کلمه جو
صفحه اصلی

مدیون


مترادف مدیون : بدهکار، غارم، قرضدار، وام دار ، مرهون، مشغول الذمه

متضاد مدیون : داین

برابر پارسی : بدهکار، بده کار، وام دار، وام دار

فارسی به انگلیسی

debtor, indebted, beholden, bounden

debtor


beholden, debtor, indebted


فارسی به عربی

مدین

مترادف و متضاد

debtor (اسم)
مدیون، بدهکار، ستون بدهکار

beholden (صفت)
مدیون، مرهون، زیر بار منت

indebted (صفت)
مدیون، مرهون، بدهکار، رهین منت

بدهکار، غارم، قرضدار، وام‌دار ≠ داین


۱. بدهکار، غارم، قرضدار، وامدار ≠ داین
۲. مرهون
۳. مشغولالذمه


فرهنگ فارسی

قرضدار، وام دار
(اسم ) بدهکار قرض دار وامدار مقابل داین طلبکار بستانکار جمع : مدیونین . یا مدیون اصلی . آنکه در حقیقت مدیون باشد بدهکار اصلی .

فرهنگ معین

(مَ ) [ ع . ] (اِمف . ) قرض دار، بدهکار.

لغت نامه دهخدا

مدیون. [ م َدْ ] ( ع ص ) مرد وامدار. مرد بسیاروام. ( منتهی الارب ). قرض دار. ( غیاث اللغات ). بدهکار. وامدار. غریم. مقروض. داین. نعت است از دین :
بس کس از عقد زنان قارون شده
دیگری از عقد زن مدیون شده.
مولوی.

فرهنگ عمید

قرض دار، بدهکار.

دانشنامه عمومی

مدیون آ-گ (به آلمانی: Medion AG) یک شرکت آلمانی سازندهٔ سامان برقی است. این شرکت، در اروپا، آمریکا، استرالیا و خاور دور فعال است.رایانه های شخصی رومیزی و کیفی و نیز دوربین دیجیتال، تلویزیون، یخچال و همچنین تجهیزات بدنسازی از عمده ترین تولیدات این شرکت می باشند.دفتر مرکزی این شرکت، در شهر اسن قرار دارد.

فرهنگ فارسی ساره

بدهکار، وام دار


دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] مدیون به معنی بدهکار، مدین، وام دار است.
در کتاب الصحاح می نویسد: «رجل مدیون: کثر ما علیه من الدین»؛ یعنی کسی که بدهی زیاد داشته باشد.


جدول کلمات

بدهکار

پیشنهاد کاربران

مدیون:
آنکه دینی بر گردن اوست.
بدهکار، قرضدار، وامدار

بدهکار، غارم، قرضدار، وام دار، مرهون، مشغول الذمه


چیزی یا کسی که به واسطه ی آن به چیز جدیدی رسیدیم

مرهون


کلمات دیگر: