کلمه جو
صفحه اصلی

اجر


مترادف اجر : اجرت، پاداش، ثواب، جایزه، حق الزحمه، دستمزد، عطیه، کارمزد، مزد

برابر پارسی : ( آجر ) آگور، آژیانه | پاداش، مزد

فارسی به انگلیسی

requital, retribution, reward, wage


brick, clinker, reward, wage, requital, retribution

reward


فارسی به عربی

اجر , طابوقة , مکافأة

عربی به فارسی

پردازه , پردازانه , مزد , دستمزد , اجرت , پاداش , پول , شهريه , اجاره کردن , دستمزد دادن به , اجير کردن , کار مزد , دسترنج , حمل کردن , جنگ بر پا کردن , اجر


مترادف و متضاد

award (اسم)
جایزه، رای، اجر، مژدگانی، انعام

reward (اسم)
جایزه، اجر، مژدگانی، انعام، عوض، پاداش، مزد، سزا

wage (اسم)
اجر، مزد، دستمزد، اجرت، کارمزد، دسترنج

remuneration (اسم)
اجر، پرداخت، پاداش، سزا

defrayal (اسم)
اجر

punishment (اسم)
اجر، تنبیه، تادیب، مجازات، گوشمالی، سزا

اجرت، پاداش، ثواب، جایزه، حق‌الزحمه، دستمزد، عطیه، کارمزد، مزد


فرهنگ فارسی

( آجر ) ( اسم ) خشتی که در کوره پخته باشند خشت پخته .
مشبک
معرب آگریا آگور، شت پخته، خشت که درکوره آجرپزی پخته شده باشد، مزد، پاداش، مزدکار، پاداش عمل
۱ - ( اسم ) پاداش نیک مزد اجرت . ۲ - ثواب ۳ - پای مزد . ۴ - کابین زنان مهرزن . ۵ - ( مصدر ) پاداش نیک دادن مزد دادن . یا اجر جزیل . مزد فراوان پاداش گران .
قلعه ای است در جوار قرطبه اندلس

فرهنگ معین

( اَ ) [ ع . ] 1 - (اِ.) مزد، اجرت . 2 - ثواب . 3 - (مص م .) مزد دادن .


( آجر ) (جُ ) ( اِ. ) معرب آگر یا آگور، خشتی که در کوره پخته شده باشد و یکی از مصالح قدیمی ساختمان سازی است و اندازة آن معمولاً از حدود ۲٠*۲٠ تا حدود ۲۵*۲۵ سانتی متر است و انواع مختلف دارد: نظامی ، ختایی ، فشاری ، قزاقی ، بهمنی ، سه سانتی و غیره .
( اَ ) [ ع . ] ۱ - (اِ. ) مزد، اجرت . ۲ - ثواب . ۳ - (مص م . ) مزد دادن .

لغت نامه دهخدا

اجر. [ اَ رِن ْ ] (ع اِ) اَجْری . ج ِ جَرو. سگ بچگان .


اجر. [ اَ ج ُ ] (معرب ، اِ) (معرب آگور) لغتی است در آجر. خشت پخته . (منتهی الارب ). رجوع به آجر شود.


اجر. [ اَج ْ ج َ ] (اِخ )قلعه ای است در جوار قرطبه ٔ اندلس . (قاموس الاعلام ).


اجر. [ اُ ج َ ] (ع اِ) ج ِ اُجرَت . (تاج العروس ).


اجر. [ اَ ] (ع اِ) پاداش عمل . (منتهی الارب ). پاداش نیک . مزد. اجرت . مزد کار : بدرستی که او ضایع نمیگرداند اجر نیکوکاران را. (تاریخ بیهقی ). ج ، آجار، اُجور. || ثواب : چنان دید امیرالمؤمنین ... که بگرداند خاطر خود را از جزع بر این مصیبت بسوی بازیافت اجر و ثواب . (تاریخ بیهقی ). || ذکر نیکو. || کابین زنان . (منتهی الارب ). مهر زن . || (مص ) مزدور کسی بودن . (زوزنی ) (تاج المصادر). || پاداش دادن . (منتهی الارب ). پاداش نیک دادن . مزد دادن . || استخوان شکسته پیوستن . استخوان بر کژی وادربستن . (تاج المصادر). به شدن استخوان شکسته بر کجی و ناراستی : اجرت العظم انا؛ بستم استخوان شکسته را بر کجی (لازم و متعدی است ). (منتهی الارب ).
|| بکرایه دادن چنانکه مملوک را: اجر المملوک . (منتهی الارب ).
- اجر بردن ؛ پاداش یافتن :
اندوزد از عبادت یزدان عدوی او
اجری که برهمن برد از طاعت صنم .

عرفی .


- اجر غیرممنون ؛ ثواب بی نقصان .

اجر. [ اَ ج َ ] (اِخ ) قریه ای است در راه قیروان به بونة، پس از جلولاء (بقول ابی عبید) وآن دارای دیوار و پل است و سنگلاخ است و راه آن دشوار و شیرناک است و همواره بادی شدید در آنجا میوزد و از این رو گفته اند: اذا جئت َ اجَرَ فعجّل فان ّ فیه حجراً یبری و أسداً یفری و ریحاً تذری . و در اطراف اجر قبائل عرب و بربر سکونت دارند. (معجم البلدان ).


( آجر ) آجر.[ ج ُ ] ( معرب ، اِ ) معرب آگور، از فارسی یا بگفته منتهی الارب یونانی. خشت پخته. آجور. آگور :
خم رها کن ، که بود چاهی ژرف
سر به آجر برآوریده شگرف.
نظامی.
- آجر بزرگ ؛ به فارسی تاوه گویند که معرب آن طابق است و نیز بتازی آن را اِردِبه خوانند.
- آجر تراش ؛ آجری است که برونسوی اوساییده و هموار شده باشد زینت را و قسمی از آن را امروز قزاقی گویند.
- آجر جوش ؛ آجر بسیار پخته و از صورت و رنگ بگشته که در بنیاد ابنیه و پیرامن تپه های گلکاری بکار برند.
- آجر ختایی ؛ نوعی از آجر، بزرگتر از آجر عادی و کوچک تر از آجر نظامی.
- امثال :
نان کسی را آجر کردن ؛ امید نفع و نعمت او را بدل بنومیدی کردن.

آجر. [ ج ُ ] ( از فرانسوی ، ص ، اِ ) ( از فرانسوی ِ آژور ) مشبک. بسوراخ ، و آن را شبکه و سه پایه نیز گویند.
- آجر زدن ؛ سه پایه دوختن و شبکه زدن.

آجر. [ ج َ ] ( اِخ ) صورتی از هاجر، نام مادر اسماعیل علیه السلام.

آجر. [ ج ُرر ] ( اِخ ) قریه یا محله ای از بغداد که چند تن از مشاهیر بنسبت بدان آجری لقب یافته اند، و آن را درب الاَّجر هم می گفته اند.
اجر. [ اَ ] ( ع اِ ) پاداش عمل. ( منتهی الارب ). پاداش نیک. مزد. اجرت. مزد کار : بدرستی که او ضایع نمیگرداند اجر نیکوکاران را. ( تاریخ بیهقی ). ج ، آجار، اُجور. || ثواب : چنان دید امیرالمؤمنین... که بگرداند خاطر خود را از جزع بر این مصیبت بسوی بازیافت اجر و ثواب. ( تاریخ بیهقی ). || ذکر نیکو. || کابین زنان. ( منتهی الارب ). مهر زن. || ( مص ) مزدور کسی بودن. ( زوزنی ) ( تاج المصادر ). || پاداش دادن. ( منتهی الارب ). پاداش نیک دادن. مزد دادن. || استخوان شکسته پیوستن. استخوان بر کژی وادربستن. ( تاج المصادر ). به شدن استخوان شکسته بر کجی و ناراستی : اجرت العظم انا؛ بستم استخوان شکسته را بر کجی ( لازم و متعدی است ). ( منتهی الارب ).
|| بکرایه دادن چنانکه مملوک را: اجر المملوک. ( منتهی الارب ).
- اجر بردن ؛ پاداش یافتن :
اندوزد از عبادت یزدان عدوی او
اجری که برهمن برد از طاعت صنم.
عرفی.
- اجر غیرممنون ؛ ثواب بی نقصان.

اجر. [ اَ ج ُ ] ( معرب ، اِ ) ( معرب آگور ) لغتی است در آجر. خشت پخته. ( منتهی الارب ). رجوع به آجر شود.


فرهنگ عمید

( آجر ) خشتی که در کورۀ آجرپزی به صورت مکعب مستطیل پخته شده باشد، خشت پخته.
* آجر تراش: آجر تراشیده و ساییده که برای زینت در نمای ساختمان به کار می رود.
* آجر جوش: آجر بسیار پخته و ناصاف و تیره رنگ که از ته کوره به دست می آید و بیشتر در پی های ساختمان به کار می رود.
* آجر ختایی: [قدیمی] نوعی آجر به اندازۀ ۲۰×۲۰ سانتی متر که بزرگ تر از آجر معمولی و کوچک تر از آجر نظامی است.
* آجر نسوز: نوعی آجر که از اکسید منیزیم و برخی از سیلیکات های دیرگداز ساخته می شود و در مقابل حرارت شدید مقاومت دارد و در ساختمان کوره ها مخصوصاً کوره های ذوب فلز به کار می رود.
* آجر نظامی: نوعی آجر فرش به ابعاد ۴۰×۴۰ سانتی متر.
مزد، پاداش.

مزد؛ پاداش.


اصطلاحات

( آجر ) معنی اصطلاحات عامیانه و امروزی -> آجر
سیب زمینی، ۱۰۰۰ کیلومتر آن طرف تر از بی احساسی

دانشنامه عمومی

آجر. آجُر به خشت هایی گفته می شود که احکام یا فرامین دولتی بر روی آن نوشته می شد (حک می گردید) و به وسیله پختن این خشت ها(آجر نوعی خشت به حساب می آید اما خشت با استفاده از گل و کاه ساخته شده است)، نوشته ها را بر روی آن پایدار می کردند.مشخص نیست که آجر برای اولین بار از چه زمانی مورد استفاده قرار گرفته است؛ گمان می رود انسان های اولیه با مشاهده پخته شدن گل مجاور اجاق های خود و دیدن اینکه گل پخته شده سختتر از کلوخه های کنار خود می گردید پی به خواص و روش تهیه آجر برده باشند.آجر همچنین به عنوان یکی از مصالح ساختمانی از دیرباز مورد استفاده بوده است. مصرف آجر به عنوان مصالح ساختمانی در ایران سابقه باستانی دارد. از بناهای باستانی مشهوری که در ساخت آن از آجر استفاده شده می توان به طاق کسری اشاره کرد.مثال دیگر کف دالان مسجد جامع اصفهان است که به وسیله آجرهایی مفروش شده است که در زمان ساسانیان برای ساخت آتشکده بکار رفته بود.به طور کلی استفاده از آجر در طول تاریخ ایران بسیار گسترده بوده و بناهای بیشماری اعم از آتشکده، مسجد، ساختمان های مسکونی و… به وسیله آجر در ایران ساخته شده اند.در حال حاضر با توجه به بالا رفتن تراکم جمعیت و ساخت بناهای چندین طبقه استفاده از آجر در اسکلت این نوع ساختمان ها مقدور نیست و از اسکلت های فلزی یا بتنی استفاده می شود؛ ولی از آجر برای نماسازی استفاده می شود یا در قسمتی از سالن و سایر فضاها آجر را به طور نمایان بکار می برند.
معماری صخره ای
معماری معمولی
آجر در تمام دوران باستان و پس از آن به عنوان مواد ساختمانی پذیرفته شد. اصل بناهای مربوط به دورهٔ هخامنشی عمدتاً از سنگ تراشیده شده است اما در شیوه های ساختمانی آن آجر به کار رفته است. ایرانیان به خاطر پایداری بیشتر آجر از سنگ، ارزان بودن آن و سرعت آن جهت ساخت بنا از آجر استفاده می کردند. در عصر اسلام هم آجر هواخواهان بسیار داشت؛ گروه سازی، بافت های متضاد، طرح گود، زج چینی تماماً طرح هایی بود که توسط آجر زده می شد.در دورهٔ سلجوقی بود که استفاده از آجر هم از جهت زیبایی و هم از جهت ساختاری به حد اعلی رسید. آجر به غیر از آنکه برای تزیین اماکن مختلف به کار می رود، جهت نشان دادن فشارها هم استفاده می شود. مثلاً در طاق های قدیمی مسجد جامع اصفهان ساختار آجری به شکلی است که جهت فشارهای مختلف احساس می شود.
ریشهٔ واژهٔ آجُر (که در افغانستان زاو گفته می شود) که در فارسی آجور و آگور هم می گویند نامعلوم است. در زبان اکدی به صورت agurru، در آرامی به صورت اَگّور، در عربی به صورت آجرّ، و در ارمنی باستان به صورت آگور ثبت شده است.
آجر دستی (فشاری) هفت هزار سال است که با دستان هنرمند قشر زحمتکش شکل گرفته و مستحکم کننده و زیباساز کاخ ها، عبادتگاه ها، مدرسه ها، مسجدها و ساختمان ها بوده است، اما امروزه این صنعت دستی هزاران ساله آخرین نفس های خود را می کشد در توسعه شهری تهران از کوره های آجر دستی حوالی میدان شوش، جاده ری قدیم و هاشم آباد هیچ اثری به جای نمانده است، اما درمحمود آباد هنوز تعداد ۳۰ میل دودکش آجری از کوره های آجردستی که طول بعضی از آن ها تا ۳۰۰ متر می رسد و از سال ۱۳۵۶ برای همیشه خاموش شده اند هنوز پابرجا است. در اوایل جنگ ایران و عراق هواپیماهای عراق چندبار به جای پالایشگاه تهران این دودکش ها را هدف قرار دادند. قبل از برقی شدن این کوره ها میله های آجری مرتفع کار تهویه و دودکش را انجام می دادند.تهران با ساختمان های قدیمی و آثار تاریخی خود هم هویتی سنتی وهم بسیار مدرن دارد؛ شمس العماره و دارالفنون، کاخ موزه ها، مسجدهای تاریخی، ساختمان های آجری منطقه حسن آباد، سردر باغ ملی، موزه ارتباطات و پست، ساختمان بانک صادرات، ساختمان های آجری سبک ساسانی/هخامنشی موزه ایران باستان و وزارت خارجه، ساختمان ثبت و اسناد، مدارس قدیمی، گنبد چهارسوق و بازار بزرگ، بازارچه ها، کاروانسراها و ساختمان بسیاری از خانه ها و مغازه ها در بخش های قدیمی شهر تهران؛ زیبایی و هویت خود را مدیون همین آجرها هستند.

دانشنامه آزاد فارسی

آجر. آجُر (brick)
از مصالح متداول ساختمانی . به شکل قطعه ای است که همۀ وجوه متقابل آن موازیند. آجر را از خاکِ رس قالب می زنند و در کوره می پزند. برای تهیۀ آجر، مخلوطی از خاکِ رس فشرده و مواد دیگر را ورز می دهند تا گِل سفتی به دست آید، سپس با ماشین خشت زنی این گِل را به صورت نوار درمی آورند. آجر با برشِ این نوارِ گِل، به صورت قطعات مجزا به دست می آید. آجر را در دمایی حدود ۱۰۰۰ درجۀ سانتی گراد می پزند. راه دیگر تولید آجر، شکل دادن گِل در قالب است. آجرهای نسوزرا، که برای پوشاندن جدار داخلی کوره ها به کار می روند، از مصالح مقاوم دربرابر گرما، مانند سیلیسو دولومیت، می سازند. این آجرها در دماهایی تا ۱۵۰۰ درجۀ سانتی گراد بیشتر دوام می آورند. آجرِ نمارا زیباتر از آجر معمولی طراحی می کنند. آجرهایی که در قالب هایی با شکل های خاص تولید می شوند از این جمله اند. خشت خامتقویت شده با کاه ، برای اولین بار در حدود ۸هزار سال قبل در بین النهرینبه کار رفت . هنوز در مکزیک و سایر اقلیم های گرم و خشک خشت های مشابهی را به کار می برند. در ۱۷۲۹، برای نخستین بار ابعاد استاندارد آجر در انگلستان تعیین شد.

اَجْر
(در لغت به معنای پاداش کردار) در اصطلاح کلام، جزای کردارهای نیک و بد انسان که خداوند فرموده است «به کمترین کردار نیک و بد بندگان جزا داده می شود»، (زلزله، ۷ـ۸). جزا را می توان براساس «استحقاق و عدم استحقاق» طبقه بندی کرد: ۱. جزای استحقاقی، شامل عوض یعنی اجر تحمل دشواری ها، ثواب یعنی مزد کردارهای نیک، و عقاب یعنی کیفر کردارهای بد است؛ ۲. جزای غیراستحقاقی یا تفضّل، اجر و پاداشی است که از راه احسان یا به تعبیر دقیق تر تفضّل به بندگان تعلّق می گیرد.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی أَجْر: پاداش
تکرار در قرآن: ۱۰۸(بار)
«أجر» به معنای «مزد» (هر گونه پاداش)، در حقیقت لطفی است از سوی پروردگار.
مزد، ثواب و پاداش که در مقابل عمل نیک به انسان می‏رسد. اجیر: کسی که در مقابل مزد کار می‏کند. استیجار به مزدوری گرفتن در قرآن مجید به ثواب آخرت و دنیا هر دو اطلاق شده است ، . و نیز به مهریه زنان اجر گفته شده . راغب در مفردات تصریح می‏کند که: اجر فقط در مزد عمل خوب گفته می‏شود بر خلاف جزاء که در عمل خوب و بد هر دو استعمال می‏شود نا گفته نماند در تمام قرآن کریم، اجر در مقابل عمل نیک استعمال شده حتی در آیه زیرا که ساحران عمل خویش را آن وقت خوب می‏دانستند در آیه بنظر می‏آید مراد از اجور اعمّ باشد مجمع البیان در تفسیر آیه میگوید: به جزای اعمالتان می‏رسید خیر باشد خیر، شرّ باشد شرّ، در تفسیر بیضاوی و کشّاف نیز شامل جزاء اعمال نیک و بد دانسته‏اند. اما نمی‏شود این آیه را از قاعده کلّی که راغب تصریح کرده مستثنی دانست، مخصوصاً که در قرآن فقط در یکجاست. بنظر می‏آید که: مراد از آیه شریفه تشویق باشد که: کار خوب کنید زیرا پاداش آن را فقط در قیامت تمام و کامل خواهید دید و هیچ مانعی از این معنی بنظر نمی‏رسد کلمه اجر با سائر صیغ آن 110 بار در قرآن آمده است.

گویش مازنی

/ejar/ پرچین - نام منطقه ای کوهستانی در دو هزار تنکابن

۱پرچین ۲نام منطقه ای کوهستانی در دو هزار تنکابن


واژه نامه بختیاریکا

( اَجَر + ) گندمی که بعد از خرمن کوبی در پوسته بماند.

پیشنهاد کاربران

پاداش


واژه ی آجر در اصل به شکل آگر egar بوده به معنی دیوار آجری که لغت سومری است آگر egar از دو بخش تشکیل شده بخش اول آن e ( ائ ) می باشد که با واژه ی ترکی" ائو " به معنی خانه هم ریشه است . بخش دوم آن gar می باشد که معنای آن چیدن نهادن یا ملات زدن به آجر است که در کل خانه ی چیده شده از آجر معنی می دهد .


در زبان آکدی ukurru و در زبان سومری ukurum است.

گمراهی

مزد و منت

خشت پخته

آجر ، خشت آب گرفته شده.
اجر از آب و جَر ساخته شده جَر در لری به معنای گرفتن است اما به سختی گرفتن است به زور گرفتن است.
جر معنی بدست آوردن چیزی با نیروی قهری نیست است.
اجر یعنی گرفتن آب خشت خام با حرارت و آتش.
اگر اُ به هَ تبدیل شود کلمه هَجر یا حجر به معنی سنگ بدست می آید


کلمات دیگر: