سندی
فارسی به عربی
مترادف و متضاد
فرهنگ فارسی
ابن محمد ابن عبدالهادی تتوی ابو الحسن نور الدین سندی . فقیه حنفی . عالم در حدیث و تفسیر و عربی .
لغت نامه دهخدا
از پارسی و تازی و از هندو و از ترک
وز سندی و رومی و ز عبری همه یکسر.
ز ترک و رومی و هندی و سندی ، گیلی و دیلم.
سندی. [ ] ( اِ ) اسم هندی نخل بری و بی ثمر است که تنه آنرا بریده ظرفی بجای آن نصب بنمایند و بمرور یک شبانه روز در آن رطوبت جمع کرده پس برداشته بیاشامند، شیرین طعم و اگر یک دو روزه بماند و کف بکند مسکر میشود و از مطلق آن مراد نزد اهل هند آن رطوبت مجتمع مسکر است. ( فهرست مخزن الادویه ). شرابی است که از درخت نارجیل بهم میرسد. ( از تحفه حکیم مؤمن ).
سندی. [ س ِ ] ( اِخ ) گاهی سند گویندو از آن کشاجم را خواهند. و حال آنکه کشاجم شاعر و ادیب و کاتب معروف پسر سندی بن شاهک صاحب الحرس است.
سندی. [ س ِ ] ( اِخ ) ابن شاهک داروغه بغداد که دخیل در شهادت موسی بن جعفر علیه السلام است. و سندی بن شاهک وی را زهر داد. رجوع به حبیب السیر، تاریخ اسلام ص 93، 194، ابن الندیم ، البیان و التبیین ج 2 صص 261 - 262 و ج 3 ص 80، 218 و عقدالفرید، الوزراء و الکتاب ص 129 شود.
سندی. [ س ِ ] ( اِخ ) ابن صدقه کاتب به عربی شعر گفته و دیوان او پنجاه ورقه است. ( ابن الندیم ).
سندی. [ س ِ ] ( اِخ ) ابن علی وراق دکان او در طاق زبل ( ظاهراً به بغداد؟ ) و وراق اسحاق ارجانی بن ابراهیم موصلی بوده و گویند که کتاب اغانی کبیر را او کرده و نسبت او را به اسحاق داده است. ( از ابن الندیم ). رجوع به الاوراق صولی ص 229 و 231 شود.
سندی. [ س َن ْ ن ِ ] ( اِخ ) ابن محمدبن عبدالهادی تتوی ( مدنی ) ابوالحسن ، نورالدین سندی. فقیه حنفی. عالم در حدیث و تفسیر و عربی. اصل وی از سند و محل تولدش نیز در همین محل است و بمدینه تا زمان وفات مسکن گزید و بسال 1138 هَ. ق. درگذشت. او راست : حاشیه بر سنن ابن ماجه. شرح سنن ادبی داود. حاشیه بر صحیح بخاری. حاشیه بر مسند امام احمد. حاشیه برسنن کبیره غسانی. حاشیه بر بیضاوی. و غیر ذلک. ( اعلام زرکلی ج 3 ص 938 ). رجوع به معجم المطبوعات شود.
سندی . [ ] (اِ) اسم هندی نخل بری و بی ثمر است که تنه ٔ آنرا بریده ظرفی بجای آن نصب بنمایند و بمرور یک شبانه روز در آن رطوبت جمع کرده پس برداشته بیاشامند، شیرین طعم و اگر یک دو روزه بماند و کف بکند مسکر میشود و از مطلق آن مراد نزد اهل هند آن رطوبت مجتمع مسکر است . (فهرست مخزن الادویه ). شرابی است که از درخت نارجیل بهم میرسد. (از تحفه ٔ حکیم مؤمن ).
سندی . [ س َن ْ ن ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبدالهادی تتوی (مدنی ) ابوالحسن ، نورالدین سندی . فقیه حنفی . عالم در حدیث و تفسیر و عربی . اصل وی از سند و محل تولدش نیز در همین محل است و بمدینه تا زمان وفات مسکن گزید و بسال 1138 هَ . ق . درگذشت . او راست : حاشیه بر سنن ابن ماجه . شرح سنن ادبی داود. حاشیه بر صحیح بخاری . حاشیه بر مسند امام احمد. حاشیه برسنن کبیره ٔ غسانی . حاشیه بر بیضاوی . و غیر ذلک . (اعلام زرکلی ج 3 ص 938). رجوع به معجم المطبوعات شود.
سندی . [ س ِ ] (اِخ ) ابن شاهک داروغه بغداد که دخیل در شهادت موسی بن جعفر علیه السلام است . و سندی بن شاهک وی را زهر داد. رجوع به حبیب السیر، تاریخ اسلام ص 93، 194، ابن الندیم ، البیان و التبیین ج 2 صص 261 - 262 و ج 3 ص 80، 218 و عقدالفرید، الوزراء و الکتاب ص 129 شود.
سندی . [ س ِ ] (اِخ ) ابن صدقه ٔ کاتب به عربی شعر گفته و دیوان او پنجاه ورقه است . (ابن الندیم ).
سندی . [ س ِ ] (اِخ ) ابن علی وراق دکان او در طاق زبل (ظاهراً به بغداد؟) و وراق اسحاق ارجانی بن ابراهیم موصلی بوده و گویند که کتاب اغانی کبیر را او کرده و نسبت او را به اسحاق داده است . (از ابن الندیم ). رجوع به الاوراق صولی ص 229 و 231 شود.
سندی . [ س ِ ] (اِخ ) گاهی سند گویندو از آن کشاجم را خواهند. و حال آنکه کشاجم شاعر و ادیب و کاتب معروف پسر سندی بن شاهک صاحب الحرس است .
از پارسی و تازی و از هندو و از ترک
وز سندی و رومی و ز عبری همه یکسر.
ناصرخسرو.
به پیغمبر عرب یکسر مشرف گشت و فرّ او
ز ترک و رومی و هندی و سندی ، گیلی و دیلم .
ناصرخسرو (دیوان چ تهران ص 269).
دانشنامه عمومی
۱۳۷۱- بگو دوستم داری
در سال های قبل از انقلاب ایران با خوانندگانی همچون بتی، شاهرخ شاهید و نوش آفرین همکاری هایی داشت. پس از انقلاب هم با ابی (در تنظیم چندین آهنگ و اجرا در کنسرت هایش) به طور جدّی همکاری داشته است. ابی در یک اظهارنظر ویدئویی اختصاصی، با اشاره به دوران همکاری هنری خود و سندی گفت: «شهرام کَمَر ارکستر بود؛ شهرام یک دونه بود و باقی ارکستر رو هم با خودش یدک می کشید.» وی در فصل اول برنامهٔ استعدادیابی استیج (پخش شده از شبکهٔ تلوزیونی من و تو) به عنوان یکی از چهار داور و تهیه کنندهٔ اصلی (Music Producer) حضور داشت. وی در فصل دوم برنامهٔ استیج نیز در همین کسوت با این برنامه، همکاری خود را ادامه داد. ترانه های شاد و ریتمیک سندی از دیرباز به وفور در مجالس عروسی همچنین محافل شاد ایرانیان و فارسی زبانان پخش یا توسط ارکسترهای مختلف، بازخوانی می شوند.
او در سال ۱۳۳۶ در مسجدسلیمان زاده شد. در سال های جنگ ایران و عراق در اندیمشک اقامت داشته و در سال ۱۹۸۴ میلادی به آلمان مهاجرت کرد. وی در آنجا کار موسیقی خود را ادامه داد و گروه سندی را در سال ۱۹۸۷ راه اندازی کرد و چند سال بعد به آمریکا مهاجرت کرد.شهرام آذر ازدواج کرده و چهار فرزند دارد. پسرش خشایار یکی از اعضای گروه هفت نفره سندی است.
سبک موسیقی گروه سندی، تلفیقی از سبک رپ در زمینهٔ شعرِ ترانه و تکنو و بندری در آهنگ ها است. گروه سندی یکی از اولین گروه هایی بود که مسایل و مشکلات اجتماعی جوانان ایران (مانند ازدواج، اعتیاد و مهاجرت به خارج) را موضوع بسیاری از آهنگ های خود قرار داد. بسیاری شهرام آذر را پیشگام موسیقی رپ در ایران و همچنین اولین کسی که از سبک رپ در موسیقی ایران استفاده کرد می دانند.
شواهد متعددی گواه بر آنند که شاخهٔ هندی اقوام هندوایرانی که در برخی منابع سندگو نیز نامیده می شوند، در اواخر هزارهٔ سوم پیش از میلاد در جناح غربی زیستگاه آریا یی (هندوایرانی) می زیسته است یعنی در حوضهٔ سفلای ولگا و تا حدی در شمال شرقی قفقاز بطوری که دسته های کوچکی از آنان حتی کمی پیش از مهاجرت بزرگ آریائی و پس از آن راه قفقاز به خاورمیانه از جمله به آناتولی و نجد غربی نفود کنند و ابتدا در خدمت هیئت های حاکمهٔ قبایل بومی این مناطق درآیند و رفته رفته در دین و فرهنگ و زبان آنها کمابیش تأثیر بگذارند و سرانجام در آن قبایل مستهلک شوند. اسامی آریائی شاهان میتانی نشان از نفوذ فرهنگ این شاخهٔ هندی اقوام هندوایرانی دارد.
دانشنامه اسلامی
...