کلمه جو
صفحه اصلی

زرنج

فرهنگ فارسی

زرنگ قصبه سیستان

لغت نامه دهخدا

زرنج . [ زِ رِ] (اِ) نوعی از صمغ درخت باشد. (برهان ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). صمغ باشد. (جهانگیری ) :
بکوه دگر بود گاه فراخ
فرازش که سخت و بن دیولاخ .
ز بالا دو چنبر ازین سنگ سخت
برون تاختی چون زرنج از درخت .

اسدی (از جهانگیری ).



زرنج .[ زَ رَ ] (اِخ ) معرب زرنگ . (فرهنگ فارسی معین ). زرنگ . (فرهنگ رشیدی ). زرنگ ، قصبه ٔ سیستان . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به زرنگ و معجم البلدان شود.


زرنج. [ زِ رِ] ( اِ ) نوعی از صمغ درخت باشد. ( برهان ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). صمغ باشد. ( جهانگیری ) :
بکوه دگر بود گاه فراخ
فرازش که سخت و بن دیولاخ.
ز بالا دو چنبر ازین سنگ سخت
برون تاختی چون زرنج از درخت.
اسدی ( از جهانگیری ).

زرنج.[ زَ رَ ] ( اِخ ) معرب زرنگ. ( فرهنگ فارسی معین ). زرنگ. ( فرهنگ رشیدی ). زرنگ ، قصبه سیستان. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). رجوع به زرنگ و معجم البلدان شود.

فرهنگ عمید

زُنج#NAME?


= زُنج

دانشنامه عمومی

مختصات: ۳۰°۵۷′۳۶″ شمالی ۶۱°۵۱′۳۶″ شرقی / ۳۰٫۹۶۰۰۰°شمالی ۶۱٫۸۶۰۰۰°شرقی / 30.96000; 61.86000
زرنگ (ساتراپی)
سیستان
صفاریان
اتوریکشا
نیمروز
زَرَنْج (عربی شدهٔ زَرَنگ) مرکز ولایت نیمروز افغانستان است که در جنوب غرب این کشور و نزدیک مرز ایران قرار دارد.
مردم آن بیشتر بلوچ می باشند.

دانشنامه آزاد فارسی

زَرَنج
(یا: زَرَنگ، شهر قدیم) در سیستان قدیم که ویرانه هایش در کنار یکی از شاخه های سابق رود هیرمند باقی است. زَرَنگ شهری آباد و معمور بود و در ۷۶۱ش امیرتیمور آن را تصرف و سپس ویران کرد، و همۀ ساکنان آن را به قتل رساند.

پیشنهاد کاربران

زَرَنْج ( عربی شدهٔ زَرَنگ ) مرکز ولایت نیمروز افغانستان است که در جنوب غرب این کشور و نزدیک مرز ایران قرار دارد.

زرنگ پایتخت فرهنگی سیستان بزرگ و سرزمین غصب شدهاز مام وطن

دغل کار، باهوش، زیرک

پایتخت یعقوب لیث صفاری


کلمات دیگر: