کلمه جو
صفحه اصلی

درختچه

فارسی به انگلیسی

bush, shrub

فارسی به عربی

شجیرة

مترادف و متضاد

shrub (اسم)
بوته، درختچه، گلبن، بوته توت فرنگی

فرهنگ فارسی

هر رستنی چوبی که از بُن آن ساقه‌های متعدد منشعب شده باشد


فرهنگ معین

( ~. چِ ) (اِمصغ . ) ۱ - درخت کوچک . ۲ - درخت کوچکی به ارتفاع یک تا پنج متر که معمولاً تنة مشخص ندارد و از قاعده منشعب است .

لغت نامه دهخدا

درختچه. [ دِ رَ چ َ / چ ِ ] ( اِ مصغر ) مصغر درخت. درخت که طبعاً قد کوتاه دارد. درختک. ثُمنُش. جنبة. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).

فرهنگ عمید

درخت کوچک.

دانشنامه عمومی

درختچه گونه ای گیاه است که به خاطر کوتاهی قد و نیز داشتن بیش از یک تنه اصلی (از روی زمین یا نزدیک به زمین) از درخت جدا می شود. درختچه ها معمولاً کوتاه تر از ۵–۶ متر هستند. مثالی که در این خصوص می توان آورد درختچه بنکسیا اپیکا می باشد.
گروه بزرگی از گیاهان می توانند درخت یا درختچه به شمار آیند. گیاهان کوچک و کم ارتفاع را بوته می نامند. درختچه ها معمولاً شاخ و برگ انبوه و فشرده ای دارند و در صورت هرس شدن به زودی شاخ و برگ خود را بازمی یابند. درختچه ها می توانند همیشه سبز یا خزان کننده باشند.

دانشنامه آزاد فارسی

درختچه (shrub)
گیاه چوبی چندساله ای که معمولاً به جای یک تنۀ منفرد، چندین ساقه مجزا در سطح زمین یا در نزدیکی آن ایجاد می کند. درختچه معمولاً کوچک تر از درخت است، ولی تفاوت مشخصی بین درختچه های بزرگ و درختان کوچک نیست.

فرهنگستان زبان و ادب

{shrub} [مهندسی منابع طبیعی- محیط زیست و جنگل] هر رستنی چوبی که از بُن آن ساقه های متعدد منشعب شده باشد

پیشنهاد کاربران

درختک


کلمات دیگر: