کلمه جو
صفحه اصلی

استیضاح


مترادف استیضاح : بازخواست، کاوش، واپرسی، ژرف نگری، توضیح خواهی

برابر پارسی : بازخواست، کاوش، گزارشخواهی، واپرسی

فارسی به انگلیسی

censure, interpellation

interpellation


فارسی به عربی

استجواب
( استیضاح (در مجلس ) ) استجواب (فى البرلمان )

استجواب


مترادف و متضاد

interpellation (اسم)
استیضاح، باز خواست

بازخواست، کاوش، واپرسی


ژرف‌نگری


توضیح‌خواهی


۱. بازخواست، کاوش، واپرسی
۲. ژرفنگری
۳. توضیحخواهی


فرهنگ فارسی

۱ - ( مصدر ) طلب وضوح کردن واپرسیدن باز خواستن . ۲ - ( اسم ) کاوش باز خواست . ۳ - ( مصدر ) نیک نگریستن ژرف دیدن باریک نگریستن . ۴ - پرسش نمایند. مجلس از وزیر دربار. مطلبی که پس از جواب وزیر باید برای هیئت وزیران رائ ی اعتماد گرفت . جمع : استیضاحات .

فرهنگ معین

( اِ ) [ ع . ] ۱ - (مص م . ) توضیح خواستن . ۲ - (اِمص . ) کاوش ، بازخواست . ۳ - توضیح خواستن نمایندگان مجلس از وزیری در مورد مطالبی .

لغت نامه دهخدا

استیضاح. [ اِ ] ( ع مص ) طلب وضوح کردن. طلب پیدائی. آشکار کردن خواستن. ( منتهی الارب ). از کسی درخواستن تا چیزی هویدا کند. ( تاج المصادر بیهقی ). طلب روشنی. || دست بر ابرو نهادن تا چیزی بنگری هست یا نه. ( زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ). دست بر ابرو نهادن تا بچیزی نیک نگریسته شود. دست بالای چشم نهاده نگریستن چیزی تا دیده شود. منه : استوضح عنه یا فلان. ( منتهی الارب ). || ( اصطلاح پارلمان ) سؤال وکیل مجلس از وزیر، که در پی آن برای هیئت وزرا رأی اعتماد باید گرفتن.

فرهنگ عمید

۱. توضیح خواستن، خواستار آشکار کردن مطلبی شدن.
۲. (سیاسی ) توضیح خواستن گروهی از نمایندگان مجلس از یکی از وزیران یا رئیس دولت.

دانشنامه عمومی

استیضاح یکی از ساز وکارهای سیاسی مورد استفاده در سیاست داخلی کشورها و به طور مشخص عرصه مناسبات دو قوه مقننه و مجریه است.
فهرست استیضاح وزیران در حکومت جمهوری اسلامی ایران
کارت زرد مجلس شورای اسلامی
استیضاح یک واژه بر گرفته از واژگان عربی است که از نظر واژه به معنای درخواست توضیح است اما در اصطلاح سیاسی به معنای پرسش رسمی نمایندگان مجلس از رئیس جمهور، هیأت وزیران یا یک وزیر است که پس از ارائه توضیحات آن ها باید برای ادامه کارشان از مجلس مجدداً رأی اعتماد بگیرد.
طرح استیضاح به خودی خود به مفهوم عزل مقام مورد استیضاح نمی باشد بلکه اولین گام در این مسیر تلقی می شود و چنانچه در رأی گیری پس از توضیحات وی، به او رأی عدم اعتماد داده شود آن مقام برکنار می شود.
سابقه تاریخی انجام استیضاح اگرچه به قرون وسطی باز می گردد اما نمونه های عینی مشخص آن را می توان در عملکرد اوایل قرن نوزدهم نظام سیاسی انگلیس مشاهده کرد. در نظام های سیاسی جهان برای جلوگیری از تمرکز قدرت و نیز رعایت جنبه های تخصصی اداره امور جامعه، قدرت حکومت به سه شاخه تقنینی، اجرایی و قضایی تقسیم شده است.

دانشنامه آزاد فارسی

اِستیضاح
(در لغت به معنی توضیح خواستن) در اصطلاح حقوق، حق مجلس به خواستن یکی از وزرا یا هیئت وزیران یا رئیس جمهور برای حضور در مجلس و توضیح خواستن دربارۀ موضوعی مشخص. یکی از حقوق مجلس، عبارت است از نظارت بر حسن عملکرد دولت به ویژه از حیث اجرای قوانین. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران دو روش برای اعمال این نظارت پیش بینی کرده است: سؤال و استیضاح. در مورد حق سؤال کردن، اصل ۸۸ قانون اساسی می گوید: «در هر مورد که حداقل یک چهارم کل نمایندگان مجلس شورای اسلامی از رئیس جمهور، یا هر یک از نمایندگان از وزیر مسئول، دربارۀ یکی از وظایف آنان سؤال کند، رئیس جمهور یا وزیر مربوط موظف است در مجلس حاضر شود و به سؤال جواب دهد...». استیضاح، روش شدیدتر و مهم تری است. آثار سیاسی و حقوقی وسیع تری دارد که ممکن است به عزل وزیر مورد استیضاح یا حتی رئیس جمهور منتهی شود. اصل ۸۹ قانون اساسی. دو نوع استیضاح را، برحسب مقام اجرایی، پیش بینی کرده است: استیضاح هیئت وزیران یا هر یک از وزرا، و استیضاح رئیس جمهور. برای استیضاح هر یک از وزراء یا هیئت وزیران، طرح استیضاح باید به امضای حداقل ده نفر از نمایندگان برسد و هیئت وزیران یا وزیر مورد استیضاح باید ظرف مدت دَه روز، در مجلس حاضر شده و پاسخ دهد و از مجلس رأی اعتماد بخواهد؛ درصورتی که مجلس رأی اعتماد ندهد، هیئت وزیران یا وزیر مربوط عزل می شود. اما برای استیضاح رئیس جمهور نظر به اهمیت آن، استیضاح باید به امضای حداقل یک سوم نمایندگان مجلس برسد تا قابل طرح باشد و رئیس جمهور یک ماه مهلت دارد که با حضور در مجلس به آن پاسخ دهد. درصورتی که دوسوم نمایندگان نسبت به عدم کفایت رئیس جمهور رأی دهند، موضوع به اطلاع رهبری می رسد تا در اجرای اصل ۱۱۰ (بند ده) قانون اساسی، چنان که مصالح کشور اقتضا کند، او را عزل کند. موضوع استیضاح هیئت وزیران یا هر یک از وزرا، محدودیتی ندارد و می تواند ناظر به کلیۀ امور تحت نظارت و وظیفۀ ایشان باشد. اما دربارۀ استیضاح رئیس جمهور، بند دو اصل ۸۹ قانون اساسی موضوع را محدود به اجرای وظایف مدیریت قوۀ مجریه و ادارۀ امور اجرایی کشور کرده است که ملاک آن کفایت یا عدم کفایت است.

پیشنهاد کاربران

این واژه اربی است و پارسی آن این می باشد:
پَرفراس parfrãs ( اوستایی: پَئیری فراسَ pïri - frãsa )

بازخواست ، بازخواهی

impeach

بازخواست

Impeachment

استیضاح Interpellation : [ اصطلاحات مجلسی ] یکی از اشکال مبارزه پارلمانی است. نمایندگان مجلس این حق را دارند که از اعضای هیات دولت ( کابینه ) و ریاست کابینه در مورد یک سیاست یا عمل مشخص درخواست توضیح کنند. پس از جواب طرف استیضاح، مساله رای اعتماد مطرح می شود که اگر توضیحات و جواب استیضاح شونده برای نمایندگان قانع کننده نباشد با رای عدم اعتماد و خطر سقوط مواجه می شود.

معنی استیضاح یعنی انتخاب وزیران و معرفی انها به مجلس
البته فک کنم
خدافظ

واپرسی


کلمات دیگر: