کلمه جو
صفحه اصلی

تهران

فارسی به انگلیسی

tehran

فرهنگ فارسی

شهر تهران ( در استان مرکزی ) پایتخت ایران است و آن بین کوههای البرز و کویر مرکزی قرار گرفته دشتی هموار و مسطح و شیب آن از شمال بجنوب است . این دشت در جنوب غربی بناحیه پستی منتهی میشود که از سیلابهای کوهستان انباشته و بصورت دریاچه ای در آمده است که آن را ( دریاچه شاهی ) یا ( حوض سلطان ) مینامند مازاد آب جاجرود که دشت تهران را مشروب میکند به دریاچه حوض سلطان میریزد و رود دیگری بنام (( شور ) ) یا (( انابار ) ) که از کوهستانهای جنوبی قم سر چشمه میگیرد بدریاچه میریزد . دشت تهران در شمال باولین رشته کوههای البرز که حول دماوند کشیده شده متکی است . شهر تهران در آن محل واقع شده و آب و هوای آن بطور کلی گرم و خشک و فقط در دامنه های کوهستانی شمالی اندکی مرطوب و معتدل میباشد . شهرستان تهران سابقا بنام (( ری ) ) خوانده میشد و آن یکی از آبادترین و با عظمت ترین شهر های ایران بوده که در دوره مغول بکلی ویران شد و از آن پس ده کوچکی بنام تهران در شمال ری اهمیت یافت و در دوره زندیه ترقی کرد و در عصر قاجاریه پایتخت ایران گردید و اکنون آباد ترین و پر جمعیت ترین شهر ایران است جمعیت آن در سال ۱۳۵۵ طبق (( نمودار وضع اجتماعی تهران ) ) که از طرف اداره آمار منتشر شده بالغ بر ۴ میلیون تن بوده است تهران از حیث عمران و عظمت سیاسی و اقتصادی یکی از شهرهای عمده آسیای غربی است گذشته از خیابانهای وسیع و ساختمانهای با شکوه و موسسات بزرگ اقتصادی تجاری موزه ها و کتابخانه ها و موسسات علمی و هنری و مراکز عمده فعالیتهای فرهنگی نیز در آن وجود دارد . از جمله موزه ها موزه قصر گلستان و موزه ایران باستان و موزه مردم شناسی را باید نام برد . از جمله کتابخانه ها کتابخانه مجلس شورای اسلامی و کتابخانه ملی و کتابخانه ملک شایان ذکر است دانشگاه تهران و موسسات علمی و فنی وابسته بان درین شهر متمرکز است شهر تهران مرکز انشعاب خطوط مهم شوسه و راه آهنهای ایران و دارای کارخانه های بزرگ صنعتی و مرکز کلیه شرکتهای سرمایه داران است . خط آهن سرتاسری ایران از دو جهت در این شهر بهم میرسند و خط شوسه تبریز بمشهد نیز از تهران میگذرد در حومه تهران شهرهای کوچک و بزرگ دیگری وجود دارد از قبیل : کرج تجریش شهر ری نارمک تهران نو تهران پارس که بوسیله راههای منظم آسفالته به پایتخت مربوط هستند کارخانه های مهم صنعتی تهران عبارتست از : قند سازی در کرج و کهریزک که از حیث مقدار محصول بزرگترین کارخانه های قند ایران میباشند مقوا سازی کرج سیمان سازی نزدیک شهر ری شیشه و بلور سازی کارخانه های متعدد نخ تابی و کش بافی کارخانه ورشو سازی کارخانه های صابون سازی و کارخانه عطر سازی کارخانه زغال سنگ شمشک کارخانه نساجی تهران که یکی از بزرگترین کارخانه های چیت سازی است و عده ای کارخانه کوچک و بزرگ دیگر . توابع تهران عبارتست از : دماوند خوار ورامین غار و پشاپویه ساوجبلاغ کرج لواسانات شمیرانات و غیره .
طهران مرکز استان مرکزی و پایتخت کشور ایران است

لغت نامه دهخدا

تهران. [ ت ِ ] ( اِخ ) طهران.مرکز استان مرکزی و پایتخت کشور ایران است. استان تهران یا استان مرکزی که در مهرماه 1326 هَ. ش. تأسیس گردید هم اکنون شامل شهرهای اراک با 351625 تن سکنه و تفرش با 89428 تن سکنه و خمین با 62895 تن سکنه و دماوند با 57763 تن سکنه و ری با 173920 تن سکنه و ساوه با 142540 تن سکنه و شمیران با 200104 تن سکنه و قزوین با 424690 تن سکنه و قم با 179434 تن سکنه و کاشان با 153986 تن سکنه و کرج با 232578 تن سکنه و گرمسار با 35759 تن سکنه و محلات با 42578 تن سکنه و شهر تهران با 2803130تن سکنه می باشد. شهر تهران بر حاشیه شمالی فلات مرکزی ایران به فاصله شانزده هزارگزی دریای مازندران بخط مستقیم قرار دارد و مرکز سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و اداری و همچنین مرکز خطوط آهن و راههای هوائی و شاهراههای عمده کشور ایران است. شهر تهران در سالهای اخیر گسترش قابل ملاحظه ای یافته و کویهای بزرگی چون تهران پارس ، تهران نو، نارمک ، یوسف آباد، شهرآراء، جوادیه و جز اینها در اطراف تهران بوجود آمده و به تدریج بدان متصل گردیده و تهران بزرگ را تشکیل داده است. این شهر در 51 درجه و 24 دقیقه طول خاوری گرنویچ و 35 درجه و 41 دقیقه عرض شمالی واقع است. ظهر تهران ( ساعت 12 ) با ساعت 11/30 در شهرهای مسکو و بغداد و 10/30 در شهر استانبول و9/30 در شهر برلین و 8/30 در شهرهای لندن و پاریس و 3/30 در شهر نیویورک و 0/30 در شهر سانفرانسیسکو و 14 در بمبئی و 16 در شهر پکن و 17/30 در شهر توکیو برابر است. تهران از حیث عمران و عظمت سیاسی و اقتصادی یکی از شهرهای عمده آسیای غربی است. گذشته از خیابانهای وسیع و ساختمانهای باشکوه و مؤسسات بزرگ اقتصادی ، تجاری ، موزه ها و کتابخانه ها و مؤسسات علمی و هنری و مراکز عمده فعالیتهای فرهنگی نیز در آن وجود دارد. از جمله موزه ها، موزه قصر گلستان و موزه ایران باستان و موزه مردم شناسی را باید نام برد و از جمله کتابخانه ها، کتابخانه مجلس شورای ملی و کتابخانه ملی و کتابخانه ملک ، شایان ذکر است. تهران مرکز دانشگاهها و دانشکده های مختلف است. از آن جمله : دانشگاه صنعتی آریامهر . دانشگاه جنگ ، دانشگاه ملی و دانشگاه تهران که قدیمی ترین و اساسی ترین مرکز علمی ایران و شامل دانشکده های ادبیات و علوم انسانی ، علوم تربیتی ، پزشکی ، علوم ، علوم اداری ، الهیات و معارف اسلامی ، حقوق ، فنی ، هنرهای زیبا، کشاورزی ، دامپزشکی ، بهداشت ، داروسازی ، جنگل داری ، اقتصاد می باشد. و علاوه بر اینها باید از دانشسرای عالی ، مدرسه عالی سپاه دانش ،دانشکده هنرهای دراماتیک ، مدرسه عالی دختران ، مدرسه عالی پارس ، دانشکده روزنامه نگاری ، آموزشگاه عالی پرستاری ، آموزشگاه فیزیوتراپی را نام برد. مراکز صنعتی : تهران یکی از مراکز مهم صنعتی ایران است که مهمترین مؤسسات صنعتی آن عبارت است از: پالایشگاه نفت و کارخانه های : پارچه بافی ، قند، بلورسازی ، چرمسازی ، شیمیایی ، کبریت سازی ، سیمان ، لبنیات پاستوریزه ، صابون و گلیسیرین ، دخانیات ، کفش ، دارو و مونتاژ اتومبیل و جز اینها. راهها: تهران به وسیله سه رشته راه آهن به استانهای خراسان و مازندران و آذربایجان و یک رشته راه آهن به جنوب غربی ایران متصل می گردد و راههای عمده اتومبیل رو ایران از شمال و جنوب و شرق غرب به تهران متصل می گردد و فرودگاه مهرآباد یکی از مراکز مهم ارتباط با کشورهای جهان است. رجوع به طهران در همین لغت نامه و فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 و دایرة المعارف فارسی و مجله ایرانشهر و فرهنگ فارسی معین شود.

دانشنامه عمومی

شهر: ۸٬۶۹۳٬۷۰۶
تِهْران ( آوا راهنما·اطلاعات) پرجمعیت ترین شهر و پایتخت ایران، مرکز استان تهران و شهرستان تهران است. با ۸٬۶۹۳٬۷۰۶ تن جمعیت، بیست و چهارمین شهر پرجمعیت جهان و پرجمعیت ترین شهر باختر آسیا به شمار می رود. کلان شهر تهران نیز دومین کلان شهر پرجمعیت خاورمیانه است.
از دید ناهمواری های طبیعی، تهران به دو ناحیهٔ دشتی و کوهپایه ای البرز تقسیم می شود و گسترهٔ کنونی آن از ارتفاع ۹۰۰ تا ۱۸۰۰ متری از سطح دریا امتداد یافته است. تهران دارای اقلیم نیمه خشک است. در بیشتر سال ها، فصل زمستان نیمی از کل بارش های سالانهٔ تهران را تأمین می کند و تابستان نیز کم باران ترین فصل در تهران است.
تهران شهری با گوناگونی گروه های قومی است اما جمعیت خارجی آن کم است. به عنوان بزرگ ترین شهر فارسی زبان جهان، اکثریت مردم تهران را پارسیان تشکیل می دهند و بیشتر مردم این شهر رسماً مسلمان و شیعهٔ دوازده امامی هستند. دیگر جوامع مذهبی در تهران شامل بهائیان، زرتشتیان، مسیحیان و یهودیان می شود. جرائم ارتکابی و مسائلی همانند نقض حقوق کودکان و زنان، از مشکلات این شهر هستند.

نقل قول ها

تهران پایتخت، بزرگترین شهر ایران و مرکز استان تهران؛ در شمال کشور و جنوب دامنهٔ رشته کوه البرز و دریای خزر جای گرفته است.
• «شهر تهران هویت یکپارچه ای ندارد که بشود آن را تعریف کرد. در واقع تهران کلانشهری است که درآن همه خرده فرهنگ ها و اقلیت ها با هویت های مستقل و حتی شیوه های زیستی مستقل خودشان زندگی می کنند. به همین خاطر تنها کسی می تواند این شهر را به درستی بشناسد و بنویسد که این چندپارگی و هویت منتشر را به درستی شناخته باشد.» -> بلقیس سلیمانی
• «اگر خوب گوش کنیم هنوز صداهای گذشته در تهران وجود دارد؛ مثلاً وقتی نیمه شب است و در کوچه ای آواز بیات تهران را می شنوی…» -> علی خدایی
• «همه مردم این شهر از هرکجای این سرزمین که به تهران آمده باشند، فرهنگ و قومیت خودشان را هم آورده اند؛ بنابراین تهران مجموعه ای از همه اقوام است و می شود داستان هایی براساس سرگذشت هرکدام از این آدم ها نوشت، آدم هایی که هریک گوشه ای از این شهر زندگی و تلاش می کنند و این شهررا از یک روستای کوچک به نام «چنارستان» به یکی از پایتخت های بزرگ، پرجمعیت و نامدار جهان تبدیل کرده اند.» -> هوشنگ مرادی کرمانی
• «نگاه افراطی وتعصب آمیز همیشه چیز بدی است؛ اینکه فقط تهران را آلودگی و مشکلاتی ببینیم که درگیرش بوده ایم. خود من دراین شهر نوشابه فروخته ام، کارمند بوده ام و روزهای خوب و بد آن را لمس کرده ام. اما این نگاه که بگوییم همه چیز این شهر زشت و بد است، همانقدر نگاه نادرستی است که بخواهیم بگوییم تهران بهشت است.» -> هوشنگ مرادی کرمانی
• «ما تصویر روشنی از روابط اجتماعی و سبک زندگی آدم ها در تهران پنجاه یا صد سال دیگر نداریم، ولی من فکر می کنم به طور طبیعی همه آدم ها نسبت به گذشته این حس نوستالژیک را دارند. همیشه تحولات اجتماعی برای چیزهایی که از دست می رود دلتنگی ایجاد می کند، حتی اگر آن چیزها با تلخی ها و سختی هایی همراه بوده باشند.» -> محمدرضا زائری
• «همیشه این پرسش را از خودم داشتم که این شهر چیست و کیست و من چطور باید آن را بشناسم و با آن دوستی برقرار کنم.» -> مهدی ربی
• «وقتی شما در شهری مثل تهران حرکت می کنید، این شهر می تواند دوره های مختلفی را که از سرگذرانده است، همزمان به شما نشان بدهد؛ بنابراین هر شهر با ابعاد متفاوت خود می تواند زوایه دید متفاوتی را به ما نشان بدهد، البته اگر قابلیت دیدن آن را داشته باشیم… مهم ترین مسئله در برخورد با شهری مثل تهران را لذت بردن از آن است. این لذت باید به گونه ای باشد که حتی وقتی از آلودگی یا سروصدا حرف می زنیم، بتوانیم لبخند بزنیم.» -> مهدی ربی
• «تهران متأسفانه در حال حاضر به یکی از شهرهایی تبدیل شده که ادب و تربیت در آن به حداقل ممکن خود قرار دارد. این موضوع به دلیل به هم ریختگی طبقات اجتماعی و فقدان آموزش مدنی در این شهر است. شاید برخی مجریان به این نقد من، خرده بگیرند. به نظرم دلیلش این است که رابطه آن ها با جامعه، حالت رسمی و مملو از تعارفات رایج ایرانی است. برای من که در شهر تهران رفت و آمد داشته و با جامعه سروکار دارم، بی ادبی به یک اصل در شهر تهران تبدیل شده است.» -> محمود سریع القلم
• «من در منطقه نیاوران تهران به راننده اتومبیلی که سوبله (و نه دوبله) ایستاده بود با زبان خیلی ملایمی گفتم لطف می کنید قدری جلوتر پارک کنید، چون ترافیک سنگینی در نتیجه توقف شما ایجاد شده است. پاسخ ایشان این بود که من هر کاری دوست داشته باشم می کنم. در اعتراض شهروند دیگری، وی گفت زیاد حرف بزنید شما را مچاله می کنم بعد می اندازم در جوب. در مورد جملات این راننده متخلف، می توان تحقیقات گسترده ای دربارهٔ فرهنگ خودخواهانه ایرانی انجام داد.» -> محمود سریع القلم
• «علی رغم توسعه های روزافزون در تهران متأسفانه امروز میزان رضایت از زندگی کاهش پیدا کرده که یکی از دلایل عمده آن عدم مسئولیت پذیری اجتماعی است… متأسفانه ایران از حیث نیکوکاری در شاخص های جهانی رتبه خوبی ندارد و در این چند ساله عقب رفته است …». -> احمد مسجدجامعی
• «تهران ما هم از معدود شهرهایی است که در کنار خود کوهی با این همه زیبایی و طراوت دارد، اما چند درصد ساخت وسازهای شهری در تهران با این دید ساخته شده اند، جدای از ساختمان هایی که در شمال تهران و با تصرف کوه و کوهپایه ها، ساخته می شوند و طبعاً چنین دیدگاهی را ندارند، عموماً در فعالیت های عمرانی شهری، احترام به کوه، درخت، نور، آب، خاک، باد و خلاصه طبیعت، اصلی فراموش شده است و عموماً با سازه هایی روبه رو می شویم که شهروندان را آزار می دهد.» -> احمد مسجدجامعی
• «شهر تهران خفقان گرفته بود، هیچ کس نفسش درنمی آمد؛ همه ازهم می ترسیدند، خانواده ها از کسان شان می ترسیدند بچه ها از معلمین شان، معلمین از فراش ها، و فراش ها از سلمانی و دلاک؛ همه از خودشان می ترسیدند، از سایه شان باک داشتند. همه جا، در خانه، در اداره، در مسجد، پشت ترازو، در مدرسه و در دانشگاه و در حمام مأمورین آگاهی را دنبال خودشان می دانستند. در سینما، موقع نواختن سرود شاهنشاهی همه به دور و بر خودشان می نگریستند، مبادا دیوانه یا از جان گذشته ای برنخیزد و موجب گرفتاری و دردسر همه را فراهم کند. سکوت مرگ آسایی در تمام کشور حکم فرما بود. همه خود را راضی قلمداد می کردند. روزنامه ها جز مدح دیکتاتور چیزی نداشتند بنویسند. مردم تشنه خبر بودند و پنهانی دروغ های شاخدار پخش می کردند. کی جرأت داشت علنآ بگوید که فلان چیز بد است مگر ممکن می شد در کشور شاهنشاهی چیزی بد باشد. اندوه و بیحالی و بدگمانی و یأسِ مردم در بازار و خیابان هم به چشم می زد مردم واهمه داشتند از این که در خیابان ها دور و برشان را نگاه کنند مبادا مورد سوظن قرار گیرند. خیابان های شهر تهران را آفتاب سوزانی غیرقابل تحمل کرده بود.» در «چشم هایش»؛ دربارهٔ متفقین در تهران، ۱۹۴۳ م / ۱۳۲۲ ش -> بزرگ علوی
• «چه کسی گفته تهران شهر است؟ آیا به صرف بودن چند خیابان و آسمان خراش و ماشین می توانیم به جایی بگوییم شهر؟ آن هم یک شهر قرن بیست ویکمی؟ چشمتان را ببندید و میدان هایی را که جوان ها در آن حلق آویز شده اند در نظر بیاورید. واقعاً شما به تهران می گویید شهر؟»، مصاحبه با بی بی سی-دوم فوریه ۲۰۰۸–۱۳ بهمن ۱۳۸۶ -> منیرو روانی پور
• «تهران از یک طرف نماد آبادانی، صلاح، سعادت و سبک زندگی در کشور است و از طرف دیگر به عنوان الگو و خط دهنده برای شهرهای سراسر کشور، مطرح است… حقیقتاً معماری و نمای تهران، نمای یک شهر اسلامی نیست و شهرداری و شورای شهر باید این موضوع را جزو جدی ترین مسائل خود بدانند.» ۱۳۹۲/۱۰/۲۳ -> سید علی خامنه ای
• «من از این ارتفاعات نگرانم. این ارتفاعات نباید تبدیل شود به خانه، آهن و سیمان. این ارتفاعات باید به شکل طبیعی ارتفاعات بماند.» -> سید علی خامنه ای
• «تهران نشین بودن به معنای برتری نیست، چه بسیار هنرمندان اصیل و فاخری که درپایتخت نیستند…» -> زهرا دری
• «ما می توانیم شهرهای خود و از جمله تهران را از لحاظ فرهنگی دارای هویت کنیم در حالی که امروز پایتخت ما جندان هویتی ندارد». -> ناصر فکوهی
• «تهران چند خصوصیت اساسی دارد … تهران پایتخت است و بنابراین گروهی از کارکردها و موقعیت ها را دارد که شهرهای دیگر ندارند. امروز به معنایی در سیستم جهانی پایتخت هرگز نمی تواند خواب داشته باشد، چون باید به این سیستم جهانی وصل باشد.• -> ناصر فکوهی
• «باید یک سیستم با کیفیت و ایمن حمل و نقل عمومی داشته باشیم. یکی از کارهایی که تمام شهرهای بزرگ کرده اند این است که هیچ ساعتی از شبانه روز وجود ندارد که وسیله حمل و نقل عمومی نباشد و در این خصوص پاریس از تمام شهرهای اروپایی پیشرفته تر است.» -> ناصر فکوهی
• «پیاده حرکت کردن در تهران تقریباً به یک امر غیرممکن تبدیل شده است. هر اتوبانی که ساخته می شود شهر را قطع می کند و امکان راه رفتن در آن را از بین می برد. هرچقدر هم که شهر سبز شود، وقتی به دلیل شدت آلودگی هوا امکان رفتن به پارک نباشد چه فایده ای دارد.» -> ناصر فکوهی
• «خود حضور مردم امنیت است، خلوت نبودن امنیت است و خطرناک ترین حالت ممکن برای یک شهروند خیابان خالی و خلوت است و خطرناکتر از آن خیابان ها تاریک است که مردم مجبور به عبور از آنها هستند.» -> ناصر فکوهی
• «هویت شهری در تهران تقریباً از بین رفته است، محله ها کم و بیش هستند اما هویت قبلی را ندارد، یعنی نمی توان محله ها را از هم تشخیص داد. در حقیقت هویت در سطح کل شهرهای ایران از بین رفته است. همه جا ساختمان ها یک شکل است. یکی از اشکالات کشور این است که روستاها به سرعت در حال تبدیل شدن به شهر هستند. در تهران شکلی از نما ساخته می شود و بلافاصله الگوی آن در بندرعباس ساخته می شود و دلیل آن این است که هویت های محلی را در سطح ایران از دست داده ایم و به جز بعضی شهرها که خودشان احساس تعلق هویتی می کردند در سایر شهرها از بین رفته است.» -> ناصر فکوهی
• «گاهی فکر می کنم اگر با تهران سر نکنیم و با آن اخت نشویم، تهران است که یک جوری و یک جایی ما را قال می گذارد و دست به سرمان می کند. فیلم ساختن از این شهر انگار برایم راهی برای اُخت شدن با آن و عقب نماندن از تغییر حالِ دائمش است. مدت هاست نظر و احساسم این است که تهران را نه بناها و نه گذشته اش، که آدم هایش تعریف می کنند، آن هم در زمان حال و زندگی روزمره شان. روسو گفته خانه ها town را می سازند و city از مجموعهٔ آدم ها شکل می گیرد. در پیِ تعریفِ کلان از تهران ایم و ده یا به روایتی دوازده میلیون جمعیتِ آشکار و نهان این شهر فریاد برمی آورند که شهر و هویتش ماییم، ما را ببینید!». -> پیروز کلانتری
• «کسی مخالف توسعه مراکز تجاری نیست اما سؤال این است که تهران تا چه اندازه به توسعه فضاهای تجاری نیاز دارد و این اقدامات در کدام مناطق و با چه اولویت هایی باید انجام شود. تهران به اندازه کافی در معرض ساخت وساز و بهره برداری های اقتصادی و تجاری بوده، حرف ما این است که باید به سمت کیفی سازی برویم و این کیفی سازی با توسعه مراکز تجاری بیشتر محقق نمی شود.» -> عبدالحسین مختاباد
• «متأسفانه هم اکنون شهر تهران همانند یک شهر پرترافیک، آلوده و مملو از برج های سربه فلک کشیده است.» -> عبدالحسین مختاباد
• «تهران از سال ۱۳۵۷ تا سال ۱۳۷۰ تقریباً بدون مدیریت رها شده بود و اتفاقات عجیبی در گوشه و کنار این شهر افتاده است و هم اکنون برای حل کردن این اتفاقات شهرداری تهران نیاز به حمایت بیشتری از سایر دستگاه ها دارد.» -> عبدالحسین مختاباد
• «تهران شهری است که در معرض حملات مختلف محیط زیست، اجتماعی و فرهنگی قرار گرفته و از همه مهمتر، بحران آب و زلزله این شهر است.» -> عبدالحسین مختاباد
• «باید اذعان کرد که تهران در قیاس با شهرهای دیگر کشورها در ابعاد پروژه های عمرانی شهری مثال زدنی است و در خصوص اتوبان ها، پل ها، برج های سر به فلک کشیده، پارک ها و حتی اماکن فرهنگی و هنری نیز اینطور است. امّا تهران شهر مثال زدنی برای زندگی نیست چرا که بایسته های اقتصادی، شغلی و نسبت های عاطفی در آن وجود ندارد و در انبوه معضلات طبیعی اجتماعی و فرهنگی دست و پا می زند.» -> عبدالحسین مختاباد
• «اهالی شریف تهران باید به شادی بدون دلهره برگردند و یکی از راه های شادمانی بازگشت به یک محیط زیست سالم و با طراوت است که مدیریت شهری باید آن را فراهم کند.» -> عبدالحسین مختاباد
• «در اصفهان می بینید که مسجدجامع با مسجد حکیم و مسجدشیخ لطف الله درعین حال که مشترکاتی دارند، متفاوتند. در تهران همه چیز مشابه است. این بابت آن است که این بخش ها صرفاً به دست مهندسان ساخته شده است.» -> سعید معیدفر
• «ددر لندن به عنوان مرکز مدرنیته، خیابان صاف نمی بینیم. خیابان ها پیچ درپیچ هستند. اگر نقشه شهر تهران را در کنار نقشه شهر لندن بگذارید، متوجه مهندسی بدقواره در شهر تهران و نگاه فرهنگی و انسان و اجتماعی در لندنی که در مرکز یکی از کشورهای مدرن است می شوید، بنابراین به نظر می رسد متأسفانه هر جایی دلشان خواسته خانه های مردم را خراب کرده اند… به نظر می رسد شهر در حال توسعه است و فقط با تصور و ادراک یک نفر، نه براساس ادراک جمعی مردم.» -> سعید معیدفر
• «تصمیم نهایی را در توسعه شهر باید مردم بگیرند. وقتی شما می آیید یک خیابان در زندگی مردم می کشید حق آنهاست که در این مورد اظهارنظر کنند. وقتی اجازه می دهید در کوچه ای که به زور دوماشین از کنار هم رد می شوند دوطبقه به تراکم خانه ها اضافه شود، خانه هایی که نو هستند، خراب می شوند تا دو طبقه اضافه کنند آسایش و آرام شما از بین می رود. نه شب آرامش دارید و نه روز. متأسفانه این نوع تفکر نسبت به شهر تفکری است که به هیچ وجه با روح زنده شهر هماهنگ نیست و بلکه با یک شهر مرده انطباق دارد و شهری که ایجاد می شود، شهر بی روح است و شهری است که بیگانگی را در روابط اجتماعی بیشتر می کند. شهری است که به محض خروج از خانه نه می توانید با همسایه ارتباط برقرار کنید و نه با دیگر شهروندان و نهایتاً چنان فضایی در شهر شما به وجود می آید که مثل این است که از در که بیرون می روید زره بر تن می کنید و به جنگ با هم می روید. در خیابان ها در همه جا به جنگ هم می روید.» -> سعید معیدفر
• «تهران هیچ هویتی ندارد چرا که ساخت وسازها در آن یکسان، کلیشه ای و بدون تناسب با اقلیم، روحیات و فرهنگ جامعه صورت گرفته است… متأسفانه اثری از هویت، فرهنگ و ارزش های ما در ساخت و سازها نیست و بیگانگی سرتا سر آن را فرا گرفته است. به طوری که این ساخت وسازها به اغتشاش در روابط اجتماعی دامن می زند.» -> سعید معیدفر
• «شهری که من دوستش داشتم جلوی چشمم مُثله شد. هر بار به دست یک شهردار افتاد و هر کدام بنا به سلیقه شخصی شان تغییراتی در آن انجام دادند. طرف چهار تا سفر رفته دوبی و قطر و از روی معماری درجه دو، مقلدانه و بی هویت آنجا می خواهد در تهران ساخت وساز راه بیاندازد، نتیجه اش این ساختمان ها و برج های بی ربط است. ساختمان ها نه ربطی به هم دارند و نه ربطی به شهر تهران.» -> مسعود کیمیایی
• «این همه آشفتگی که در فضای معماری تهران و زیباسازی این شهر وجود دارد نتیجه کج سلیقگی و فقدان درک زیباشناسانه است. این ها می خواهند زیبایی را به تهران هدیه بدهند ولی اصلاً نمی دانند زیبایی چیست؟» -> مسعود کیمیایی
• «تهران شهر بهم ریخته ای است. مدام هم بهم ریخته تر می شود و سرعت این بهم ریختگی خیلی زیاد است.» -> مسعود کیمیایی
• «هر کسی شهرش را دوست دارد. البته تهرانی ها معروف اند به راست گویی، درست کاری و پاکیزگی.» -> مسعود کیمیایی
• «اشکال کار اینجاست که این برج ها را از روی برج هایی که در دوبی و کویت و قطر دیده اند، می سازند. برجی که در ایران ساخته می شود باید هویت ایرانی داشته باشد. آپارتمان ها باید با خواسته ها، فرهنگ و سلیقه ایرانی ساخته شود. ایرانی از اینکه دیوار به دیوار همسایه اش زندگی کند پرهیز دارد. ایرانی نمی خواهد همسایه ها صدای او را بشنود. این باید در ساخت آپارتمان رعایت شود. اصلاً ربطی به مذهب ندارد.» -> مسعود کیمیایی
• «مردمی فوق العاده مهربان و مهمان دوست. در واقع، من شگفت زده شده بودم: تهران آمریکایی ترین شهری است که به حال دیده ام … و از تفاوتی که بین ایران سیاسی، که ما از طریق خبرها با آن آشنا هستیم، و ایران واقعی که ایرانی ها هر روز در آن زندگی می کنند، خشنود شدم.» یادآوری سفر ماه ژوئن (خرداد – تیر ۱۳۹۳) خود به ایران -> آنتونی بوردین
• «بر اساس آمارهایی که ما گرفته ایم، در تهران تقریباً ۱۲۰۰ کتابفروشی داریم، درحالی که برای فروش لوازم آرایشی، ما ۵۹۰۰ فروشگاه داریم؛ گردش مالی اقتصاد نشر ۸۰ میلیارد تومان است امالوازم آرایشی ۲۰ هزار میلیارد تومان.» -> محمدباقر قالیباف
• «ما آینده تهران را به صورت شهری جهانی ترسیم کرده ایم و آن را در آینده به مثابه شهر دانش و شهر فرهنگ می بینیم؛ شهری تأثیرگذار در تحولات جهانی که مرکز تعاملات، گفتگوها، آموزش و تصمیم گیری در سطوح مختلف محلی و بین المللی است و در آن مهمترین عنصر شهری، هویت و مهمترین کالا در شهر، تولیدات فرهنگی خواهد بود.» -> محمدباقر قالیباف
• «ما تهران آینده را به مثابه شهر دانش می بینیم که در آن دانش و افکار به عنوان مهمترین محرک های تولید مشاغل دانش بنیان خواهند بود. همچنین ما تهران را به صورت شهر فرهنگ می بینیم که در آن مهمترین عنصر شهری هویت و مهمترین کالا در شهر تولیدات فرهنگی خواهد بود.» -> محمدباقر قالیباف
• «شهر تهران مایه افتخار اسلام و تشیع است. همه مهمانان خارجی زمانی که وارد شهر تهران می شوند به این نکته اذعان می کنند با وجود کمبودها و مشکلات، هیچ اثری از اعمال تحریم های اقتصادی در این شهر زنده و سالم تهران دیده نمی شود.» -> محمدباقر قالیباف
• «از این پس با توسعه امکانات کالبدی نمی توان کیفیت زندگی شهروندان را ارتقاء داد. شهر تهران به نقطه ای رسیده که برای ارتقای کیفیت زندگی نیازمند بهبود سبک زندگی هستیم.» -> محمدباقر قالیباف
• «وقتی مهمانان خارجی به شهر تهران وارد می شوند ناگزیر در مقابل نظافت، پیشرفت و زیبایی های این شهر به زبان آمده و اقرار می کنند که تهران حتی از پاریس تمیزتر است.» -> محمدباقر قالیباف
• «در این شهر کم نیستند افرادی که برای حداقل های تغذیه اینقدر که زنده بمانند ناتوانند اما با نجابت و شرافت و کرامت آن را بیان نمی کنند.» -> محمدباقر قالیباف
• «تهران شهری است که از قاعده یک کلانشهر خارج شده و به یک ابرشهر تبدیل شده است اما زیرساخت های این شهر متناسب با آن توسعه پیدا نکرده اند.» -> حسین طلا
• «در اروپا شهرهایی هستند که سیستم انتخاب شهردارانشان به مانند تهران است و مدیریت شهری موفقی هم دارند… تهران شهر بزرگی است و جمعیت قابل توجهی نیز دارد از این رو می توان از ظرفیت های این شهر در جهت تبادل تجربیات مدیریت شهری استفاده کرد.» -> اشتقان تارلوش
• «حدود هفت میلیون ساکن حومه تهران در مرکز این شهر شاغل اند و روزانه بین تهران و حومه در حال تردد هستند. حمل و نقل شهر تا شهر برای متروپلیسی مثل تهران قابل تصور نیست و نباید تهران را تنها یک نقطه فرض کرد.» -> عباس آخوندی
• «تهران؛ پایتخت ایران، میهن مان. شهری که هر روز در هیاهوی صدا در آن گم می شویم و هر شب در آرامش و سکون کوچه پس کوچه هایش باز پیدا می شویم. شهری که گاه در هر گوشهٔ آن می توان مناظر و تصاویری را به چشم دید که وجودمان را از شادی می آکند و یا … از غم لبالب می کند. شهری که می توان صفحه های درخشان تاریخ را در آن ورق زد و … و نیز برگ هایی سرخ و سیاه که دوست داریم از کتاب تاریخ محوشان کنیم؛ و ما امروز ساکن این شهریم. شهری که شهروندانی از نقاط مختلف کشور با آداب و خرده فرهنگ های گوناگون و متنوع در آن ساکنند؛ و ما به عنوان یکی از شهروندان این شهر بزرگ، چگونه می توانیم زندگی کنیم تا حقوق هم شهری هامان پامال نشود.» -> شعار سال ۱۳۹۴ رادیو تهران صدای پایتختت
• «شهریست پر از همهمه و قالاقیل/بهتان و دروغ و غیبت و فحش سبیل//خسته ایم از این همهمه ای گوش امان/مُردیم ازین زندگی ای مرگ دخیل.» -> محمدتقی بهار
• «ما ۱۰ هزار ولگرد، رهاشده، بیمار، مهجور و… در سطح تهران داریم. زن و مرد در حال مصرف هستند. این می تواند انتقال فرهنگ بد باشد. جایی به نام پایتخت جمهوری اسلامی ایران مورد بازدید میهمانان خارجی شامل سفرا و هیئت ها قرار می گیرد و می آیند می بینند.» -> انوشیروان محسنی بندپی
• «عمر مفید بعضی از ساختمان های تهران کوتاه باشد ولی پنجاه سال پیش این طور نبود. ساختمان های قرص و محکم ـ به ویژه در محلات اعیان نشین ـ کلنگی می شوند تا با تخریب آنها ساختمان هایی مطابق آخرین مد روز ساخته شود… این کوتاه مدت بودن جامعه است که کلنگی بود ساختمان ها را ممکن می سازد. مسئله خیلی گسترده تر از کلنگی کردن ساختمان ها توسط افراد و بساز و بفروش ها است. شما اگر به یک قرن گذشته توجه کنید، می بینید چه تخریب عظیمی از آثار تاریخی در تهران و شهرهای دیگر و حتی گاهی روستاها صورت گرفت، بی آنکه کسی سؤال کند و اجازه ای بخواهد. به عنوان نمونه در سال ۱۳۲۵ ساختمان بزرگ تکیه دولت را که قرص و محکم سر جایش بود با کلنگ ویران کردند. -> محمدعلی همایون کاتوزیان
• «در شهر ما فضاهای خصوصی، فضاهای عمومی را بلعیده. مثلاً شهرداری که قاعدتاً باید یک نهاد عمومی باشد، یک نهاد خصوصی است که همه چیز را در شهر کنترل می کند. خیابان ها همین طور بازتر شده اند، پیاده روها تنگ تر. در همه جای جهان دو جا نماد فضاهای عمومی است. یکی پیاده رو، یکی میدان… جمع کثیری در خیابان ولیعصر رفت وآمد می کنند، ولی این خیابان عمومی نیست. چون امر عمومی با مشارکت عمومی و تبادل اجتماعی میان مردم شکل می گیرد. مردم در فضاهای عمومی با هم حرف می زنند، همدیگر را می بینند، همدیگر را پیدا می کنند، با هم رابطه برقرار می کنند. شما کجای تهران می توانی همدیگر را پیدا کنی؟ مگر اینکه جایی قرار بگذاری. بعد هم که سر قرار رسیدی، سریع باید بروی، چون یکی می آید می گوید راه را بند آورده اید، راه بدهید می خواهم رد شوم… میدان ها باید محل توقف باشند. این طور می توانند فضای عمومی باشند. الان میدان های ما مرکزیتشان را از دست داده اند. شده اند گره تقسیم حرکت. محل عبور و مرور.» -> محمدرضا اصلانی
• «میدان باید محلی باشد که شما بیایی و به آن برسی. در آنجا توقف کنی. برای همین میدان حوضی دارد، مجسمه ای وسط آن است و جایی برای نشستن در آن تعبیه شده، ولی میدان های ما همه خشک شده اند. حسن آباد، تبدیل شده به یک برهوت. دور و برش ماکت ساخته اند که خیلی هم احمقانه است. مسخره است. شما هیچ کجای حسن آباد نمی توانی بایستی، بنشینی. زود باید از آن رد شوی. الان تنها میدانی که مانده میدان حر است که آن هم مرز ندارد. حرکت سریع ماشین ها اجازه نمی دهد، شما به مجسمه وسط میدان برسی. در حالی که شما اگر به عکس هایی که از میدان های ایتالیا و فرانسه و… گرفته اند نگاه کنی، توی همه مردم را می بینی که وسط میدان ایستاده اند. میدان آنجا اصلاً شأن حرکت ندارد، برای ایستادن و توقف است؛ ولی ما شهر را برای رفت وآمد ساده کرده ایم. پیاده یا سواره، فرقی نمی کند.» -> محمدرضا اصلانی
• «تهران اتفاقاً شهر ساده ای است برای زندگی که بر اساس فونکسیون های عمودی و افقی: عبور، مرور! تعریف شده. خیلی شهر ساده ای است. شما راحت می توانی توی این شهر گم شوی. کمتر شهری مثل تهران است که آدم می تواند راحت در آن گم شود. در شهرهای غربی نمی توانی این قدر راحت گم شوی. شهرها زون دارند.» -> محمدرضا اصلانی
• «وقتی ما می گوییم شهر مثل زبان است، به این هم توجه می کنیم که زبان امر ارتباطی است. شهر هم امر ارتباطی است. چرا اغلب مردم تهران از تهران بدشان می آید، اما در عین حال خارج از تهران هم نمی توانند زندگی کنند؟... ما برای ماندن در تهران دلایل زیستی داریم، نه دلایل ارتباطی. مردم در این شهر زندگی می کنند، ولی با هم ارتباطی ندارند.» -> محمدرضا اصلانی
• «هیچ وقت در تهران بکوب و بساز متوقف نشده. از زمان قاجار تا به امروز تهران را خراب کرده اند و ساخته اند. در واقع تهران شهر آمیبی است. یعنی در خود تکثیر می شود. روند طبیعی تهران همین تغییرات مدام است. شما پلان های هوایی مقاطع مختلف میدان توپخانه را نگاه کنید. یکی از این پلان ها به دیگری نمی ماند. میدان توپخانه یکی از مهم ترین نقاط شهر است. جایی که قاعدتاً فعل کامل شهر باید در آن اتفاق بیفتد. اصلاً معلوم نیست این فعل چه فعلی است…» -> محمدرضا اصلانی
• «تهران نمی تواند ناخودآگاه قومی ما را انتقال دهد. خود تهران هم در سیر تاریخی ایران و در جریان جهان گم شده. خود تهران آغاز گم گشتگی است… -> محمدرضا اصلانی
• «تهران پای کوهستان ساخته شده. شهرهای زیادی در دنیا این طور نیستند. اگر هم باشند مثل توکیو، شهر را طوری بنا می کنند که شما هر آن بتوانی فوجی یاما را ببینی. تهران با دماوند شهر است، بدون دماوند هیچ نیست، اما آیا ما می توانیم از تهران دماوند را ببینیم. شهر را طوری ساخته ایم، چنان بلندمرتبه سازی کرده ایم که همه زوایای دید به دماوند را کور کرده ایم. تصاویری که شما از فوجی یاما می بینید اغلب از توکیو گرفته شده اند، اما آیا عکس های دماوند را هم از تهران گرفته اند؟» -> محمدرضا اصلانی
• «تهران را همواره چون انسان ایرانی می باید کشف کرد و این خود نوعی هیجان زیبایی شناختی است.» -> محمدرضا اصلانی
• «کیفیت پیاده راه ها در شأن مردم شهر و پایتخت نشینان نیست و باید نگاهی انسان محور به شهر داشته باشیم.» -> احمد دنیامالی
• «باید قوانین را به سمتی ببریم که تا آنجا که می شود سواره ها را محدود کنیم و به جای توسعه بزرگراه ها پیاده راه سازی کنیم و شهر برای سالمندان آماده شود.» -> احمد دنیامالی
• «مشاهدات تجربی و عینی نشان می دهد میزان قابل توجهی از ساخت و سازها در کلان شهرها به ویژه تهران به شکل های مختلف توسط بانک ها و موسسات پولی و مالی صورت می گیرد. اغلب برج های بلند مرتبه تجاری نام و نشانی از بانک ها را به همراه دارند.» -> محمد حقانی
• «... زیر شهر تهران، یک تاریخ بزرگ است. این جا ییلاق راگاست، سه هزار سال پیش از همین بوده است.» -> محمدعلی سپانلو
• «تناقض تهران امروز را دوست دارم. می گویند ما روی دیو نشسته ایم. ضحاک اژدهایی است که در کوه دماوند در بند است و هرچند وقت یک بار زنجیرهایش را می جود و زلزله می آید. از روی پل حافظ که رد می شوی، روی پشت بام خانه ها لباس هایی است که انگار با باد دوره ناصرالدین شاه خشک می شود…» -> محمدعلی سپانلو
• «مرگ تدریجی شهروندان تهرانی بر اثر آلودگی در شهر واقعیت دارد… مسئله مرگ تدریجی شوخی نیست و این مرگ واقعاً رخ می دهد اما آن را جدی نمی گیریم… آلودگی فزاینده زیستی و صوتی دلیل مخاطره انگیر بودن وضعیت شهر برای تهرانی است…» -> مهدی چمران'
• «متأسفانه در تهران استفاده از خودروی شخصی به صورت بی رویه ای رواج دارد… فکر می کنم بسیاری از مردم می توانند جای استفاده از خودروی شخصی از وسایل نقلیه عمومی استفاده کنند و اگر این گونه شود، پایتخت، شهری به مراتب قابل تحمل تر برای شهروندان می شود.» -> پروانه معصومی
• «هنوز هم به گمانم وضعیت ترافیک تهران یکی از بزرگ ترین معضلات پایتخت است. با وجود ساخت بزرگراه ها و احداث ایستگاه های مترو، همچنان خیابان های تهران شلوغ است و به نظرم در این زمینه، قدری مردم مقصرند. این همه خودروی تک سرنشین که در خیابان ها حضور دارند نمی گذارند این شهر نفس بکشد… متأسفم که در تهران مشکلات جدی وجود دارد… مشکلاتی که در تهران به چشم می خورد بسیار زیاد است.» -> پروانه معصومی
• «... ما نمی توانیم شیئی مثل اتومیبل را در تهران نادیده بگیریم، چون هویت تهران به آن وصل است. دو ویژگی ترافیک و آلودگی تهران حاصل حضور اتومبیل در تهران است…» -> عباس کاظمی
• «شهرهای ریز و درشت کشور هم به راه تهران رفته و می روند و در کنار بدل شدن به کارگاه بسیار پرسروصدای ساختمانی و تواناسازی سازندگان به هرکاری که مایلند انجام دهند، هجوم و ریشه کن کردن بافت تاریخی و باقیمانده نشانه هایی از تاریخ شهرها و هویت و شناسنامه آنها را در دستور دارند.» -> پرویز پیران
• «کوششی درخور توجه برای زیباسازی و فضای سبز تزئینی به عمل آمده که باوجود انتقادهای اهل فن، چهره ظاهری لبه های اصلی تهران و برخی شهرها را از اساس دگرگون کرده. این تحولات، بینندگانی را که برای اولین بار یا بعد از سال ها به تهران، اصفهان و برخی دیگر از شهرها وارد می شوند، به تحسین وامی دارد.» -> پرویز پیران
• «ضدیتی چشمگیر و بغض آلود با بناهای ارزشمند شهری و ضدیتی حاوی حرص و «بغض نمرودی زمین خواران» با هر آن کس که از این آثار دفاع می کرد یا می کند، کوچه ها و خیابان های فرعی اکثر شهرها به ویژه تهران را از این آثار آن هم گاه دزدانه و شبانه تهی کرده و برای این اقدام گاه باورهای مردم مصرف شده و می شود. چنین است که کلانشهرها و شهرهای بزرگ و حتی متوسط به سیما و منظری حاوی اغتشاش بصری و بلندمرتبه سازی بی دروپیکر از یک سو و بدل شدن به پارکینگی فراتر از ظرفیت آن هم بی قاعده دچار شده اند..» -> پرویز پیران
• «واقعیت این است که امروز تهران تبدیل به شهری بی دفاع شده است که مافیای ساخت وساز، مسکن و تجاری سازی به خاطر ارزش افزوده سرسام آور این بخش، تهران را عرصه تاخت وتاز خود قرار داده اند. سرمایه گذاران این عرصه از دورزدن ضوابط برای رسیدن به سود هیچ ابایی ندارند و حتی باغات و بافت های تاریخی تهران را مورد تعدی قرار می دهند. باید… هشدار داد که تهران دیگر در زمینه ساخت وساز به اشباع رسیده است.» -> احمد حکیمی پور
• «تهران به عنوان پایتخت ایران برای حل وفصل مسائلش نیازمند عزمی ملی است و تنها شورای شهر و شهرداری تهران نیستند که در این زمینه وظیفه دارند.» -> احمد حکیمی پور
• «... به پایتخت کشورمان یعنی تهران نگاهی بیندازیم، می بینیم، گردشگر از لحظه ای که وارد فرودگاه مهرآباد می شود غیر از نماد میدان آزادی، ساختمان های بلند و کوتاهی را می بیند که هر کدام یک ساز می زنند و در بزرگراه هایمان چون بزرگراه مدرس مجسمه های علفی را به عنوان نمادهای شهری می بیند و درختچه های نئونی، این در حالی است که دایم می گوییم از نظر طبیعت جزو پنج کشور اول دنیا هستیم، پس چرا با این رتبه، برای تزیین شهرمان از لامپ نئون و پلاستیک استفاده می شود در کجا می خواهیم این طبیعت را به نمایش بگذاریم.» روزنامه سرمایهُ شماره ۳۵۸ ۶/۱۰/۸۵، صفحه ۱۳ (گردشگری) -> فرزانه اسعدی
• «نقاشی هایی که در محیط شهری است دیده می شود که بخش هنری بارها به آن اعتراض کرده است، چرا که حفظ ارزش هایمان باید به گونه ای شایسته صورت بگیرد. هر کشوری ممکن است دوره ای را درگیر جنگ بوده باشد و آن ها می آیند با برگزاری یادمان های مختلف و تعریف های سمبلی برای شهدای گمنام و قرار نهادن آن در محیط شهری به خون آنان احترام می گذارند و یادشان را گرامی می دارند. چرا که این نقاشی ها قابلیت شست وشو و تمیز شدن را ندارند و در تهران دودآلود پس از مدت کمی تخریب شده و دوده روی آن را می پوشاند. کدام گردشگر با دیدن تصویری نامفهوم می تواند به ارزش های جنگ کشورمان پی ببرد و حکایت آن دلیران را در کشور نقل کند.»روزنامه سرمایهُ شماره ۳۵۸ ۶/۱۰/۸۵، صفحه ۱۳ (گردشگری) -> فرزانه اسعدی
• «انگار باید احساساتی شویم تعقل رویمان جواب نمی دهد؛ یعنی باید به چشم ببینیم که یک عده به دلیل آلودگی هوا، جلوی چشممان جان دادند و مردند و آن وقت می گوییم که ای وای موضوع جدی است.» -> رامبد جوان
• «ثابت شده است انسان نیاز به رابطه نزدیک با طبیعت دارد. معضل آلودگی های هوا، آب و خاک باید حل شود اما کافی نیست تا شهری پایدار به وجود آید.• -> نادر اردلان
• «پررونق ترین کسب وکار در تهران و کلانشهرهای دیگر خاک پاک، ساخت وساز است. به عبارت بهتر بالابردن برج های مسکونی و تجاری به سوی آسمانی که هوای آلوده چشم آبی رنگش را مکدر کرده و خراش دادن ساختمان های عمودی مشبک، دل و جانش را زخمی می کند. نه! این سازندگی نه، ویرانگری است.» -> سیروس ابراهیم زاده‏
• «اگر به همین منوال پیش برود اصلاً خیابان و کوچه ای برای تردد و هوایی برای تنفس باقی خواهد ماند؟ گلزارها و سبزستان ها را در هم کوبیدید، خانه های آباد را ویران کردید، خیابان های بسیار درخت خلوت را از دود و گرد و غبار و هوای آلوده رفت وآمدهای زیگزاگ شتابزده انباشتید، حتی تصویر کوچه باغ های خاطرات زیبای ما را از یادمان زدودید…» -> سیروس ابراهیم زاده‏
• «شهر را می فروشند تا آسمان خراش بسازند.» -> عبدالرضا زکایی‏
• «ساختمان دست معمار و مردم نیست، دست عده ای آدم سودجو است.» -> عبدالرضا زکایی‏
• «دیوارها را نماسازی می کنند تا شهر قشنگ شود. نقاشی کوه و دشت و دمن می کشند تا شهر ماست مالی شود. خب، این آفتاب می خورد و باران می بارد و از بین می رود. شما می خواهید هر چهار سال یک بار نقاش بیاورید تا دیوار نقاشی کند؟ این شد زیباسازی شهر؟ مگر شهر را با نقاشی درست کرده اند؟ مگر معماری نقاشی است؟ معماری بُعد دارد، حجم دارد. این بُعدها و حجم ها هستند که باید زیبا باشند.» -> عبدالرضا زکایی‏
• «در تمام کشورها مسائلی که مربوط به مردم و حق الناس است، حفظ و حراست می شود. یک بنا حجمی دارد و در یک فضایی ساخته می شود. آن فضا هم جزء معماری است. وقتی فضا خراب می شود یعنی دست وپای معماری را زده و به حقوق مردم هم تجاوز کرده اید. این یعنی خارج از معماری اسلامی.» -> عبدالرضا زکایی‏
• «شیک پوش ترین و منظم ترین دختر و پسرهای دنیا در همین تهران هستند… واقعاً دخترهای ما با اینکه محدودیت دارند ولی شیک پوشی آن ها حتی کمتر در اروپا دیده می شود.» -> زهرا اشراقی
• «مردم ما خود را مالک شهرشان نمی دانند. اگر مردم خودشان را حتی جزیی از این شهر می دیدند، دیگر لازم نبود که شهرداری برای نریختن زباله در خیابان اینهمه تبلیغ کند و بگوید شهر ما خانه ماست.» -> محمّد حسینی
• «در شهر تهران همواره یکی از دغدغه های اصلی ما مسئله فرهنگ و هنر بوده است… متأسفانه بناهای تاریخی که پس از ثبت و مرمت خوب نگهداری نمی شوند، زیاد هستند که باید نگهدارندگان آن ها معرفی شوند تا مردم بدانند چه افرادی از شناسنامه فرهنگی و تاریخی شهرشان خوب نگهداری نمی کنند.» -> احمد حکیمی پور
• «بناهایی تاریخی هویت، فرهنگ و نماد تاریخ و تمدن اسلامی و از سرمایه های بزرگ ملی ماست… یکی از این نمونه ها مدرسه دارالفنون است که نماد و توسعه و ورود ایران به دوران جدید و تمدن علم و دانش است.» -> احمد حکیمی پور
• -> ادمان آیوازیان
• «آیا کوهپایه های تهران می تواند ۱۰ میلیون نفر جمعیت را در خود جای دهد؟ اما ما ۱۰ میلیون نفر را در کوهپایه ها اسکان دادیم اما زندگی قابل قبول و باکیفیت وجود ندارد.» -> عباس آخوندی
• «متأسفانه از کودکی هایمان چیزی نمانده است. چهره شهر تغییر کرده، خانه های قدیمی برج شده اند. گاهی از محله قدیمی مان رد می شوم، اما فکر می کنم تنها آسفالت آن یادگار گذشته است. متأسفانه کوچه های خلوتی که در آن فوتبال بازی می کردیم خیابان شده و دیگر جای راه رفتن در آنها نیست.» -> سپند امیرسلیمانی
• «تهران در نگاه اول ناتوان و رسواست اما این شهامت را دارد که خود را تغییر دهد و مدام چنین می کند و بقیه شهرهای ایران را چنان که انگار بچه هایش باشند به دنبال خود می کشد.» -> امیرحسن چهلتن
• «کسی که می خواهد شهردار تهران شود باید سابقه مدیریت کلان را داشته باشد و باید از چالش های تهران و کلان شهرها آگاهی داشته باشد و تیم مناسب و کافی را برای این مدیریت و به خصوص در پست های کلیدی داشته باشد و از همه مهم تر اینکه بدنه شهرداری او را قبول کنند و قدرت تعامل با دولت و سطح بالای نظام را داشته باشد.» در مصاحبه با روزنامهٔ شرق: «۱۸ ژوئن ۲۰۱۷/ ۲۸ خرداد ۱۳۹۶» -> پیروز حناچی
• «چه کسی می گوید تهران بی هویت است؟ این پایتخت عریض و طویل، بی بهره از هرگونه نشانهٔ اختصاصی و منحصربه فرد، ابرشهری بی شکل و بی شناسنامه است؟ هویت تهران امروز، در همین نشانه های گریزان باقیمانده از تخریب و تغییر و بازسازی، شکل نمی گیرد؟ تهران امروز از نایلون های رنگی زشتی شکل می گیرد که سعی دارند هر چیز (به زعم خود) زشتی را بپوشانند و مخفی نگه دارند؛ از همین کیسه های یک شکل پرشده از گچ و سیمان، و تل خاک و آجر و ساختمان هایی که هر روز برای تبدیل شدن، به شکلی نو، تخریب می شوند و بخشی از هویت گذشتهٔ ما را نیز همراه خود از بین می برند. تهران، اتفاقاً، هویتش را در از میان برداشتن هویت ما، در ویران ساختن هر چه در گذشتهٔ دور و نزدیک به آن وصل شده ایم، می جوید. تهران اتفاقاً هویتش را در مخفی نگه داشتن چیزها می جوید، هویتی که بی رحم است و این سانتی مانتال بازی ها و احساسات رمانتیک آبکی را خوش ندارد.»، -> هدی امین
• «در تهران هرجا که باشی باید ظواهر زندگیت را حفظ کنی. زندگی تجمل گرایانه شده، خیلی ها وضعیت اقتصادی فرد را با مبلمانش تخمین می زنند، اصلاً شخصیت او را با توجه به تجملات زندگیش می سنجند. درحالیکه تمکن مالی، یک مسئله کاملاً شخصی است و شخصیت یک انسان، یک مسئله حیثیتی. ارزیابی اینها با پول، واقعاً ناراحت کننده است… در واقع اصلاً نمی توانم با شما از مفهومی به نام آرامش در خانه صحبت کن… در حال حاضر در شهرهایی با زندگی ساکن مثل تهران، اغلب تفریح ها به رفتن به پارک و قلیان کشیدن تبدیل شده. در نهایت و در صورت فعال بودن هم دوره گشتن در پاساژها و خرید کردن! این یعنی اینکه ما از طبیعت خیلی دور شده ایم.» -> از وبسایت انجمن انسان شناسی و فرهنگ
• «اصطلاحی بین بنگاهی ها رایج شده که قبلاً نبود: «تهران زیر پاته!». راست می گویند؛ خیلی از آپارتمان ها را جاهایی ساخته اند که از پنجره شان تهران، زیر پاست. ما از تهران می نالیم و دائم بدی اش را می گوییم، مع ذلک دوست داریم این تهران را زیر پا بکشیم و از عرش به فرشش نگاه کنیم. این میل به ارتفاع جدید نیست، اگرچه تعبیر «تهرانِ زیر پا» جدید است… من فکر می کنم میل به بلندی و آسمان خراشی نسبتی با قدرت و اعمال قدرت دارد و آسمان خراش ها حکم همان کاخ های سلطنتی و جلال و جبروت شاهانه را دارند. منتها از آن حیث که قدرت شاهانه تعمیم یافته و گسترده شده، سطوت و رعونت و اجلال مثل آینه قدی فروریخته و تکه تکه شده و بین مردم تقسیم شده، مرکز اقتدار نیز در اندام و فضای دیگری متجلی شده. البته مطلب به همین سادگی نیست و قدری بیشتر باید بحث کنیم.» -> سیدعلی میرفتاح
• «تهران نیز مانند بسیاری شهرهای دیگر، موسیقی خود را دارد و با ریتم مخصوص خود بدون وقفه، در تمام اوقات شبانه روز می نوازد. موسیقی شهر تهران، با موسیقی تمام شهرهای دیگر متفاوت است. مثلاً هیچ شباهتی به شهری دیگر در جنوب ایران، شمال، یک شهر ساحلی، یا یک شهر کویری یا جنگلی ندارد. .... درک این موضع امر پیچیده ای نیست. نیاز به اندیشه و تفحص تخصصی ندارد. کافی است شهری را که هر روز با چشم می بینیم و درک می کنیم، با گوش بشنویم، و شاید گاه لمس اش کنیم. تنها گوش نیوشایی لازم است که همت داشته باشد، جسارت کند و با چشمان بسته در گوشه ای از یکی از میدان های بزرگ شهر، در زمان های مختلف بیاستد و برای مدتی فقط بشنود.» -> مریم قرسو

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تِهْران، پایتخت و بزرگ ترین شهر ایران، نیز استان و شهرستانی به همین نام در شمال مرکزی ایران می باشد.
در این بخش به جغرافیای شهر تهران، استان تهران و شهرستان تهران به صورت مجزا پرداخته می شود.
← شهر تهران
هرچند در هیچ یک از منابع مکتوب پیش از اسلام و یا دو سده نخستین اسلامی نامی از تهران دیده نمی شود، اما یافته های باستان شناختی و شواهد توپوگرافیکی و اقلیمی، مؤید آن است که زمین های واقع میان ارتفاعات توچال در شمال تهران و چشمه علی در ری باستان (که بعد ها هسته اولیه شهر تهران در آن محدوده شکل گرفت و گسترش یافت) در اعصار پیش از تاریخ خالی از سکنه نبوده است. در واقع آب هایی که بر اثر ذوب شدن برف های قله توچال به جلگه تهران جاری می شود و یا برف و باران هایی که از زمین های بلند شمال به جلگه پست تهران فرو می ریزد، شرایط زیست محیطی مناسبی را برای نخستین اقوام کشاورز که دست از شکار کشیده، و در جست و جوی محل های مناسب برای کشاورزی بودند، فراهم کرده بوده است.یافته های باستان شناختی در چشمه علیِ ری، دروس و به ویژه قیطریه واقع در شمال تهران از وجود جمعیت هایی در این منطقه از حدود ۸ هزار سال پیش حکایت می کند. این تمدن که به واسطه استفاده گسترده مردم این ناحیه از سفال هایی به رنگ قرمز که بدون چرخ سفالگری ساخته شده اند، به «تمدن سفال قرمز» معروف است، تقریباً تا ۵ هزار سال بعد ادامه داشت. در پایان هزاره ۲ق م (تقریباً میان ۱۲۰۰-۸۰۰ ق م)، تازه واردانی که بارزترین مشخصه آن ها استفاده از سفال هایی به رنگ خاکستری تیره است، و به باور بیش تر دانشمندان منشأ آریایی داشتند، جای مردم متعلق به تمدن سفال قرمز را گرفتند. آثار قابل توجهی از صاحبان تمدن سفال خاکستری در حوزه تهران مانند خوجیر تهرانپارس، فشاپویه (پشاپویه)، حصارکِ شمیران، پل رومی، اوین، فرودگاه امام خمینی، دروس، بوستان پنجم سلطنت آباد (پاسداران)، عباس آباد و قیطریه یافت شده است. بیشتر این آثار در محدوده تهران امروزی به طور اتفاقی و به هنگام کار های ساختمانی یافت شده، و سپس مورد توجه باستان شناسان قرار گرفته است.به دلیل ساخت و ساز های در هم تنیده شهر تهران، و محدودیت های فراوانی که باستان شناسان در کاوش های خود با آن ها روبه رو هستند، تاکنون آثاری از دوره های تاریخی که نشان دهد هسته اولیه شهر تهران در چه زمانی شکل گرفته، به دست نیامده است. زمانی به پیروی از دخویه تصور می شد که نام تهران در آثار جغرافیانویسانی چون اصطخری، ابن حوقل و مقدسی به صورت «بهزان» و یا «بهنان» یاد شده، و این نام ها تصحیف و یا تحریفی از نام تهران است؛ اما این تفسیر نادرست می نماید، خاصه که یاقوت از بهزان و طهران هر دو یاد کرده است. به نوشته او «بهزان» در ۶ فرسنگی ری واقع بوده است و خرابه هایی باستانی در آن وجود داشته که در آن روزگار احتمال می داده اند آن جا ری قدیم باشد در حالی که به نوشته همو «طهران» قریه ای در یک فرسنگی ری بوده است. علاوه بر آن بعید است همه جغرافیانویسان متقدم نام محرَّفِ تهران را به صورت بهزان یا بهنان نوشته باشند در حالی که نسبت «تهرانی» در منابع کهن وجود داشته است.ظاهراً نام تهران نخستین بار در نام و نشان محمد بن حمّاد تهرانی رازی، از محدثان و رجال نامدار سده ۳ق/۹م آمده است. او که در ری، بغداد، مصر و شام حدیث می گفت، در ۲۶۱ق و یا به روایتی ۲۷۱ق در عسقلان شام درگذشت. وجود این نسبت در سده ۳ق مؤید آن است که قریه یا روستای تهران دست کم در نخستین سده های دوره اسلامی، و به اقرب احتمال بسیار پیش از آن وجود داشته است. به هر حال تا پیش از حمله مغول، تهران به صورت روستایی نه چندان معتبر باقی بود و برپایه اسناد و مدارک تاریخی، روستاهای همسایه آن همچون دولاب، تجریش و حتی ونک (ایوان) از شهرت بیشتری نسبت به آن برخوردار بودند. بیهقی در شرح لشکرکشی سلطان محمود غزنوی در ۴۲۱ق/ ۱۰۳۰م به ری می نویسد: «چون به ری رسیدند، امیرمحمود به دولاب فرو آمد بر راه طبرستان نزدیک شهر (ری)، و امیرمسعود به علی آباد لشکرگاه ساخت بر راه قزوین، و میان هر دو لشکر مسافت نیم فرسنگ بود». این نکته که بیهقی در شرح این رویداد نامی از تهران نبرده است، نشان می دهد که شهرت دو روستای دولاب (امروزه محله ای در جنوب شرقی تهران) و علی آباد (محله ای در جنوب تهران کنونی) در نیمه نخست سده ۵ ق بیش تر از دهکده همسایه آن ها یعنی تهران بوده است. اما از سده ۶ ق بدین سو تهران اندک اندک نام و شهرتی یافت، و مورخان و جغرافیانویسان در آثار خود از آن سخن به میان آوردند که برپایه نوشته های آنان می توان تحولات آن روستا را تا حدی مورد بررسی قرار داد. ابن بلخی در اوایل سده ۶ ق/۱۲م (پیش از ۵۱۰ ق) در فارس نامه از «انار طهرانی» نام برده، و آن را ستوده است. محمد بن محمود طوسی، صاحب کتاب عجایب المخلوقات، و سمعانی در الانساب در میانه های سده ۶ ق نیز از مرغوبیت انار تهران یاد کرده اند، بدون آن که توصیفی از اوضاع و احوال آن جا ارائه کرده باشند. در نیمه دوم همین سده تهران مشهورتر از دولاب بوده است؛ زیرا ظهیرالدین نیشابوری در سلجوق نامه اشاره کرده است که در این سال (۵۶۱ ق/ ۱۱۶۶م) «ارسلان بن طغرل از ری کوچ کرد و بر سر دولاب طهران نزول فرمود». راوندی صاحب کتاب راحة الصدور نیز همین واقعه را با کمی اختلاف گزارش کرده است. یاقوت حموی نخستین کسی است که درباره اوضاع و احوال تهران آگاهی های نسبتاً مفصل و جالب به دست داده است. او که در ۶۱۷ ق/۱۲۲۰م از پیشاپیش سپاهیان مغول می گریخت، به ری رسید و با آن که خود تصریح کرده که در مدت اقامتش در ری از تهران بازدید نکرده، اما به نقل از یکی از مردم ری، روستای تهران را چنین وصف کرده است: میان این دو یک فرسنگ فاصله است. تهران روستایی بزرگ است که در زیرزمین بنا شده، و هیچ کس نمی تواند به خانه اهالی آن دسترسی یابد، مگر آن که خودِ اهالی آن بخواهند. بارها اتفاق افتاده که برضد سلطان سر به شورش برداشته اند و او چاره ای نداشته است، جز آن که آنان را با حیله به دام اندازد. در این روستا ۱۲ محله وجود دارد که اهالی آن ها پیوسته با یکدیگر در جنگ و ستیزند و ساکنان یک محله به دیگر محله ها نمی روند. در تهران باغ ها و بستان های درهم تنیده بسیار هست که مانع تاخت و تاز ناگهانی مهاجمان می شود. اشارات یادشده را زکریای قزوینی در نیمه دوم سده ۷ق تأیید و تکمیل کرده است. به گزارش او در آن روزگار که چند دهه از حمله مغولان به ری می گذشته، تهران روستایی بزرگ و پرجمعیت به شمار می رفته، و در باغ های انبوه آن انواع میوه های ممتاز به عمل می آمده است. او نیز همچون یاقوت به خانه های زیرزمینی تهرانی ها اشاره، و آن ها را به سوراخ موش کور تشبیه کرده است ورود به این خانه های زیرزمینی که دسترسی به آن ها فقط از طریق دهلیزهای تنگ و تاریک میسر بوده، در واقع مهم ترین ابزار دفاعی روستای بدون حصار تهران به شمار می رفته است، به نوشته زکریای قزوینی مردم تهران به هنگام تهاجم دشمنان در این خانه های زیرزمینی پناه می گرفتند و از نظرها ناپدید می شدند و دشمن پس از چند روز که کسی را نمی یافت، به ناچار آن جا را ترک می کرد. از سویی دیگر این خانه های زیرزمینی صاحبانشان را از گرمای شدید تابستان و سرمای زمستان تهران محافظت می کرد. با همه این احوال، بعید است که همه خانه های تهران یکسره زیرزمینی بوده باشد. بدون تردید بعضی از خانه ها دست کم دارای ساختمانی مختصر در سطح زمین بوده اند؛ برای مثال اتاقی داشته اند که به تونل ورودی راه داشته است. دیوار دور باغ ها و جالیز هایی که خانه های زیرزمینی میان آن ها قرار داشته اند، مانعی نسبتاً مستحکم بوده، و نقش دفاعی را در برابر دشمنان داخلی و خارجی ایفا می کرده است. البته دست کم در میان بزرگان شهر کسانی بوده اند که حتی اگر خانه ای عادی نداشته اند، حداقل خانه ای داشته اند که بخشی از آن در سطح زمین بوده است. پس از ویرانی ری به دست مغولان در ۶۱۷ ق/۱۲۲۰م و اضمحلال آن در دوره ایلخانان مغول، شمار بسیاری از مردم ری و شاید روستاهای پیرامون آن به تهران مهاجرت کردند و به یقین همه این مهاجران در کار معماری و خانه سازی ذوق و سلیقه مشترکی با ساکنان بومی تهران نداشتند؛ از این رو، خیلی زود و پس از چند دهه تهران به شهری بدل شد که ویژگی چشمگیر آن، دیگر خانه های زیرزمینی اش نبود. به گزارش حمدالله مستوفی تهران در نیمه نخست سده ۸ ق/۱۴م و در اواخر فرمانروایی ایلخانان، روستایی معتبر از توابع غار (یکی از ۴ ناحیه تومان ری) به شمار می رفته است.
← دوره ایلخانان
ساختار اجتماعی تهران را از شکل گیری جامعه شهری تا گذر از سنت ها و رفتن به سوی تجدد را بیان می کنیم.
← شکل گیری جامعه شهری
...

[ویکی شیعه] تِهْران پایتخت جمهوری اسلامی ایران، مرکز استان تهران، بزرگ ترین و پرجمعیت ترین شهر شیعه نشین است. آبادی تهران که از آغاز دوران اسلامی وجود داشت، جزو دهستان های ری محسوب می شد. تهران در دوره صفویه شکل شهر پیدا کرد و در دوره قاجاریه، پایتخت رسمی ایران شد. تاریخ تشیع تهران متأثر از شکل گیری تشیع در قم و سپس ری در قرن دوم هجری بود. در قرن هشتم هجری، پس از حمله مغول و افول ری و ورامین، بیشتر مردم تهران شیعه بوده و از دوره صفویه و قاجاریه و پس از انقلاب اسلامی ایران تا امروز بیشتر مردم تهران شیعه دوازده امامی هستند.
در دوره قاجاریه حوزه علمیه تهران شکل می گیرد و در دوره هایی علمای صاحب نامی در تهران حضور داشتند. همچنین در تهران، بناهای اسلامی و مراکز علمی، اقتصادی و سیاسی مختلفی وجود دارد: امامزادگان، مساجد و تکایای تاریخی، مدارس علمیه تهران، جامعه روحانیت مبارز تهران، مجمع جهانی اهل بیت، جامعه تعلیمات اسلامی، حسینیه ارشاد، مهدیه تهران و بازار تهران از جمله این اماکن است.
تهران / طهران از زمانی که آقا محمدخان قاجار در ۱۱ جمادی الاول ۱۲۰۰ق / یکم نوروز ۱۲۱۲ش در تهران بر تخت پادشاهی می نشیند رسماً پایتخت ایران می شود. اکنون شهر تهران پایتخت جمهوری اسلامی ایران و مرکز شهرستان و استان تهران است و بر اساس سرشماری عمومی نفوس و مسکن ۱۳۹۵ش، جمعیتی برابر با ۸ میلیون ۷۳۷ هزار و ۵۱۰ نفر (۴ میلیون و ۳۴۷ هزار و ۵۳۴ مرد و ۴ میلیون ۳۸۹ هزار و ۹۷۶ زن) و ۲ میلیون و ۹۲۴ هزار و ۲۰۸ خانوار دارد.

[ویکی اهل البیت] تهران پایتخت ایران از دوره قاجاریه تاکنون است. این شهر از زمان صفویه تاکنون مورد توجه قرار گرفته است و نقش ویژه ای در تاریخ تشیع و ایران دارد.
تهران در پهنه ای بین دو وادی کوه و کویر و در دامنه های جنوبی البرز گسترده شده و 1190 متر از سطح دریا فاصله دارد. این شهر از سمت جنوب به کوه های ری و بی بی شهربانو و دشتهای هموار شهریار و ورامین و از شمال به واسطه کوهستان محصور شده است.
تهران در 51 درجه و 24 دقیقه ٔ طول خاوری گرنویچ و 35 درجه و 41 دقیقه ٔ عرض شمالی واقع است . ظهر تهران (ساعت 12) با ساعت 11/30 در شهرهای مسکو و بغداد و 10/30 در شهر استانبول و9/30 در شهر برلین و 8/30 در شهرهای لندن و پاریس و 3/30 در شهر نیویورک و 0/30 در شهر سانفرانسیسکو و 14 در بمبئی و 16 در شهر پکن و 17/30 در شهر توکیو برابر است.
یاقوت حموی در معجم البلدان گوید: طهران لفظ عجمی است و عجم آن را به تاء منقوطه تلفظ نمایند برای این که طاء در لغت عجم نیامده است. تا قبل از پهلوی کتابت درست تهران به صورت طهران بوده است. اما در این زمان فرهنگستان زبان فارسی که کار آن معادل سازی فارسی برای کلمات عربی بوده است از آنجا که اصرار داشته برخی حروف را که عربی می دانسته از کلمات بر دارد کتابت تهران را به صورت رسمی رایج می سازد.
از آنجا که در منابع رجالی در معرفی محمد بن حماد طهرانی محدث متوفی ۲۶۱ هجری قمری ذکر تهران به میان آمده و نسب او را به طهران ری مورد تاکید قرار داده اند معلوم می شود تهران در قرن سوم وجود داشته است . اما اطلاع بیشتری از قدمت آن با همین نام در دسترس نیست.
تهران در قرن هفتم محلی آباد با خانه سازی ویژه بوده است چنانچه یاقوت حموی متوفی به سال 627 هجری قمری در معجم البلدان در مورد آن می نویسد:
تهران تا زمان شاه طهماسب صفوی دیوار نداشته است و اولین برج و باروی دور تهران به فرمان شاه طهماسب صفوی به سال 964ق ایجاد شد. بنابه گفته نویسنده مرآت البلدان این بارو شش هزار گام طول آن بود و به عدد سوره مبارکة قرآن یعنی صد و چهارده برج برای بارو قرار دادند. البته باید درنظر داشت تهران پانصد سال پیش دهی بزرگ بیش نبوده است. این برج و باروی اولیه چهار دروازه بیشتر نداشت: دروازه حضرت عبدالعظیم به سوی ری، دروازه دولاب، دروازه شمیران و دروازه قزوین. البته محدوده آن زمان تهران نیز با توجه به کوچکی ابعادش چنین بود: حد شمالی خیابان امیرکبیر، میدان سپه و خیابان سپه، حد شرقی خیابان ری، حد جنوبی خیابان مولوی و حد غربی خیابان وحدت اسلامی (شاهپور).
شاه طهماسب اول قصبه تهران را، که معبری بین مازندران و آذربایجان و خراسان بود، تقویت نمود تا همچون قلعه ای محکم آماده مقابله با هجوم عثمانیها و ازبکان شود. همچنین وضع مساعد طبیعی ، مجاورت با شهر باستانی ری و مرقد امامزاده حمزه (که صفویان طبق شجره نامه ای نسب خود را به او می رساندند) و مرقد حضرت عبدالعظیم ، در توجه به این ناحیه مؤثر بود. کارکرد دفاعی با ساخت برج و بارو، و احداث بازار از نخستین اقداماتی بود که به تهران رونق و اعتبار داد.

پیشنهاد کاربران

پایتخت ایران، تهران
Tehran
که قبلا طهران هم ندشته میشد. اما تهران صحیح است.

واژگا و امین منجری بختیاری برید گم شید

تهران یک واژه با قدمت اصی پارسی می باشد.
هیچ جا هم گفته نشده که تهران جایی بوده که در آن گاوداری بسیار بوده ( ترکی ) پس تهران معنی خاص خودش را دارد. ( هرگردی گردو نیست )
دربارهٔ ریشه شناسی آن، چند دیدگاه وجود دارد:
1 - ران پسوندی به معنای �دامنه� است و شمیران و تهران به بالادست و پایین دست بودن اشاره دارد.
2 - تهران تغییر شکل یافتهٔ تهرام به معنای �منطقهٔ گرمسیر� است و در مقابل آن شمیرام یا شمیران به معنای �منطقهٔ سردسیر� قرار دارد.
3 - سراسر دشت پهناوری که امروزه �تهران بزرگ� خوانده می شود، در میان کوه های اطراف خود، گود به نظر می رسید و بدین سبب ته ران نام گرفت.
4 - به دلیل اینکه مردم تهران هنگام حملهٔ دشمن زیر زمین پنهان می شدند، آن را ته ران به معنای �زیرزمین� نامیدند.
5 - نخستین اشاره به نام تهران در نوشته های تاریخی، در حدود سال ۴۵۰ توسط خطیب بغدادی و در پی ثبت مرگ حافظ تهرانی در تاریخ بغداد انجام شده است. پس از آن نیز نام تهران به خاطر انار خوبش در فارس نامهٔ ابن بلخی آمده است.
شیوهٔ نگارش
روستایی که پیش درآمد شهر تهران بوده است، پیش از اسلام نیز وجود داشت و پس از اسلام نام آن معرب گردیده است و از تهران به طهران تبدیل شد ( زمان ساسانیان ترک کجا بود که نام تهران ترکی باشد؟؟ ) . با این وجود، جغرافی دانان معروف آن روزگار نیز به املای تهران اشاره نموده اند. هم زمان با جنبش مشروطه که تغییرات زیادی در ادبیات و نگارش زبان فارسی به وجود آمد، به مرور املای تهران رواج یافت و پس از تأسیس فرهنگستان ایران و تأکید آن بر املای تهران، املای دیگر ( طهران ) کاملاً منسوخ شد.

جناب شهریار آریابد
شما که اسم مرحوم کسروی رو آوردی حداقل انقدر معرفت هم داشته باش که به اون مرحوم دروغ نبندی. کجا و تو کدوم منبع کسروی گفته تهران از ته و ران تشکیل شده که شما همچین دروغی رو چاپ میکنی ؟!؟ خجالت نمیکشی آحه اسم بزرگان این مملکت رو میاری و بهشون دروغ نسبت میدی.
تنها کسی در تمام طول تاریخ تهران که تونست ریشه ی این اسم رو پیدا کنه و حتی بخاطر کشفیاتش در زمینه ی زبانشناسی از طرف انجمن سلطنتی علوم انگلستان بهش مدال طلا دادند و او با افتخار و سربلندی مدال رو قبول نکرد و پس فرستاد احمد کسروی بود .
مرحوم کسروی در کتاب نامهای شهرها و آبادیهای ایرانش میگه تهران تغییر شکل یافته ی کلمه ی طارم است به معنای گرمسیر که با کلمات گهرم و جهرم یکیست و در مقابل کلمه ی شمیران به معنی سردسیر میباشد که با سمیرم یکیست.

تهران در اصل ته ران یا همان انتهای دامنه است
تَهِ ران=تَهِران=تِهِران=تِهران
تهران چون تهران در دامنه کوه البرز قرار گرفته
اگر هم اینان میسیز گئدون تحقیق ایلیون تشکرلر

دو صدای آخرنام بسیاری ازشهرها به ( ( آن ) ) ختم شده بنابراین اصل کلمه تهران از ( ( تهر ) ) یا ( ( طهر ) ) گرفته شده است ولی درقدیم به ورزش باد ازسمت شمال ( ( کِهنا ) ) وبه وزش باد ازسمت جنوب ( ( طِهنا ) ) می گفتند بنابراین طهران دراصل ( ( آبادی جنوبی یا آبادی سُفلی، ی =ا ) ) است بعبارتی تهران یعنی منطقه پایین دست. ازطرفی طَهر = دور ، دورافتاده وطهران یعنی مکان بسیاردور از پایتخت یا مکان استقلال طلبان یا مکان افرادخاص

فیلمی که انگلیسی ها با اسم Teheran ساختند، در زبان انگلیسی قدیمی ( Old English ) دارای معنا میباشد:

ORIGIN OF TEAR1
First recorded before 900; ( noun ) Middle English teer, Old English tēar, tehher, taeher; cognate with Old High German zahar, Old Norse tār, Gothic tagr, Greek d�kry, Latin lacrima; ( verb ) Middle English teren, Old English teheran, in teherende ( gerund ) , derivative of the noun; see lachrymal

مرجع: www. dictionary. com، اصل واژه tear

ته ران ( Tēr�n ) تو تپوری ( مازندرانی ) به معنی کوهپایه هست ، از اونجایی هم که زبان مردم اونجا قبل پایتخت شدنش تپوری بوده پس بعید نیست که تهران به معنی کوهپایه باشه 🤷🏻‍♂️

وقتی وجه تسمیه تهران رابررسی کردم به نظرم رسیدقدری باظرفیت وسنت واژه سازی زبان پارسی درسده اخیربیگانه شده ایم، ودرواژه سازی وگاه ارتباط با نامها وتکوین آنها دچارمشکل میشویم چنانکه نامگذاری یخچال که تابع این سنت نیست منجربه یخچال وفریزرشدگودال نگهداری یخ یخچال وظرف چوبی نگهداری یخ رایخدان نام نهاده اندکه دان به معنی جا ، محل نگهداری ومحل انباشت است وازطرفی دان دانست رایادآوری میکند درحقیقت شیمی دان باانباشت شیمی ربط پیدامیکند وحتی دانا باانباشت دانستنی، برای پی بردن به وجه تسمیه تهران نمونه می آورم شهررابردراستان کرمان درگودالی واقع شده که چارسوی آن راکوه‍ها احاطه کرده وآنگونه که نشان آن هنوزهست این کوهها پراز درختان ارچن وکهکم وبنه و. . . وبرای رسیدن به رابر باید ازمیان درختان جنگلی راهی بازمیکردی به همین دلیل آنجارارابرنام نهاده اند، تهران نیزاحتمالا برخلاف ری نام روستایی صعب العبور بوده دردامنه کوههای البرز که رفتن به آن باید به صورت قطاری یافرد فرد مقدوربوده ونام اولیه آن تک ران یاتگ ران بوده که طی تکوین خود به عادت پارسی زبانان به تهران تبدیل شده گرچه میتواند ته ران به معنی راندن ازقسمت انتهایی نیز باشدکه این نیز به دلیل صعب البوربودن وضرورت حرکت ازآخرین نقطه قابل عبور به دلیل لغزندگی وناپایداری مسیربوده است

تهران : ناهمسوی با نگره پردازی های انجام شده تا کنون به هیچ روی واژه تازی نبوده و از سویی برابر با نگره شادروان احمد کسروی که تهران را از دو بخش " ته" به معنای ژرفا و پایین " ران" رابه معنای دامنه می داند ، نیست بلکه واژه تهران دگرگون شده یک واژه کهن پارسی " تیران" یا " دیران " است ، چون واژه تیر یا دیر به معنای کهن و گذشته است مانند : دیرین ، دیروز ، دیرگاهی و دیرند ، که با پسوند " ان " که معنای جا و سرزمین را میدهد آمیخته شده و روی هم ، دیران به معنای جای کهن وباستانی می باشد و آن را نباید با واژه " تیشتر " ستاره تیر ، تیرگان ، شوشتر اشتباه گرفت .


کلمات دیگر: