کلمه جو
صفحه اصلی

امویان

فرهنگ فارسی

یا بنی امیه سلسله ای است از نسل امیه بن عبد شمس قرشی که پس از خلفای راشدین در سال ۴٠ ه. ق .

لغت نامه دهخدا

امویان . [ اَ / اُ م َ ویا ] (اِخ ) بنی امیه . سلسله ای است از نسل امیةبن عبد شمس قرشی که پس از خلفای راشدین در سال 40 هَ .ق .660/ م . نخستین خلیفه ٔ آنان معاویةبن ابی سفیان زمام حکومت کشورهای اسلامی را در دست گرفت . با رسیدن خلافت به معاویه دوره ٔ جدیدی در حکومت اسلامی آغاز شد و این دوره تا سال 132هَ .ق . 750/ م . که حکومت امویان بدست ابومسلم خراسانی منقرض گردید ادامه داشت . معاویه دمشق را مرکز خلافت خود و پایتخت قرار داد و پیش از مرگ ، پسرش یزید را بعنوان وارث و جانشین خود معرفی کرد و بدین ترتیب اصل وراثت را در خلافت استوار کرد و سنت خلافت راشدین را ترک گفت و در دمشق دستگاه اداری محکمی پدید آورد و دستگاه پرتجمل و باشکوهی مانند دستگاههای پادشاهان ایران و امپراطوران روم ترتیب داد و زندگی شهرنشینی را که پیش از او کمتر بدان توجه شده بود توسعه داد،و معماری اسلامی از همین دوره آغاز گردید و مساجد تاریخی دمشق و مدینه و بیت المقدس ساخته شد. زبان عربی در زمان امویان رواج گرفت و مردم ممالک اسلامی بخصوص مردم شام زبان عربی را فراگرفتند. نخستین سکه ٔ اسلامی نیز در این دوره (در زمان خلافت عبدالملک ) زده شد.
توجه مسلمانان در دوره ٔ امویان بفلسفه و بخصوص فلسفه ٔ یونان جلب گردید وهم در این دوره بود که بحثهای علوم شرعی و الهیات بمیان آمد و ادب عربی رواج گرفت و قواعد صرف و نحو تدوین گردید و خلاصه آنکه تمدن اسلامی که در دوره ٔ عباسیان به اوج ترقی خود رسید پایه گذاری گردید. امپراتوری اسلام در زمان امویان بمُنتهای عظمت و وسعت خود رسید: زیادبن ابیه که در زمان علی (ع ) حکومت فارس را داشت در دوره ٔ معاویه حکومت بصره و کوفه را نیز بدست آورد و حیطه ٔ اقتدار او تا اقصی نقاط شرقی حکومت اسلامی کشیده شد. مسلمانان در همین سالها از طرفی به سند رسیدند و از طرفی از جیحون عبور کردند و برخی از بلاد آنسوی جیحون را گشودند. در زمان ولیدبن عبدالملک (86-96 هَ .ق .) قتیبةبن مسلم باهلی از سرداران معروف عرب در ولایات شرقی ایران دست بمحاربات بزرگی زد و بلخ و طخارستان و فرغانه و بخارا و بیکند و خیوه و سمرقند و بعضی از نواحی دیگر را گشود و تا کاشغر پیش رفت . این سردار پس از فوت ولید و جانشینی سلیمان سر بطغیان برداشت ولی کشته شد. در مغرب نیز افریقای شمالی و اندلس بدست حکومت اسلامی افتاد و مسلمانان با سرداری طارق بن زیاد از تنگه ای که میان آفریقا و اروپاست گذشتند و بتدریج تمام شبه جزیره ٔ اسپانیا را بتصرف درآوردند. در زمان هشام بن عبدالملک قسمتی از جنوب فرانسه را نیز تسخیر کردند ولی در محل پواتیه از شارل مارتل پادشاه فرانسه شکست خوردند. بدین ترتیب در زمان امویان حکومت اسلامی از مرزهای چین تا اقیانوس اطلس گسترده شد. امویان از همان آغاز کار با مخالفت شدید شیعیان و مردم مدینه روبرو شدند. خلفای اموی به سنت پیغمبر و خلفای راشدین پشت پا زده بودند و توجه به مسائل مادی و آماده ساختن وسایل شکوه و تجمل و گردآوری مال و منال دنیا را جانشین اندیشه ٔ دین و توجه به مبانی عالی اخلاقی کرده بودند. امویان از آل علی بیمناک بودند و از هر نوع اعمال زور و سخت گیری درباره ٔ این خاندان خودداری نمیکردند. حسین بن علی (ع ) سومین امام شیعیان بفرمان یزید در دهم محرم سال 61 هَ .ق ./ 16اکتبر 680 م . با یارانش کشته شد. این واقعه در برانگیختن نفرت عمومی شیعیان و مخالفان امویان به مخالفت با دستگاه خلافت تأثیر عظیمی بخشید. امویان نسبت به ملل غیرعرب و بخصوص ایرانیان با نظر خوبی نمی نگریستند و بخصوص عمال آنان در ایران بسیار بدرفتاری میکردند. یزیدبن مهلب که پس از قتیبةبن مسلم باهلی حکومت خراسان را یافته بود بعد از فراغت از امور آن دیار بگرگان که تا آن هنگام مستقل مانده بود تاخت و گرگان را فتح کرد و به مازندران حمله برد و پس از فتح ساری هنگام تعاقب دشمن در دره ای محصور شد و دسته ٔ بزرگی از سپاهیان او از میان رفتند و او سرانجام با سیصدهزار دینار جان خود را خرید و در بازگشت به گرگان دچارطغیان مرزبان آنجا گردید و پس از هفت ماه پیروز گشت و بسیاری از مردم گرگان را از دم شمشیر درگذرانید. این عمل و نظایر آن باعث شد که روزبروز بر ناخشنودی ایرانیان از امویان افزوده شود، تمایل ایرانیان به آل علی و تبلیغ اینان بضدیت با امویان بیشتر ایرانیان را بستیزه جویی با دستگاه خلافت اموی برمی انگیخت تا اینکه ابومسلم سردار رشید ایرانی برای ریشه کن ساختن دستگاه امویان با عبداﷲ سفاح از اولاد عباس بن عبدالمطلب برای خلافت اسلامی بیعت کرد و در زاب (مغرب ایران ) سپاه مروان دوم اموی را در هم شکست و عبداﷲ سفاح بدستیاری وی بخلافت رسید و مروان منهزم و مقتول گردید (132هَ .ق .). خلفای اموی بترتیب با تاریخ جلوس عبارتنداز:
معاویه ٔ اول 41 هَ .ق . (661 م .)
یزید اول 60 (680)
معاویه ٔ دوم 64 (683)
مروان اول 64 (683)
عبدالملک 65 (685)
ولید اول 86 (705)
سلیمان بن عبدالملک 96 (715)
عمربن عبدالعزیز 99 (717)
یزید دوم 101 (720)
هشام بن عبدالملک 105 (724)
ولید دوم 125 (744)
یزید سوم 126 (744)
ابراهیم بن ولید 126(744)
مروان دوم 127-132 (745-750).
رجوع به تاریخ الامم و الملوک محمدبن جریر طبری جزء 7 و 8 و 9 و الکامل ابن اثیر جزء 3 و 4 و 5 و تاریخ الخلفاء سیوطی ص 348 و مجمل التواریخ و القصص ص 295 و روضةالصفا چ خیام ج 3 ص 62 و حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 114 و معجم الانساب زامباورجزء 1 ص 1 و تاریخ ایران تألیف سر پرسی سایکس ترجمه ٔ فخر داعی گیلانی ج 1 ص 759 و ریحانة الادب ج 6 ص 275 واسلام (از مجموعه ٔ چه میدانم ؟) تألیف دومینینگ سوردل ترجمه ٔ حسینی نژاد ص 21 و طبقات سلاطین اسلام و تاریخ ادبیات صفا ج 1 ص 11 و سایر کتابهای تاریخ عمومی شود.


امویان. [ اَ / اُ م َ ویا ] ( اِخ ) بنی امیه. سلسله ای است از نسل امیةبن عبد شمس قرشی که پس از خلفای راشدین در سال 40 هَ.ق.660/ م. نخستین خلیفه آنان معاویةبن ابی سفیان زمام حکومت کشورهای اسلامی را در دست گرفت. با رسیدن خلافت به معاویه دوره جدیدی در حکومت اسلامی آغاز شد و این دوره تا سال 132هَ.ق. 750/ م. که حکومت امویان بدست ابومسلم خراسانی منقرض گردید ادامه داشت. معاویه دمشق را مرکز خلافت خود و پایتخت قرار داد و پیش از مرگ ، پسرش یزید را بعنوان وارث و جانشین خود معرفی کرد و بدین ترتیب اصل وراثت را در خلافت استوار کرد و سنت خلافت راشدین را ترک گفت و در دمشق دستگاه اداری محکمی پدید آورد و دستگاه پرتجمل و باشکوهی مانند دستگاههای پادشاهان ایران و امپراطوران روم ترتیب داد و زندگی شهرنشینی را که پیش از او کمتر بدان توجه شده بود توسعه داد،و معماری اسلامی از همین دوره آغاز گردید و مساجد تاریخی دمشق و مدینه و بیت المقدس ساخته شد. زبان عربی در زمان امویان رواج گرفت و مردم ممالک اسلامی بخصوص مردم شام زبان عربی را فراگرفتند. نخستین سکه اسلامی نیز در این دوره ( در زمان خلافت عبدالملک ) زده شد.
توجه مسلمانان در دوره امویان بفلسفه و بخصوص فلسفه یونان جلب گردید وهم در این دوره بود که بحثهای علوم شرعی و الهیات بمیان آمد و ادب عربی رواج گرفت و قواعد صرف و نحو تدوین گردید و خلاصه آنکه تمدن اسلامی که در دوره عباسیان به اوج ترقی خود رسید پایه گذاری گردید. امپراتوری اسلام در زمان امویان بمُنتهای عظمت و وسعت خود رسید: زیادبن ابیه که در زمان علی ( ع ) حکومت فارس را داشت در دوره معاویه حکومت بصره و کوفه را نیز بدست آورد و حیطه اقتدار او تا اقصی نقاط شرقی حکومت اسلامی کشیده شد. مسلمانان در همین سالها از طرفی به سند رسیدند و از طرفی از جیحون عبور کردند و برخی از بلاد آنسوی جیحون را گشودند. در زمان ولیدبن عبدالملک ( 86-96 هَ.ق. ) قتیبةبن مسلم باهلی از سرداران معروف عرب در ولایات شرقی ایران دست بمحاربات بزرگی زد و بلخ و طخارستان و فرغانه و بخارا و بیکند و خیوه و سمرقند و بعضی از نواحی دیگر را گشود و تا کاشغر پیش رفت. این سردار پس از فوت ولید و جانشینی سلیمان سر بطغیان برداشت ولی کشته شد. در مغرب نیز افریقای شمالی و اندلس بدست حکومت اسلامی افتاد و مسلمانان با سرداری طارق بن زیاد از تنگه ای که میان آفریقا و اروپاست گذشتند و بتدریج تمام شبه جزیره اسپانیا را بتصرف درآوردند. در زمان هشام بن عبدالملک قسمتی از جنوب فرانسه را نیز تسخیر کردند ولی در محل پواتیه از شارل مارتل پادشاه فرانسه شکست خوردند. بدین ترتیب در زمان امویان حکومت اسلامی از مرزهای چین تا اقیانوس اطلس گسترده شد. امویان از همان آغاز کار با مخالفت شدید شیعیان و مردم مدینه روبرو شدند. خلفای اموی به سنت پیغمبر و خلفای راشدین پشت پا زده بودند و توجه به مسائل مادی و آماده ساختن وسایل شکوه و تجمل و گردآوری مال و منال دنیا را جانشین اندیشه دین و توجه به مبانی عالی اخلاقی کرده بودند. امویان از آل علی بیمناک بودند و از هر نوع اعمال زور و سخت گیری درباره این خاندان خودداری نمیکردند. حسین بن علی ( ع ) سومین امام شیعیان بفرمان یزید در دهم محرم سال 61 هَ.ق./ 16اکتبر 680 م. با یارانش کشته شد. این واقعه در برانگیختن نفرت عمومی شیعیان و مخالفان امویان به مخالفت با دستگاه خلافت تأثیر عظیمی بخشید. امویان نسبت به ملل غیرعرب و بخصوص ایرانیان با نظر خوبی نمی نگریستند و بخصوص عمال آنان در ایران بسیار بدرفتاری میکردند. یزیدبن مهلب که پس از قتیبةبن مسلم باهلی حکومت خراسان را یافته بود بعد از فراغت از امور آن دیار بگرگان که تا آن هنگام مستقل مانده بود تاخت و گرگان را فتح کرد و به مازندران حمله برد و پس از فتح ساری هنگام تعاقب دشمن در دره ای محصور شد و دسته بزرگی از سپاهیان او از میان رفتند و او سرانجام با سیصدهزار دینار جان خود را خرید و در بازگشت به گرگان دچارطغیان مرزبان آنجا گردید و پس از هفت ماه پیروز گشت و بسیاری از مردم گرگان را از دم شمشیر درگذرانید. این عمل و نظایر آن باعث شد که روزبروز بر ناخشنودی ایرانیان از امویان افزوده شود، تمایل ایرانیان به آل علی و تبلیغ اینان بضدیت با امویان بیشتر ایرانیان را بستیزه جویی با دستگاه خلافت اموی برمی انگیخت تا اینکه ابومسلم سردار رشید ایرانی برای ریشه کن ساختن دستگاه امویان با عبداﷲ سفاح از اولاد عباس بن عبدالمطلب برای خلافت اسلامی بیعت کرد و در زاب ( مغرب ایران ) سپاه مروان دوم اموی را در هم شکست و عبداﷲ سفاح بدستیاری وی بخلافت رسید و مروان منهزم و مقتول گردید ( 132هَ.ق. ). خلفای اموی بترتیب با تاریخ جلوس عبارتنداز:

دانشنامه عمومی

امویان یا بنی امیه از دودمان های تاریخی عرب و اسلامی بودند. این دودمان از قبیله قریش و از طایفه بنی امیه بودند. جد آنان امیه بن عبدشمس برادرزاده ناتنی هاشم نیای پیامبر اسلام است. عبدشمس بازرگان بود و هنگام تجارت از شام برده ای به نام امیه خرید. امیه غلامی بوده از روم که به دلیل زیبایی و ذکاوت به رسم عرب در جاهلیت او را به پسرخواندگی قبول کرده است. به نقل برخی از مورخین امیه آزاد شدهٔ بنی ثقیف بود و بجهت خوشگلی و زیبائی اندامش مورد علاقهٔ عبدشمس قرار گرفت و قرار شد کام دل او را تأمین کند و پسرخواندهٔ او باشد. این دودمان خلافت امویان (۴۱ - ۱۳۲ ه. ق. / ۶۶۲ - ۷۵۰ م) را تشکیل داد.
در باب ریشه این قوم باید گفت که آن ها همچون پیامبر اسلام از مردی به نام عبدالمناف از طایفه قریش نشأت می گیرند. از دو پسر این شخص یکی به نام هاشم جد خاندان هاشمی و پیامبر اسلام بود و دیگر عبدشمس پدر امیه که جد خاندان بنی امیه بود.
در ابتدای قرن هفتم میلادی اعقاب امیه یکی از خانواده های پرنفوذ اعراب مکه بودند. در این زمان بود که محمد بن عبدالله از خاندان هاشم اعلام پیامبری کرد. هنگامی که محمد در سال۶۲۲ میلادی به مدینه مهاجرت کرد و در پی آن نبردهایی با مکیان داشت با اعضای خانواده امویان که در سمت سپاه مکه بودند، جنگید. از این میان ابوسفیان بن حرب پدر معاویه اولین حاکم امویان رهبری سپاه مکه را بر عهده داشت. مدینه بر سر راه شام قرار داشت و تجارت با شام مهم ترین منبع درآمد خانواده بنی امیه بود. محمد با بستن این مسیر توانست سرانجام ابوسفیان را ناتوان کرده و منجر به سقوط مکه شد. ابوسفیان کمی قبل از فتح مکه توسط مسلمانان ناگزیر به دین اسلام درآمد. در نهایت با این تغییر جهت، ضمن بازگشت صلح به دو خانواده رقیب اموی و هاشمی در قریش، باعث شد که امویان بتوانند در سیاست آینده حکومت اسلامی- عربی نوپا نقش مهمی بازی کنند. معاویه پسر ابوسفیان کمی بعد به عنوان کاتب وحی درآمد. بعد از در گذشت محمد، معاویه در نبردهای سپاه اسلام علیه امپراتوری روم شرقی در آسیای صغیر (سوریه یا شام)شرکت کرد و موفق به فتح دمشق شد.

دانشنامه آزاد فارسی

اُمَویان
(یا: بنی امیه) سلسله ای مسلمان (حک: ۴۱ـ۱۳۲ق) که بعد از خلفای راشدین در سرزمین های اسلامی به حکومت رسیدند. نسب امویان، که خلافت را در شام از آنِ خود کردند، به امیة بن عبد شمس بن عبدِمناف می رسد و عبدِمناف جدّ سوم پیغمبر اکرم (ص ) است . عبدِ شمس، نیای امویان، با هاشم، جدّ دوم پیغمبر (ص )، برادر توأمان و هنگام تولد به هم چسبیده بود. چون آن دو را از هم جدا کردند خون زیادی از آنان رفت و این امر به فال بد گرفته شد و گفتند تا ابد میان فرزندان این دو خون ریزی خواهد شد. امیه با عموی خود، هاشم ، سر ناسازگاری گذاشت و به رقابت با او برخاست و این امر به حرب، فرزند هاشم، و به صخر، فرزند حرب، که همان ابوسفیان است رسید و فرزندان امیه با فرزندان هاشم به رقابت و دشمنی برخاستند. با ظهور اسلام و مخالفت قریش با دعوت پیغمبر اکرم (ص ) بنی امیه به دشمنی و جنگ با او برخاست، اما متحمل ضربات سختی از اسلام شد. پیغمبر (ص )، ابوسفیان و چند تن دیگر از سران بنی امیه را محکوم به مرگ کرده بود، اما به هنگام فتح مکه ، آنان با پذیرش اسلام ، خود را از مرگ نجات دادند و از آزادشدگان (طُلَقا) خوانده شدند. در دوران ابوبکر، خلیفۀ اول، برای جلب حمایت ابوسفیان فرزند بزرگش یزید به فرماندهی یکی از لشکرهای مسلمانان در شام رسید و خلیفۀ دوم پس از مرگ یزید بن ابو سفیان برادرش معاویه را جانشین وی و سپس او را فرمانروای شامات کرد. با خلافت عثمان ، چون او خود اموی بود، بنی امیه را بر مقدّرات مسلمانان حاکم کرد. عثمان حکم بن ابی العاص، عموی خود، و فرزند او، مروان بن حکم را، که پیغمبر (ص ) پس از گذشت از اعدامشان تبعید کرده بود، به مدینه آورد و مروان را مصدر تمام امور مهم کرد و معاویه را در فرمانروایی کاملاً آزاد گذاشت . سوء عملکرد بنی امیه در زمان خلافت عثمان و چپاول بیت المال به دست آنان موجب قیام برضد خلیفه سوم و قتل او و بیعت با حضرت علی (ع ) شد. حضرت علی (ع ) پس از رسیدن به خلافت ، همۀ حاکمان زمان عثمان را، که بیشتر اموی بودند، عزل کرد. معاویه که به سبب سال های طولانی حکومت در شام حاضر نبود از قدرت کناره گیرد، به بهانۀ خونخواهی خلیفۀ مقتول کناررفتن خود را از قدرت منوط به قصاص قاتلان عثمان کرد و مقصودش از این کار گروهی از اصحاب وفادار امیرالمومنین (ع ) بود. حضرت علی (ع )، پس از آن که مکاتباتش با معاویه نتیجه نداد و دید که وی با یاغی گری حاضر نیست با مسالمت از حکومت شام کنار رود، با قوای بزرگی به شام رفت و در جنگ مهیب صِفّین قوای معاویه را درهم شکست ، اما حیلۀ عمروعاص در به نیزه زدن قرآن ها موجب شد که در سپاه حضرت علی (ع )، تفرقه افتاد و وی ناچار به توقف جنگ و تحمیل آتش بس و حکمیت تن داد. درپی خیانت حَکَمین ، معاویه خود را خلیفه خواند و تلاش امیرالمومنین (ع ) برای سرکوبی نهایی وی ، با خیانت منافقان عراق، که بعدها در تاریخ اسلام به خوارج نامدار شدند، به سرکردگی اشعث بن قیس ناکام ماند. پس از شهادت حضرت علی (ع ) در مسجد کوفه به دست یکی از همین خوارج به نام ابن ملجم مرادی و با خلافت امام حسن مجتبی (ع )، معاویه که نیل به آرزوهای خود را با خطر جدیدی مواجه دید، به عراق لشکر کشید و امام به مقابلۀ با او شتافت . اما حیله های معاویه و خیانت اشراف قبایل کوفه، ازهم پاشیدگی سپاه ، ترور آن حضرت و نهایتاً پذیرش پیشنهاد صلح معاویه از سوی آن حضرت موجب شد (ربیع الاول یا جمادی الاولی سال ۴۱ق). از این تاریخ معاویه حاکم سراسر عالم اسلام بود و خود را خلیفۀ پیامبر خدا نامید. در دوران خلافت او، فتوحات در شرق و غرب عالم اسلام تداوم یافت و بارها با رومیان جنگ شد. معاویه برخلاف تعهد خود در پیمان صلح با امام حسن (ع) دستور داد تا در منابر حضرت علی (ع ) را سبّ کنند. وی همچنین امام مجتبی (ع ) را به شهادت رساند و برای فرزند و ولیعهد خویش یزید بیعت خلافت گرفت و بدین ترتیب خلافت اسلامی تبدیل به حکومتی موروثی شد. پس از معاویه (رجب ۶۰ق)، به دست یزید فجایع مصیبت بار و تکان دهنده ای چون شهادت امام حسین (ع ) و اسارت خاندان پیغمبر (ص ) و واقعه حرّه مدینه و محاصرۀ مکه و تخریب و آتش زدن کعبه روی داد. با مرگ یزید در ۶۴ق، فرزند و جانشین او، معاویه دوم ، از پدر و جد خود بیزاری جست و از خلافت کناره گرفت و با خلأ پیش آمده در حکومت مروان بن حکم توانست به جای او در شام بر مسند قدرت تکیه زند. از این زمان به بعد، حکومت از شاخۀ سفیانی بنی امیه به شاخۀ مروانی انتقال یافت و تا ۱۳۲ق، که بنی عباس توانستند امویان را براندازند و عباسیان را جانشین آنان کنند، یازده خلیفه از مروانیان خلافت کردند که آخرینِ آنها مروان بن محمد، معروف به «مروان حمار» بود. به دوران حاکمیت مروانیان هرچند فتوحات چشمگیری صورت گرفت و تمام شمال افریقا و اندلس (اسپانیا و پرتغال ) و بخشی از فرانسه فتح گردید، عموم این خلفا، جز عمر بن عبدالعزیز، عموماً عیاش ، فاسد، بی اعتقاد به دین و احکام خدا بودند و یک حکومت اشرافی عربی را به نام خلافت اسلامی همراه ظلم و تبعیض در حق غیر قریشیان و علویان و موالی در دست داشتند. بدین سبب قیام ها و شورش های بسیار علویان ، بربرها و موالی ، خوارج و... ضد آنان پدید آمد که تضعیف و انحطاط حکومت آنان را درپی داشت . سرانجام داعیان بنی عباس با استفاده از این موقعیت ، مردم را برضد امویان تحریک کردند و ابتدا با تسلط بر خراسان و سپس عراق، مروان حمار، آخرین خلیفۀ بنی امیه، را فراری کردند و در مصر کشتند و به دوران حکومت ۹۱ساله آنان پایان دادند. با وجود این، اعقاب امویان پس از این وقایع در اسپانیا سلسلۀ امویان اسپانیا را بنیان نهادند (← امویان اندلس). خلفای اموی عموماً از علم و فرهنگ بی بهره بودند و به رغم زمینه های مساعد، تلاشی برای گسترش دانش و فرهنگ نمی کردند و وجود عبدالحمید، کاتب توانا و ادیب مشهور در دربار آخرین خلیفۀ اموی یک استثنا بود.

پیشنهاد کاربران

کلمه ( ( اموی ) ) از کلمه ( ( اُم ) ) به معنی مادر گرفته شده که معنی مجازی آن = ریشه دار، باقدمت می باشد واگر از ( ( اُمّ ) ) گرفته شده باشد به معنی بی سواد و نا آگاه است ولی مستندات سلسله امویان آغشته بهتحریفات واغراض سیاسی فراوانیست


کلمات دیگر: