مترادف پرونده : دوسیه، پیشینه، سابقه، پاپوش، پوشه
پرونده
مترادف پرونده : دوسیه، پیشینه، سابقه، پاپوش، پوشه
فارسی به انگلیسی
file, dossier, [ext.] case
dossier, file, folder
فارسی به عربی
ملف
مترادف و متضاد
پیشینه، سابقه
پاپوش
پوشه
۱. دوسیه
۲. پیشینه، سابقه
۳. پاپوش
۴. پوشه
حادثه، اتفاق، جا، حالت، صندوق، جلد، جعبه، محفظه، قالب، مورد، پرونده، قضیه، قاب، وضعیت، دعوی، پوسته، غلاف، مرافعه، نیام
صف، صورت، خط، پرونده، فهرست، ضبط، سوهان، اهن سای، دسته کاغذ های مرتب، قطار
پرونده، سوابق، دوسیه
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱- بست. قماش و اسباب بست. جامه پشتوار. جامه رزمه . ۲- پارچه ای که قماش رابدان پیچند شل. قماش برونده ۳- جوال مانندی که دهن آن از پهلوی آن باشد و استادان بزاز اسباب دکان خود را در آن نهند و با ریسمانها بندند پرونده ۴- امروز پرونده را بمجموع. سندها و نوشته های راجع بیک تن یا یک موضوع یا یک کار که در یک جا جمع آوری شده اطلاق کنند یا پرونده اش پیش منست . از سوابق او کاملا مطلع هستم . یا پرونده کردن جامه ها. پشتوار. جامه ها بستن ترزیم .
بسته جامه که تبازی رزمه گویند بسته قماش و اسباب
بسته جامه که تبازی رزمه گویند بسته قماش و اسباب
فرهنگ معین
(پَ وَ دِ ) (اِ. ) ۱ - بستة قماش . ۲ - پارچه ای که قماش را بدان پیچند. ۳ - اسناد و نوشته های مربوط به یک موضوع .
لغت نامه دهخدا
پرونده. [ پ َرْ وَ دَ / دِ ] ( اِ ) بسته جامه که به تازی رزمه گویند. بسته قماش و اسباب. پشتواره جامه. || لفافه قماش و اسباب یعنی پارچه ای که قماش را بدان پیچند. شله قماش :
خواجه به پرونده اندر آمد ایدر
اکنون معجب شده است از بر رهوار.
- پرونده کردن جامه ها ؛ پشتواره جامه ها بستن. ترزیم. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). تعکیم. ( زوزنی ).
خواجه به پرونده اندر آمد ایدر
اکنون معجب شده است از بر رهوار.
آغاجی ( از فرهنگ اسدی ).
|| جوال مانندی که دهن آن از پهلوی آن باشد و استادان بزاز اسباب دکان خودرا در آن نهند و با ریسمانها بندند و به ضم ثانی و سکون ثالث و رابع هم آمده است. ( برهان قاطع ). و نیز رجوع به پلونده شود. || سندها و نوشته های راجع به یک موضوع یا یک کار و یک نفر را که یکجا جمعآوری شده و خلاصه مطالب آن نوشته ها را برای آسانی در پشت پوشه های آن می نویسند و به فرانسه دوسیه میگویند. ( مجموعه لغات فرهنگستان ).- پرونده کردن جامه ها ؛ پشتواره جامه ها بستن. ترزیم. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). تعکیم. ( زوزنی ).
فرهنگ عمید
۱. نوشته ها و سندهای راجع به یک موضوع که در یک پوشه جمع شده باشد، دوسیه.
۲. [قدیمی] کیسه ای که پیشه وران ابزار کار خود را در آن می گذارند.
۳. [قدیمی] پارچه ای که قماش یا چیز دیگر در آن بپیچند، رزمه.
۴. [قدیمی] بستۀ قماش.
۲. [قدیمی] کیسه ای که پیشه وران ابزار کار خود را در آن می گذارند.
۳. [قدیمی] پارچه ای که قماش یا چیز دیگر در آن بپیچند، رزمه.
۴. [قدیمی] بستۀ قماش.
دانشنامه عمومی
پرونده در معنی یعنی:سندها و نوشته های راجع به یک موضوع یا یک کار و یک نفر را که یکجا جمع آوری شده و خلاصه مطالب آن نوشته ها را برای آسانی در پشت پوشه های ان می نویسند و به فرانسه دوسیه می گویند. (مجموعه لغات فرهنگستان).پرونده دارای کاربردهای زیر می باشد.
پرونده کاغذی به معنای پرونده کاغذی (و واقعی)
سند (مدرک)
پرونده (رایانه) به معنای پرونده در رایانه
پرونده نوشتاری (فایل متنی) به معنای پرونده در پوشه
پرونده (فیلم) نام فیلمی ایرانی به کارگردانی مهدی صباغ زاده
فایل (یونیکس) file یک برنامه استاندارد یونیکس برای تشخیص نوع دیتا موجود در یک فایل با استفاده از اعداد جادویی است.
جدول تخصیص فایل
پرونده ی محرمانه:به پرونده هایی گفته می شود که دارای رمز و رازی هستند و هر کسی اجازهٔ دستیابی به آن را ندارند مانند پرونده ها محرمانهٔ آژانس اطلاعات مرکزی (به انگلیسی: Central Intelligence Agency)سیا.
«پرونده های جنایی» به پرونده هایی گفته می شود که مربوط به گناهکاری باشد.
پرونده کاغذی به معنای پرونده کاغذی (و واقعی)
سند (مدرک)
پرونده (رایانه) به معنای پرونده در رایانه
پرونده نوشتاری (فایل متنی) به معنای پرونده در پوشه
پرونده (فیلم) نام فیلمی ایرانی به کارگردانی مهدی صباغ زاده
فایل (یونیکس) file یک برنامه استاندارد یونیکس برای تشخیص نوع دیتا موجود در یک فایل با استفاده از اعداد جادویی است.
جدول تخصیص فایل
پرونده ی محرمانه:به پرونده هایی گفته می شود که دارای رمز و رازی هستند و هر کسی اجازهٔ دستیابی به آن را ندارند مانند پرونده ها محرمانهٔ آژانس اطلاعات مرکزی (به انگلیسی: Central Intelligence Agency)سیا.
«پرونده های جنایی» به پرونده هایی گفته می شود که مربوط به گناهکاری باشد.
wiki: رباعیات خیام که در جیب مخفی شلوار مقتول یافت شده بود، گرفته شده است. پرونده به عنوان یکی از مشکل ترین معماهای استرالیا مطرح شده است و موضوع بسیاری از جستجوهای مشتاقانه راجع به هویت قربانی و اتفاقاتی که منجر به مرگ او شد، بوده است. در حالی که پرونده بیشترین رسیدگی را در استرالیا به خود جلب کرده بود، جنبه بین المللی نیز پیدا کرد چرا که پلیس به طور گسترده موضوع را در جهت یافتن هویت مقتول اشاعه داد و با دولت های دیگر برای دنبال کردن سرنخ، مشورت کرد.
علاقه عمومی نسبت به این پرونده به خاطر چند عامل، قابل توجه است:
جسد در ساعت ۶:۳۰ صبح در ۱ دسامبر ۱۹۴۸ در ساحل سامرتن (آدلاید، استرالیای شمالی) پیدا شد. به پلیس زنگ زده شد و هنگامی که آن ها رسیدند، جسد روی شن ها بود، در حالی سر آن به موج گیر تکیه داده شده و پاهایش به شکل صلیب و درست رو به دریا قرار گرفته بود. پلیس نشانه تعرض نسبت به جسد پیدا نکرد و همچنین دریافت که دست چپ مرد به حالت راست و مستقیم بود در حالی دست راستش دولا شده بود.
علاقه عمومی نسبت به این پرونده به خاطر چند عامل، قابل توجه است:
جسد در ساعت ۶:۳۰ صبح در ۱ دسامبر ۱۹۴۸ در ساحل سامرتن (آدلاید، استرالیای شمالی) پیدا شد. به پلیس زنگ زده شد و هنگامی که آن ها رسیدند، جسد روی شن ها بود، در حالی سر آن به موج گیر تکیه داده شده و پاهایش به شکل صلیب و درست رو به دریا قرار گرفته بود. پلیس نشانه تعرض نسبت به جسد پیدا نکرد و همچنین دریافت که دست چپ مرد به حالت راست و مستقیم بود در حالی دست راستش دولا شده بود.
wiki: پرونده «تمام شد»
دانشنامه آزاد فارسی
جدول کلمات
دوسیه
پیشنهاد کاربران
از مصدر پَروَستن یا فَروَستن به معنای در بر داشتن. شامل شدن. احاطه کردن می آید. و پرونده به یک مجموعه یا چیزی که چندین زیر مجموعه یا جزئ دیگر را شامل میشوند گویند.
مانند: پرونده ی مدارک
مانند: پرونده ی مدارک
فایل
دوسیه، پیشینه، سابقه، پاپوش، پوشه، رزومه، رزمه
در کارنامۀ اردشیر بابکان آمده است:
�سوارانِ اردشیر را آگاهی نبود، به بُن دژ گولار آمدند و دژ را بپروستند�
در زبانهای پارسی باستان، این واژه از parwastan ، از پیشوند para ( در فروگرفتن و پیرامون نیز میبینیمش ) و ریشۀ band به چم بستن امده در پهلوی ساسانی ، واژۀ parwast و parwand بسیار امده .
در دینکرد ششم میخوانیم:
�برخی نیکان پرسیدند که پَروَند تن چه و پَروَند روان چه و پَروَند دست چه؟�
در تاریخ سیستان، این واژه به گونه پَرَن امده
شادروان بهار در پابرگ این واژه مینویسد که هنوز در زبان مردمان سیستان این واژه به کار میرود و میان مردم خراسان به گونه پَل و برخی جای دیگر به گونه پَرَند گفته میشود.
این واژه در زبان مردم راور به گونه پَروَند به چم باغ بزرگ و در گویش یزد به گونه parvan kerdan ،
هنوز زنده است از این ریشه، واژۀ پرونده است
از دیگر واژگانی ساخته شده از این واژه ”پردیس“ است که در فرهنگ ایران باستان به باغ و بوستان دیوار کشیده است
در فارسی باستان از para و didā ( دیوار ) و به چم دیوار پیرامون است و انرا به گونه paradaidam - ( پرَ دَئدا پردئیس ) میبینیم
اگر بخواهیم پارسی را از نابودی رهایی و درستی و رستگاری دهیم باید اندیشه خویش را با این وازگان پارسی پرورد پرورش دهیم تا بتوانیم روان و رسا و آهنگین سخن بگوییم
�سوارانِ اردشیر را آگاهی نبود، به بُن دژ گولار آمدند و دژ را بپروستند�
در زبانهای پارسی باستان، این واژه از parwastan ، از پیشوند para ( در فروگرفتن و پیرامون نیز میبینیمش ) و ریشۀ band به چم بستن امده در پهلوی ساسانی ، واژۀ parwast و parwand بسیار امده .
در دینکرد ششم میخوانیم:
�برخی نیکان پرسیدند که پَروَند تن چه و پَروَند روان چه و پَروَند دست چه؟�
در تاریخ سیستان، این واژه به گونه پَرَن امده
شادروان بهار در پابرگ این واژه مینویسد که هنوز در زبان مردمان سیستان این واژه به کار میرود و میان مردم خراسان به گونه پَل و برخی جای دیگر به گونه پَرَند گفته میشود.
این واژه در زبان مردم راور به گونه پَروَند به چم باغ بزرگ و در گویش یزد به گونه parvan kerdan ،
هنوز زنده است از این ریشه، واژۀ پرونده است
از دیگر واژگانی ساخته شده از این واژه ”پردیس“ است که در فرهنگ ایران باستان به باغ و بوستان دیوار کشیده است
در فارسی باستان از para و didā ( دیوار ) و به چم دیوار پیرامون است و انرا به گونه paradaidam - ( پرَ دَئدا پردئیس ) میبینیم
اگر بخواهیم پارسی را از نابودی رهایی و درستی و رستگاری دهیم باید اندیشه خویش را با این وازگان پارسی پرورد پرورش دهیم تا بتوانیم روان و رسا و آهنگین سخن بگوییم
کلمات دیگر: