کلمه جو
صفحه اصلی

دارآباد

لغت نامه دهخدا

دارآباد. (اِخ ) دهی است جزء بخش شمیران شهرستان تهران . چهارهزارگزی خاور تجریش . در دامنه سردسیر. 367 تن سکنه دارد. آب از چشمه سار کوهستانی و قنات . محصول آن غلات ، مختصر بنشن ، میوه جات مختلف . شغل اهالی زراعت ، کسب ، باغبانی . راه شوسه به تجریش دارد. شاه آباد که بیمارستان مسلولین در آن واقع است مجاور دارآباد و جزء دارآباد منظورشده است . در این بیمارستان 800 الی 1000 نفر مریض معالجه میشوند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ص 86).



کلمات دیگر: