کلمه جو
صفحه اصلی

البرز

فارسی به انگلیسی

elburz

Alborz


فرهنگ اسم ها

اسم: البرز (پسر) (فارسی، اوستایی، پهلوی) (تاریخی و کهن، طبیعت) (تلفظ: alburz) (فارسی: اَلبرز) (انگلیسی: alborz)
معنی: کوه بلند و بزرگ، نام رشته کوهی در شمال ایران، نام پهلوانی افسانه ای، ( پهلوی )، کوه بلند، کوه بزرگ، ( اَعلام ) ) رشته کوهی در شمال ایران به طول حدود کیلومتر که از ساحل باختری دریای خزر تا شمال خراسان امتداد دارد و بلندترین قله اش دماوند است، ( پهلوی ) به معنی کوه بلند یا کوه بزرگ، نام سلسله جبالی در شمال ایران، مرکب از کوه +بلند نام رشته کوهای شمالی ایران که سرتاسر شمال ایران از مغرب به مشرق کشیده شده است

(تلفظ: alburz) (پهلوی) به معنی کوه بلند یا کوه بزرگ؛ نام سلسله جبالی در شمال ایران؛ (در اعلام) نام پهلوانی افسانه ای.


فرهنگ فارسی

رشته کوههای شمالی ایران که سر تا سر شمال ایران از مغرب به مشرق کشیده شده است و مرتفعترین قله دماوند است .
دهی است جزئ دهستان کزاز غالبا بخش سربند شهرستان اراک واقع در ۱۷٠٠٠ گزی شمال سربند .

لغت نامه دهخدا

البرز. [ اَ ب ُ ] (اِخ )دهی است جزء دهستان کزاز علیا بخش سربند شهرستان اراک واقع در 17000گزی شمال سربند. دشت و سردسیر است و765 تن سکنه دارد. رود آن محلی و محصول آن چغندرقند، قلمستان ، انگور و میوه جات و شغل اهالی زراعت و گله داری و قالیچه بافی است . راه مالرو دارد و از ازنا میتوان اتومبیل برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).


البرز. [ اَ ب ُ ] ( اِخ ) در اوستا، هره بره زئیتی پهلوی هره برز یا هربورس مرکب از دو جزء: هر، بمعنی کوه و برز بمعنی بالا و بلند و بزرگ یعنی کوه بلند و مرتفع. در ادبیات پارسی «برزکوه » هم بمعنی البرز آمده و ترجمه تحت لفظ آنست. سلسله البرز از جبال طالقان تا دره هراز ممتد است. ( حاشیه برهان قاطع چ معین نقل از یشت ها ). در جغرافیای کیهان آمده است :... قسمت شمالی آن ( البرز ) کوه های تنکابن و کلارستاق و کجور میباشد که تا آمل کشیده شده و رودهای متعدد آن راقطع نموده به قسمت های جداگانه تقسیم میکند. قسمت مرکزی بواسطه دره نور که شعبه هراز است از کوههای شمالی جدا شده و کوههای مهم آن عبارت است از: کوههای لار ( قله کلون بسته 4200 گز ) که تا قله دماوند پیش میرود. قسمت جنوبی موسوم به توچال در شمال تهران واقعشده و مرتفعترین قله آن سرتوچال 3870 گز ارتفاع دارد. تشکیلات این رشته از نظر زمین شناسی بی نهایت جالب توجه است و با وجود آنکه این قسمت مورد مطالعه زمین شناسان متعدد واقع گردیده ، چین خوردگی های مختلف آن راکاملاً تشخیص نداده اند ولی پس از مراجعه به تحقیقات زمین شناسان و تحقیقات محلی چنین بنظر میرسد که این قسمت در سه عهد مختلف چین خورده است. در قسمت شمالی چون فسیلهای عهد اول و زمینهای بی فسیل یافت شده معلوم میشود که بسیار قدیمی است و تأثیرات عوامل خارجی آنها را بتدریج فرسوده و پست کرده به این واسطه معادن نزدیک سطح زمین شده است. قسمت دوم که رشته مرکزی البرز را تشکیل میدهد زمینها از عهد اول و دارای جنگلهای عظیم و انبوه بوده که تشکیل طبقات متعدده زغال سنگ داده است ولی این طبقات بحدی در دوره های بعد چین خوردگی یافته و شکستهائی در آن روی داده که تشخیص آنها مشکل شده بقسمی که اغلب زمین شناسان طبقات زغال سنگ آن را به عهد دوم نسبت میدهند، در صورتی که ممکن است تمام طبقات مزبور متعلق به عهد اول باشد و فسیل هاو سرخس هائی که در آنها یافت شده این موضوع را تأیید مینماید، منتهی چین خوردگیهای عهد دوم که مجاور با همین طبقات بوده محققین اروپائی را به اشتباه انداخته و آن را به عهد دوم نسبت داده اند.... چین خوردگیهای عهد سوم تأثیر مهمی در دو قسمت فوق داشته و قلل مرتفع متعددی که دارای سنگهای خروجی و آتش فشانی است تشکیل داده مانند کلون بسته ( 4200 گز ) در شمال شمشک و دربندسر و قله دماوند ( جدیدتر ) در کنار رود هراز.

البرز. [ اَ ب ُ ] (اِخ ) در اوستا، هره بره زئیتی پهلوی هره برز یا هربورس مرکب از دو جزء: هر، بمعنی کوه و برز بمعنی بالا و بلند و بزرگ یعنی کوه بلند و مرتفع. در ادبیات پارسی «برزکوه » هم بمعنی البرز آمده و ترجمه ٔ تحت لفظ آنست . سلسله ٔ البرز از جبال طالقان تا دره ٔ هراز ممتد است . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین نقل از یشت ها). در جغرافیای کیهان آمده است :... قسمت شمالی آن (البرز) کوه های تنکابن و کلارستاق و کجور میباشد که تا آمل کشیده شده و رودهای متعدد آن راقطع نموده به قسمت های جداگانه تقسیم میکند. قسمت مرکزی بواسطه ٔ دره ٔ نور که شعبه ٔ هراز است از کوههای شمالی جدا شده و کوههای مهم آن عبارت است از: کوههای لار (قله کلون بسته 4200 گز) که تا قله ٔ دماوند پیش میرود. قسمت جنوبی موسوم به توچال در شمال تهران واقعشده و مرتفعترین قله ٔ آن سرتوچال 3870 گز ارتفاع دارد. تشکیلات این رشته از نظر زمین شناسی بی نهایت جالب توجه است و با وجود آنکه این قسمت مورد مطالعه ٔ زمین شناسان متعدد واقع گردیده ، چین خوردگی های مختلف آن راکاملاً تشخیص نداده اند ولی پس از مراجعه به تحقیقات زمین شناسان و تحقیقات محلی چنین بنظر میرسد که این قسمت در سه عهد مختلف چین خورده است . در قسمت شمالی چون فسیلهای عهد اول و زمینهای بی فسیل یافت شده معلوم میشود که بسیار قدیمی است و تأثیرات عوامل خارجی آنها را بتدریج فرسوده و پست کرده به این واسطه معادن نزدیک سطح زمین شده است . قسمت دوم که رشته ٔ مرکزی البرز را تشکیل میدهد زمینها از عهد اول و دارای جنگلهای عظیم و انبوه بوده که تشکیل طبقات متعدده ٔ زغال سنگ داده است ولی این طبقات بحدی در دوره های بعد چین خوردگی یافته و شکستهائی در آن روی داده که تشخیص آنها مشکل شده بقسمی که اغلب زمین شناسان طبقات زغال سنگ آن را به عهد دوم نسبت میدهند، در صورتی که ممکن است تمام طبقات مزبور متعلق به عهد اول باشد و فسیل هاو سرخس هائی که در آنها یافت شده این موضوع را تأیید مینماید، منتهی چین خوردگیهای عهد دوم که مجاور با همین طبقات بوده محققین اروپائی را به اشتباه انداخته و آن را به عهد دوم نسبت داده اند.... چین خوردگیهای عهد سوم تأثیر مهمی در دو قسمت فوق داشته و قلل مرتفع متعددی که دارای سنگهای خروجی و آتش فشانی است تشکیل داده مانند کلون بسته (4200 گز) در شمال شمشک و دربندسر و قله ٔ دماوند (جدیدتر) در کنار رود هراز.
قسمت سوم که موسوم به کوه های توچال است در شمال تهران واقع شده و مرتفعترین نقطه ٔ آن سرتوچال 3870 گز ارتفاع دارد و در مشرق به کوه های کوتاهتری ختم میشود. گردنه های عمده ٔ رشته ٔ اصلی البرز از مغرب به مشرق از این قرار است : گردنه ٔ هزارچم که تهران را به کچور مربوط میسازد، گردنه ٔ افجه و شل و سفیدآب که تهران را به نور وصل می کند، گردنه ٔ امامزاده هاشم که تهران را به آمل مربوط مینماید.... آخرین قسمت رشته ٔ اصلی البرز قله ٔ دماوند در کنار رود هراز است . (از جغرافیای طبیعی کیهان صص 37 - 38) :
که گم شد ز البرز سرو سهی
پراکنده شد تخت شاهنشهی .

فردوسی .


چو بگذشت بر آفریدون دو هشت
ز البرزکوه اندر آمد بدشت .

فردوسی .


سر از البرز برزد قرص خورشید
چو خون آلوده دزدی سر ز مکمن .

منوچهری .


سنگ البرز را کند آهک
آتش آب پرور تیغش .

خاقانی .


ز سختی که زد بر سرش گرز را
برافتاد شب لرزه البرز را.

نظامی .


نخستین خرامش در این کوچگاه
به البرز خواهم برون برد راه .

نظامی .


و رجوع به انجمن آرای ناصری ، غیاث اللغات ، فرهنگ رشیدی ، قاموس الاعلام ، فرهنگ جغرافیایی غرب ایران ، شود.

البرز. [ اَ ب ُ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان قمرود بخش مرکزی شهرستان قم 12 هزارگزی شمال خاور قم واقع در جلگه کنار رودخانه ، معتدل . سکنه ٔ آن 390 تن است آب آن از قنات و رودخانه ٔ قم تأمین میشود. محصول آن غلات ، پنبه ، صیفی ، انار و شغل اهالی زراعت و کرباس بافی و راه آن مالرو است . سکنه ٔ آن از طایفه ٔ غریب لکی هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).


دانشنامه عمومی

ال به معنی قله برز به معنی بالا


مختصات: ۳۶°۴′۳۳″ شمالی ۵۱°۴۷′۴۶″ شرقی / ۳۶٫۰۷۵۸۳°شمالی ۵۱٫۷۹۶۱۱°شرقی / 36.07583; 51.79611
دماوند، ۵۶۱۰ متر
آزاد کوه، ۴۳۹۸ متر
خلنو، ۴۳۷۵ متر
ناظر بزرگ (شکر لقاس)، ۴۳۵۰ متر
پالان گردن، ۴۲۵۰ متر
کلون بستک، ۴۲۰۰ متر
سرکچال، ۴۱۵۰ متر
وروشت، ۴۱۰۰ متر
خرسنگ، ۴۱۰۰ متر
توچال، ۳۹۶۰ متر
مهرچال، ۳۹۲۰ متر
آتشکوه، ۳۸۵۰ متر
شاه نشین، ۳۸۵۰ متر
علم کوه، ۴۸۵۰ متر
ارفع کوه، ۲۸۵۰ متر
خرسان شمالی، ۴۶۸۰ متر
خرسان جنوبی، ۴۶۵۹ متر
تخت سلیمان، ۴۶۵۹ متر
سیاه سنگ، ۴۶۰۹ متر
هفت خوان، ۴۵۳۷ متر
چالون، ۴۵۱۶ متر
سیاه گوک جنوبی، ۴۵۰۰ متر
سیاه گوک شمالی، ۴۴۴۵ متر
سیاه کمان، ۴۴۷۲ متر
شانه کوه، ۴۴۶۵ متر
کالو، ۴۴۱۲ متر
گردونکوه، ۴۴۰۲ متر
میان سه چال، ۴۳۴۸ متر
لشگرک، ۴۲۵۶ متر
زرین کوه (ماسه چال)، ۴۲۰۰ متر
زرین کوه، ۳۸۵۰ متر
آلانه سر، ۴۰۵۰ متر
کرما کوه، ۴۰۲۰ متر
پسند کوه، ۴۰۰۰ متر
سیاه لیز، ۳۹۷۵ متر
سیالان، ۴۲۵۰ متر
شاه البرز، ۴۲۰۰ متر
خشچال، ۴۱۸۰ متر
ناز، ۴۱۰۰ متر
کهار، ۴۰۵۰ متر
آرامگاه بی بی شهربانو
کلک چال، ۳۳۵۰ متر
کلون بستک، ۴۲۰۰ متر
کوه بازارک، حدود ۳۷۷۵ متر
کوه سه پایه، ۲۲۰۰ متر
کوه لوارک، ۳۵۶۰ متر
کوه لیچه، ۲۸۷۸ متر
کوه مزرا، ۲۴۲۰ متر
گردونکوه، ۴۴۰۲ متر
سماموس، ۳۶۲۰ متر
البرز رشته کوهی در بخش شمالی ایران است. ریشهٔ نام آن در زبان اوستایی هره بره زئیتی و در زبان پهلوی هره بُرز است.این رشته کوه از سوی باختر از تالش جمهوری آذربایجان آغاز می شود و در سوی شرق تا درون ترکمنستان و افغانستان دنباله می یابد. بخش بزرگی از البرز در راستای کنارهٔ جنوبی دریای خزر کشیده شده است. در این بخش، جبههٔ شمالی البرز سرسبز و جبههٔ جنوبی آن خشک است. یک دلیل این دوگانگی وجود رشته کوه البرز است که همچون سدّی طبیعی از گذر رطوبتِ برخاسته از دریای خزر به سوی جنوب جلوگیری می کند و بیشتر این رطوبت در جبههٔ شمالی البرز می بارد.
نقشه توپوگرافی رشته کوه البرز
بلندترین کوه البرز، کوه دماوند (۵۶۱۰ متر) است که در استان مازندران شهر رینه قرار دارد. دامنه ها و دره های البرز از تفرجگاه های مهم مردم استان های تهران،زنجان ، کرج، قزوین و سمنان است. از مهم ترین رودهای دامنهٔ شمالی البرز سفیدرود و دامنه های جنوبی کرج و جاجرود را می توان نام برد. قله های بسیاری برای کوهنوردی در این رشته کوه وجود دارند که از آن میان می توان دماوند، علم کوه، خلنو، آزادکوه، شاه البرز، سیالان، وروشت، دوبرار، توچال و پهنه حصار را نام برد.

دانشنامه آزاد فارسی

اَلبُرز
اَلبُرز
رشته کوه عظیمی در شمال ایران، با طول ۹۵۰ کیلومتر و عرض بین ۲۵ تا ۱۱۰ کیلومتر. کوه های البرز از شهرستان مغان در استان اردبیل شروع می شود، به سان قوس عظیمی، حاشیۀ جنوب غربی و جنوبی دریای خزر را دور می زند و در شمال غربی خراسان به کوه های شمالی آن سامان می پیوندد و بدین سان به کوه های هندوکش و فلات پامیر متصل می شود. رشته کوه البرز متشکل از سه بخش متمایز بدین شرح است: ۱. البرز غربی که از رودخانۀ آستاراچای تا درۀ سفیدرود و راه اتومبیل رویِ قزوین به رشت با طول ۲۷۰ کیلومتر و ارتفاع حداکثر ۳,۳۰۳ متر (کوه آق داغ) گسترش یافته است و کوه های تالش را نیز دربرمی گیرد. دامنه های مشرف به دریای این قسمت از جنگل های انبوه پوشیده شده و عرض آن بین ۳۰ تا ۱۱۰ کیلومتر است. رودخانۀ قزل اوزن، که از درونبوم ایران سرچشمه گرفته است، به این بخش راه می یابد و آن را به دو قسمت موازی تقسیم می کند؛ ۲. البرز مرکزی. این کوهستان از درۀ سفیدرود و راه اتومبیل روی قزوین به رشت در مغرب آغاز می شود و به موازات کرانه های جنوبی دریای خزر تا درۀ فیروزکوه و رودخانۀ تالار، با طول ۳۳۰ کیلومتر و عرض متوسط ۸۰ کیلومتر، گسترش می یابد. البرز مرکزی مرتفع ترین بخش گرانکوه البرز است و کوه های بلندی همچون دماوند، بلندترین کوه ایران با ارتفاع ۵,۶۷۱ متر، و ارتفاعات دیگری از جمله علم کوه، تخت سلیمان، سماموس، گرمابسر، کهار بزرگ، پالون گردن، و توچال و جز آن ها نیز در همین قسمت قرار دارند. درۀ شاهرود در غرب و درۀ نور در شرق، این قسمت از البرز را به دو نوار موازی شرقی غربی تقسیم می کنند. رودخانه های فراوانی که از این کوهستان سرچشمه می گیرند به دو دسته تقسیم می شوند؛ گروهی ازجمله رودهای هراز، تالار، چالوس، و شاهرود به دریای خزر می ریزند و گروهی همچون حبله رود، جاجرود، سولقان، و کرج به سوی جنوب روان می شوند و کوه پایه های درونبومی جنوب البرز را مشروب می کنند. به سبب بخار آب و ابرهای باران زای خزر، بخش های شمالی این کوهستان از جنگل های انبوه پوشیده شده اند. بخش های مرکزی با جنگل های تنک پوشیده اند، حال آن که بخش های جنوبی که به درونبوم ایران نزدیک ترند، فاقد جنگل اند و جز باغ ها و درخت زارهای مصنوعی پوشش گیاهی درخور توجهی ندارند؛ ۳. البرز شرقی. این بخش از گرانکوه البرز از درۀ فیروزکوه و رودخانۀ تالار تا جنوب گرگان رو به شرق کشیده می شود و از آن جا به سوی شمال شرقی تا سرچشمه های رودخانۀ گرگان و مرز استان خراسان ادامه پیدا می کند و درنهایت به کوه های شمالی خراسان ختم می شود. طول این قسمت از گرانکوه البرز ۳۵۰ کیلومتر، عرض آن در حدفاصل علی آباد و قلعه نوی خرقان، کمترین حد، یعنی ۲۵ کیلومتر، است. دامنه های شمالی این بخش از جنگل های نسبتاً انبوه پوشیده شده و دامنه های جنوبی و مشرف به درونبوم کشور تقریباً خشک و عاری از درخت طبیعی است. ارتفاع متوسط البرز شرقی کمتر از البرز مرکزی، و ارتفاع بیشتر بلندی های آن کمتر از ۳,۵۰۰ متر است. بلندترین قلۀ البرز شرقی کوه شاهوار، در ۲۵کیلومتری شمال غربی شاهرود، است که ارتفاع آن به ۳,۹۴۵ متر می رسد. از کوهستان های البرز شرقی نیز، مانند البرز مرکزی دو دسته رودخانه سرچشمه می گیرند که دستۀ اول، مانند رودخانه های تالار، تجن، نکا، و گرگان، به دریای خزر می ریزند و دستۀ دوم غالباً خشک رودها یا رودهای فصلی است و رودخانه های خلج، ابرسج، تاش، دامغان رود و سمنان، لزور، و حبله رود از آن جمله اند. البرز در ادبیات فارسی جایگاه ارزنده ای دارد. فردوسی، حماسه سرای بزرگ ایران، از این کوه به ویژه از قلۀ گردن افراز و سپیدپوش دماوند یاد می کند و شعرای دیگری، چون ملک الشعرای بهار، نیز در وصف آن قصیده هایی بس زیبا سروده اند. کوه های البرز از نظر منابع زیرزمینی نیز درخور اهمیت اند و زغال سنگ و آهن و سرب از عمده ترین کانی های آن است.

البرز (قفقاز). رجوع شود به:البروس

نقل قول ها

البرز رشته کوهی در بخش شمالی ایران است.
• «خورشید

گویش مازنی

۱رشته کوه های شمالی ایران که قله ی دماوند جز قلل این رشته ...


/alborz/ رشته کوه های شمالی ایران که قله ی دماوند جز قلل این رشته کوه محسوب می شود و مردم کوه پایه ها و جلگه های شمالی آن به تبری و گیلی سخن گویند - نام مرد

پیشنهاد کاربران

به عقیده بنده این نام برمیگردد به زمانی که نوع بشر در نزدیی قطب شمال زندگی میکرده که با تعقیرات جوی به سمت مدارهای پائین کوچ کرده و اقوام مختلف در جغرافیا مختلف را بوجود أورده و کوهی که مرکز زمین و در قطب شمال بوده ریشه این نام میباشد
و میتوان کوه الپ را با ریشه ألب از البرز را یکی دانست

اسم یکی از پسردایی های من البرز هستش و میتونا البرز را بهمعنی کوه بلند یا بزرگ و یا . . . . معنی کرد

ریشه کلمه کردی میباشد و به معنای بلند، کوه البرز به معنای کوه بلند
کلمات مشابه کردی
برز = بلند
بالابرز = قد بلند
سر برز = سربلند
برزفر = بلند پرواز

اگر نسک اوستا را بپژوهیم و نام برخی رود ها و شهرها را بررسی کنیم خواهیم دید: در نام هریرود ، هریجان ، هریبرز ( البرز ) و هاریانا ( آریانا ) پسوند " هری " به یک معنی و یک ریخت آمده و همگی به معنای " آریایی است : هریرود ( رود آریایی ) ، هریگان= هریجان ( سرزمین آریایی ) پس در " هریبرز" نیز "هری " به معنای آریایی می باشدو هرگز این واژه معنای کوه نبوده است ، بخش دوم " برز " به معنای قامت و بلندی است که در نام های برزو ، برزین به روشنی نمایان است ، پس" البزر " که در اوستا " هریبرز " آمده به معنای " قامت یا جای بلند" آریایی است نه کوه آریایی.

آل - برز
از دو بخش درست شده
بخش نخست نام پرنده ( عقاب . سیمرغ ققنوس )
بخش دیگر و پسین آن برز ( بلندا . برزی . بلندی )
این دو را باهم میتوان آشیان جایگاه آل پرنده ی اساطیری ایران در شاهنامه و نگهبان زال یاهمان سیمرغ دانست

البرز به زبان بلوچی که یکی از اقوام اریایی هستش به معنی کوه بلند . برز یعنی بلند . بالا البته به زبان کردی هم همین معنیو داره

با سلام ، البرز از ریشه زبان پهلوی ( همان کردی ولکی کنونی ) گرفته شده که از دو کلمه ی ال بمعنی ایل و برز به معنی بلند و مرتفع تشکیل شده است که در کل به معنی ایلی که در جاهای بلند سکونت دارند یاهمان ایلبرز که بعدا به البرز مخفف شده است می باشد. باتشکر

البرز معرب هربرژ است

برز به معنای بلند

البرز:
دکتر کزازی در مورد واژه ی " البرز" می نویسد : ( ( البرز در اوستایی هره برِزِئیتی بوده است، به معنی"هرای ِبرز و بلند"؛نام کوه هراست و برزئیتی ویژگی آن است. در ریخت های نوین آن در پهلوی و پارسی:" هربورز " و" البورز" و "البرز "، نام ویژگی با هم درآمیخته اند و یکی شده اند. ویلهلم آیْدِس، ایرانشناس آلمانی، ستاک نام را"هر " در اوستایی می داند، به معنی پاس داشتن و البرز را در معنی. "برج دیده بانی بلند" . کوه سپند و آیینی، در اسطوره های ایرانی، البرز است و کمابیش، هر رخداد شگرف و ارجمندی به گونه ای با آن در پیوند؛ نمونه را، گروثْمان، بهشت ایرانی بر فراز این کوه جای دارد و یک سوی پل آیینی"چینْوَد " که همگنان پس از مرگ می باید از آن بگذرند تا به بهشت بروند، بر آن نهاده شده است. سیمرغ زال را در این کوه می پرورد؛ رستم قباد را در آن می یابد و به ایرانشهر می آورد؛ تا بر آن فرمان راند و آن را از آشوب و بی سامانی برهاند.
البرز نخستین کوهی است که بر رُسته است و جهان را چون نگینی در میان گرفته است و کوه های دیگر همه از آن برآمده اند.
کوتاه سخن آنکه البرز، در سپندی و ارجمندی در ارج و ارز، ایرانیان را همان است که "قاف " مسلمانان را و المپ یونانیان را و طور سینا عبرانیان را و کوه"مِرُو "هندوان باستان را. اما نکته ای نغز و شایسته ی درنگ آن است که در داستان فریدون، البرزْ کوه در هندوستان جای دارد. از این نکته می توان انگاشت که روزگاری، در تاریخ گرانسنگ و دیریاز و پرشیب و فراز ایران، البرز رشته کوهی شمرده می شده است در خاور ایرانْ زمین در" داستان زال "نیز، البرز" کوه هند" خوانده شده است. ) )
( ( شوم ناپدید از میان گروه
برَم خوب رخ را به البرز کوه ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 299. )


البرز از دو قسمت تشکیل شده است:
ال:عقاب
برز:بلند، بلندی
در زبان لکی به عقاب، "ال" و "الوی" میگویند.
البرز، به فتح ب، معنای "بلندی محل زندگی عقاب"، می دهد.
دوست عزیز، جناب آقای مهری آل را هم به معنی عقاب و هم به معنی آل پرنده اساطیری آورده اند.
آل، دیوی به شکل زن است که به محل زندگی زائو رفته و او را میکشد. به همین دلیل است که قدمای ما، شمشیر یا کمان را، بالای سر زائو میگذاشتند. آل از فلزاتی که قابلیت آلت قتاله شدن را دارند، میترسد. ( چنگال و چاقو و . . . )


سیکاس. کوه کاسی.
سیکاس، گیلان.
قرص، سنگین محکم.
اجار، نازنک ( چوب حدود 2متری ) .
دال:عقاب.
الوق:قرقی، عقاب.
برز:چاق، فرض.
گرز:قوی، محکم.
لر:لاغر.
جار، ژار:سبک.
جوریه، ژولیه:ضعیف، کوچک.
مس:چاق، پهن.
زبان گالشی.
نام البرز دراصل، سیکاس. دال فک. دال گرز. کومس. می باشد.
ازمشتقات زبانهای کاسی، گیلکی.

البرز
ال به معنی بلند و بالا است
برز گویشی از برج است
البرز یعنی برجهای بلند.

عده ای از پژوهندگان رده دوم ایران معاصر، نظیر دکتر معین و دکتر مشکور بدون ذکر منبع، کوه البرز را در شمال ایران تصور کرده و نوشته اند: �سلسلة البرز از جبال طالقان تا درة هراز ممتد است. �
� البرز که در اوستا �هرائیتی برز� نام دارد در جنوب دریای خزر و بلند ترین قله آن دماوند است. �

اما بر خلاف دکتر معین و دکتر مشکور، بسیاری از پژوهندگان و اوستا شناسان پیشکسوت ایران ، کوه البرز را در شرق ایران کنونی میدانند. خلف تبریزی صاحب برهان قاطع، البرز را رشته کوهی در میان ایران و هندوستان نوشته است.

دکتر پور داود مترجم اوستا، شرح بیشتر داده می گوید: �هَرَا ئِیتی Haraiti که [در اوستا] غالباً هَرا آمده ، اساساً یک کوه مینویی ( معنوی ) و مذهبی بوده؛ بعدها این اسم را البرز یا هربرز گفته اند. به قول دینکرد، سری از پل چِنوَت ( پل صراط ) به البرز پیوسته است. در اوستا مکرراً از این کوه یاد شده، از آن جمله است در آبان یشت، فقرة 21 - مهر یشت، فقرات 13، 50 ، 51 ، 90 و 118 – رشن یشت، فقرة 25 - رام یشت، فقرة 7 – یسنا 10، فقرة 10 – یسنا 42 ، فقرة 3 – یسنا 57 ، فقرة 19 – وندیداد ، فقرة 50 . [6] هرچند که امروز، البرز کوه، مخصوص و دماوند که دارای 5628 متر ارتفاع است و از بلند ترین قلل آن به شمار است، معلوم همه کس میباشد، ولی در ادبیات مَزدیَسنا تعیین این کوه بیرون از اشکال نیست. . . ظاهرا بایستی کوه مذکور در طرف مشرق واقع باشد. �

مهرداد بهار مترجم بندهش ایرانی می نویسد: �از مطالب شاهنامه بر می آید که البرز در شرق سرزمینهای ایرانی قرار داشته است، بویژه در آغاز داستان فریدون و فرستاده شدن او به البرز کوه. در زمان حاضر نام رشته کوهی است که در شمال نجد ایران قرار دارد. �

مترجم بندهش هندی نیز نوشته است: �البرز ( hara. Barazaiti اوستا ) کوهی است مینویی که بعدها این نام به کوه معروف ایران اطلاق شده است. �

شهیدی مازندرانی شرح بیشتر داده گوید: � در خور نگرش آنکه، به کوه شمالی رَی و دماوند البرز نمی گفته اند. زیرا در دورة پیش از اسلام این رشته کوه ها را پشتخوارگر می نامیدند و همان گونه که از منابع تاریخی بر می آید، بلندی های قصران ( کوهساران ) و حد عمل رَی را دماوند و گاه قارَن و رویان می نامیدند. به طور کلی روشن نیست که نام گذاری البرز بر کوه های رَی و دماوند از چه تاریخی آغاز شده است و اینگونه می نماید که نام البرز برای کوه های شمالی ری و دماوند بیش از دو یا سه سده نمی گذرد. �
منابع• http://zabolestan.blogfa.com/post/34


کلمات دیگر: