مترادف مشاور : رایزن، مستشار، مشار، مشیر، پیشکار
برابر پارسی : رایزن، رای زن، هم سگال
advisor, counsellor
consulting
consultant, counsel, counsellor, counselor
رایزن، مستشار، مشار، مشیر
پیشکار
۱. رایزن، مستشار، مشار، مشیر
۲. پیشکار
مشاور. [ م َ وِ ] (ع اِ) ج ِ مَشارة، به معنی یک کرد زمین . (آنندراج ) (از اقرب الموارد).ج ِ مشارة و مشور. (ناظم الاطباء). مشاویر. (منتهی الارب ). مشائر. (اقرب الموارد). و رجوع به مشارة شود.
مشاور. [ م ُ وِ ] (ع ص ) کنکاش کننده . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). مشیر و وزیر مشورت کرده شده و پنددهنده و پندگوینده . (از ناظم الاطباء). رأی زننده . مشورت کننده . رای زن . کسی که طرف شور و مشورت قرار گیرد.
- مشاور حقوقی ؛ که در امور حقوقی راهنمائی کند و راه برخورداری از قوانین موضوعه را نشان دهد.
- مشاورمالی و اقتصادی ؛ که در امور بانکی ، بازرگانی و تولیدی و جز اینها راهنمائی و اظهار نظر کند.
- مهندس مشاور ؛ مهندسی که در کارهای ساختمانی ، کشاورزی ، فنی و جز اینها، با او مشورت کنند و از تجربه و تخصص او بهره مند گردند.
- وزیر مشاور ؛ وزیری که نخست وزیر در کارهای گوناگون با او مشورت کند و از او نظر خواهد.
- وکیل مشاور ؛ وکیل دادگستری که در امور حقوقی با او شور کنند.
رایزن، هم سگال