کلمه جو
صفحه اصلی

اولویت


مترادف اولویت : برتری، ترجیح، تفوق، تقدم، رجحان، مزیت

برابر پارسی : نخستینگی، برتری

فارسی به انگلیسی

antecedence, precession, primacy, priority, superiority, preference

priority, preference


antecedence, precession, primacy, priority, superiority


فارسی به عربی

تفضیل , هیمنة ، أحقِّیة ، الأسبقیة

مترادف و متضاد

precedence (اسم)
سبقت، برتری، تقدم، پیشی، امتیاز، اولویت، حق تقدم

preference (اسم)
ترفیع، مزیت، برتری، تقدم، رجحان، ترجیح، اولویت، صلیقه

priority (اسم)
برتری، تقدم، پیشی، تفاضل، اولویت، حق تقدم

precedency (اسم)
پیشی، امتیاز، اولویت، حق تقدم

hegemony (اسم)
برتری، تفوق، استیلاء، تسلط، پیشوایی، اولویت

premiership (اسم)
اولویت، نخست وزیری، دفتر نخست وزیری، مقام نخست وزیری

برتری، ترجیح، تفوق، تقدم، رجحان، مزیت


فرهنگ فارسی

تفوق، رجحان، برتری
(مصدر ) سزاوارتری تقدم. یا حق اولویت. حق تقدم حق برتری .
تفوق و رجحان

فرهنگ معین

(ا ُ لَ یَّ ) [ ع . ] (مص جع . ) برتری داشتن .

لغت نامه دهخدا

اولویت. [ اَ ل َ وِی ْ ی َ ] ( ع مص جعلی ) تفوق و رجحان. ( ناظم الاطباء ). برتری و رجحان و تفوق و افضلیت و سبقت و تقدم. ( ناظم الاطباء ).
- اولویت ذاتیه ؛ نزد حکماء بدو معنی اطلاق میشود اول اینکه یکی از دو طرف ممکن نسبت به ذات آن سزاوارتر بوده باشد. و دوم آنکه ذات ممکن یکی از دو طرف را اقتضاء کند بر سبیل اولویت بقیاس آنچه حکماء و متکلمان درواجب بالذات میگویند. و هر یک بر دو وجه متصور است یکی آنکه اولویت نسبت بذات ممکن ضروری باشد. دوم اینکه ذات ممکن اولویت یکی از دو طرف را بر سبیل اولویت اقتضاء کند و همچنین است اولویت اولویت. ( کشاف اصطلاحات الفنون ).
- بطریق اولویت ؛ بطریق برتری. ( ناظم الاطباء ).
- حق اولویت ؛ حق تقدم و برتری.

فرهنگ عمید

۱. تفوق، رجحان، برتری.
۲. مقدم بودن، پیش از چیزی یا کسی قرار داشتن.

فرهنگ فارسی ساره

برتری، نخستینگ


دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اولویت (ابهام زدایی). واژه اولویت ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: • اولویت (فقه)، حقّ تقدّم و بحث شده در باب های طهارت، صلات، رهن، نکاح و احیاء موات• اولویت (فلسفه)، مفاد قاعده الشیء ما لم یجب لم یوجد• مفهوم اولویت، به مفهوم موافقِ ماخوذ به ملاک اولویت• قیاس اولویت، به معنای اقوی و اشدّ بودن «علّت» در «فرع» قیاس فقهی
...

پیشنهاد کاربران

Pridity دوستان عزیز برای اسفاده این کلمه می توان گفت ـ
The first pridity goes to price
خب اینجا به عنوان مثال گفته میشود ، ، ، ، ، اولویت اول قیمت است ـخب برای اینجور جمله ها می توان از کلمه ی goes بعد از pridity استفاده کرد ☺☺

هدف مهم تر

اولویت حق تقدم اولی = priority

اُلَویَّت
پیشینِگی، یِکینِگی


کلمات دیگر: