کلمه جو
صفحه اصلی

محلول


مترادف محلول : حل شده ، آب، مایع

متضاد محلول : حلال

برابر پارسی : آبگونه، گمیزه

فارسی به انگلیسی

lotion, solution, dissolved, rinse, wash, solotion

solotion


rinse, solution, wash


فارسی به عربی

تخفیف , حل , قابل للذوبان

مترادف و متضاد

dilution (اسم)
رقیق سازی، محلول، ترقیق، رقیق شدگی

solution (اسم)
تسویه، محلول، حل، راه حل، چاره سازی، شولش

soluble (صفت)
محلول، حل شدنی، قابل حل، حل پذیر

solvable (صفت)
محلول، حل شدنی، قابل حل، قابل پرداخت، حل پذیر، قادر به تادیه وام، واریز شدنی

dissolved (صفت)
محلول

صفت ≠ حلال


حل‌شده


۱. حلشده ≠ حلال
۲. آب، مایع


فرهنگ فارسی

حل کرده شده، چیزی که درمایعی حل شده باشد
( اسم ) ۱ - آنچه که در مایعی حل شده باشد حل شده . ۲ - ( اسم ) ماده ای که مولکولهایش در مایعی ( بنام حلال ) با مولکولهای حلال مخلوط و یکی شده است بطوری که ظاهرا هر دو یک ماده بنظر آیند مانند محلول قند در آب و محلول ید در الکل جمع : محلولات .

هرنوع مخلوط همگن به‌صورت مایع یا گاز یا جامد


فرهنگ معین

(مَ ) [ ع . ] (اِمف . ) ۱ - حل شده . ۲ - چیزی که در مایعی حل شده باشد.

لغت نامه دهخدا

محلول. [ م َ ] ( ع ص ) گداخته شده و حل شده. ذوب شده. ( ناظم الاطباء ). حل کرده شده. ( غیاث ) ( آنندراج ). حل شده چنانکه قند یا کلوخ در آب. آب کرده : قند محلول ؛ قند آب کرده ؛ محلول گنه گنه. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) :
به مشک سوده محلول در عرق ماند
که بر حریر نویسد کسی به خطغبار.
سعدی.
- محلول گردیدن ؛ باز شدن. حل شدن :
جز عهد و وفای تو که محلول نگردد
هر عهد که بستم هوسی بود و هوایی.
سعدی.
رجوع به حل شود. || در اصطلاح پزشکی و شیمی ماده ای که مولکولهایش در مایعی به نام حلال با مولکولهای حلال مخلوط و یکی شده است بطوری که ظاهراً هر دو یک ماده بنظر آیند ، مانند محلول قند در آب و محلول یُد در الکل. ج ، محلولات.

فرهنگ عمید

۱. (شیمی ) ماده ای که از حل شدن ماده ای دیگر در مایع به وجود می آید.
۲. (صفت ) حل شده.

دانشنامه عمومی

در دانش شیمی، محلول یا لویه یا به فارسی تاجیکی چاره (Solution) به ترکیب همگن دو یا چند ماده گفته می شود. در حل کردن (لوییدن) ماده ای در ماده دیگر، یکی از مواد حل شونده یا لوییده (Solute) و دیگری حلال یا لوینده (Solvent) خوانده می شود. برای مثال آب نبات (حل شونده) در هنگام خوردن در بزاق دهان (حلال) حل می شود. یا ممکن است که مایعی در مایع دیگر حل گردد یا گازی با گازی دیگر ترکیب گردد. تمام محلول ها بر اساس فعل و انفعالات (برهمکنش) بین مولکول ها و یون های حلاّل و حل شونده طبقه بندی می شوند و در نتیجه از انرژی آزاد مولکول های مواد کم می شود. البته محلول همان مخلوط یکنواخت یا همگن است.
منظور از ترکیب همگن این است که اجزای تشکیل دهنده مخلوط در یک فاز باشند. خواص مخلوط (غلظت، دما، چگالی و…) به طور یکنواخت در حجم مخلوط هستند. به طور معمول ماده ای که به مقدار بیشتری در مخلوط موجود باشد، حلال نامیده می شود. حلال می تواند گاز، مایع یا جامد باشد. به مواد دیگری که در محلول موجود هستند (به غیر از حلال) حل شونده می گویند. حلال در هر فاز فیزیکی باشد، محلول هم در همان فاز خواهد بود. در کل محلول ها را بر اساس نوع حلال به دو دسته تقسیم می کنند:
از نظر شیمیدانان نامحلول مطلق وجود ندارد؛ زیرا تمام مواد هر چند به مقدار بسیار ناچیز در هم حل می شوند.
لویش، لوییدن، لوییده و لوینده از «فرهنگ اخترشناسی و اخترفیزیک» دکتر محمد حیدری ملایری:http://dictionary.obspm.fr/index.php

دانشنامه آزاد فارسی

محلول (solution)
مخلوط دو یا چند ماده به منظور تشکیل فازی همگن. یکی از مواد حلالو دیگری جسم حل شوندهای است که در حلال حل می شود. اجزای سازندۀ محلول ممکن است جامد، مایعیا گازباشند. مقدار حلال معمولاً بیشتر است با این حال اگر یکی از اجزای سازنده مایع باشد، حتی اگر مقدار آن بیشتر نباشد، آن را حلال در نظر می گیرند.

فرهنگ فارسی ساره

گمیزه، آبگونه


فرهنگستان زبان و ادب

{solution} [شیمی، مهندسی بسپار] هرنوع مخلوط همگن به صورت مایع یا گاز یا جامد

پیشنهاد کاربران

آمیخته ، آمیخته شده

پخشار


کلمات دیگر: