان دارد و در تابستان اغلب سکنه آن به سردسیر میروند. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2 ).

دانشنامه عمومی

لیسار یکی از شهرهای استان گیلان در شمال ایران است.
مختصات و ارتفاع
پیش شماره
این شهر با جمعیت ۳۲۶۲ نفر (برآورد ۱۳۹۰خ.) در بخش کرگان رود شهرستان طوالش قرار دارد. این شهر بر سر راه ترانزیت تهران - رشت - آستارا قرار داشته و به واسطه قلعه تاریخی صلصال شهرت دارد.فاصله این شهر از تهران در حدود 441 کیلومتر می باشد.
مردم لیسار به تالشی سخن می گویند.
لیسار به معنی محل درخت لی (نارون و...) است. و ربطی با نام پادشاهان آشور ندارد.لی. (اِ) درختی است که در جنگلهای ایران یافت می شود و در نجاری به کار رود. قسمی نارون. نامی که در رامسر و دیلمان و لاهیجان به اوجا دهند. ملج. شلدار. قره آقاج. لروت. سمد. سمت. له. و رجوع به اوجا و نارون شود.


کلمات دیگر: