کلمه جو
صفحه اصلی

شمیران

فرهنگ اسم ها

اسم: شمیران (پسر) (فارسی)
معنی: از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری تورانی و جزو سپاه پیران ویسه در زمان افراسیاب تورانی

فرهنگ فارسی

ناحیه ای در دامنه جنوبی البرز و کوههای شمیران و شمال تهران که بخوبی و سلامت آب و هوا و گوارایی آب معروف است و غالب ده ها و قصبه های آن صورت ییلاق تهران را دارند . مرکز شمیران تجریش است و نقاط مهم آن در سمت شرق عبارتست از : نیاوران سلطنت آباد در مرکز : دز آشوب زرگنده : و در مغرب ونک اوین قلهک درکه و غیره .

لغت نامه دهخدا

شمیران . [ ] (اِخ ) قصبه ٔ ولایت طارم است و به کنارشهر قلعه ای بلند بنیادش بر سنگ خاره نهاده است و سه دیوار بر گرد او کشیده و کاریزی بمیان قلعه فروبرده تا کنار رودخانه . (سفرنامه ٔ ناصرخسرو). نام قلعه ای .حمداﷲ مستوفی گوید: دوم به طارم سفلی توابع قلعه ٔ شمیران پنجاه پاره دیه و مزرعه بوده است . الون ، خورنق ، شرزورلرد و کلچ از معظمات آن است . (نزهةالقلوب ج 3 ص 65). رجوع به جغرافیای سیاسی کیهان ذیل ص 373 شود.


شمیران . [ ش َ ] (اِخ ) شمیران شاه . نام پادشاه هرات در زمان جمشید، و در نوروزنامه آمده که شراب را اول بار او شناخته است و فردوسی از زبان بهرام گور گوید :
ز مادر نبیره ی شمیران شهم
ز هم گوهری با خرد همرهم .

(یادداشت مؤلف ).


نام جد مادر بهرام گور. (فرهنگ لغات ولف ). اندر تواریخ نبشته اند که به هرات پادشاهی بود کامگار و فرمانروا با گنج و خواسته ٔ بسیار و لشکری بیشمار و هم خراسان در زیر فرمان او بود و از خویشان جمشید بود نام او شمیران و این دز شمیران که به هرات است و هنوز بر جای است آبادان او کرده است ... روزی شاه شمیران بر منظره نشسته بود و بزرگان پیش او و پسرش باذام پیش پدر؛ قضا را همایی بیامد و بانگ می داشت و برابر تخت پاره ای دورتر به زیر آمد و بر زمین نشست ، شاه شمیران نگاه کرد ماری دید در گردن همای بپیچیده ... باذام ... تیری بینداخت ، چنانکه سر مار در زمین بدوخت . قضا را در سال دیگر همین روز شاه شمیران بر منظره نشسته بود آن همای بیامد چیزی از منقار بر زمین نهاد... شاه نگاه کرد دانه ای سخت دید، پس شاه تخم را به باغبان خویش داد و گفت در گوشه ای بکار... باغبان چنین کرد... نوروز ماه بود تا شاخکی از این تخمها برجست و خوشه خوشه به مثال گاورس از او درآویخت . چون خوشه بزرگ کرد و دانه های غوره به کمال رسید... همانجا در باغ خمی نهادند و آب انگور بگرفتند و خم پر کردند... شاه شمیران را معلوم شد شراب خوردن و بزم نهادن آیین آورد. (از نوروزنامه صص 65-70 از سبک شناسی ج 2 صص 169-172). رجوع به مزدیسنا و ادب پارسی صص 270 و 272 شود.

شمیران . [ ش َ ] (اِخ ) نام ناحیه ای در جانب شمال ولایت هرات . (ناظم الاطباء). دهی است به مرو. (منتهی الارب ). دیهی بود در هشت فرسخی مرو که غزها ویرانش کردند و بعدآباد شد. و بدانجا منسوب است ابوالمظفر محمدبن عباس ... شمیرانی شاوانی . (از انساب سمعانی ) :
شمیران و روئین دژ و رادکوه
کلات از دگر دست و دیگر گروه .

فردوسی .


رجوع به شمیرانی شود.

شمیران . [ ش َ ] (اِخ ) نام یکی از قنوات شهر تهران ، در سمت شمال است و مقدار آب آن سه سنگ و مسافت مادرچاه تا شهر 3 فرسنگ است . (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 363).


شمیران . [ ش َ ] (اِخ ) نام حاکم شکن که افراسیاب او را به یاری پیران ویسه در جنگ طوس فرستاد. (ناظم الاطباء). (فرهنگ فارسی معین ). نام یک سردار تورانی . (فرهنگ لغات ولف ) :
شمیران و شکنی سرافراز دهر
پراکنده بر نیزه و تیغ زهر.

فردوسی .



شمیران . [ ش َ / ش ِ ] (اِخ ) احمد کسروی درباره ٔ کلمه ٔ شمیران آرد: شمیران که خود نام چند دز و آبادی است و همچنین سمیرم که دزی استوار میانه ٔ سپاهان و فارس بوده و شمیرم که باز دزی بوده در هرات و دیهی بوده در ساوه و سمیران که دزی و کوره ای بوده در فارس و نیز شمیران ایران را در برخی از کتابهای عربی سمیران و در کتابهای ارمنی شمیرام می نویسند و شمیلان که دزی بوده در نزدیکی طوس و یاقوت حموی از آن نام می برد؛ اگرچه در ظاهر اندک اختلافی با هم دارند، ولی همگی یک کلمه اند و این تفاوت ظاهراً از اختلاف لهجه برخاسته است ، زیرا تبدیل یافتن میم و نون به یکدیگر و سین و شین به یکدیگر و افتادن الف از کلمه ها و یا تبدیل آن به واو در زبانهای ایران بسیار عادی و شایع می باشد. باید دانست که هر کدام ازاین نامها از دو کلمه ترکیب می یابد که کلمه ٔ نخستین (شمی ) یا (سمی ) و کلمه ٔ دومین (ران ) یا (رام ) یا (لان ) یا (رم ) می باشد. این مطلب را به چند دلیل می توان ثابت کرد: 1- (شمی ) در «شمیدیزه » و «شمیهن »، (ران ) [و رام ] در «لنکران »، «خیلام » و «پارام » نیز آمده . 2- بیشتر نامهای آبادیهای ایران از دو کلمه ترکیب یافته اند، مانند: اردبیل ، مارالان ، دماوند و جز آن . کلمه ٔ (ران ) که علاوه بر موارد بالا به صورت (اران ) یا (آران ) در کلمه های بسیاری مانند: خابران ، و به صورت (الان ) در (مارالان ) و (سبلان ) و غیره دیده میشود از روی قاعده ٔ زبانشناسی بی تردید (ران ) و (اران ) و (الان ) همگی یک کلمه و به یک معنی است و چنانکه در کلماتی از قبیل (نمکلان ) که بمعنی نمکزار است و (لانه ) را هم می دانیم که از معنی جایگاه خالی نیست و (اران ) نیز در زبان ارمنی معنی (دان ) فارسی را در آخر کلمه ها دارد، مانند: (قراق اران ) که بمعنی منقل و آتشدان است ؛ از اینجا درمی یابیم که در نامهای آبادیها نیز این دو کلمه را بمعنی (دز) و (شهر) و (دیه ) می توان گرفت ، زیرادرباره ٔ نام آبادیهایی که از دو کلمه ترکیب یافته اند می دانیم که کلمه ٔ دومی در بیشتر آنها بمعنی جا، سرزمین ، بوم ، شهر و دیه است و از اینجا برای «مادران » و «مارلان » معنایی جز معنی دز یا دیه مادان (قوم ماد)نمی توان پنداشت ؛ ولی برای «شمی » در هیچیک از زبانهای باستانی یا لهجه های بومی معروف معنایی به دست نمی آید، اما (شمیرانها) را که می شناسیم می دانیم عموماً در نقاط سردسیر قرار دارند؛ از اینجا می توان گفت که (شمی ) به معنی سرد و شمیران بمعنی سردستان یا سردگاه است و چنانکه می دانیم (زم ) در کلمه ٔ زمستان و زمهریربه معنی سرما است و (زمی ) با اندک اختلافی در اغلب زبانهای سنسکریت ، یونانی ، لاتینی ، ارمنی و روسی بمعنی زمستان است . در سنسکریت «هیما»، در لاتین hiems، در یونانی «خیمون »، در ارمنی «جمیر» و در روسی «زیما» است و «هیما» در سنسکریت بمعنی برف نیز هست و این خود دلیل دیگری است بر اینکه زمی جز بمعنی سرد نمی باشد وهرگز نمی توان پنداشت که این همه نامها برای زمستان اتفاقی باشد و مناسبت معنی در کار نباشد. این نیز یقین است که (شمی ) یا (سمی ) در شمیران و سمیرم و غیره با آن کلمه ها یکی است چه تبدیل سین و شین به همدیگر و زا و جیم به همدیگر و سین و ها به همدیگر از امرهای عادی زبانهای هند و ایرانی است ، پس نتیجه می گیریم که (زمی ) بمعنی سرد است و (شمی ) نیز شکل دیگر آن می باشد و (ران ) و جز آن نیز بمعنی آبادی و دیه و دز و در نتیجه معنی همه ٔ آنها (سردستان ) یا (سردگاه ) است . (از نامهای شهرها و دیه های ایران تألیف کسروی صص 15-16). ناحیتی است کوهستانی به شمال تهران با هوای ییلاقی دارای قرایی چند، از جمله تجریش ، قلهک ، دزآشوب ، نیاوران ، حصار بوعلی ، سلطنت آباد و رستم آباد و امامزاده قاسم و جماران ، ونک ، درکه و غیره ، و مرکز آن تجریش است . حد شمالی : لواسانات و رودبار. شرقی : لواسانات .جنوبی : غار و حومه ٔ تهران . غربی : کن . طول آن از مشرق به مغرب (از گردنه ٔ جاجرود تا فرحزاد) 25هزار گز وعرض آن از شمال به جنوب (از قلعه ٔ توچال تا قصر) 12هزار متر است . در شمال آن کوه شمیران تشکیل قوسی داده که دیه های مختلف شمیران در دره های آن کوه واقع شده و دره ٔ مرکزی پرجمعیت تر است . عده ٔ قرای شمیران 84 است و تقریباً همه ٔ آن قراء گردشگاه و تفرجگاه مردم تهران در تابستان است . (از یادداشت مؤلف ). دره های شمیران از مغرب به مشرق عبارت است از: 1- دره ٔ فرحزاد که دیه مهم آن فرحزاد است . 2- دره ٔ درکه که روستاهای آن درکه و اوین و در جنوب آنها ونک است . 3- دره ٔ پس قلعه و دربند که مهمترین قرای آن تجریش - مرکز حکومت شمیرانات - و قصر ییلاقی سلطنتی سعدآباد در این دره واقع است و دیه های دیگر آن زرگنده و قلهک می باشد. 4-دره ٔ امامزاده قاسم که در سرپل تجریش به دره ٔ دربندمتصل می شود و قریه ٔ مهم آن امامزاده قاسم است . 5- دره ٔ دارآباد که آبهای سیلاب آن از مشرق تهران می گذرد و روستاهای مهم آن دارآباد است ، بین امامزاده قاسم ودارآباد قرای دزاشیب ، رستم آباد، نیاوران ، دروس و ضرابخانه واقع است و قصر سلطنتی صاحبقرانیه در نیاوران قرار دارد. جاده های بسیاری آبادیهای شمیران را به تهران متصل می سازد. (از جغرافیای سیاسی کیهان صص 362 -363). ناحیه ای از ولایت ری که در دامنه ٔ کوه البرز واقع شده . (ناظم الاطباء). امروزه با توسعه ٔ تهران از سمت شمال قسمتهای زیادی از آبادیها و زمینهای شمیران جزء شهر تهران شده است و نیز در تداول مردم تهران غالباً از مرکز بخش به جای تجریش با کلمه ٔ شمیران نام می برند، یعنی نام بخش را به مرکز آن اطلاق می کنند.


شمیران .[ ش َ ] (اِخ ) شهری است به ارمینیه . (منتهی الارب ).


شمیران. [ ] ( اِخ ) قصبه ولایت طارم است و به کنارشهر قلعه ای بلند بنیادش بر سنگ خاره نهاده است و سه دیوار بر گرد او کشیده و کاریزی بمیان قلعه فروبرده تا کنار رودخانه. ( سفرنامه ناصرخسرو ). نام قلعه ای.حمداﷲ مستوفی گوید: دوم به طارم سفلی توابع قلعه شمیران پنجاه پاره دیه و مزرعه بوده است. الون ، خورنق ، شرزورلرد و کلچ از معظمات آن است. ( نزهةالقلوب ج 3 ص 65 ). رجوع به جغرافیای سیاسی کیهان ذیل ص 373 شود.

شمیران. [ ش َ / ش ِ ] ( اِخ ) احمد کسروی درباره کلمه شمیران آرد: شمیران که خود نام چند دز و آبادی است و همچنین سمیرم که دزی استوار میانه سپاهان و فارس بوده و شمیرم که باز دزی بوده در هرات و دیهی بوده در ساوه و سمیران که دزی و کوره ای بوده در فارس و نیز شمیران ایران را در برخی از کتابهای عربی سمیران و در کتابهای ارمنی شمیرام می نویسند و شمیلان که دزی بوده در نزدیکی طوس و یاقوت حموی از آن نام می برد؛ اگرچه در ظاهر اندک اختلافی با هم دارند، ولی همگی یک کلمه اند و این تفاوت ظاهراً از اختلاف لهجه برخاسته است ، زیرا تبدیل یافتن میم و نون به یکدیگر و سین و شین به یکدیگر و افتادن الف از کلمه ها و یا تبدیل آن به واو در زبانهای ایران بسیار عادی و شایع می باشد. باید دانست که هر کدام ازاین نامها از دو کلمه ترکیب می یابد که کلمه نخستین ( شمی ) یا ( سمی ) و کلمه دومین ( ران ) یا ( رام ) یا ( لان ) یا ( رم ) می باشد. این مطلب را به چند دلیل می توان ثابت کرد: 1- ( شمی ) در «شمیدیزه » و «شمیهن »، ( ران ) [و رام ] در «لنکران »، «خیلام » و «پارام » نیز آمده. 2- بیشتر نامهای آبادیهای ایران از دو کلمه ترکیب یافته اند، مانند: اردبیل ، مارالان ، دماوند و جز آن. کلمه ( ران ) که علاوه بر موارد بالا به صورت ( اران ) یا ( آران ) در کلمه های بسیاری مانند: خابران ، و به صورت ( الان ) در ( مارالان ) و ( سبلان ) و غیره دیده میشود از روی قاعده زبانشناسی بی تردید ( ران ) و ( اران ) و ( الان ) همگی یک کلمه و به یک معنی است و چنانکه در کلماتی از قبیل ( نمکلان ) که بمعنی نمکزار است و ( لانه ) را هم می دانیم که از معنی جایگاه خالی نیست و ( اران ) نیز در زبان ارمنی معنی ( دان ) فارسی را در آخر کلمه ها دارد، مانند: ( قراق اران ) که بمعنی منقل و آتشدان است ؛ از اینجا درمی یابیم که در نامهای آبادیها نیز این دو کلمه را بمعنی ( دز ) و ( شهر ) و ( دیه ) می توان گرفت ، زیرادرباره نام آبادیهایی که از دو کلمه ترکیب یافته اند می دانیم که کلمه دومی در بیشتر آنها بمعنی جا، سرزمین ، بوم ، شهر و دیه است و از اینجا برای «مادران » و «مارلان » معنایی جز معنی دز یا دیه مادان ( قوم ماد )نمی توان پنداشت ؛ ولی برای «شمی » در هیچیک از زبانهای باستانی یا لهجه های بومی معروف معنایی به دست نمی آید، اما ( شمیرانها ) را که می شناسیم می دانیم عموماً در نقاط سردسیر قرار دارند؛ از اینجا می توان گفت که ( شمی ) به معنی سرد و شمیران بمعنی سردستان یا سردگاه است و چنانکه می دانیم ( زم ) در کلمه زمستان و زمهریربه معنی سرما است و ( زمی ) با اندک اختلافی در اغلب زبانهای سنسکریت ، یونانی ، لاتینی ، ارمنی و روسی بمعنی زمستان است. در سنسکریت «هیما»، در لاتین hiems، در یونانی «خیمون »، در ارمنی «جمیر» و در روسی «زیما» است و «هیما» در سنسکریت بمعنی برف نیز هست و این خود دلیل دیگری است بر اینکه زمی جز بمعنی سرد نمی باشد وهرگز نمی توان پنداشت که این همه نامها برای زمستان اتفاقی باشد و مناسبت معنی در کار نباشد. این نیز یقین است که ( شمی ) یا ( سمی ) در شمیران و سمیرم و غیره با آن کلمه ها یکی است چه تبدیل سین و شین به همدیگر و زا و جیم به همدیگر و سین و ها به همدیگر از امرهای عادی زبانهای هند و ایرانی است ، پس نتیجه می گیریم که ( زمی ) بمعنی سرد است و ( شمی ) نیز شکل دیگر آن می باشد و ( ران ) و جز آن نیز بمعنی آبادی و دیه و دز و در نتیجه معنی همه آنها ( سردستان ) یا ( سردگاه ) است. ( از نامهای شهرها و دیه های ایران تألیف کسروی صص 15-16 ). ناحیتی است کوهستانی به شمال تهران با هوای ییلاقی دارای قرایی چند، از جمله تجریش ، قلهک ، دزآشوب ، نیاوران ، حصار بوعلی ، سلطنت آباد و رستم آباد و امامزاده قاسم و جماران ، ونک ، درکه و غیره ، و مرکز آن تجریش است. حد شمالی : لواسانات و رودبار. شرقی : لواسانات.جنوبی : غار و حومه تهران. غربی : کن. طول آن از مشرق به مغرب ( از گردنه جاجرود تا فرحزاد ) 25هزار گز وعرض آن از شمال به جنوب ( از قلعه توچال تا قصر ) 12هزار متر است. در شمال آن کوه شمیران تشکیل قوسی داده که دیه های مختلف شمیران در دره های آن کوه واقع شده و دره مرکزی پرجمعیت تر است. عده قرای شمیران 84 است و تقریباً همه آن قراء گردشگاه و تفرجگاه مردم تهران در تابستان است. ( از یادداشت مؤلف ). دره های شمیران از مغرب به مشرق عبارت است از: 1- دره فرحزاد که دیه مهم آن فرحزاد است. 2- دره درکه که روستاهای آن درکه و اوین و در جنوب آنها ونک است. 3- دره پس قلعه و دربند که مهمترین قرای آن تجریش - مرکز حکومت شمیرانات - و قصر ییلاقی سلطنتی سعدآباد در این دره واقع است و دیه های دیگر آن زرگنده و قلهک می باشد. 4-دره امامزاده قاسم که در سرپل تجریش به دره دربندمتصل می شود و قریه مهم آن امامزاده قاسم است. 5- دره دارآباد که آبهای سیلاب آن از مشرق تهران می گذرد و روستاهای مهم آن دارآباد است ، بین امامزاده قاسم ودارآباد قرای دزاشیب ، رستم آباد، نیاوران ، دروس و ضرابخانه واقع است و قصر سلطنتی صاحبقرانیه در نیاوران قرار دارد. جاده های بسیاری آبادیهای شمیران را به تهران متصل می سازد. ( از جغرافیای سیاسی کیهان صص 362 -363 ). ناحیه ای از ولایت ری که در دامنه کوه البرز واقع شده. ( ناظم الاطباء ). امروزه با توسعه تهران از سمت شمال قسمتهای زیادی از آبادیها و زمینهای شمیران جزء شهر تهران شده است و نیز در تداول مردم تهران غالباً از مرکز بخش به جای تجریش با کلمه شمیران نام می برند، یعنی نام بخش را به مرکز آن اطلاق می کنند.

دانشنامه عمومی

شِمیران منطقه ای است که در مجاورت شهر تهران و نیز متصل به آن است و در شمال و شمال شرق آن قرار دارد. در گفتار عامیانه به این منطقه «شمرون» می گویند. شمیران که بر روی دامنه های رشته کوه البرز قرار دارد، شمالی ترین منطقه شهری تهران را تشکیل می دهد.
آب نیک
آجودانیه (چاله باغ)
آهار
اختیاریه
اراج
اُزگُل
ازگیل دره
افجه
اقدسیه
انباج
اوشان، فشم، میگون
اوین
باستی
باغ شاطر
برگ جهان
بوجان
پس قلعه (دربند علیا)
تجریش
تیغستان
جعفرآباد
جماران
جمال آباد
جمشیدآباد
جوز درختک
چالهرز
چهارباغ
چیذر
حصاربوعلی
خلازیل (خورآذین)
دارآباد
دربند
دربندسر
درکه
دروس
درویش نو (تخت معیر)
دزاشیب دزآشوب
ده نارمک
رستم آباد
زایگان
زردبند
زرگنده
زعفرانیه
سامیان
سبو بزرگ
سبو کوچک
سربند
سرنو
سعادت آباد
سعدآباد
سوآدر
سوهانک
سینک
شادآباد
شمشک
شنگ زار (شِنکزار)
شورکاب
شیان
صاحبقرانیه
فرحزاد
فرمانیه
فشم
قاسم آباد (محله)
قلهک
قنات کوثر
قیطریه
کاشانک
کردیان
کلاک
گرمابدر
گلابدره
گلندوک
لارک
لتیان
لزو
لشکرک
لواسان (روستا)
لواسان (شهر)
لویزان
مجیدآباد (تهران)
نخجوان
محمودیه
میگون
ناران
نودونک
نوشانی
نیاوران
هنزک
ولنجک
استلک (اصطلک)
تلو
چاهک (امامیه)
حسین آباد مبارک آباد
حصارک
گنج آباد (امانیه)
لالون (لالان)
از گذشته، تجریش مهم ترین آبادی و مرکز منطقه شمیران به حساب می آید. خیابان شریعتی با نام پیشین جاده قدیم شمیران، مهم ترین راه مواصلاتی این منطقه به تهران قدیم بوده است. با احداث خیابان ولیعصر (جاده پهلوی) توسط رضاشاه، دسترسی به تجریش و شمیران برای ساکنین تهران آسان تر شد و روند پیشرفت آن را سرعت بخشید.
شمیران از شمال به ارتفاعات البرز، از شرق به لواسانات و از غرب به منطقه ۲ شهرداری تهران محدود می شود. مرز جنوبی این منطقه امروزه محدوده مشخصی ندارد و تنها چند محله معدود در جنوب بزرگراه های صدر، مدرس و چمران را دربرمی گیرد. گرچه شمیران از نظر تقسیمات کشوری بخشی از تهران بزرگ و شهرستان شمیرانات استان تهران به شمار می آید ولی گاهی در منابع غیررسمی از آن به عنوان یک منطقه شهری مستقل با نام شهر شمیران یاد می شود.شمیران شامل تمامی منطقه ۱ شهرداری تهران و بخش اعظم از منطقه ۳ می باشد.
شمیران در گذشته منطقه ای ییلاقی و خوش آب و هوا در شمال تهران به شمار می آمد و محل اقامت تابستانی و تفرجگاه پادشاهان قاجار و دودمان پهلوی بوده است و چندین مجموعه کاخ و اقامتگاه توسط آنان در شمیران ساخته شده بود. کاخ موزه سعدآباد و کاخ نیاوران نمونه هایی از این کاخ ها به شمار می رود. به علت گسترش تدریجی شهر تهران، شمیران رفته رفته در شهر تهران ادغام شده و امروزه تحت نظارت مناطق ۱ و ۳ شهرداری تهران اداره می شود.

دانشنامه آزاد فارسی

شِمیران
دروازه شمیران قدیم
(در تداول عام، شِمران) مجموعۀ مناطق دامنۀ رشته کوه البرز. از شرق به لواسان، از جنوب به تهران، از غرب به شهریار و از شمال به کوه البرز محدود شده است. از قدیم ییلاق اهالی ری و سپس تهران بود. در منابع قرن ۴ق به آن اشاره شده است. شمیران حدفاصل ری و مازندران به شمار می رفت و بیش از ۸۰ قریه داشت، ازجمله قلهک، نارمک، شمس آباد، سرخ حصار، سوهانک و ونک امروزی. نایب الحکومۀ آن در تجریش سکونت داشت. شمیران سراسر باغ و مزرعه بود و به سبب لطافت آب و هوا مورد توجه شاهان و اعیان و اشراف و محل قصرها و باغ هایی مانند محمدیه و فرمانیه بود. باغ های ییلاقی سفارت های اتریش، بلژیک و فرانسه در تجریش بود. دره های آن از غرب به شرق، فره زاد (فرح زاد)، درکه، پس قلعه، امامزاده قاسم که در سرپل تجریش به درۀ دربند متصل می شود و دارآباد است. دهات اصلی آن ها هم نام دره هاست. به سبب کوهستانی و صعب العبوربودن اهمیت نظامی داشت و دژهایی در آن ساخته شده بود. نام های دزاشیب، پس قلعه و دربند یادآور این امر است. امروز با نام شمیرانات از دو بخش، سه دهستان و دو شهر تشکیل شده و جزئی از تهران است.

شمیران (اسطوره). شِمیران (اسطوره)
(یا: شِمیران شِگَنی) در شاهنامۀ فردوسی، فرمانروای شِگَن. در نبرد هَماوَن همراه کاموس کُشانی ، شَنگُل هِندی ، فَرطوس چُغانی و گُهار گُهانی از پهلوانان تورانی سپاه پیران ویسه بود . شمیران در رایزنی های خاقان چین دربارۀ جنگ با ایران حضور داشت .

پیشنهاد کاربران

در منطقه سردسیر منطقه گریت خرم آباد ( لرستان ) درشمال روستای هنم ( hanum ) یک منطقه سرسبز و سرچشمه پرآب و چشم انداز زیبا وجود دارد که از قدیم به معنی شمرون شناخته می شود.

شمیران از ترکیب سه کلمه ساخته شده: ( ( ش ) ) = مخفف شاه، شاهان، ( ( میر ) ) = دوستدار، پیشمرگ، میرنده وعاشق یک چیز، ( ( آن ) ) = اسم مکان آنجا. بنابراین شمیران= یعنی مکانی اعیانی که مورد توجه و تفرج وزیست شاهان بوده است. شاه پسند، شاه نشین.
سمیران= مکان سه راهی که از سه مسیر وسمت اصلی جغرافیایی می توان ازآنجا باتغییرجهت، مسیرخود را انتخاب نمود.


کلمات دیگر: