کلمه جو
صفحه اصلی

پنجره


مترادف پنجره : پادگانه، دریچه، روزنه

فارسی به انگلیسی

window, grating, light, show window

window, grating


light, show window, window


فارسی به عربی

مشبک , نافذة

مترادف و متضاد

grating (اسم)
ساینده، پنجره، شبکه، چارچوب اهنی، گوشت ریز

window (اسم)
روزنه، پنجره، دریچه، ویترین

casement (اسم)
روزنه، پوشش، پنجره، پنجره لولادار

iron railing (اسم)
پنجره

sash window (اسم)
پنجره

lattice window (اسم)
پنجره

persian blinds (اسم)
پنجره

پادگانه، دریچه، روزنه


فرهنگ فارسی

دریچه، سوراخ آهنی یاچوبی که دردیوارکاربگذارند
( اسم ) ۱- دریچه ای بود در دیوار که ببیرون نگرند مشبکی باشد که در سرایها بر دریچها نهند . ۲- هر چه مشبک باشد . ۳- تنک. آهنی پر سوراخ . ۴- دیدهبان کشتی . ۵- خان. چوبین که برای درندگان و طیور سازند قفص قفس . یا پنجر. لاجورد . آسمان . یا مثل پنجره . مشبک شبکه دریچه دار مغربل .

فرهنگ معین

(پَ جِ رِ ) (اِ. ) ساختاری در دیوار اتاق ، ساختمان یا وسیلة نقلیه برای وارد شدن روشنایی ، هوا یا هر دو و دیده شدن قضای بیرون یا درون .

لغت نامه دهخدا

پنجره. [ پ َ ج َ رَ / رِ ] ( اِ ) دریچه ای بود در دیوار که به بیرون نگرند. ( لغت نامه اسدی نسخه نخجوانی ). آنچه در بعضی عمارات مشبک سازند. ( غیاث اللغات ). دریچه ای بود مشبک. مشبکی باشد که در سرایها بر دریچه ها نهند. ( صحاح الفرس ). بالگانه ( حاشیه لغت نامه اسدی نسخه نخجوانی ). غُلوَ کَن در. غلبکن در :
سوی باغ گل باید اکنون شدن
چه بینیم از بام و از پنجره.
بونصر ( از لغت نامه اسدی نسخه نخجوانی ).
بدل پنجره بر گردش سیمین جوشن
بدل کنگره بر برجش زرّین مغفر.
فرخی.
پس هر پنجره بنهاده برافشاندن را
بدره و تنگ بهم پر ز شیانی و شکر.
فرخی.
در آرزوی آنکه ببینی شگفتیی
بر منظری نشسته و چشمت به پنجره.
ناصرخسرو.
|| هرچه مشبک باشد. ( غیاث اللغات ). || تنکه آهنی پرسوراخ. || دیده بان کشتی. || خانه چوبین که برای درندگان و طیور سازند. ( غیاث اللغات ). قفص. ( لغت نامه مقامات حریری ) ( منتهی الارب ). قفس.
- پنجره لاجورد ؛ کنایه از آسمان است. ( برهان قاطع ).
- مثل پنجره ؛ شبکه دار. مشبک. دریچه دار. مُغَربَل.

فرهنگ عمید

۱. دریچه.
۲. دریچۀ مشبک و سوراخ سوراخ آهنی یا چوبی که در دیوار اتاق یا جای دیگر کار بگذارند.

دانشنامه عمومی

پنجره ورودی ای در دیوار، در یا وسیله نقلیه است که برای عبور نور و اگر بسته نباشد یا آببندی نباشد برای عبور هوا و صدا ساخته شده. پنجره ها معمولاً دارای شیشه های شفاف یا مات هستند و به وسیله فریم (چهارچوب) در محل خود قرار می گیرند. بسیاری از پنجره های شیشه دار برای تهویه باز نگه داشته می شوند و بسیاری نیز برای جلوگیری از ورود آلودگی هوا یا آلودگی صوتی بسته نگه داشته می شوند. پنجره ها معمولاً توسط قفل یا دستگیره یا چیزی شبیه آن بسته نگه داشته می شوند.
از گذشته تا به امروز دیگر پنجره ها فقط منفذی جهت عبور نور یا ورود هوا نیستند بلکه یکی از عوامل زیبایی در هنر معماری و ساخت و ساز محسوب می شوند.
پنجره از دو واژهٔ «پن (بستن) + جره (دارای قرینه) ساخته شده است.
پنجره ها از نظر باز شو به گونه های مختلفی موجود می باشند:

خانه ٔ چوبی که برای درندگان و پرندگان می سازند؛ قفس. (رک دهخدا) || (پیشنهاد کاربران) احتمالاً واژۀ پنجره از دو کلمۀ پنجه و ره تشکیل شده است، به معنی راه پنجه (مشت یا دست)، یعنی راهی برای عبور مشت یا دست، گذرگاه پنجه؛ چون در قدیم پنجره ها مشبک بوده اند.


فرهنگستان زبان و ادب

{window} [رایانه و فنّاوری اطلاعات] محدوده ای مستطیل شکل در پرده که نمایندۀ کار معینی است
{window , labium, mouth} [موسیقی] روزنی در برخی نای ها که در آن ها هوای عبوری از سرِ مجرای هوا با برخورد به لبۀ تیز روزن، صدا تولید می شود

نقل قول ها

پنجره جایی در یک دیوار، درب، سقف یا وسیله نقلیه است که اجازه عبور نور، صدا یا هوا را می دهد.
• نشانه شناسی:پنجره به عنوان منفذی به هوا و نور، نماد پذیرندگی است، اگر پنجره گرد باشد، به مثابهٔ پذیرنگیِ طبیعتِ چشم و آگاهی خواهد بود، اگر پنجره مربع باشد، پذیرشی مادی و زمینی خواهد داشت، در خلاف جهت دریافت های آسمانی.» -> ژان شوالیه

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه]
پنجره یا همان دریچه به مناسبت در بابهای طهارت، صلات و صلح از آن سخن رفته است.
← پاک شدن به سبب آفتاب
۱. ↑ جواهر الکلام، نجفی، محمد حسن،ج ۶، ص۲۵۳ ۲۶۲
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج۲، ص۲۷۵
...

گویش اصفهانی

تکیه ای: derinǰa
طاری: dürüǰa
طامه ای: panǰera / deriǰa
طرقی: banǰera / dürǰa
کشه ای: panǰera
نطنزی: panǰera


گویش مازنی

/panjere/ پرزین

پرزین


واژه نامه بختیاریکا

نیمدَری

پیشنهاد کاربران

پنجره ی لاجورد: کنایه از آسمان و ستارگان
رقعه ی این پنجره ی لاجورد
پنجه در او زد که در او پنجه کرد
شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص۲۲۱.
پنجره: پن در زبان هند و اروپایی به معنی باد می باشد. جر هم معنی "دیوار" و "شکاف دیوار" معنی می دهد. "ه" هم پسوند شباهت هست و در اصل "شکاف و سوراخ مانند جهت عبور باد" معنی می دهد. پن را در واژه هایی مثل پنکه، پناهگاه: جایی که از گزند باد در امان می مانیم. در پنیر که در اصل پنشیر بـوده که" ش"از آن حذف شده به معنی شیر باد کرده. و در زبان ترکی در واژه "پندام" به معنی نفخ شکم و گیر افتادن باد در روده و شکم می باشد می توان دید. در زبان انگلیسی window هم معنی شبیه پنجره دارد.

پنجره به ترکی: " آتیشقا " ، " پَنجَرَه " ، " پِنجَرَه "

برابر انگلیسی این واژه در زبان انگلیسی می شه : - پنچر - و - پانچ - و پانچر که همه به معنی سوراخ و روزنه هستن زیرا که این 2 زبان دارای ریشه یکسان آریایی ( هندواروپایی ) هستن puncture - punch


کلمات دیگر: