کلمه جو
صفحه اصلی

چرت


مترادف چرت : بیراه، چرند، حرف مفت، مزخرف، مهمل، یاوه، سخن بیهوده | پینکی، بیدار و خواب، خواب سبک، نوم، قنیم خواب، هجوع، چرتک

فارسی به انگلیسی

catnap, chert, doze, drowse, irrelevant talk, bullshit, forty winks, snooze, slumber, riielevant talk, nonsense, zizz

nap, slumber, forty winks


riielevant talk, nonsense


catnap, chert, doze, drowse, nap


فارسی به عربی

اغف , اغفاءة , غفوة , نوم

مترادف و متضاد

snooze (اسم)
چرت، خواب کوتاه

nap (اسم)
چرت، خواب، پرز، خواب نیمروز

doze (اسم)
چرت

slumber (اسم)
چرت، خواب سبک، چرتی

صفت بیراه، چرند، حرف‌مفت، مزخرف، مهمل، یاوه، سخن بیهوده


پینکی، بیدار و خواب، خواب‌سبک، نوم، قنیم‌خواب، هجوع، چرتک


بیراه، چرند، حرفمفت، مزخرف، مهمل، یاوه، سخن بیهوده


فرهنگ فارسی

حالت بین خواب وبیداری، خواب سبک، غنودگی، پینکی، حرف یاوه وچرندوبی معنی، چرت وپرت هم میگویند
( اسم ) حالت بین خواب و بیداری خواب سبک پینکی .

فرهنگ معین

(چُ ) (اِ. ) خواب سَبُک ، حالت بین خواب و بیداری .

لغت نامه دهخدا

چرت. [ چ ُ ] ( اِ )غنودگی و پینکی و حالت نیم خواب. ( ناظم الاطباء ). خواب کمی نشسته یا درازکشیده. ( از فرهنگ نظام ). حالت آنکه او را خواب آمده ، لکن میخواهد بیدار ماند و پیاپی پلک های او بهم آید و باز گشاده شود. پی درپی چشم بر هم نهادن و باز کردن از غلبه خواب. گرانی در چشم آنگاه که خواب غلبه کند. سِنَة. وَسَن. نُعاس. فرناس.
- چرت پاره شدن ؛ معتادان به افیون در حال نشوه ازین سم شوم چون آوازی بلند و ناگهانی شنوند بهراسند و آنان را افاقه گونه ای دست دهد که آنرا ناگوار دارند، و از آن به چرت پاره شدن عبارت کنند، و این تعبیر را در نظایر این مورد نیز بمزاح گویند، نظیر: دو مثقال تریاک ضرر خورد. ( امثال و حکم دهخدا ).
- امثال :
چرت میزند بهتر از مرشد ؛ البته شیوخ طریقت صوفیه را در مراقبه و گاهی خلسه ، ظاهری چون مردمان چرت زن و صاحب پینکی و سبات باشد، عبارت مزبور ظاهراً مزاحی بوده و با مریدی که تنها از مراتب سلوک همان چرت زدن را میدانسته است گفته اند. ( امثال و حکم دهخدا ).
|| خواب کوتاه. خواب اندک. || این لفظ در ترکی بمعنی کسی است که از کسالت یا اثر استعمال مخدری پینکی میرود. ( فرهنگ نظام ). رجوع به پینکی شود.

فرهنگ عمید

حرف یاوه و بی معنی، چرت وپرت.
* چرت وپرت: [عامیانه] = چرت
حالت بین خواب و بیداری، خواب سبک، غنودگی، پینکی.
* چرت زدن: (مصدر لازم ) [عامیانه] اندکی خوابیدن، به خواب کوتاه رفتن.

حرف یاوه و بی‌معنی؛ چرت‌وپرت.
⟨ چرت‌وپرت: [عامیانه] = چرت


حالت بین خواب و بیداری؛ خواب سبک؛ غنودگی؛ پینکی.
⟨ چرت زدن: (مصدر لازم) [عامیانه] اندکی خوابیدن؛ به خواب کوتاه رفتن.


دانشنامه عمومی

چُرت یک خواب کوتاه است که بیشتر در طول روز و ساعت بیداری انجام می شود و چیزی غیر از خواب شب است. چرت زدن پاسخی است به احساس خواب آلودگی که ممکن است در هنگام روز پیش آید و یک خواب دو یا چندمرحله ای است. شیوه برخورد با خواب در ساعات کاری در کشورهای گوناگون، متفاوت است. انتظار می رود که بچه ها و سالمندان در طول روز اندکی بخوابند.
چرت زدن در هنگام روز از دید فیزیکی و روانی برای انسان مفید است. ۲۰ دقیقه خواب در روز باعث تازگی ذهن می شود، هشیاری سراسری را افزایش می دهد، کارایی و خلقیات فرد را بهبود می بخشد. چرت روزانه برای قلب نیز می تواند خوب باشد. در پژوهشی که در یونان انجام شد روشن شد که مردانی که دست کم در سه روز از هفته چرت روزانه دارند ۳۷ درصد کمتر به مشکلات قلبی دچار می شوند.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] چرت حالت بین خواب و بیداری است. از آن در بابهای طهارت، صلات و قضاء سخن رفته است.
چرت مرحله آغازین خواب (حالت بین خواب و بیداری) است.
احکام چرت
چرت زدن- بدون خواب رفتن- وضو را باطل نمی کند. نمازگزاردن در حال چرت زدن مکروه است. از جمله حالاتی که قضاوت کردن در آن حال مکروه است، حالت چرت و چیره شدن خواب بر قاضی است.

گویش مازنی

/chert/ مدفوع حیوانات - فواره ی کوچک ۳صدای ریزش مدفوع آبکی ۴خواب کوتاه

۱مدفوع حیوانات ۲فواره ی کوچک ۳صدای ریزش مدفوع آبکی ۴خواب ...


واژه نامه بختیاریکا

( چِرت ) ( در ) ؛ شِرت؛ شِر؛ بال و پر تازه درخت؛ چرت کشیدن؛ شیل وروندن
( چُرت ) موهای زائد بدن؛ رُم؛ موهای زهار
( چُرت ) دوف؛ مُند؛ سر خَو
زمندی؛ مَندی

پیشنهاد کاربران

پینکی یعنی وصله البته در زبان سمنانی. در فارسی هم پینه کوچک یا همان وصله میشود به خواب گمان نمیکنم ارتباطی داشته باشد

چِرت ، مدفوع پرندگان در لهجه پارسی غور

درحال خوابیدن


چرت ( اصطلاح خیاطی ) :شکاف کوچکی که به وسیله قیچی روی پارچه ایجاد می شود . ، به دو منظور ؛ یکی در زمان برش برای نشان دادن قسمت اضافه ای که روی پارچه بعنوان جا درز برید می شود که مکان دقیق الگو را نشان می دهد و معلوم می کند که دوخت دقیقا از کجا شروع می شود، و یکی دیگر زمانی که قرار است درزهای منحنی اتو شده و به سمت روی پارچه برگردد که زدن چرت باعث می شود این کار به راحتی انجام بشود.

چرت کردن به گویش فرهنگ روستای اهو از توابع اشتیان یعنی شئ ای را برداشتن و فرار کردن توضیح اینکه برای اینکه صاحب مال اورا تعقیب نکند ربایند موقع فرار دایما میگفت چُرت ما شاه است

تلفظ ش به چه صورت است
چُرت یا چِرت یا چَرت است ؟

بی معنی


کلمات دیگر: